eitaa logo
ضیافت‌قلمِ‌مرضیه‌رمضان‌قاسم
668 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
109 فایل
🌻بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام ارشد تفسیر و کلام، مداح، سخنران مبلغ‌ پاسخگوی‌شبهات،داستانک‌ دلنوشته و یادداشت‌نویس تلاشم در جهش‌تولید جهت‌فرمانبرداری از امر رهبرم منتظرامام زمانم هس تم پل‌ارتباطی‌جهت‌ارتقاءکانال⬇ @M_Rghasem110
مشاهده در ایتا
دانلود
🍄☘🍄🍀🍄☘🍄☘🍄☘🍄☘🍄 ☘ 🍄 ☘ 🍄 "کفش نفیس" پیرمرد ثروتمند خراسانی دچار پا درد شدیدی شد، نزد طبیب رفت. طبیب برایش کفشی از پوست شتر سرخ موی تجویر کرد. پیرمرد ثروتمند دربه‌در دنبال کاروانی می‌گشت تا بتوانند آن کفش گران قیمت را با وجود راهزنان از یمن ایمن بدستش برسانند. تاجری ماهر حاضر شد علاوه بر پول کفش یک پول هنگفتی برای حمل و نقل کفش‌ها نیز بگیرد و آن را صحیح و سالم از یمن به خراسان برساند زیرا اگر راهزنان این کفش‌های نفیس را می‌دیدند از او می‌گرفتند. تاجر زرنگ وقتی کفش‌ها را خرید یک لنگه کفش در توشه‌‌ی مسافرانی گذاشت که کاروان‌شان دو روز زودتر از او به خراسان می‌رفت و یک لنگه‌‌ی دیگر کفش را در بارِ خود گذاشت. چون در مسیر به راهزنان رسیدند چشم دزدها آن کفش گرانبها را گرفت اما هر چه جستجو کردند لنگه‌ی دیگر آن را پیدا نکردند و با اندوه و حسرت آن لنگه کفش را برنداشتند و به این ترتیب شد که تاجر ماهرانه توانست کفش نفیس به سلامت را از یَمن به خراسان برساند به این ترتیب هم مشکل پیرمرد سرمایه‌دار حل گردید و هم سود فراوانی نصیبش شد. این تاجر باهوش شاگردی داشت که به خدا ایمان نداشت اما اهل کار خیر بود او معتقد بود اگر انسان اهل عمل‌صالح باشد کافی است و ایمان به خدا هیچ سودی به حال آدمی ندارد. بعد از این ماجرا تاجر به شاگردش گفت:‌ ای جوان! دیدی یک لنگه کفش ولو نفیس به کار کسی نیامد و رهایش ساختند؛ بدان عملِ بدونِ ایمان مانند یک لنگه کفشی است که هر اندازه نفیس و گرانبها باشد سودی به تو نمی‌رساند. ♻️نتیجه اینکه: عمل صالح بدون ایمان به خدا مثل این است که ما در بانک حساب باز نکنیم ولی با این وجود انتظار سودبانکی و دریافت جایزه از بانک داشته‌باشیم. ایمان به مثابه حساب بانکی باز کردن است و عمل صالح نیز همان تراکنش‌های بانکی است. ⏰زنگ بیداری👈 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
🌻 مومن همیشه بهار است کسی نمی‌تواند به طبیعت بگوید چرا زمستان، پاییز و تابستان داری و همیشه بهار نیستی. کسی نمی‌تواند به پاییز بگوید چرا اینقدر دلگیری، چرا برگ‌ها را زرد و حیف و میل می‌کنی و بر زمین می‌ریزی. نمی‌توانی به آسمان پائیز بگویی چرا گاهی تُرش رو و عبوسی، داد و بیداد می‌کنی و بعد اشک می‌ریزی. کسی نمی‌تواند به تابستان بگوید چرا آنقدر گرمی و باران نداری. کسی حق ندارد به طبیعت گلایه کند چرا تابستان، پائیز و زمستان دارد و همیشه بهار و همه‌چیز تمام نیست. طبیعت آدمی نیز می‌تواند همیشه بهار نباشد و چهارفصل داشته‌باشد؛ بهار، تابستان، پائیز و زمستان؛ آدمی می‌تواند گاه همچون پائیز دلگیر،گاهی چون زمستان، دلسرد و گاهی همانند تابستان داغ و دلسوز شود اما انسان "مومن همیشه بهار است" زیرا هوای سرد و زمستانی دل را با راز و نیاز در دل شب‌های بلند زمستان، با توسل و مدد از اهل‌بیت با مناجات‌های آل‌الله با حضرت حق، حرف دلش را در میان می‌گذارد و با صاحب‌دلِ مهربانش گرم صحبت می‌شود، همین عاملِ دلگرم شدنش می‌گردد و هوای پائیزی و دل‌گیرِ دل را با نمناک کردن چشمان، صاف و آبی می‌کند تا در طول روز بهاری باشد و آن هنگام که دلش از رفتار و گفتار دیگران می‌شکند با وجود آنکه می‌تواند مثل گرمای تابستان با حرف‌هایش افراد را بیازارد و دل‌شان را بسوزاند تا از خود دفاع کند، سکوت عاقلانه برمی‌گزیند و در دل شب، شب‌گویه‌هایش را با معبود مهربان، در میان می‌گذارد تا بتواند در روزهای آتی راهکار عقلی و شرعی درستی در پیش گیرد تا خوب بودنش منوط به خوب بودن ديگران نباشد، او بدی را با بدی پاسخ نمی‌دهد، اصلا مومن بدی نمی‌کند که مجبور شود بد بودنش را به دلیلِ بد بودن ديگران توجيه کند. آری ما طوطی نیستیم تا کلام دیگران را واگویه کنیم، آینه هم نیستیم تا رفتار دیگران را عین همان‌ها تکرار کنیم، ما انسانیم و انسان صاحب شعور است و بین خوب و خوب‌تر، خوب‌تر را و بین بد و بدتر، بد را برمی‌گزیند. 🖋نویسنده: ‌مرضیه رمضان‌قاسم 🦋🐛https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef