eitaa logo
مرضیه رمضان‌قاسم
482 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
915 ویدیو
90 فایل
🌻بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام ارشد تفسیر و کلام، مداح، سخنران مبلغ‌ دفتر تبلیغات اصفهان پاسخگوی‌شبهات،داستانک‌ دلنوشته و یادداشت‌نویس تلاشم در جهش‌تولید جهت‌فرمانبرداری از امر رهبرم منتظرامام زمانم هس تم پل‌ارتباطی‌جهت‌ارتقاءکانال⬇ @M_Rghasem110
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 سوال اعتقاد شیعیان در مورد عصمت چهارده معصوم آیا شامل عدم ترک اولی میشه؟ 🍃🌺 پاسخِ استاد حیدری در مورد انبیا ترک اولی داریم و ترک اولی منافاتی با عصمت ندارد اما در مورد چهارده نور مقدس علیهم صلوات الله اعتقاد راسخ بنده این هست که حتی ترک اولی هم نداشتند ♻️نتیجه اینکه 🌱 این مسلم است که در مورد انبیاء ترک اولی داریم 🌱 ترک اولی منافاتی با عصمت ندارد 🌱 هرچند در این مورد اختلافات جزئی وجود دارد. @ramezan_ghasem110
❓سوال درقرآن بعضاًباآیاتی که ظاهرا باعصمت درتعارض‌است.نظیر آیه ۱۴۵ بقره/۳۷ رعد/۶۵ زمر وهمچنین درآیات سوردیگر، چه پاسخی برای آن دارید؟ ✍ پاسخ: قاعده کلي جمله‌ی شرطیه دلیل بر وقوع نیست اگر لو باشد که اساسا محقق نمی‌شود ولی اگر اِن بود لزوم تحقق ندارد. هدف و‌علت از بیان این جملات چیست؟ هدف از بیان این جملات با سیاق شرطیه 1⃣ صدور گناه از معصوم از آن جهت که مختار هستند ولی لزوما به معنای تحقق نیست وتحقق آن دلیل می‌خواهد منظور آیه این است که پیغمبر هم مثل شما انسان است(بشر مثلکم)پیغمبر از جنبه اینکه انسان است صدور خلاف و‌ گناه و معصیت از او ممکن است سر بزند یعنی امکان عقلی‌دارد و همین آیات دقیقا پاسخگوی آن شبهه‌ای است که برخی می‌گویند اگر معصوم است توان انجام گناه ندارد این آیات می‌خواهد بگوید توان دارد وگرنه اصلا معنا نداشت پروردگارمخاطبش را‌پیغمبر قرار دهد 2⃣ خطاب در ظاهر پیغمبر است ولی مخاطب حقیقی امت پیغمبرند این از چه جهت است؟اینجا ما میتوانیم بحث جنبه‌تربیتی را مطرح کنیم‌مورد خطاب در‌ظاهر پیغمبر است ولی مخاطب حقیقی امت پیغمبرند از باب ایاک اعنی واسمعی یا جاره،مخاطب من تویی در ظاهر ولی همسایه تو بشنو تو فارسی هم میگیم به در میگیم که دیوار بشنود یعنی خطاب قرار دادن فردی که معصوم است ولی از او می‌خواهد کار خلاف عصمت انجام‌ ندهد از مصادیق آن جنبه‌ی تربیتی است چون گاهی برای برخی صریح گویی برنمی‌تابند اگر مستقیم بگویی نمی‌پذیرد و ناراحت می‌شود لذا ما تاکتیک را عوض کرده به کس دیگری می‌گوئیم ولی شخصی که مد نظر ماست متوجه می‌شود،یک نمونه از مصادیق آن این است که:مثلا شما به همسرتان میگوئید اگر از این به بعد خواستید سر کیف من بروید خواهشا اجازه بگیرید وگرنه ناراحت میشم شما دارید این جمله را به همسرتون می‌گید ولی ایشان که سر کیف شما نمیره اگه هم بره اجازه می‌گیره پس چرا همسرت را مخاطب قرار دادی ؟ این یک نکته ی تربیتی دارد ۱- شخصیت نوجوان یا کودکت را نشکنی ۲- اثرگذاریش به مراتب بیشتر است‌ قران کریم نیز با مخاطب قرار دادن پیامبر می خواهد به من و شما یاد بدهد در ارتباطات گاهی از این تکنیک استفاده کنیم 3⃣ پیامبران هم مشمول قوانین الهی هستند در قوانین الهی تبعیضی بین پیغمبر و غیر پیغمبر نیست و با دیگر مردم تفاوتی ندارد 4⃣ خدا در قالب این جمله ی شرطیه می‌خواهد بفرماید:حتی پیغمبر خدا هم حق تغییر قوانین را ندارد 💎نتیجه اینکه: ✅نکاتی پیرامون آیاتی که موهن عصمت انبیاء است:جملات شرطیه دلیل بر وقوع نیست بلکه حکمت ها را میگیم مد نظر دارد ✅صدور خلاف و گناه از افراد معصوم از آن جهت که انسانند اختیار دارند و امکان خطا دارند ✅نکته تربیتی به در میگم ✅سنت الهی برا همه هست ✅پیامبر حق تغییر قوانین الهی را مستقلا ندارد ✅و اینکه:دین‌حق محور ‌است و با کسی تعارف ندارد، این آیات راه غلو در مورد پیغمبر را می‌بندد،نشان می‌دهد که این قرآن حتما کلام وحی است اگر وحی نبود و کلام پیغمبر بود که پیغمبر خودش، خودش تهدید و عتاب نمی‌کند و عبرتی برای دیگران است ⚜برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به کتاب تنزیه الانبیاء و در کتابخانه قائمیه در جستجو فقط واژه عصمت را سرچ کنید ♨️مرحوم شیخ صدوق بر خلاف قاطبه‌ی علماء شیعه در باب‌عصمت معتقد به سهو النبی،ایشان به تبعیت از استاد‌شان محمدبن حسن ابن ولید معتقد به سهوالنبی هستند یعنی معتقد است خدا برای اینکه غلو در انبیا نشود احکام سهو رابه مردم بفرماید پیامبرش را دچارسهو می‌کند کلام شیخ صدوق سهو النبی نیست بلکه اسهاء النبی است سهوالنبی:پیغمبر بصورت یکطرفه خودشان دچار سهو می‌شوند شیخ صدوق که این را نمی‌گویدبلکه میگوید خدا پیغمبرش رابه سهو دچار می‌کند که نامش اسهاء النبی است چرا ؟تا مردم پیغمبر را رب وتفویض کننده امورعالم فرض نکنندو برای اینکه تکلیف مکلفین وپیروان در احکام سهو معلوم شود خدا پیغمبر رادچار این اتفاق میکند ⚜شیخ بهایی می‌فرماید:ماسهو را به شیخ صدوق نسبت دهیم بهتراست تااینکه سهو رابه پیغمبر نسبت دهیم 👌پاسخ‌ما:اگرپیغمبردچارسهوشوندمردم عادی سردرگم میشدند وثاقت پیامبر مخدوش می‌شود که خلاف عقل و قرآنِ ✅واژه‌عصمت در قرآن نیامده بلکه در آیه تطهیرمخلصین‌اطاعت اولی‌الامر آیه ۹۰سوره‌انعام«اولئک الذین هدی الله فبهداهم اقتده» آیه‌«من‌یهدالله فما له‌من مضل» ✅عصمت به معنای شیعی ضروری دین نیست بلکه ضروری مذهب هست. آن موضع از عصمت که مورد اتفاق فریقین است، ضروری دین است که : عصمت در دریافت و حفظ و ابلاغ وحی است ╔═ ⚘════⚘ ═ @javadheidari110@ramezan_ghasem110
🌻🌻 📣پرسش از شما پاسخ از 📢 «استاد جواد حیدری» ❓پرسش❓ آیا‌انسانهای‌دیگر‌نیز‌می‌توانند‌همانند پیامبر عظیم الشان اسلام و ائمه به مقام انسان کامل‌برسند؟اگر‌بله‌پس‌تفاوت‌ما‌با‌ائمه‌در چیست؟ ✍پاسخ اول‌بایدبدانیم‌اصلاانسان‌کامل‌یعنی‌چه؟ لفظ‌انسان‌کامل‌هیچ ردپایی‌درمعارف قرآنی‌و روایی‌نداردپس‌نباید‌مجوز ورود برخی‌به‌ساحت‌قدسی‌معصومین‌علیهم السلام‌شود«لا یقاس بآل محمد أحد ٌ» بنظر‌میرسدپیشینه این بحث‌میرسد به‌برخی‌از مباحث‌عرفانی‌که‌ آن‌هاکلمه‌انسان‌کامل‌را با الفاظی‌مثل‌قطب،ولی‌خدا،عارف و... استفاده‌می‌کردند‌اما‌ این دلیل‌ نمیشود که‌بگوئیم‌ دیگر کسی‌حق‌ استفاده‌ از این لفظ را ندارد بلکه«لامشاحة‌فی‌الاصطلاح» ما در اصطلاح‌بخل ورزی‌نداریم میشود یک اصطلاح‌را دیگری‌استفاده‌کند‌ما‌هم استفاده‌کنیم‌اما‌باید‌معناو مفهومش را بفهمیم و بدانیم‌منظور از انسان‌کامل چیه؟ البته‌کسانی‌که این‌اطلاق‌انسان‌کامل را دارندبایدمنظورشان‌راتبیین کنند. اما‌با‌این‌وجود‌ اگر‌انسان‌کامل‌به معنای فعلیت‌باشداستادمطهری‌می‌فرمایند: در چارچوب هر فرد حدود و ثغورش مختلف هست 💎اماغرض‌اینکه: ما‌یک‌مقام‌عصمت‌داریم‌که‌هیچ‌کسی‌نمی تواند‌ادعاکند‌که‌میتواند‌درعالم‌واقع‌به‌آن مقام‌برسدچون‌این‌بزرگواران‌ مؤید‌ به تأییدات‌الهی‌هستندچرا‌که‌از ابتدای خلقت ظاهری و نحوه‌خلقت‌نوری‌شان‌هیچ انسانی‌بغیر از معصومین‌علیهم صلوات الله از آن‌موهبات‌برخوردار نبوده و نیست لذا هیچ‌گاه هیچ‌کسی نمی‌تواندبه آن مقامات‌برسد؛ شیعه و اهل سنت نیز به تواتر نقل کرده‌اند از پیامبر اکرم از حضرات معصومین اینکه:« لا یقاس بآل محمد أحد» هیچ کسی‌قابل‌مقایسه‌با این‌بزرگواران نیست تا کسی بتواند بیاید ادعای انسان کامل کند ویک دایره وسیع درست کند و بگوید اولیاء الله در یک کون جامعی به هم میرسند و از اینگونه الفاظ که تحلیل کنیم سر از ناکجا آباد در می آوریم پس کسانی که اطلاق انسان کامل دارند باید بیایندمنظورشان را از انسان کامل مشخص کنند اما منظور ما از انسان کامل یعنی انسانی که در حد ظرفیت خودش در حد توان خودش آن قابلیت ها و آن استعدادهایی که پروردگار در وجودش قرار داده را بالفعل کند که همان مقام خلیفة اللهی است «انی جاعل فی الارض خلیفه» و البته این مراتب دارد هر کسی نسبت به جایگاه خودش در حد توان و تلاش خود بهره ای از این مقام را می تواند ببرد انسان کامل اگر منظور چنین باشد اشکالی ندارد ولی اینکه بیاییم مقایسه کنیم با معصوم قابل مقایسه نیست چون معصوم دارای عصمت است آن هم عصمت با تمام مراحل مد نظر ماست عصمت مصطلح، اینجا دیگر کسی غیر از معصوم موقعیت ورود ندارد بله عصمت در برخی از جهات مثل عصمت از گناه آن هم بعد از تکلیف امکان وقوع آن هم هست اما عصمت از بدو تولد تا مرحله مرگ در تمام مراتب سهو، نسیان تطبیق دین شریعت فقط برای معصومین دلیل خاص داریم ولاغیر و با کلمه انسان کامل نمی تونیم برخی را در جرگه‌ی معصومین علیهم صلوات الله وارد کنیم و این بزنگاه است که گاهی الفاظ ذهنیت ما را از آن عقائد مسلم و ضروری مان منحرف نکند. ❓پرسش❓ از ابتدا کامل بودن ائمه به چه معناست؟ ✍پاسخ: از ابتدا کامل بودن به معنای کامل نسبت به امت است بله البته که نسبت به امت کامل بودند افضل الامه، اعلم الامه، اعلم الناس، اشجع الناس، ولی اینکه آیا دیگر قابلیت ارتقا دارند یا خیر؟ بله قابلیت ارتقا دارند چرا که یکی از شاخصه های کمال علم است، علم حضرات معصومین دائما در حال تکامل و تزاید است اما نه نسبت به خلق الله، بلکه نسبت با معصوم قبلی، از طرف وحی الهی البته وحی تسدیدی نسبت به امامان معصوم علیهم صلوات الله و نه وحی تشریعی ❓پرسش❓ آیا بدون قیاس با امت اهل بیت علیهم صلوات الله نسبت به خودشون کامل بودند؟ ✍پاسخ بر اساس روایات علم امام هر شب جمعه هر شب قدر افزون می شود ╔═ ⚘════⚘ ═ ⇲@javadheidari110@ramezan_ghasem110 ⚘════⚘ ═
عصمت‌انبیاءمدرس:استاد جواد‌حیدری عصمت در لغت: حجاب،پرده و مانع استعمال شده است. عصمت در اصطلاح: ملکه‌ای است که فرد بواسطه‌ی آن از ارتکاب گناه و ترک واجب مصون و در امان بوده البته باحفظ قدرت داشتن بر انجام گناه و ترک واجب درست است که زمینه‌ی عصمت را خود فرد مهیا می‌کند اما تمام متکلمین اسلامی این قید را اضافه کرده‌اند⬇️ عصمت لطفی است که بواسطه‌ی آن فرد،صاحب ملکه‌ای می‌شود که واجبات را انجام می‌دهد و محرمات را ترک می‌کند، هر چند قدرت انجام گناه و ترک واجب را دارد اما معرفتی که پیدا می‌کند، سبب می‌گردد که او واجب را ترک‌نکند و همچنین مرتکب معصیت الهی نیز نگردد. شیعه و سنی هر دو معتقدند: عصمت انبیاء دارای مراتب است: 1⃣ عصمت در دریافت وحی 2⃣ عصمت در حفظ وحی 3⃣ عصمت در ابلاغ وحی اما در مراتب دیگر عصمت، عقیده‌ی شيعه و سنی با یکدیگر متفاوت است. فعلا به عقیده‌ی اهل سنت نمی‌پردازیم شیعه معتقدند به عصمت انبیاء در: 1⃣ عمل به شریعت. 2⃣ تشخیص مصالح و مفاسد امور 3⃣ امور عادی 4⃣ منفِّرات 5⃣ درتطبیق شریعت یعنی هیچگاه نبی خدا در تطبیق شریعت دچار خطا نمی‌شود مثلا در مجازات دزد، تعداد رکعات نماز و ... انبیاء دچار خطا نمی‌شدند. ✔️تذکر: عصمت به معنای مصون بودن: هم از خطای عمدی و سهوی،در کودکی و بزرگسالی یعنی انبیاء من البدو الی الختم معصومند. دلائل عقلی بر وجوب عصمت انبیاء فراوان‌اند ما به دو مورد که مرحوم محقق طوسی در تجریدالاعتقاد و علامه‌ی حلی در کشف المراد که شرح تجرید الاعتقاد است اشاره می‌کنیم. 🍃دلیل عقلی اول: مرحوم محقق طوسی(خواجه نصیر الدین طوسی) می‌فرمایند: «واجب است نبی معصوم باشه تا اعتماد کامل به او حاصل شود و با اعتماد حاصل شدن به این پیغمبر غرض و هدف از ارسال رسل محقق می‌شود. علامه‌ی حلی این جریان را توضیح می‌دهند که: انبیاء مبعوث شدند برای هدایت مردم، اگر مردم اعتماد صد درصد به نبی خدا نداشته باشند اصلا از او حرف‌شنوی ندارند لذا اگر اعتماد صد درصدی به نبی حاصل نشود، می‌شود نقض غرض، یعنی پیغمبر را خدا فرستاده برای هدایت ولی این هدایت اتفاق نمی‌افتد و می‌شود نقض غرض، و نقض غرض برای حکیم قبیح است. و این اطمینان کامل و اعتماد صد درصد زمانی ایجاد می‌شود که نبی معصوم باشد. یعنی مردم ولو خطئا ولو سهوا ولو قبل م بعد از بعثت از او خطایی ندیده باشند 🍃دلیل عقلی دوم هدف عمومی از بعثت انبیاء تزکیه‌ی مردم و تربیت مردم است«لیزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه» شکی هم در آن نیست که تأثیر تزکیه و تربیت عملی خیلی بیشتر از تربیت از طریق وعظ و ارشاد است.«کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم»اگر از پیغمبری که اسوه و الگوی عملی ماست خطا دیده شود دیگر تربیت در سطح بالا اتفاق نمی‌افتد. مردم می‌گویند اینکه ما را نهی از خطا می‌کند خودش دارد اشتباه می‌کند. لذا ولو خطا، سهوی باشد دیگر آن تربیتی که در انتظار است حاصل نمی‌شود. اگر کسی بگوید پیغمبر اسوه و‌الگوی ما در شریعت است اگر در جاهای دیگر در امور دیگر خطا کند که اشکال ندارد پاسخ می‌دهیم این مطلب را مردم نمی‌توانند تشخیص دهند یعنی مردم نمی‌توانند تفاوت قائل شوند بین شریعت و غیر شریعت، بلکه می‌گوید اینکه فلان جا خطا کرد از کجا معلوم در امور دیگر هم خطا و اشتباه نکند. پس تربیت کامل که غرض و هدف ارسال رسل است در گرو عصمت انبیاء علیهم صلوات الله است. دلائل قرآنی بر عصمت انبیاء واژه‌ی عصمت به معنای عصمت اصطلاحی در قرآن نداریم اما قرآن با روش‌های مختلف عصمت را مطرح فرموده با آیات متعدد می‌توان مسئله‌ی عصمت را مطرح کرد مثل: 1⃣ آیه‌ی تطهیر 2⃣ آیه‌ی اطاعت اولی الامر 📖استدلال قرآنی بر عصمت انبیاء: آیه ۹۰ سوره‌ی مبارکه‌ی انعام پس اینکه تعدادی از انبیاءرا نام می‌برد می‌فرماید: «اولئک الذین هدی الله فبهدهم اقتده» یعنی انبیاء کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده پس شما به هدایت اینها اقتدا کنید در آیه‌ی ۳۷ زمر می‌فرماید: «و‌من یهدی الله فما له من مضل» آیه نکره در سیاق نفی است. هیچگونه ضلالتی در وجود کسی که خدا هدایتش کند وجود ندارد. با قرار دادن این دو گزاره در کنار همدیگر ۱)انبیاء را خدا هدایت کرده است ۲)هر کسی را خدا هدایت کند هیچگونه ضلالتی ندارد. نتیجه اینکه: انبیاء هیچ‌گونه ضلالتی در وجودشان، وجود ندارد. و این یعنی عصمت و می‌دانیم که در لسان قرآن و در فرهنگ قرآن، گناه ضلالت است، شاهد ما نیز آیه‌ی ۶۲ سوره مبارکه‌ی یس است «و لقد اضل» شیطان خیلی از شما را دچار ضلالت(گناه) می‌کند. یکی از مصادیق ضلالت گناه است‌. بنابراین انبیاء کسانی هستند که 1⃣هیچگونه گناه و ضلالتی در وجودشان نیست 2⃣خدا هدایتشان کرده و این یعنی عصمت. بنابراین با روشی که عرض شد به این نتیجه رسیدیم قرآن تصریح به عصمت انبیاء دارد هر چند آیات دیگری نیز برای اثبات عصمت انبیاء وجود دارد @javadheidari110@ramezan_ghasem110
ترک اولی: مدرس استاد جوادحیدریپرسش:چرا با وجود اینکه انبیاء نبی‌الله‌اند و نبی‌الله معصوم است شاهد مخالفت با اوامر و نواهی الهی، توسط برخی انبیاء هستیم و آن را گناه محسوب نمی‌‌کنیم بلکه برایشان تعبیر ترک‌اولی را بکار می‌بریم؟نزدیک شدن حضرت آدم به شجره‌ی منهیه، و هبوط آنها به زمین؟ ✔️پاسخ: 1⃣دلیل عقلی و نقلی قرآنی بر عصمت تمام انبیاء داریم. لذا برای خلاف نهی الهی عمل کردن آدم علیه السلام ملاک، و معیاری بیان خواهیم کرد. 2⃣در جریان حضرت آدم و حضرت حوا سلام‌الله علیهما باید تمام آیات مربوط به آنان کنار هم گذاشته شود و همچنینموقعیتی که آنهادر آن بودند و همچنین مسلم و محکم بودن عصمت را نیز باید در نظر بگیریم. 3⃣ در مجموعه‌ی قرآنی روایی واژه‌‌ی ترک اولی را ندیدیم بلکه این کلمه‌ سالها بعد از صدر اسلام، توسط متکلمین تأسیس شده است البته استفاده کردن آن اشکالی ندارد. مقصود از ترک‌اولی این است که: بین مطلوب و مطلوب تر، مطلوب انتخاب شود. و چنین کاری نه مکروه است و نه مباح، لذا هیچ منافاتی با عصمت ندارد امابه چه دلیل می‌بایست مخالفت با یک امر و یا یک نهی‌ای را نگوئیم گناه، بلکه بگوئیم ترک اولی است؟پاسخ اینکه:⬇️ امر و نهی به دو صورت است: ۱) امر و نهی مولوی ۲) امر و نهی ارشادی تذکر: آنچه که مخالف با عصمت است این است که انسان با امر و نهی مولوی مخالفت کند. امر و نهی مولویبا سه معیار امر و نهی مولوی می‌شود:امر و نهی مولوی آن امر و نهی‌ای است که شارع(پروردگار عالم) اولا:از جایگاه مولا بودن صادر می‌کند. ثانیا: رضایت به مخالفت با آن ندارد. ثالثا: اگر مخالفتی اتفاق بیفتد عقوبت در پی دارد.مثلا خدا می‌فرماید «اقیموا الصلاة» این امر مولوی است ظاهر امر، می‌رساند که‌ این امر مولوی است، اما اگر قرائنی وجود داشته باشد که امر و نهی این سه ملاک را نداشته باشند حمل می‌شود بر امر و نهی ارشادی. درجریان‌حضرت‌آدم‌این‌قرائن‌چیست؟ 1⃣جایگاهی که حضرت آدم و حوا بودند جایگاه امر و نهی مولوی و جایگاه تکلیف نبود. شاهدمان نیز نص کلام‌امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه که از مسلمات است می‌باشد«الیوم عمل ولا حساب و غدا حساب ولا عمل» یعنی دنیای عادی که از بعد از هبوط آدم و حوا شروع می‌شود تا ۴۰ روز مانده به قیامت این مرحله دنیاست و جایگاه تکلیف است فلذا در غیر از دنیا، امر و نهی مولوی معنا ندارد. پس نهی «لاتقربا هذه الشجره» نهی مولوی نیست که لازمه‌ی آن مخالفت با مولویت و عقوبت الهی را داشته باشد بلکه نهی ارشادی است. امر و‌نهی ارشادی چیست: ارشاد گاهی به حکم عقل است، گاهی به حکم عرف است.مثال امر و نهی ارشادی: شما قصد ترک منزل در زمستان دارید مادر به شما می‌گویند هنگام خروج از منزل لباس گرم بپوش، اگر شما لباس گرم نپوشید مادر ناراحت نمی‌شوند، شما را تنبیه هم نخواهند کرد اما مخالفت شما اثر طبیعی خود را دارد که همان سرما خوردگی است. آدم و حوا، نزدیک درخت نشوید. ما قرینه داریم که این نهی مولوی نیست که مخالفت با آن گناه باشد بلکه نهی ارشادی است چون جایگاه و موقعیتی که آنها در آن بودند عالم تکلیف نبوده که نهی مولوی در کار باشد، بلکه نهی ارشادی بوده یعنی دارد راهنمایی می‌کند که این کار را انجام ندهید البته قرینه و شاهد قرآنی دال بر ارشادی بودن این نهی داریم. سوره‌ی طه آیه ۱۱۷ «وقلنا یا آدم ان هذا عدو لک و لزوجک فلایخرجنکما من الجنه فتشقی» ای آدم شیطان دشمن شماست مواظب باشید از بهشت شما را خارج نکند. خدایا اگر از بهشت خارج شدیم ناراحت می‌شوی و مرا عقاب می‌کنی؟نه فقط لتشقی به دردسر و زحمت می‌افتید. از موقعیتی که هستی خارج می‌شوی، فتشقی قرینه است که نهی ارشادی است زیرا نفرموده که موجبات ناراحتی و غضب مرا فراهم می‌کنی. اگر فرموده بود فتعصی نهی مولوی بود. 2⃣«ان الله اصطفی آدم» اگر آدم گناه کرده بود که خدا او را مصطفای خود قرار نمی‌داد، 3⃣در هیچ آیه و روایتی نداریم که خدا آدم را بخاطر مخالفت با این نهی عتاب کرده باشد فقط فرموده فتشقی 4⃣با تدبر در آیات مربوط به فریب شیطان خواهیم دانست یکی از فلسفه‌های وجودی آدم و حوا قبل از هبوط به دنیا در آن باغ با آن قوانین خاص این بود که آدم و حوا بدانند دشمن‌شان کیست و اوضاع به چه شکل است و چگونه باید زندگی کنند «و قاسمهما ... لمن الناصحین» شیطان اینها را قسم داد این اولین دفعه‌ای بود که آدم و حوا با قسم دروغ مواجه می‌شدند و تابحال سوگند دروغ نشنیده بودند لذا تحت تاثیر وسوسه‌ی شیطان قرار گرفتند 5⃣شیطان بشارت داد به آنها که با خوردن از میوه درخت، در بهشت خالد و ابدی خواهند ماند 💠نتیجه اینکه با در کنار هم قرار دادن قرائن مذکور خواهیم دانست حضرت آدم گناه مطلق که منافات با عصمت باشد انجام ندادند بلکه مخالفت ایشان در برابر امر ارشادی بود آن هم با قرائنی که عرض شد @javadheidari110@ramezan_ghasem110
پرسش خداوند به امامان عصمت داده است ولی ما را از آن محروم ساخته است آیا این تبعیض نیست؟ پاسخ:۸نکته‌ی معرفتی⬇️ 1⃣ابتدا باید واژه‌ی تبعیض معنا شود تبعیض‌یعنی:خلاف عدل‌ 2⃣سپس باید واژه‌ی عدل معنا شود عدل‌یعنی:«وضع‌الشی‌فی‌موضعه» هر چیزی را جای خود قراردادن سوال:جای هر چیزی را خدا بهتر می‌داند یا ما؟معلوم است خدا بهتر می‌داند لذا انسان اساساً حق‌ندارد برخدا اتکیت بی‌عدالتی‌زند 3⃣ازجمله اعتقادات ما درباره خداوند اين است که او عالم به رفتار تمام مخلوقاتش حتي قبل از خلق آنان نیز هست شاهد ما روایت ايوب بن نوح است ایشان در نامه‌اي از امام هادي عليه‌السلام پرسيدآيا خداوند قبل از آفريدن موجودات به آن‌ها علم داشته؟ امام در پاسخ او نوشتند:«خداوند قبل از آفريدن موجودات به آنان عالم بود همان‌گونه كه بعد از آفريدن به آنها علم دارد»📚کليني،اصول‌کافي،ج ۱،ح۴ 4⃣ما یک فاعل داريم و یک قابل درقالب مثالي تبیین می‌گردد:ليوان آبي را در نظر بگيریم اين ليوان آب حدي از آب را در خود جاي مي‌دهد لذا به‌هيچ‌عنوان نبايد انتظار داشته باشیم در اين ليوان به‌اندازه يک پارچ آب جا بگيرد بعلاوه اینکه هيچ نقصي نيز به اين ليوان وارد نيست بنابراین کسي حق ندارد بگويد: چرا آب لیوان کمتر از آب پارچ است همه‌ی ما انسان‌ها نيز قابليتي داريم عيناً مثل همین مثالي که بيان شد 5⃣ پيامبران و امامان علیهم‌السلام نیز داراى اراده‌ی بشرى هستند لذا باید براى تحصيل هر چه بيشتر مقامات معنوى به سعى و تلاش بپردازند تا اهل صبر،جهاد،زهد،تقوا و... باشند بعلاوه اینکه خداوند علم دارد به ۱)قابليت پيامبران و امامان براى تحصيل مقامات معنوى ۲)شايستگى آنان براى عهده‏‌دارى مسؤليت هدايت جامعه درحقيقت همان قابليت‌وشايستگى آنان است كه موجب برگزيدگى آنان براى امامت شده است آيات و روايات فراوانى بر اين دو واقعيت گواهى می‌دهدازجمله سوره‌سجده/۲۴⬇️ «وجعلنا‌منهم‌ائمه‌يهدون‌بامرنالما‌صبروا و كانوابايتنايوقنون‏»اهل‌بیت دربالاترین مرتبه‌صبر ویقین‌اند‌فلذا کسی به گرد‌پایشان هم نمی‌رسد 6⃣ همچنين بايد توجه‌شود سپردن هر مسؤليتى همراه با دادن امكانات لازم است و امامت جامعه از اين قاعده مستثنانيست ازاين‏رو خداوند آنان را از علم لازم براى عهده‏‌دارى مسؤليت امامت بهره‏‌مند گردانده‌است شاهد ما فراز ابتدائی دعاى ندبه هست آنجائی كه درباره دليل برگزيدگى امامان توضيح مي‌دهد:«بعد‌ ان‌شرطت‌عليهم‌الزهد‌فى‌درجات‌هذه‌الدنيا الدنيه‌وزخرفهاوزبرجهافشرطوالك‌ذلك‌و‌ علمت‌منهم‌الوفاء‌به‌فقبلتهم‌و‌قربتهم...» 7⃣توجه داشتن به اینكه عصمت موهبتى به‌عنوان پايه هست و معصومان بااراده خويش و با سعى و تلاش و عبادت و دعايى كه به درگاه خداوند دارند به مقامات عالی‌ترى از عصمت دست می‌يابند ناگفته نماند همين عبادت‏ها و صبر و جهادهاى بيشتری که با اختیار و اراده انجام می‌شود موجب برترى برخى از پيامبران بر ديگر پيامبران مى‌شود«تلك‌الرسل‌فضلنا بعضهم‌على‌بعض‏»سوره‌طه/۱۱۴ 8⃣مثال:نمره‌ی‌۱۸و۲نمره لطف‌استاد استاد به دانشجویان می‌گوید در پایان ترم هردانشجویی نمره ‌۱۸کسب کرد۲نمره به او لطف‌می‌کنم تا۲۰شود آخرترم فقط۱۴نفر نمره‌ی ۱۸ کسب می‌کنند سایرین که۱۸نشدن‌حق‌اعتراض‌ندارند البته علم استاد محدوداست قبل از امتحان نمی‌داند چه کسی۱۸کسب‌می‌کند ولی خدا با علم ازلی می‌دانست این بزرگواران منهای لطف با اختیار خود نسبت به دیگران در بالاترین رتبه قرار‌می‌گیرند و بعد از خلقت ظاهری با شایستگی و اختیار خود نمره‌ ۱۸را کسب‌خواهندکرد لذا این۲نمره را از اول بهشون‌داد و خلقت‌نوری و... همین۲نمره‌‌ لطف‌خداست تمام انسانها در مقام انسانیت و مختار بودن مساوی خلق شدند لذا بر اساس همین اختیارشان می‌توانند قابلیت‌هایشان را کم و زیاد کنند ظرفیت مختار بودن برای همه‌ یکسان‌است خدا از ازل بر اعمال اختیاری همه انسانها علم دارد الطاف خاص خدا از ازل به خاطر علم به قابلیتهای اختیاری برخی از انسانها تعلق گرفته است لذا کسی حق‌اعتراض‌ندارد چون با اختیار خود نتوانسته همانند و همرتبه‌ی عملکرد آنان عمل کند ✅نتیجه اینکه ✔️بنا بر آن چه گفته شد عصمت موهبتى امامان، به جهت مسؤليتى‌است كه براى هدايت جامعه برعهده آنان گذاشته‌شده‌است قطعا اهل‌بیت و انبیا منهای لطف خاص حضرت حق به این مقامات نمی‌رسیدند به عبارت دیگر این بزرگواران هر مقام منزلتی دارند به برکت الطاف خاص باری تعالی است ✔️تبصره:البته فراموش نکنیم زمینه‌ی دریافت این لطف خاص را خود این بزرگواران با اختیار خود فراهم نموده‌اند و خداوند نیز از ازل به این زمینه‌سازیِ اختیاری علم‌داشته و لذا این الطاف خاص از همان ابتدا به آن بزرگواران تعلق‌گرفته‌است و اين ‌يک اصل عمومى و يك سنت الهى است،بدون آن‌که تبعيض ناروايى صورت‌گرفته باشد ✔️کتاب عدل‌الهی استاد محمدبیابانی‌اسکویی مطالعه گردد @javadheidari110@ramezan_ghasem110
🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🚩 🏴 ⁉️اگر قیام امام حسین کار صحیحی بوده پس چرا سایر امامان بالاخص امام‌حسن در مقابل حاکمان ظالم زمان خودشان مثل امام‌حسین‌ قیام نکردند؟ پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے زیدعزه 1⃣شیعیان معتقدند امامان معصوم هستند 〽️معصوم فعل،قول و تقریرش حجت است 〽️معصوم از خطا و اشتباه مصون است‌ 🔅پس هر کدام از معصومین هرگونه اقدامی را، در هر زمان و موقعیتی انجام دهند آن عمل صحیح است، خواه ما فلسفه‌ آن عمل را بدانیم و یا ندانیم زیرا عمل معصوم برای ما حجت است و امام اسوه و الگوی ماست و امام‌ است که باید برای ما خط و مشی مشخص کند 2⃣خط قرمز و اصل اساسی اهل‌بیت حفظ اسلام بوده است و اگر بنا بود کاری انجام گیرد که اصل اسلام به خطر افتد هر امر دیگری را ترجیح می‌دادند تا اسلام حفظ شود ۲۵ سال خانه‌نشینی برای امیرالمؤمنین شرافت داشت بر اینکه "أَشْهَدُأَنْ‌لَاإِلٰهَ‌إِلَّاٱللَّٰهُ‌أَشْهَدُ‌أَنَّ‌مُحَمَّدًا رَسُول‌الله" از ماذنه به گوش نرسد 3⃣وقتی سیره امامان و کلام گهربار حضرات معصومین را مرور می‌کنیم متوجه می‌شویم زمان سایرامامان شرایط برای قیام فراهم نبوده است خود حضرات علت قیام نکردن‌شان رابیان می‌کنند: 〽️امیرالمؤمنین درخطبه‌ شقشقیه بیانگر بسیاری از حقایق‌اند در فرازی از این خطبه چنین آمده است‌"وَ طَفِقْتُ اَرْتَأی بَینَ اَنْ اَصُولَ بِید جَذّاءَ،اَوْ اَصْبِرَ عَلی طِخْیة عَمْیاءَ،یهْرَمُ فیهَا الْكَبیرُ،وَ یشیبُ فیهَا الصَّغیرُ،وَ یكْدَحُ فیها مُؤْمِنٌ حَتّی یلْقی‌رَبَّهُ‌و عمیقاً" اندیشه كردم كه چگونه بدون یاور بجنگم و آن عرصه‌گاه ظلمت كور را تحمل نمایم، فضایی كه پیران در آن فرسوده،جوانان در آن پیرمی‌شدند، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت می‌شود"فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی،فَصَبَرْتُ وَ فِی‌الْعَینِ قَذًی،وَ فِی‌الْحَلْقِ شَجاً" دیدم خویشتنداری دراین امرعاقلانه‌تر است، پس صبر كردم در حالیكه گویی در دیده‌ام خاشاك بود، و غصه راه گلویم را بسته بود 〽️وقتی امام مجتبی دررابطه با مقابله‌ با سپاه شامیان در شهر مدائن خطبه می‌خواندند فرمودندمعاویه پیشنهادی به من کرده که دور از انصاف و برخلاف عزت است اگر آماده‌ی کشته شدن در راه خدائید(اگر یار و پشتیبان و در کنار من هستید) مبارزه و قیام می‌کنیم امااگر عافیت‌طلب هستیدبگوئید تا ما صلح را بپذیریم،مردم یکصدا گفتند البقیه البقیه یعنی ما می‌خواهیم زنده‌بمانیم و قصد مبارزه نداریم ما تو را در این مسیر یاری نمی‌کنیم،بعد از اینکه آنها نپذیرفتند که حضرت را یاری کنندحضرت مجبور شدند صلح‌نامه را امضاء کنند📚(ابن‌اثیر،الکامل فی التاریخ،ج3 ص406)مرحوم مجلسی نیز نقل کرده‌اند 〽️امام سجاد نیز فرمودند:(مَا بِمَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ عِشْرُونَ رَجُلًا يُحِبُّنَا)مکه و مدینه رابگردید ۲۰ نفری که ما را دوست داشته‌باشند پیدا نمی‌کنید 📚الغارات و ج۴۳بحار علامه‌ مجلسی 〽️وقتی آن یار خراسانی به محضر امام صادق رسید و پرسید آقاجان چرا قیام نمی‌کنید این همه دوست و یاور شما دارید در این‌ بین بود که یار دیرین وصمیمیِ امام صادق، هارون مکی وارد شد حضرت فرمودند هارون داخل در تنور شو هارون کفش‌هایش را از پا در آورد و بدون هیچگونه اعتراضی وارد تنورشد حضرت در تنور را گذاشتند و فرمودندچند نفر از این یاران در خراسان شماست؟ مرد خراسانی گفت هیچ. حضرت فرمودند اگر ما تعدادی از این یاران داشتیم حتما قیام می‌کردیم و از حق خود دفاع می‌کردیم ♻️نتیجه اینکه ✳️علت عدم قیام سایر امامان این بوده است که‌ راه تفکر و عملِ صحیح ‌در این بوده است که قیام نکنند زیرا امام معصوم عاری از خطاست و می‌داند چه عملی در چه زمانی صحیح است و یا صحیح نیست ✳️امیرالمؤمنین ۲۵ سال سکوت کردند امام‌مجتبی مجبور به صلح شدند و امامانِ مابعد از امام‌حسین دست به قیام نزدند وعلت آن نداشتن یار و یاور و پشتیبان بوده است،البته منظور ما این نیست که آن حضرات پیرو، شیعه و یاری که از آنها تبعیت کند نداشتند بلکه منظور ما این است که افرادی که معرفت کامل و ایمان قوی به امام داشته‌باشند و مرد رزم و قیام باشند برای سایر ائمه وجود نداشت و در یک کلام سایر حضرات یارانی مثل یاران‌ امام‌حسین‌ نداشتند و اگر یار و یاوری نباشددست به قیام زدن کار صحیحی نیست زیرا نه‌تنها هدفی محقق نمی‌شود بلکه جان خود و شیعیان به خطرمی‌افتد لذا اهل‌بیت بخاطر نداشتن یارانی مثل یاران امام حسین دست به قیام نزدند و با این استراتژی و تاکتیک‌ها و تکنیک‌های مختلف اسلام عزیز را حفظ کردند تا اینکه به دست ما رسیده است و هنوز در ماذنه‌های دنیا صدای توحید کلمه‌الله به مرحله‌ی عُلو خودش رسیده ان‌شاء‌الله با ظهورمهدی آل محمد به سر منزل مقصود خواهد رسید http://snai.ir/968376 🆔 @javadheidari110 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 @ramezan_ghasem110
🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🚩 🏴 پرســـ❓ــش ⁉️آیا امام‌حسنِ‌مجتبی همسران زیادی را طلاق داده‌اند؟ پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے زیدعزه 1⃣ سند این روایت ضعیف است. 2⃣ فارغ از بحث سندی باید به این دو نکته توجه‌ گردد: ۱) علاوه بر مبغوض بودن طلاق در فرهنگ اسلام عزیز، مطلاق بودن نیز مورد پسند شارع نمی‌باشد چنانچه امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «سَمِعْتُ أَبِي علیه‌السلام،يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ كُلَ مِطْلَاقٍ ذَوَّاقٍ»؛«از پدرم شنیدم که فرمود: خداوند کسی را که بسیار طلاق دهد و به دنبال تنوع ذائقه جنسی باشد، دشمن می‌دارد» 📚الكافي، ج6، ص55 ۲) ناسازگاری این عمل با عصمت امام: این روایات با عصمت امام‌حسنِ‌مجتبی تعارض دارد لذا قابل‌ اعتماد نبوده و به محتوای آن‌ها اعتنایی نمی‌شود زیرا اگر روايتي با مقوله‌ی عصمت در تعارض باشد، از نظر علماي شيعه مردود است و كنار گذاشته می‌شود. 3⃣ به نظر می‌رسد دستگاه خلافت بنی‌عباس برای تخریب چهره‌ی امام حسن روایاتی را در مورد شخصیت ایشان جَعل کرده که این مسئله را دو نکته تقویت می‌کند: الف ) اگر چنین امری واقع‌شده بود باید دشمنان حضرت در زمان حیاتش، این امر را بر ایشان خُرده می‌گرفتند، ولی چنین امری از آن دوران، گزارش نشده است. ب ) روایت‌هایی که در کتب حدیث آمده منقول از امام صادق علیه‌السلام است، یعنی این مطلب یک قرن پس از زمان امام مجتبی علیه‌السلام مطرح می‌شود. ♻️نتیجه اینکه: روایاتی که امام مجتبی علیه‌السلام را مردی طلاق دهنده به تصویر می‌کشند ساخته‌ و پرداخته‌ی بنی‌امیه و بنی‌عباس هستند و با توجه به عصمت حضرت، این روایات قابل پذیرش نیستند. 🆔 @javadheidari110 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 @ramezan_ghasem110
📮 🔗 📮 🔗 📮 🔗 📮 🔗 📮 🔗 📮 پرســـ❓ــش ⁉️فلسفه‌ی تعدد زوجات پیامبر اسلام چیست؟ پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے زیدعزه 1⃣ پیامبر خدا صلوات‌الله‌علیه تا سن 25 سالگی در اوج عفت و پاکی همسری را اختیار نکردند و دوست و دشمن او را به‌خوبی می‌ستودند. 📚السیرة الحلبیّة، ج 1، ص 140 2⃣ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌اله تا سن پنجاه‌ سالگی تنها یک همسر داشتند و تا زمانی که حضرت خدیجه در قید حیات بودند، همسر دیگری اختیار نکردند. 📚موسوعة التاریخ الاسلامی، چاپ مؤسسه الهادی، ج 1، ص 333 و 334 3⃣ پیامبر صلى‌الله‌علیه‌واله، تنها با یک زن باکره ازدواج کرد و او «عایشه» بود، بقیه همسران او، همه زنان بیوه بودند. 📚بحار الانوار، ج 22، ص 191 4⃣ پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و اله بعد از رحلت حضرت خدیجه سلام‌الله علیها و بعد از پنجاه‌سالگی، به خاطر مصالح مختلفی، ازدواج‌های متعددی داشتند که البته در عرف آن زمان یک امر عادی به‌حساب می‌آمد. ♻️ نتیجه‌اینکه: تعدد زوجات پیامبر صلي‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم دارای مصالح و اهدافی بوده است، برخی از آن عبارتند از: ۱) اهداف سیاسی: مانند ازدواج پیامبر با حفصه و عایشه ۲) برای شکستن سنت جاهلی: مانند ازدواج با زینب ۳) براى کاستن از عداوت، یا طرح دوستى و جلب محبت اشخاص و یا اقوام متعصب و لجوج. 🆔 @javadheidari110 📮 🔗 📮 🔗 📮 🔗 📮 🔗 📮 @ramezan_ghasem110
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚡️ ⚡️ پرســـ❓ــــش آیا اینکه خداوند به امامان علم و عصمت داده و ما را از آن محروم ساخته، تبعیض نیست؟ پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے "زیدعزه" 1⃣عصمت عصمت لطفی‌ست که بواسطه‌ی آن، فرد صاحب ملکه‌ای می‌شود با وجود قدرت داشتن بر انجام گناه و ترک واجب، محرمات را ترک کند و واجبات را انجام دهد یعنی این خود شخص است که زمینه‌‌ی عصمت را فراهم می‌کند 2⃣تبعیض‌ تبعیض به معنای خلاف عدل‌ عدل‌:«وضع‌الشی‌فی‌موضعه» هر چیزی را جای خود قراردادن جای هر چیز را خدا بهتر می‌داند بنابراین انسان حق‌ ندارد خدا را عادل نداند 3⃣علم الهی به مخلوقات خداوند عالم به رفتار مخلوقات حتی قبل از خلقت آنان است شاهد: روایت ايوب بن نوح است که در نامه‌اي از امام هادي پرسيد آيا خداوند قبل از آفريدن موجودات به آن‌ها علم داشته؟ امام در پاسخ او نوشتند:«خداوند قبل از آفريدن موجودات به آنان عالم بود همان‌گونه كه بعد از آفريدن به آنها علم دارد»کليني،اصول‌کافي،ج۱،ح۴ 4⃣ فاعلیت فاعل، قابليت قابل مثال:ليوان آبي را در نظر بگيریم اين ليوان آب حدي از آب را در خود جاي مي‌دهد لذا به‌ هيچ‌ عنوان نبايد انتظار داشته باشیم در اين ليوان به‌اندازه يک پارچ آب جا بگيرد بعلاوه اینکه هيچ نقصي نيز به اين ليوان وارد نيست بنابراین کسي حق ندارد بگويد:چرا آب لیوان کمتر از آب پارچ است همه‌ی ما انسان‌ها نيز قابليتي داريم عيناً مثل همین مثالي که بيان شد 5⃣علم الهی به قابليت معصوم پيامبران و امامان نیز داراى اراده‌ی بشرى هستند لذا باید براى تحصيل هر چه بيشتر مقامات معنوى به سعى و تلاش بپردازند تا اهل صبر،جهاد،زهد،تقوا و...باشند بعلاوه اینکه خداوند علم دارد به ۱)قابليت پيامبران و امامان براى تحصيل مقامات معنوى ۲)شايستگى آنان براى عهده‏‌دارى مسؤليت هدايت جامعه درحقيقت همان قابليت‌ و شايستگى آنهاست كه موجب برگزيده شدن آنان براى امامت می‌شود آيات و روايات فراوانى بر اين دو واقعيت گواهى می‌دهد از جمله سوره‌سجده/۲۴⬇️ «وجعلنا‌منهم‌ائمه‌يهدون‌بامرنالما‌صبروا و كانوابايتنايوقنون‏»اهل‌بیت دربالاترین مرتبه‌‌ی صبر و یقین‌اند‌ لذا کسی به گَرد‌پایشان هم نمی‌رسد 6⃣علم، لازمه‌ی مسئولیت امامت سپردن هر مسؤليتى همراه با دادن امكانات لازم است و امام جامعه از اين قاعده مستثنا نيست از اين‏ رو خداوند آنان را از علم لازم براى عهده‏‌دارى مسؤليت امامت بهره‏‌مند گردانده‌است شاهد ما فراز ابتدائی دعاى ندبه هست كه دليل برگزيدگى امامان توضيح مي‌دهد:«بعد‌ان‌شرطت‌عليهم‌الزهد‌فى‌درجات‌هذه‌الدنياالدنيه‌وزخرفهاوزبرجهافشرطوالك‌ذلك‌و‌علمت‌منهم‌الوفاء‌به‌فقبلتهم‌و‌قربتهم» 7⃣اراده‌‌و‌تلاش‌معصوم+موهبت‌الهی عصمت موهبتى، به‌عنوان پايه هست و معصومان با اراده، سعى، تلاش، عبادت و دعايى كه به درگاه خداوند دارند به مقامات عالی‌ترى از عصمت دست می‌يابند ناگفته نماند همين عبادت‏ها و صبر و جهادهاى بيشتری که با اختیار و اراده انجام می‌شود موجب برترى برخى از پيامبران بر ديگر پيامبران مى‌شود«تلك‌الرسل‌فضلنا بعضهم‌على‌بعض‏»سوره‌طه/۱۱۴ 8⃣مثال استادی به دانشجویان می‌گوید در پایان ترم هر دانشجویی نمره ‌۱۸کسب کرد ۲نمره به او لطف‌ می‌کنم ۲۰شود آخر ترم فقط ۱۴ نفر نمره‌ی ۱۸ کسب می‌کنند سایرین که ۱۸ نشدند حق‌ اعتراض‌ ندارند البته علم استاد محدود است قبل از امتحان نمی‌داند چه کسی ۱۸ کسب‌ می‌کند ولی خدا با علم ازلی می‌دانست این بزرگواران منهای لطف با اختیار خود نسبت به دیگران در بالاترین رتبه قرار‌ می‌گیرند و بعد از خلقت ظاهری با شایستگی و اختیار خود نمره‌ ۱۸ را کسب‌ خواهند کرد لذا این ۲ نمره را از اول بهشون‌ داد و خلقت‌ نوری و...همین ۲ نمره‌‌ لطف‌ خداست ♻️نتیجه اینکه ✔️‌ انسانها در مقام انسانیت و مختار بودن مساوی خلق شدند لذا بر اساس همین اختیارشان می‌توانند قابلیت‌هایشان را کم و زیاد کنند ظرفیت مختار بودن برای همه‌ یکسان‌است ✔️ خدا از ازل بر اعمال اختیاری همه انسانها علم دارد ✔️الطاف خاص خدا از ازل به خاطر علم به قابلیتهای اختیاری برخی از انسانها تعلق گرفته است لذا کسی حق‌اعتراض‌ندارد چون با اختیار خود نتوانسته همانند و همرتبه‌ی عملکرد آنان عمل کند ✔️ عصمت موهبتىِ امامان، به جهت مسؤليتى‌است كه براى هدايت جامعه بر عهده‌ی آنان گذاشته‌ شده‌است قطعا اهل‌بیت و انبیا منهای لطف خاص حضرت حق به این مقامات نمی‌رسیدند به عبارت دیگر این بزرگواران هر مقام منزلتی دارند به برکت الطاف خاص باری تعالی است. ✔️ زمینه‌ی دریافت این لطف خاص را خود این بزرگواران با اختیار خود فراهم نموده‌اند و خداوند نیز از ازل به این زمینه‌سازیِ اختیاری علم‌داشته و لذا این الطاف خاص از همان ابتدا به آن بزرگواران تعلق‌گرفته‌است و اين ‌يک اصل عمومى و يك سنت الهى است،بدون آنکه تبعيض ناروايى صورت‌گرفته باشد @javadheidari110@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️جناب‌ پزشکیان‌ گفتند: دانشجو نمی‌تواند آدم‌ بدی‌ باشد آقای پزشکیان با احترام به کلام ابتدایی شما مبنی بر اینکه: به دانشجویی که حق با اوست حق می‌دهید و دانشجویی که حق با او نیست را هدایت می‌کنید؛ باید خدمت شما عرض کنم دانشجو هم می‌تواند آدم خوبی باشد و هم آدم بد، آنقدر این مطلب اظهر من الشمس است که فکر نمی‌کنم لازم باشد برای‌تان مصداق بیاورم، دانشجو به محض دانشجو شدن که نعوذ‌ بالله به مقام عصمت نائل نمی‌شود؛ ما انسان‌ها همان‌گونه که رسول ظاهر و باطن داریم در مقابلش شیطان و نفس اماره نیز داریم. ما برای هیچ کسی جز انبیاء و چهارده نور مقدس عصمت قائل نیستیم؛ چرا که غیرمعصوم از خطا، غیرمعصوم از خطاست. 🖊مرضیه رمضان‌قاسم ‌╔   ⃟🌸๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
هدایت شده از مرضیه رمضان‌قاسم
📮 🔗 📮 🔗 📮 🔗 📮 🔗 📮 🔗 📮 پرســـ❓ــش ⁉️فلسفه‌ی تعدد زوجات پیامبر اسلام چیست؟ پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے زیدعزه 1⃣ پیامبر خدا صلوات‌الله‌علیه تا سن 25 سالگی در اوج عفت و پاکی همسری را اختیار نکردند و دوست و دشمن او را به‌خوبی می‌ستودند. 📚السیرة الحلبیّة، ج 1، ص 140 2⃣ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌اله تا سن پنجاه‌ سالگی تنها یک همسر داشتند و تا زمانی که حضرت خدیجه در قید حیات بودند، همسر دیگری اختیار نکردند. 📚موسوعة التاریخ الاسلامی، چاپ مؤسسه الهادی، ج 1، ص 333 و 334 3⃣ پیامبر صلى‌الله‌علیه‌واله، تنها با یک زن باکره ازدواج کرد و او «عایشه» بود، بقیه همسران او، همه زنان بیوه بودند. 📚بحار الانوار، ج 22، ص 191 4⃣ پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و اله بعد از رحلت حضرت خدیجه سلام‌الله علیها و بعد از پنجاه‌سالگی، به خاطر مصالح مختلفی، ازدواج‌های متعددی داشتند که البته در عرف آن زمان یک امر عادی به‌حساب می‌آمد. ♻️ نتیجه‌اینکه: تعدد زوجات پیامبر صلي‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم دارای مصالح و اهدافی بوده است، برخی از آن عبارتند از: ۱) اهداف سیاسی: مانند ازدواج پیامبر با حفصه و عایشه ۲) برای شکستن سنت جاهلی: مانند ازدواج با زینب ۳) براى کاستن از عداوت، یا طرح دوستى و جلب محبت اشخاص و یا اقوام متعصب و لجوج. 🆔 @javadheidari110 📮 🔗 📮 🔗 📮 🔗 📮 🔗 📮 @ramezan_ghasem110
هدایت شده از مرضیه رمضان‌قاسم
🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🚩 🏴 پرســـ❓ــش ⁉️آیا امام‌حسنِ‌مجتبی همسران زیادی را طلاق داده‌اند؟ پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے زیدعزه 1⃣ سند این روایت ضعیف است. 2⃣ فارغ از بحث سندی باید به این دو نکته توجه‌ گردد: ۱) علاوه بر مبغوض بودن طلاق در فرهنگ اسلام عزیز، مطلاق بودن نیز مورد پسند شارع نمی‌باشد چنانچه امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «سَمِعْتُ أَبِي علیه‌السلام،يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ كُلَ مِطْلَاقٍ ذَوَّاقٍ»؛«از پدرم شنیدم که فرمود: خداوند کسی را که بسیار طلاق دهد و به دنبال تنوع ذائقه جنسی باشد، دشمن می‌دارد» 📚الكافي، ج6، ص55 ۲) ناسازگاری این عمل با عصمت امام: این روایات با عصمت امام‌حسنِ‌مجتبی تعارض دارد لذا قابل‌ اعتماد نبوده و به محتوای آن‌ها اعتنایی نمی‌شود زیرا اگر روايتي با مقوله‌ی عصمت در تعارض باشد، از نظر علماي شيعه مردود است و كنار گذاشته می‌شود. 3⃣ به نظر می‌رسد دستگاه خلافت بنی‌عباس برای تخریب چهره‌ی امام حسن روایاتی را در مورد شخصیت ایشان جَعل کرده که این مسئله را دو نکته تقویت می‌کند: الف ) اگر چنین امری واقع‌شده بود باید دشمنان حضرت در زمان حیاتش، این امر را بر ایشان خُرده می‌گرفتند، ولی چنین امری از آن دوران، گزارش نشده است. ب ) روایت‌هایی که در کتب حدیث آمده منقول از امام صادق علیه‌السلام است، یعنی این مطلب یک قرن پس از زمان امام مجتبی علیه‌السلام مطرح می‌شود. ♻️نتیجه اینکه: روایاتی که امام مجتبی علیه‌السلام را مردی طلاق دهنده به تصویر می‌کشند ساخته‌ و پرداخته‌ی بنی‌امیه و بنی‌عباس هستند و با توجه به عصمت حضرت، این روایات قابل پذیرش نیستند. 🆔 @javadheidari110 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 @ramezan_ghasem110
🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 پرســـ❓ــش ⁉️ اگر پیامبران و امامان، معصوم هستند و دارای علم غیب، پس چگونه ممکن است برخی از انبیاء در انتخاب همسر اشتباه کنند؛ نظیر حضرت نوح، پیامبر اسلام در ازدواج‌شان‌ با عایشه و امام حسن در انتخاب جعده به همسری، آیا اینچنین ازدواج‌هایی با عصمت‌ و علم‌غیب‌ آن حضرات سازگار است؟ پاســـ🖊ــــخِ استادحیــــــدرے زیدعزه 1️⃣ یکی از باورهای مختص به شیعه، اعتقاد به عصمت حداکثری برای انبیاء، دوازده امام و حضرت صدیقه طاهره علیهم السلام است. 2️⃣ معصومین، گناه نمی‌کنند، فکر گناه هم نمی‌کنند، دچار خطا، نسيان و سهو نیز نمی‌شوند وگرنه اعتماد و وثوق مردم از آنها سلب می‌گردد؛ زیرا وظیفه‌ی پیامبران و امامان هدایتگری و حفاظت از شریعت است و اگر خود معصومین نیاز به محافظت داشته باشند تسلسل لازم می‌آید؛ چرا که باید برای حافظان دین محافظی قرار داده شود و باز برای آن محافظان نیز، محافظ دیگری و همین‌طور این‌ چرخه‌ی معیوب ادامه می‌یابد. 3⃣ از آنجایی که قرآن انسان را امر به اطاعت بی چون و چرا و بدون قید و شرط از پیامبر و امامان کرده و فرموده است: "اطیعوالله و اطیعواالرسول و اولی‌الامر منکم" اگر هادیان الهی ولو سهوا اشتباه کنند، نقض غرض لازم می‌آید و امر هدایت مختل می‌گردد. 4⃣ از جمله وظایف‌ خطیر پیامبران و امامان، حفظ دین است؛ حفظ دین، گاهی نیازمند مصلحت‌اندیشی‌ست. برای حفظ دین گاه لازم است امیرالمؤمنین ۲۵ سال سکوت کنند، امام حسن صلح کنند، سر حسین‌بن‌علی از تن جدا شود و... 5⃣ ازدواج پیامبر با عایشه، ازدواج سیاسی بود و با پیشنهاد تهدیدآمیز ابوبکر پدر عایشه صورت گرفت؛ با وجود اینکه پیامبر با عایشه ازدواج کردند اما او توانست جنگ جمل را رقم بزند؛ اگر حضرت با او ازدواج نمی‌کردند فتنه‌های دیگری بوجود می‌آورد. ازدواج امام حسن با جعده بواسطه‌ی پیشنهاد اشعث‌بن قیس (پدر جعده) به امیرالمؤمنین صورت گرفت؛ اگر امیرالمؤمنین با این ازدواج مخالفت می‌کردند با شیطنت های اشعث بن قیس، علیه حکومت دینی مواجه می‌شدند، بعلاوه اینکه جعده آن هنگامی که با امام حسن ازدواج کرد، مشکلی نداشت اما بعدها فریب پدر منافقش و معاویه را خورد. هر چند امیرالمؤمنین و امام حسن طبق علم غیب‌ می‌دانستند جعده در آینده از اطرافیان خود تاثیر می‌پذیرد و منحرف می‌گردد؛ اما پیامبران و ائمه چون الگوی جامعه هستند می‌بایست در زندگی عادی طبق ظاهر عمل کنند نه بر اساس علم غیب، زیرا آن حضرات علم غیب‌شان برای اثبات حقانیت دین است؛ بنابراین چنین امری هیچ منافاتی با عصمت امام ندارد چرا که ازدواج امام حسن با جعده به مصلحت اسلام بود و یکی از مصالح این بود که امام بواسطه‌ی این ازدواج، پدرِ جعده که فتنه‌ی حکمیت را رقم زده بود را تحت نظر داشته باشند. 🔰خلاصه اینکه: اهداف دین که همان حفظ و تبلیغ دین است بر مصلحت فردی ترجیح دارد، حتی اگر قرار باشد منافع شخصی پیامبران و ائمه به خطر افتد، نظیر اینکه با زنانی که خود و یا خویشاوندان‌‌شان فتنه‌گر بودند ازدواج کنند تا از این طریق مانع فتنه‌گری آنها گردند و موجبات نابودی اسلام عزیز فراهم نگردد. 🆔 @javadheidari110 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 @ramezan_ghasem110
⭕️ متن شبهه: چرا حضرت نوح علیه السلام از خدا تقاضا کردند فقط پسرشان نجات یابد؟ مگر محبت پیامبری اقتضای این را ندارد که علاوه بر فرزند برای سایر افراد قوم نیز طلب نجات کند؟ ✅ پاسخ مرضیه رمضان‌قاسم 1⃣ قطعا یکی از اقتضائات نبوت، رسالت و امامت این است که‌ آن حضرات، مهربان‌تر از پدر بوده و دلسوزانه، دغدغه‌‌ی هدایت مردم را دارند؛ بنابراین علاوه بر ارشاد امت از خداوند خواهان نجات و هدایت آنان هستند. 2⃣ طبق آیه ۳۶ سوره‌ی مبارکه‌ی هود از قبل از طریق وحی به حضرت نوح علیه‌السلام خبر داده شده بود افرادی که گرفتار طوفان می‌شوند همگی کافر هستند و ایمان نخواهند آورد؛ به همین جهت حضرت برای کفار طلب نجات نکردند. 3⃣ اما علت اینکه حضرت نوح علیه‏ السلام برای پسرشان تقاضای نجات کردند این بود که: 〽️اولا: طبق آیه ۴۲ سوره‌ی مبارکه‌ی هود کاملا مشخص است که کفر پسر نوح پنهان بوده و کفر صریح و آشکار نبوده است و حضرت نوح علیه‌السلام این قضیه را نمی‌دانسته‌اند؛ شاهدمان مکالمه‌ی ایشان با پسرشان است که فرمودند: فرزندم، با کافران نباش. «وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ»،«و نوح فرزندش را که در کناری بود، بانگ زد که ای پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش.» 〽️ثانیا: با توجه به آیه ۴۵ سوره هود به روشنی معلوم است که خداوند به حضرت نوح علیه‌السلام وعده داده بود که خانواده‌اش را نجات می‌دهد وگرنه رضایت‌ خداوند، مورد رضایت معصوم و او تسلیم اوامر و حکمت الهی‌ست و طلب نجات فرزند قبل از آگاهی آن حضرت، از کفر فرزند بوده است زیرا طبق وعده‌ی الهی ایشان منتظر نجات فرزند بوده‌اند و از همین حیث می‌توان گفت: تقاضای نجات، قبل از آگاهی از کفر فرزند و شاید همراه با تعجب و ابهام از خلف وعده بوده است والّا بعد از آگاهی از کفر فرزند، تسلیم حکمت الهی شدند و هیچ اعتراض و درخواست نجاتی نداشتند. «وَنَادَىٰ نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ» «و نوح [پيش از توفان] پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! به راستى كه پسرم از خاندان من است و يقيناً وعده‌ات [به نجات خاندانم] حق است و تو بهترين داورانى(بسیاری از مفسرین مخصوصا علامه طباطبائی این نکته را تذکر داده اند!» 〽️ثالثا: خداوند به حضرت نوح علیه‌السلام خبر می‌دهد: پسر تو هم کافر است و تصریح می‌فرماید تو به آن علم نداری: «قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۖ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ» ۴۶ هود «خدا فرمود: اى نوح! به يقين او از خاندان تو نيست، او [داراى] كردارى ناشايسته است، پس چيزى را كه به آن علم ندارى از من مخواه، همانا من تو را اندرز مى‌دهم كه مبادا از ناآگاهان باشى...!» 〽️رابعا: پیوندهاى مادى(نسب، خویشاوندى، دوستى) نزد خداوند، همیشه تحت الشعاع پیوندهاى معنوى است؛ به این صورت که سلمان فارسى که نه از خاندان پیامبر و نه از قریش، حتى از اهل مکه و از نژاد عرب نبود، جزء خاندان پیامبر محسوب می‌شود ولى فرزند حضرت نوح بر اثر کفر و عدم انجام عمل صالح، طرد و با نهیب "إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ" مواجه می‌گردد 4⃣ حال در پاسخ کسانی که ممکن است بپرسند مگر پیامبران علم غیب ندارند پس چگونه می‌گوئید حضرت نوح علم از کفر پسر نداشتند، باید عرض کنم: همانگونه که خداوند در آیات ۲۶ و ۲۷ سوره‌ جن می‌فرماید: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَدا إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدا»،«داناى غيب اوست و هیچ‌کس را بر اسرار غيبش آگاه نمی‌سازد مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آن‌ها قرار می‌دهد.» بنابراین علم غیب مخصوص خداوند است و آگاهی دیگران نسبت به غیب، متوقف به اذن خداوند است زیرا علم پیامبران و امامان ذاتی و استقلالی نیست. بعلاوه اینکه حضرات‌ معصومین علیهم‌السلام، مکلف نبودند بر اساس علم غیب عمل‌ کنند بلکه مأمور به‌ ظاهر بودند؛ پیامبرخدا می‌فرماید:«إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَان»،«من بین شما فقط باشاهد و قسم‌هایتان قضاوت‌ می‌کنم»📚الكافي،ج7 بنابراین داشتن علم به چیزی، مانع تسلیم معصومین در برابر قضا و قدر حتمی الهی نیست و آن حضرات حتی با وجود علم، تسلیم قضا و قدر الهی بودند. ‌╔   ⃟🌸๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110