eitaa logo
رنگـــــــا رنـــــگ
121 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
13 فایل
لینک کانال مشاوره مذهبی https://eitaa.com/moshaver2020
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی زور داره که یه برانداز باشی وتو سالگرد ۲۲ بهمن از پلیس بخاطر کتک بخوری 😂 ۲۲ بهمن رفته بوده جلو و میکرده ؛ یه جوری زدنش صدای اسب دریایی داد 😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ کدام فرمانده صهیونیستی گفته بود به احترام توان موشکی ایران کلاه از سر بر می‌دارم رهبر انقلاب در دیدار با مردم تبریز، اشاره‌ای به اعتراف یک فرمانده صهیونیستی کرد که گفته بود من با ایران دشمنم اما در مقابل موشکی که در شرایط تحریم ساخته‌اند کلاه از سرم برمی‌دارم.
🔴کنیز زیباروی و امام موسی کاظم مرحوم مجلسی نقل کرده است: که هارون، خلیفه مقتدر و بی‌حیای عبّاسی دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت کردن به امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام) به زندان بردند (و منظورش بدنام کردن حضرت بود). امام پیغام داد: «بَل انتُم بِهَدیتکُم تَفرَحُون(نمل:۳۶)؛ این شما هستید که با هدایای خود شادمان می‌شوید»؛ من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم. هارون از این پیام سخت خشمگین شد و گفت: به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان، نزد تو نفرستادیم، و دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند. مدتی گذشت، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد. خادم به زندان رفت. با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب می‌گوید: قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ، جریان را به هارون گزارش داد. هارون گفت: به خدا سوگند! موسی بن جعفر او را سحر کرده است، کنیز را بیاورید. کنیز را به حضور هارون آوردند، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد. هارون پرسید: تو را چه شده؟ گفت: خبر تازه‌ای دارم! وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز می‌خواند، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند می‌شود. به او عرض کردم: مولای من! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم؟ فرمود: با تو چه کار دارم؟ عرض کردم: مرا برای خدمت به شما آورده‌اند. آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود: پس اینها چه کاره‌اند؟! نگاه کردم، باغی دیدم بسیار وسیع و زیبا که اول و آخر آن ناپیدا بود، فرش‌های نفیس در آن گسترده بود و حوریه‌های بسیار زیبا با لباس‌های آراسته در آن جا بودند که هرگز نظیر آنها را ندیده بودم. با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد. هارون گفت: ای ناپاک! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی؟ گفت: نه! به خدا سوگند! این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم. هارون (به فردی) گفت: این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد. از او پرسیدند: چرا چنین می‌کنی؟ گفت: عبد صالح (موسی بن جعفر علیهماالسلام) را چنین یافتم … . راوی این داستان می‌گوید: این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت. این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) رخ داد. بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۳۸ 🍃🌺🌺🌻🌺🌺🍃 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•چ
🔻 جوراب ناصری ✍جالب است بدانید، اولین بار ناصرالدین‌شاه قاجار جوراب را در سال ۱۳۰۶ قمری، به عنوان سوغاتی از انگلستان برای همسران و دختران خود به ایران آورد 🔸در آن زمان جوراب جزو لباس‌های گران‌ قیمت محسوب می‌شد که اعیان از آن استفاده می‌کردند، اما کم‌کم بین طبقات پایین‌تر جامعه ایرانی هم رواج یافت 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
🚨فوری 🔹 متاسفانه در پی امروز براندازان نظام بیرون ریختند و کار نظام یکسره کردند😔 🔹 آخوندها نیز هم اکنون در حال سوار شدن هلیکوپترها برای فرار به ونزوئلا می‌باشند
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 ✅ گنجی از گنجینه‌های عرش ▫️رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: خدای متعال به من فرمود: 🔹 وَ أَعْطَیْتُکَ وَ لِأُمَّتِکَ کَنْزاً مِنْ کُنُوزِ عَرْشِی فَاتِحَةَ الْکِتَاب ... 🔸 به تو و امّتت گنجی از گنجهای عرشم را عطا کردم که فاتحة الکتاب (سوره مبارکه حمد) است». 📚 بحارالأنوار جلد ۱۶ صفحه ۹۳
🔴 جعفر پلنگ و غذای حضرتی آقای راست نجات، معاون مهمانسرای حرم مطهر امام رضا علیه السلام، ماه گذشته در شب میلاد حضرت امام محمدالجواد علیه السلام این داستان جالب رو نقل کردن: زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیه السلام بودم، وظیفه داشتیم، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد برده و بین فقرا توزیع کنیم. شبی با خادم مسجد آخر بلوار توس، تماس گرفته و به او گفتم: امشب قرار است که فلان مقدار غذای مشخص، به منطقه شما آورده و توزیع کنیم و آماده همکاری با ما باش. نیمه های شب به آن مسجد که رسیدیم ، با جمعیت فراوانی که درب مسجد منتظر بودند مواجه شدیم 🙄 بطوری که امکان توزیع غذا را بخاطر ازدحام شدید و ترس از تلف شدن تعدادی از مردم، نداشتیم! خادم مسجد را صدا کردیم که چرا اینقدر شلوغ است؟! گفت : حواسم نبود و در بلندگو📣 اعلام کردم : امشب قرار است غذای متبرک از حرم امام رضا علیه السلام بیاورند و اینگونه شلوغ شد و کاری از دستم بر نمی آید🙄 تصمیم به برگشت داشتیم که ناگاه در گوشه ای کنار دیوار، دختر بچه ای کوچک با کفش های پلاستیکی، نظرم را به خود جلب کرد و از وضعیت حال و روزش ترحمی به دلم‌ افتاد و همانجا در دلم، از خود امام رضا علیه السلام خواستم: آقا جان🤲خودت راه حلی ارائه بده که بتونیم غذاها را بدون مشکل تقسیم کنیم و این مردم که با امید و احتیاج به اینجا آمدند، دست خالی برنگردند که ناگهان انگار هزار نفر درونم فریاد زدند : از خادم محله بپرسم لات این محله کیه؟!🤔 از خادم مسجد پرسیدم : لات این محله کیه و با تعجب پرسید برای چی؟!!! گفتم کارش دارم. گفت: اسمش جعفر پلنگه گفتم بگو بیاد و زنگش زد که تا نیم ساعت دیگه میرسم ومنتظرش موندیم. جعفر با ظاهری خالکوبی شده و پیراهن یقه باز و سوار موتور اومد و سلام کرد که فرمایش: گفتم ما از حرم امام رضا علیه السلام اومدیم و غذای متبرک آوردیم و نمیدونیم چطور تقسیم کنیم که مردم اذیت نشن و از شما میخواهیم در این کار کمکمون کنی😥 جعفر با کمال میل گفت : نوکر خادمهای امام رضا علیه السلام هستم وچشم. به بقیه خدام گفتم ماشین غذا رو تحویل جعفر بدین و بهش کمک کنید تا غذاهارو تقسیم کنه. جعفر مردم را کنار دیوار به صف کرد و به هر خانواده ای بنا به مصلحت و شناختی که خودش به آنها داشت ، غذاها را تقسیم کرد و گفتم چهارتا غذاهم بهخودش و خانواده ش بدهید. بعد از اتمام کار ، به من گفت: آقای راست نجات شماره تلفنت را به من میدهید؟ همکاران با اشاره گفتند اینکارو نکن و برات دردسر درست میکنه و.... اما با کمال میل به او شماره را دادم و رفتیم. ابتدای هفته بود که با من تماس گرفت که جعفر پلنگ هستم و کاری با شما دارم و به دفتر کاری م در حرم آمد! آنجا به من گفت: من هم خادم زوار امام رضا علیه السلام هستم و بنده با تعجب گفتم: بله؟!!!😲گفت : منم روزهای پنج شنبه میام حرم امام رضا علیه السلام و در صحن ها میچرخم و مهرهای اطراف دیوارها را جمع آوری و سرجاهایشان میذارم و برمیگردم و به همین مقدار خودم را خادم حضرت میدانم و اتفاقا همان روز در راه برگشتم به درب مهمانسرا رسیدم و به امام رضا علیه السلام در دلم گفتم : میشه امروز غذای متبرکی از حرمتون برای خواهر بیمارم ببرم؟! وقتی به خادم درب مهمانسرا گفتم با تندی به من گفت: آقا برو کنار بایست و مزاحم نشو!😔 وقتی نا امید شدم و خواستم‌به خانه برگردم، پشت سرم، آن خادم به همکارش گفت مواظبش باشید جیب مردم رو نزند!!!😞 هنگامی که این را شنیدم به او گفتم : خدایا توبه، من جیب بر نیستم و دلم شکست و تا بست نواب گریه میکردم و به امام رضا علیه السلام گفتم دیگه سرکشیکم نمیام و خداحافظ😢 که ناگهان گوشی م زنگ خورد که خادمهای حرم امام رضا علیه السلام در مسجد محله منتظرت هستند وبا ترس و لرز که من جیب بری نکردم و چه زود گزارش دادند و احضارم کردند پیش شما اومدم😕 حالا آمده ام بگویم: امام رضا علیه السلام چقدر مهربونه😭یک غذا میخواستم ولی به من یک ماشین غذا داد و بجای یکی،چهارتا غذا برای خانواده م بردم😇
▪️یه قطار تو اوهایو امریکا منفجر شده ماهی ها و گاوها تا شعاع صد مایلی مردن! حیف امریکا سلبریتی نداره مردم رو آگاه کنن :)
🔴در آوردن جیوه از چرخ خیاطی قدیمی !! ⏪جیوه قرمز یا حضور و غیاب مجازی! ♻️ طی روزهای اخیر آگهی‌های متفاوتی در خصوص فروش چرخ های خیاطی در نرم‌افزار دیوار با قیمت‌های نجومی و میلیاردی واکنش‌های زیادی در فضای مجازی داشته و مجددا شایعاتی که در خصوص قطعات گران‌بهای بکار رفته در این چرخ‌های خیاطی (جیوه قرمز) مطرح شده بود را به سر زبان‌ها انداخت. 🔻بررسی‌های صورت گرفته نشان می‌دهد پشت پرده درج این آگهی‌ها در نرم افزار دیوار، گروهک تروریستی منافقین قرار دارند و از این برنامه به عنوان ابزاری برای ارتباط گیری استفاده کردند. 🔻گروه تروریستی منافقین در دو شب منتهی به ۲۲ بهمن‌ماه اقدام به فراخوان حضورو غیاب اعضاء خود در داخل کشور با استفاده از اپلیکیشن دیوار و انتشار آگهی های خرید و فروش چرخ خیاطی نموده بودند که پس از برگزاری راهپیمایی روز ۲۲ بهمن اغلب آگهی ها حذف شده است. 🔻شنود جریان نفاق نشان می‌دهد که در پس ماجرای ترند شدن عکس چرخ خیاطی های قدیمی با نشان شیر خورشید در نرم افزار دیوار و فعال شدن چت در این اپلیکیشن، هماهنگی به قصد خرابکاری در ۲۲ بهمن بوده است. 👌البته پس از این تاریخ هنوز برخی هم وطنان دنبال خرید و فروش چرخ خیاطی در فضای مجازی هستند!
🍃🌸🍃 لختی تامل "میگن پایین رفتن از پله‌ها، بیشتر به زانو فشار میاره تا بالا رفتن. به مرور زانو داغون میشه ولی متوجه نمی‌شیم. در حالی که ما توی بالارفتن خسته می‌شیم و سختمونه ولی توی پایین رفتن راحت‌تریم راه رشد هم همین طوره؛ بعضی وقتا باید سختی کشید و اون سختی کشیدن ما رو بالا می‌بره اما راحت بودن و راحتی خواستن، ما رو پایین می‌بره و سقوط می‌کنیم بعضی کارها ظاهراً خوشاینده در حالی که باطنمون رو کم‌کم داغون می‌کنه ولی متوجه نمی‌شیم اما بعضی کارها زور داره و ناخوشاینده ولی در واقع ضرری به ما نمی‌رسونه. شیطون بیخودی جو میده" عبدالله عمادی 🍃عَسَی أنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم وَ عَسی أنْ تُحِبُّوا شیئاً و هُوَ شَرٌّ لَکُم🍃 سوره مبارکه بقره، آیه شریفه ۲۱۶
🚨‏فراخوان علیه وهابیت امیر القاعده در شبه جزیره حجاز با انتشار مستند ۱۸ دقیقه‌ای و با ۲۴ دلیل جالب، ضمن اثبات ارتداد خاندان سعودی،به تمام پیروان القاعده و وهابیها، فرمان جهاد علیه خاندان سعودی خصوصا صادر کرد خالد باطرفی، امیر گروه تروریستی القاعده در شبه جزیره‏ ، از مردم خواست تا با انقلاب علیه آل_سعود، حکومت این خاندان را ‎براندازی و ساقط کنند 🔹🔹👈ان‌شاءالله بزودی و سگ و گربه به جون هم می‌افتند و شیعیان حجاز و ‎یمن، نفس راحتی خواهند کشیدبه یاری خدا.