🌖🌅
"شبی که ختم بخیر شد"
سحر غریبی است!!
گوئی زمین و زمان بغض کردهاند.
قلم از بین انگشتان میگریزد.
کلمات به نوک قلم که میرسند جان میدهند و یارای کوبیده شدن بر دفتر را ندارند.
سکوت عجیبی همه جا را فراگرفته! گوئی همه خوابیدهاند و یا به خواب ابدی رفتهاند.
نخلها را غم گرفته، گرد یتیمی بر عالم نشسته.
صدای مناجات جانسوز مردی بزرگ دیگر گوش عالم را نوازش نمیدهد.
نَفَسها در سینه حبس است.
عالم غرقِ تاریکی شده است.
خورشید به ناگاه خاموش شد!
جهان سرد و تاریک شد.
غربتی بر غربت دیگر، افزوده شد.
آسمان غرشی کرد و بر خود لرزید؛
چشمان آسمان شروع به باریدن کرد.
عالم پلکی زد، دوباره صبح شد و خورشیدی دیگر بر زمین تابید.
دوم مظلوم عالم به امامت رسید.
چشمههای علم و دانش یکی پس از دیگری جاری شدند.
ماه دوازدهم پدیدار شد، نگاه کوتاهی به زمین کرد و دوباره شب شد!!
نگاهها دوخته به راه ماه است تا برگردد.
عقربهها میدوند تا به دوازده برسند و همان جا قرین هم گردند، تا نغمهی شادی ظهور را در کنار هم جشن بگیرند.
کلمات جان تازهای گرفتند.
قلم هوسِ نغمهخوانی کرد.
شب کولهبارش را جمع کرد.
به یکباره آفتاب طلوع کرد.
صبح بقچهاش را باز کرد.
چشمانش به جمال امامش روشن شد.
به امام عصر سلام کرد.
«سَلَامٌ هِيَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ»
سلام و رحمتی پیوسته تا طلوع فجر
این خبر را برسانید به عشاق نجف
بوی سجاده خونین کسی می آید...
"السلام علیک یا امیرالمومنین"
✍به قلم مرضیه رمضان قاسم
#رمضان_مهدوی
#دلنوشته_هایم
#شب_نوزدهم_ماه_مبارک_رمضان
@ramezan_ghasem110