eitaa logo
تربیت و حکمرانی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
687 ویدیو
33 فایل
🔰طلبه درس خارج حوزه علمیه، #مبلغ اسلام ناب 🔰افتخارم #معلم بودن، آرزویم #مربی شدن 🔰پژوهشگر و نویسنده حوزه #تربیت (تربیت اسلامی از نگاه رهبر فرزانه انقلاب، قالبهای برنامه‌سازی تربیتی، خلوت ناامن و...) 🔰دانش‌پژوه دکتری #حکمرانی #مرتضی_رجائی
مشاهده در ایتا
دانلود
💢بدون عنوان!💢 جمعه (21مهرماه) سر ظهر از میدان پلیس قم، مردی را که معلوم بود عجله دارد سوار کرد. حدود 50 ساله بود و پلاستیکی در دست داشت. تا نشست گفت: «حاج آقا! امروز صبح رفته بود سر مزار مرحوم پدرم که موتورم رو دزدیدند. 60 میلیون پولش بود و هنوز 20 میلیون از قسطهاش باقی مانده است.» خواستم کمی دلداریش دهم که گفت که حالا این که چیزی نیست، سه ماه است همسرم سکته مغزی کرده است و در کماست. دکترها گفته‌اند که تا چند روز دیگر به هوش نیاید، اعضایش را به بقیه می‌دهند. مگر می‌توانند بدون اجازه من این کار رو بکنند؟! این را گفت و با کمی لحن تندتر ادامه داد: «چند روز پیش یکی از دکترها مرا کنار کشید و گفت که یک آمپولی هست که می تواند همسرت را به هوش بیاورد ولی گران است و یک میلیارد هزینه‌اش می‌شود. من هم به او گفتم: «مرد حسابی چرا می‌گویی آمپول یک میلیارد است؟ بگو یک میلیارد به من رشوه بده تا جان زنت را نجات بدهم!» در طول این مدت با خودم می گفتم که این بنده خدا چقدر تحت فشار است و البته سعی می‌کردم با جملات کوتاهی آرامَش کنم ... کمی که گذشت گفت مداح است و در کوچه آهنی مغازه لباس بچه دارد. می‌گفت که سبک شیرازی می خواند و به این سبک مشهور است. کمی از او خواستم و برایم خواند؛ سبکی نزدیک سبک دشتی بود (البته با تفاوتهایی) . با زبان گرم و داش مشتی‌اش خیلی اصرار می‌کرد که حتما برای خرید لباس بچه‌ها به مغازه اش بروم. به او گفتم به شرط اینکه پول لباسها را بگیرد، حتما به او سر می زنم. به روح پدرش قسم خورد که پول نخواهد گرفت. دیگر به شهر قائم رسیده بودیم. در حال پیاده شدن از او پرسیدم که اینجا چکار دارد؟ در حالی که در ماشین را می‌بست گفت: «اینجا فقیری است که برای بچه هایش لباس ندارد. از مغازه برایش لباس آورده‌ام....» دو قدم بر نداشته برگشت. سرش را از پنجره ماشین داخل آورد گفت: «هرکاری می‌کنم، از صبح تا الان نمی‌توانم دزد موتورم را نفرین کنم، با خودم می‌گویم شاید احتیاج داشته که برده است! ولی از خدا می‌خواهم که اگر احتیاج ندارد، به دلش بیندازد و موتور من را برگرداند، عصای دستم بود ....» او رفت و من را مبهوت رها کرد. از ظهر تاکنون ذهنم درگیر این سؤال است: «چقدر قدرت ایمان ناشناخته است؟! ➖«چقدر می‌تواند انسان را بزرگ کند و تاب‌آوری اش را فوق تصور نماید؟!»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر زمانی از شنیدن اینکه یک مرجع تقلید برای دفع شبهه از بین رفتن ملکه اجتهاد براثر بیهوشی، به عمل جراحی بدون بیهوشی تن داده است تعجب می‌کردیم، حالا دیگر از دیدن نوجوانانی در که به‌دلیل نبود امکانات بیهوشی، در حالت هشیاری تن زخمی‌شان را به‌دست بخیه‌زن می‌دهند و دردش را با تلاوت قرآن تسکین می‌دهند، تعجب نمی‌کنیم. آری، این است ، این است اثر . 🆔️ @rajaaei_ir