🔬
غربالگری روان
اگه دیگه هیچی برات مهم نیست
شک نکن که👇
+ افسردهای
اگه همهچی برات مهمه👇
+ اضطرابداری
اگر در انجام کارات امروز و فردا میکنی👇
+ اهمالکاری
اگه حین انجام کار میگی کی تموم میشه👇
+ کمالگرایی
اگهبگیهیچایدهایندارمونمیدونمچیمهمه👇
+ اِی دی اِچ دی هستی
#اضطراب
#افسردگی
#کمال_گرایی
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
18.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖
⁉️سرآغاز دفترِ عشق، چه زمانیست؟
وقتی "مَنیّت" در ما بمیرد آنگاه
عشق آغاز میشود.
#جشن_تولد_عشق
#مرگِمن_مساویست_با_ولادتِعشق
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میای با یه نادعلی بریم نجف؟
پس نیت کن به نیابت از شهدا و رفتگان
ای دل اگر عاشقی، در پی دلدار باش
پشت در خانه حیدر کرار باش
جان بده پای علی، میثم تمار باش
خسته نشو در بزن، عاشق این کار باش
دل بکن و دل بِبُر، از همه الا علی
جان علی فاطمهست، هستی زهرا علیست
یاعلی مولا علی۴
میگذرد روز و شب، زندگیام با علی
بنده یاهو شدم، خادمِ مولا علی
عرش خدا کرده است، شهر نجف را علی
فاضل و افضل علی، عالی و اعلی علی
دل بکن و دل بِبُر از همه الا علی
جان علی فاطمهست، هستی زهرا علیست
یاعلی مولا علی۴
محرم عشقی اگر
دل حرم حیدر است
چشم کریمان همه
بر کرم حیدر است
یاعلی مولا علی۴
پیش برو پس مرو
بر در هر کس مرو
حاتم طائی خجل
از کرم حیدر است
یاعلی مولاعلی
او همهجا حاضر است
بر همگان ناظر است
روی حسین و حسن
جام جم حیدر است
یاعلی مولا علی
ای که به عشقی اسیر،
دامن مولا بگیر
فاطمه در این مسیر
همقسم حیدرست
یاعلی مولا علی
از ازل الفت گرفتم یاعلی
تا نفس دارم بگویم یاعلی
شیعه هرجا پا گذارد باعلیست
اول و آخِر کلامش یاعلیست
صلوات
#یکشنبههای_علوی_و_فاطمی
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊امشب رضویون همه شادند همه
🌸دل در حرم رضا نهادند همه
🎊عیدى ولادت از رضا مىگیرند
🌸خشنود ز مقدم جوادند همه
میـلاد حضرت جواد علیه السلام مبارک💐
#ولادت_جوادالائمه
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🍕🍢🍗
آقاهه به خانمش میگه امروز خیلی خسته شدی، میخوام از بیرون غذا سفارش بدم، خانمش کلی ذوق میکنه میگه مرسی...
آقا میره بیرون از منزل آیفونو میزنه میگه: قرمه سبزی درست کن 😂😂😂😂
🎊ولادت امام جواد و پیشاپیش
روز مرد بر زنانِ مردپرور مبارک🎊
#طنز_روز_ولادت_امام_جواد
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
خواهرِ سَیدهام فائزه سادات
تازه دیپلم گرفته بودم که یک روز مادر گفتند میاین بریم منزل دوستم؟
بدون تفکر و اینکه بپرسم کدام دوستتان پاسخ مثبت دادم، عصر یک روز گرم تابستان حرکت کردیم به سمت خانهی دوست مادرم، در راه از مادر پرسیدم این دوستتان را من میشناسم؟ مادر گفتند: نه، دیدنیست، ماجرای طولانی دارد بعدا برایت تعریف میکنم.
تابحال مسیرمان به محلهی آنها نخورده بود چون خویشاوندی در آن محدوده نداشتیم؛ محلهیشان همانند عشایریها بود؛ شلوغ پرهیاهو و همهمه، همسایهها ریختهبودند در کوچه، عدهای سبزی پاک میکردند، عدهای تخمه میشکستند و عدهای دیگر هم بساط چائی پهن کرده بودند، یک گروه هم گویا مسئول خوشآمدگویی به غریبهها بودند چون آنها برخلاف سایرین که طوری به ما زُل زده بودند که راه رفتنمان را فراموش کرده بودیم این دسته چنان سلام و تعارفی با ما کردند که انگار سالها بود ما را میشناختند.
دوست مادر، در که باز کردند چنان استقبال گرمی از ما نمودند که گویی نخست وزیر به منزلشان آمده، اول با شربت خنکی بر جگر گُر گرفتهیمان مرهمی نهادند، تازه دیگ آش رشته هم سرِ بار گذاشته بودند، خلاصه ما را خیلی شرمنده کردند و از همه مهمتر اینکه آن خانم با وجود ۴ دختربچهی قد و نیم قد و طفلی در آستانهی تولد، این همه زحمت به خود داده بودند.
بعد از صرف چای نبات، روی آش رشته، خداحافظی کردیم و به سمت خانه روانه شدیم. در راه به مادر گفتم: چه دوست خوبی داشتید چقدر با وجود پا با ماه بودن، به ما لطف کردند. مادر خندیدند و گفتند تازه کجایش را دیدهای، ایشان قرار است برایت یک خواهر هم به دنیا بیاورد. چشمهایم از تعجب چهارتا شد و پرسیدم خواهر؟
مادر گفتند بله این بندهی خدا خیلی پسر دوست دارد، چهار دختر به دنیا آورده و گفته پنجمی را هم باردار میشوم اما اگر پسر نبود سقطش میکنم حالا هم یک خواهر سیده در راه داری.
لبهایم را جمع کردم، محکم بر هم فشردم و گفتم: مامان، باز گفتید خواهر!
مادر گفتند: بطور اتفاقی در بیمارستان بگو مگوهای این خانم با همسرش بر سر سقط جنینشان را شنیدم، هر چه همسرش، سید اولاد پیغمبر با عبا و عمامه میگفت خانم ما که وضع مالیمان بد نیست چرا میخواهی بچهمان را سقط کنی گوشش بدهکار نبود که نبود؛ ماجرا که به اینجا رسید مادر آهی کشیدند و گفتند: به قول مادر خدا بیامرزم پسر سیاه بخت از دختر سیاه بخت بدتر است.
مادر ادامه دادند این خانم آمده بود بیمارستان تا ببیند میتواند با پول، زیر زبان ماماها را بکشد و قاتلی برای جنین زبان بسته پیدا کند.
من هم رفتم با آن او صحبت کردم تا ببینم میتوانم رأیاش را بزنم، از هر ترفندی بود استفاده کردم از خدا، پیعمبر، اولاد پیغمبر و ... گفتم اما گوشش بدهکار نبود که نبود. تا اینکه بالاخره فکری با ذهنم رسید گفتم یک خانواده سراغ دارم که بچه میخواهند، فرزند را به دنیا بیاور و به من بده تا به آن خانواده بدهم؛ فکری کرد و گفت سرکاری که نیست؟ من هم گفتم نه این آدرس و شماره تلفن من و از آن به بعد ارتباط من با این خانم شکل گرفت و تا این مدت هر چه با او صحبت کردم که ممکن است بچه را به شهر دیگر ببرند و هرآنچه به ذهنم رسید به او گفتم ولی قانع نشد و گفت یا بچه را میکشم یا به آن خانواده میدهم راه سومی وجود ندارد.
مادرم به همسر آن خانم گفته بودند خانواده، خانوادهی خودم هست و خودم سید اولاد پیغمبر را روی چشمم بزرگ میکنم؛ همسرش اشک میریخته و مادرم را دعا میکرد و گفته بود با دلیل، برهان و قرآن نتوانستم منصرفش کنم متوسل به اشک و زاری شدم ولی این زن آنقدر در حسرت پسردار شدن میسوزد که چشمانش کور شده و دلش سنگ.
روز تولد خواهر سیدهام با مادر به بیمارستان رفتیم و نوزاد را آوردیم در راه مادرم گفتند: باورم نمیشد بچه را تحویل دهد گمان میکردم با دیدنش متحول شود اما او اصلا حاضر نشد لین طفل معصوم را ببیند چه رسد به اینکه شیرش دهد و خواهرم در روز نخست زندگی، لبهای خشکش را با شیر خشک، تَر کرد.
مادر در گوشهای نازنینش اذان و اقامه گفتند و نامش را به انتخاب من فائزه نهادند
مادر به داروخانه، لباس نوزاد فروشی و فروشگاههای مرتبط با نوزاد رفتند و سیسمونی خواهر کوچکم را فراهم کردند.
خوشحال بودم که باز خواهردار شدهام چون علاقهی فراوان به بچهها خصوصا شیرخوارهها داشته و دارم
اما از فکر اینکه آخر عاقبتش چه میشود خواب و خوراک نداشتم؛ کودک شبها تا صبح بیدار بود و روزها میخوابید و شانههایم سنگ صبور شبانهاش بود و غر و لندی میکرد و تا صبح نمیخوابید شاید دلتنگ پدر، مادر و خواهرانش شده بود و روزها که او در بستر فرشتهوار بخواب میرفت روی شانههایم او را احساس میکردم از بس تا صبح با او قدم زده بودم و در گوشش نجوای خو خو کرده بودم...
ادامه دارد
🖊نویسنده:مرضیهرمضانقاسم
#روز_پسر
#سقط_جنین
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🌥
"از شاخسار غیبت تا آشیان ظهور"
آسمانِ دل، خون میشود؛ دلتنگی به دیوارش لگد میزند؛ از شدت غم، مثل اقیانوس بیکران دچار جزر و مد میشود؛ آنگاه همانند طفلی که دنبال بهانه میگردم، شور برمیدارم از خونِ جگر چشمها قرمز و باران اشک از ابرِ چشمها سرازیر میشود.
مولای ما، غم دوری از شما روزمان را شب و هر روز دارد سرگشتهترمان میکند.
مرغ دل از بس بال بال زده است زخمی شده، بر شاخسار غیبت کز کردهاست مثل اینکه ظهور برایش رویا شده باشد به مرغ حق التماس میکند تا دعا کند ظهور شما محقق گردد تا در آشیانهی ظهور سُکنی گزیند.
خبرت هست زِ ما نیمده دلها بُردی؟
🖊نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#شاخسار_غیبت
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسیدم بر درت، با قلب مضطر
هزاران حرف دارم پیش این در
گدایی آبرومندم رضاجان
جوابمده، گلموسیبنجعفر
شاعر: مشهدی زاده
🔅اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اولیائک
#چهارشنبههای_امامرضایی
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
💥مناظره
"استدلال آبکی مخالفانِ مولا"
محمدبنعبدالصمد معروف به "شیخبهایی" -که میدانید مزارشان در مشهد بین صحن آزادی و رواق امام خمینیست که الهی به زودیهای زود زیارتشان نصیب و روزی همهگیمان بشود- در سفری، با یکی از علمای اهل تسنّن ملاقات نمود و طوری وانمود کرد که او گمان کرد شیخبهائی هم شافعیست.
آن دانشمند اهلسنت شافعی که گمان کرده بود شیخ بهائی، شافعیست، و از مرکز تشیع (ایران) آمده، به او گفت: «آیا شیعه برای اثبات مطلوب و ادّعای خود، شاهد و دلیل دارد؟».
شیخ بهائی گفت: من گاهی در ایران که با آنها روبرو میشوم، میبینم آنها برای ادّعای خود شواهد بسیاری دارند.
دانشمند شافعی گفت: اگر ممکن است یکی از آنها را نقل کنید.
شیخ بهائی گفت: مثلاً میگویند در صحیح بخاری (که از کتب معتبر اهلسنّت است) آمده، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«فاطِمَهُ بَضْعَه مِنِّی مَنْ آذاها فَقَد آذانِی وَ مَنْ اَغْضَبَها فَقَدْ اَغْضَبَنِی»
«فاطمه ـ سلامالله علیها ـ پاره تن من است، کسی که او را آزار دهد، مرا آزار داده و کسی که او را خشمگین نماید مرا خشمگین نموده است.»📚صحیح بخاری، ج 7، ص 47.
و در چهار ورق دیگر در همان کتاب است «وَ خَرَجَتْ فاطِمَهُ مِنَ الدُّنْیا وَ هِی غاضِبَه عَلَیهِما «و فاطمه وفات کرد در حالی که نسبت به ابوبکر و عمر، خشمگین بود.»📚همان مدرک، ج 9، ص 185، و مدارک دیگر در کتاب فضائل الخمسه من الصّحاح الستّه،ج 3، ص 190.
جمع این دو روایت و پاسخ به این سؤال طبق مبنای اهلسنّت چگونه است؟
دانشمند شافعی در فکر فرو رفت (که با توجّه به این دو روایت، نتیجه این است که آن دو نفر (عمر و ابوبکر)، عادل نبودند پس لیاقت رهبری و خلافت امت را ندارند).
عالم شافعی پس از کلی تأمّل گفت: گاهی شیعیان دروغ میگویند، ممکن است این هم از دروغهای آنها باشد، به من مهلت بده امشب به کتاب «صحیح بخاری» مراجعه کنم، و صدق و کذب دو روایت فوق را دریابم، و در صورت صدق، پاسخی برای سؤال فوق پیدا کنم.
شیخ بهائی میگوید: فردای آن روز، آن دانشمند شافعی را دیدم، از او سؤال کردم که مطالعه و بررسی تو به کجا رسید؟
او گفت همانگونه که گفتم؛ شیعیان دروغ میگویند، زیرا من صحیح بخاری را دیدم، بله هر دو روایت فوق بود، ولی بین نقل این دو روایت، بیش از پنج ورق فاصله است، در حالیکه شیعه میگفت چهار ورق فاصله است!!📚روضات الجنّات (ذیل شرح حال شیخ بهاءالدین عاملی) ، جلد۷، ص۷۱
نتیجه اینکه:
فقطحیدر، فقطحیدر، فقطحیدر
امیرالمؤمنین است.
#اثبات_ولایت_امیرالمومنین
#مغالطهی_دشمنانِ_ولایت
#شیخ_بهایی
#مناظره
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊
بیا بگذریم از غصه و غمو
دست بذاریم تو دست همو
روز پدر بریم حرمو
یه سر بریم دیدن بابا
✹✹✹
به بابامون سر بزنیمو
تو ایوونش پر بزنیمو
با همدیگه در بزنیمو
شاید درو وا کنه رو ما
✹✹✹
پدر خاک علیه
قبله افلاک علیه
سِّرلولاک علیه
یاعلی، علی علی علی علی علی
✹✹✹
ابا الایتام علیه
اونیکه میخوام علیه
"اسم بابام" علیه
یاعلی، علی علی علی علی علی
🍃🌸 پیشاپیش ولادت پدرمون امیرالمومنین علیه السلام مبارک.
#میلاد_امام_علی
#بنت_العلی
#روز_پدر
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🕊
"فرودگاه اجابت"
پدر جان
دل تو دلم نبود، امروز آمدم، آخَر تاب نیاوردم روز پدر طلوع کند تا برای دستبوسی خدمت برسم.
به تابلوی باغ رضوان که رسیدم خاطرات روزهایی که با همدیگر زیارت اهل قبور میرفتیم، تداعی شد.
یادتان هست همیشه به محض مشاهدهی تابلوی آرامستانِ باغ رضوان میگفتید:
"به باغ رضوان خوش آمدید"
امروز به باغ رضوان آمدم اما خوش نیامدم،
بلکه ناخوش آمدم...
بر سر مزار کوه بیادعای زندگیام که میرسم خفض جناح میکنم، تا دستان مهربان پدر را به صورت بکشم، دستانی که فرودگاه اجابت است؛ بر دستانی كه قرارگاه باران رحمت الهیست، باید صورت سائید.
آری دعای والدین در حق اولادشان مستجاب است و دستان دستگیرشان از درگاه الهی يقيناً خالي برنمیگردد.
در روز پدر به کعبه سر باید زد
بـر بام نجـف دوباره پر باید زد
در حسرت بوسه بر ضریـح مولا
صد بوسه به دستان پدر باید زد
{در حسرت بوسه بر دو دست بابا
صد بوسه به مرقد پدر باید زد}
👆دوبیت اولی شاعرش "لاادری"
اما این دو بیت آخری را خودم سرودم
✍نویسنده:مرضیهرمضانقاسمبنتالعلی
#روز_پدر
#بنت_العلی
##میلاد_امام_علی
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🚀
باباها دخترانتان را دریابید تا ربودهنشوند
آن هنگام که غم، ناخوانده مهمان دلم میشد پدر چون طبیبی حاذق به دادِ دلم میرسیدند، در حالیکه سَرم را میبوسیدند، با جملهی سحرآمیز و مُسَکِنالفوادشان مرا در کسری از ثانیه مثل لوبیای سحرآمیز از زیر خروارها غم، از فرش به اوج عرش میکشاندند:
عزیز کرده من چِشه؟! پیشمرگِدشم، تا مَنا داری غم نداری.
پدر جانم، دار و ندارم
نمیدانم چرا دارمت اما ندارمت...
شرمندهیِ پاییز و بهارم بی تو
پامالِ غم و دردم و خوارم بی تو...
برگشتهام از مقبرهیِ خاطرهها
اندوهِ پس از دفن و مزارم بی تو...
🖌نویسنده:مرضیهرمضانقاسمبنتالعلی
#روز_پدر
#اَبانا_علی
#شاعر_حسنکریمزاده
#یاعلیپدرم_دور_از_نجفم_در_قفسم
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥇
😁مسابقهای که در "روز زن" برگزار و نتیجه نهاییاش "روز مرد" اعلام شد🏆
🎊روز مرد، بر بانوانی که
از دامنشان مرد به معراج رود مبارک.🎊
#طنز
#کمی_بخندیم
#روز_مرد_مبارک
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"دریای محبت"
ما فرزندان هنر کنیم، محبتمان را در قالب بازی با کلمات به پدر ابراز میکنيم؛ اما پدران ساده و بیآلایش واژههای محبت، در قلبشان جوشش میکند به غلیان میآید و از دستان مبارکشان بر سرمان نازل میگردد؛ کافیست دستان پرمهرشان را ببوسیم، آنگاه جام عشق را یکجا و با یک جرعه سر کشیدهایم.
امیدوارم هر چه زودتر، حضرت مولا دعوتنامهی نجفمان را امضاء و به دستمان برسانند؛ تا بزودیهای زود سر و صورت بر شانههای ضریح پدر حقیقیمان بگذاریم و جرعهای از شراب طهورِ معارف علوی، نوش کنیم.
بیچارهی علی را
راهی به جز نــجف نیست.
🖊نویسنده:مرضیهرمضانقاسمبنتالعلی
#پستخلاص_و_تیرخلاص_روز_پدر
#میلاد_امام_علی
#ابانا_علی
#روز_پدر
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☔️
امیدوارم چشمانتان فقط از شادی ببارد و غمهای دلتان را بشوید.
لحظاتتان پر از خوشبختی و لبخند پایدار.
دلی آرام، پرستووار، رها از بند و حالی خوش
نصیب شهر وجودتان
هفتهی قبل در گلستان شهدا نماز باران اقامه شد و امروز هم خودمان در گلستان شهدا مراسم شکرگذاری برگزاری کردیم کنار مزار داداشی زیر باران به صرف چای و شیرینی و ...😍
🖋نویسنده:مرضیهرمضانقاسمبنتالعلی
#دعای_خیر
#باران
🇮🇷🇵🇸
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
خدایا شکرت بارون
این مولودی را خودم ساختم پاشو برو زیر بارون زمزمهش کن👇
نَمنمِ بارون
وقتی میباره برامون
خبرایِ شادی از نجف میاره
داره دلهامون
میتپه تا که برامون
ترانهیِ زیبایی از نجف بیاره
علی علی عشق زهرا
پلک رو هم نذاشت رو دست رسولالله
(علی علی تاج زهرا
اشهد انَّ علی ولیالله۲)۴
سیدتی یازهرا سیدنا یامولا۴
نَمنمِ بارون
وقتی میباره برامون
خبرایِ شادی از نجف میاره
داره دلهامون
میتپه تا که برامون
ترانهیِ زیبایی از نجف بیاره
همسرِ زهرا۲
زینت کعبه
دستی که برده نبی بالا میمونه
بابای زینب
رو دوش خاتم
بتهای کعبه شکست به اذن الله
دلنوازه دلنشینه۲
گفتن از برادریت با رسولالله
یه مدینه، قسمت ماست
هدیهی تولدت حضرت مولا۲
سیدتی یازهرا سیدنا یامولا۴
نَمنمِ بارون
وقتی میباره برامون
خبرایِ شادی از نجف میاره
داره دلهامون
میتپه تا که برامون
ترانهیِ زیبایی از نجف بیاره
(اومده غروب غم، ذکر غمبری ما
اشهد انَّ علیا ولیالله۲)۴
بهخامهی:مرضیهرمضانقاسمبنتالعلی
#باز_باران_با_ترانه
#یادم_آمد_زیر_باران
#گردش_یک_روز_شیرین
#خوب_و_نزدیک_توی_گلستان_شهدا
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🍊
اینم نارنجهای منزل قبلیمون دستپروردهی مامان گلم
سر فرصت داستان کاشت این درخت رو هم در کانال درج خواهم کرد انشاءالله
#ثمرهی_دستان_مهرپرور_و_پرمهر_مادرم
#نارنج
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین بود و تو بودی، تو خواهری كردی
حسین فاطمه را گرم، یاوری كردی
غریب تا كه نمانَد حسینِ بی عباس
به جای خواهری آنجا، برادری كردی
گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین
چه خواهری تو برادر، كه مادری كردی
تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر
تو راه بودی و رهرو، تو رهبری كردی
پس از حسین، چه بر تو گذشت وارث درد
به خون نشستی و در خون، شناوری كردی
پس از حسین، تو بودی كه شرح عصمت را
كه روز واقعه، را یاد آوری كردی
به روی نیزه، سر آفتاب را دیدی
ولی شكست نخوردی و سروری كردی
حسینِ دیگری آن جا پس از حسین شكفت
تو با حسین پس از او، برابری كردی
چه زخمها كه نزد خطبهات به خفاشان
زبان گشودی و روشن، سخنوری كردی
زبان نبود، خودِ ذوالفقار مولا بود
سخن درست بگویم، تو حیدری كردی
▪️شعرخوانی آقای اسفندقه در وصف حضرت زينب (سلام الله عليها) در محضر امام خامنهای
#حضرت_زینب
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110