eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
4.4هزار دنبال‌کننده
23.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
105 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
اين سيد بزرگوار پيوسته مراقب حضور باری تعالی بود و چيزی او را از حالت حضور و مراقبت باز نمی داشت. گوشه های چشم او از كثرت گريه كردن در مقام تهجد مجروح شده بود. يكی از نزديكان اين بزرگوار گفته است: با آن مرحوم به روستايي رفتيم. شب را در راه گذرانديم. سيد به من فرمود: « نمی خوابی؟» من رفتم كه بخوابم. چون سيد گمان كرد كه من خوابيدم، برخاست و مشغول نماز شد. 🌺حجة الاسلام شفتی(ره) 📚قصص العملما مرحوم تنكابنی 🌙 🌐 @rahyafte_com
اين سيد بزرگوار پيوسته مراقب حضور باری تعالی بود و چيزی او را از حالت حضور و مراقبت باز نمی داشت. گوشه های چشم او از كثرت گريه كردن در مقام تهجد مجروح شده بود. يكی از نزديكان اين بزرگوار گفته است: با آن مرحوم به روستايي رفتيم. شب را در راه گذرانديم. سيد به من فرمود: « نمی خوابی؟» من رفتم كه بخوابم. چون سيد گمان كرد كه من خوابيدم، برخاست و مشغول نماز شد. 🌺حجة الاسلام شفتی(ره) 📚قصص العملما مرحوم تنكابنی 🌙 🌐 @rahyafte_com
اين سيد بزرگوار پيوسته مراقب حضور باری تعالی بود و چيزی او را از حالت حضور و مراقبت باز نمی داشت. گوشه های چشم او از كثرت گريه كردن در مقام تهجد مجروح شده بود. يكی از نزديكان اين بزرگوار گفته است: با آن مرحوم به روستايي رفتيم. شب را در راه گذرانديم. سيد به من فرمود: « نمی خوابی؟» من رفتم كه بخوابم. چون سيد گمان كرد كه من خوابيدم، برخاست و مشغول نماز شد. 🌺حجة الاسلام شفتی(ره) 📚قصص العملما مرحوم تنكابنی 🌙 🌐 @rahyafte_com
اين سيد بزرگوار پيوسته مراقب حضور باری تعالی بود و چيزی او را از حالت حضور و مراقبت باز نمی داشت. گوشه های چشم او از كثرت گريه كردن در مقام تهجد مجروح شده بود. يكی از نزديكان اين بزرگوار گفته است: با آن مرحوم به روستايي رفتيم. شب را در راه گذرانديم. سيد به من فرمود: « نمی خوابی؟» من رفتم كه بخوابم. چون سيد گمان كرد كه من خوابيدم، برخاست و مشغول نماز شد. 🌺حجة الاسلام شفتی(ره) 📚قصص العلما مرحوم تنكابنی 🌙 🌐 @rahyafte_com
اين سيد بزرگوار پيوسته مراقب حضور باری تعالی بود و چيزی او را از حالت حضور و مراقبت باز نمی داشت. گوشه های چشم او از كثرت گريه كردن در مقام تهجد مجروح شده بود. يكی از نزديكان اين بزرگوار گفته است: با آن مرحوم به روستايي رفتيم. شب را در راه گذرانديم. سيد به من فرمود: « نمی خوابی؟» من رفتم كه بخوابم. چون سيد گمان كرد كه من خوابيدم، برخاست و مشغول نماز شد. 🌺حجة الاسلام شفتی(ره) 📚قصص العملما مرحوم تنكابنی 🌙 🌐 @rahyafte_com