مرضیه رمضانقاسم
"در پاسخ به دلنوشتهای در فراق مادر" از بیمادریاش نوشته بود، از شب یلدای سال قبل که مادرش بود، ح
📮و اما انعکاس شما به متن:
"پاسخی به دلنوشتهای در فراق مادر"
چقدر من قلم شما را دوست دارم و چشمانم نسبت به آن آلرژی پیدا میکند و میبارد.
سلام
درباره دلنوشته ای در فراق مادر...
برای هر آنکس که شب یلدایش بی حضور مادر،یلدای هجران است..
نزدیک به دو سال قبل دمدمای غروب وقتی از تدفین مادر ،به خانه پدری برگشتیم و جای خالیش را دیدم، تسبیحی که هنوز لبه تخت آویزان بود...چنان شکستم که با خود اندیشیدم که دیگر هرگز به این خانه سر نخواهم زد، آنجا غذا نخواهم خورد، و تا ابد در سوگ او خواهم گریست...
اما دیدم که رضایت مادرم و البته رضایت پروردگارم این است که به آن خانه و به پدر سر بزنم.باز هم بوی دلپذیرغذای مادرانه با دستان دخترانه در خانه بپیچد...
امروز ابتدا به زیارت مادر رفتم سنگ قبر سرد را در آغوش گرفتم و برایش طلب رحمت و مغفرت کردم. سپس در منزلشان به خدمتگزاری پدر شتافتم.
باورم نمیشد که دارم در همان ظروف مادر غذا می پزم...سخت بود خیلی سخت اما احساس می کردم می بیند و لبخند میزند....
همان جایی که همیشه به نماز می ایستاد به نماز ایستادم و از خدا بهترین نعمات بهشتی را برایش آرزو کردم.
من هم گاهی در حیاط و باغچه خانه پدری دنبال یک رد پای مادرانه می گردم و سخت دلتنگ می شوم و از شدت دلتنگی دست به دامن مولایم امام زمان عج می شوم و میخواهم که دعایم کنند و دعایش کنند ...
آنوقت اشکهایم قیمتی می شوند و دلم آرام...
شما هم متوسل به صاحب الزمان عج شوید و دل به خدای مهدی عج بسپارید ...همان خدای مهربان تر از مادر...🌹
روح همه عزیزان آسمانی شاد🌷
#بازخورد_شما_به_دلنوشتهی_فراق_مادر
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef