غریب من! قدیم است آشناییهای من با تو
چنان چون قصّهی یعقوب پیر و بوی پیراهن
{ #حسین_منزوی }
@rainandpoem ⚘️
کجاست بارشی از اَبر مهربان صدایت ؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمههایت
{ #حسین_منزوی }
@rainandpoem ⚘️
با من بمان و
سايه ی مِهر از سرم مگير
من زنده ام به مِهر تو
ای مهربان من...
{ #حسین_منزوی }
@rainandpoem ⚘️
عشقت آموخت به من رمز پریشانی را
چون نسیم از غم تو بی سر و سامانی را
بوی پیراهنی ای باد بیاور ، ورنه
غم یوسف بکشد عاشق کنعانی را ...
{ #حسین_منزوی }
@rainandpoem ⚘️
چه راهِ دور و درازی، چه راهِ دور و درازی!
که خواب هم نرسانَد به سایهٔ تو سلامم
هنوز اگر تو بیایی، دوباره میشوم آغاز
اگرچه خستهتر از آفتاب، بر لب بامم
{ #حسین_منزوی }
@rainandpoem ⚘️
پناه غربتِ غمناکِ دستهایی باش
که دردناکترین، ساقههای تنهایی است⚘️
{ #حسین_منزوی }
🍂
گذشتی از من و
هرگز
گمان نمیکردم
که دست میشود
اینسان
ز دوستداران شست...
{ #حسین_منزوی }
برای آنکه نگویند، جستهایم و نبود
تو آنکه جسته و پیداش کردهام، آن باش
{ #حسین_منزوی }⚘️
تو خواهی آمد و آواز با تو خواهد بود
پرنده و پر و پرواز با تو خواهدبود
تو خواهی آمد و چونان که پیش ازین بودهست
کلید قفل فلق، باز با تو خواهد بود
طلوع کن که چنان آفتابگردانها
مرا دو چشم نظرباز، با تو خواهد بود
برای دادن عمر دوبارهای به دلم
تو خواهی آمد و اعجاز با تو خواهد بود.
🍂
#حسین_منزوی
☁️
عشق گاهی زندگی ساز است و گاهی زندگی سوز
تا پریزاد من از بهر کدامین خواهد آمد
ای دل من، سر مزن بر سینه این سان نا شکیبا
لحظه ای دیوانه جان ،آرام بنشین خواهد آمد
#حسین_منزوی