"دانهی بهشتی"
ظهر جمعه که میشد مادر بزرگ حصیر را در ایوان پهن میکردند کارد، انار و یک سینی بزرگ میآوردند، یک دستمال پر و پاکیزه هم گوشهی سینی پهن میکردند چون معتقد بودند در دل هر اناری، یک دانهی بهشتیست و چون نمیدانیم کدامینشان بهشتیاند باید هر کسی یک انار را به تنهایی بخورد برای همین تمایل نداشتند از انارهایی دانهشده که در کاسهی بزرگ بود میل کنند.
آری قدیمیها چقدر صاف و صادق بودند به همهی آدمها به چشم دانههای انار مینگریستند، آنها همه را مورد احترام قرار میدادند چون معتقد بودند شاید او یکی از بندگان خوب و مخلص خدا باشد.
🖊نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#اولیاء_خدا
#دانهی_بهستی
#مادربزرگ_بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef