eitaa logo
رنگ خدا
76.9هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
5.7هزار ویدیو
79 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/aB6V.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
رنگ خدا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت دوازدهم: پورياي ولي ✔️راوی : ايرج گرائي 🔸مسابقات #قهرماني باشگاهها در س
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سیزدهم : شکستن نفس ✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد 🔸باران شديدي در باريده بود. خيابان 17 شهريور را آب گرفته بود. چند پيرمرد ميخواستند به سمت ديگر خيابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهيم از راه رسيد. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پيرمردها، آنها را به طرف ديگر خيابان برد. 🔸ابراهيم از اين کارها زياد انجام ميداد. هدفي هم جز شکستن خودش نداشت. مخصوصاً زماني که خيلي بين بچه ها مطرح بود! ٭٭٭ 🔸همراه ابراهيم راه ميرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوي يک کوچه. بچه ها مشغول بودند به محض عبور ما، پسر بچه اي محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. به طوري که لحظه روي زمين نشست. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود. 🔸خيلي عصباني شدم. به سمت بچه ها نگاه كردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهيم همينطور که نشسته بود دست کرد توي ساك خودش. پلاستيک را برداشت. داد زد: بچه ها کجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد! 🔸بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم. توي راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاري بود!؟ گفت: بنده هاي خدا ترسيده بودند. از قصد که نزدند. بعد به بحث قبلي برگشت و موضوع را عوض کرد! اما من ميدانستم انسانهاي بزرگ در زندگيشان اينگونه عمل ميکنند. ٭٭٭ 🔸در باشگاه بوديم. آماده م يشديم براي تمرين. ابراهيم هم وارد شد. چند دقيقه بعد يکي ديگر از دوستان آمد. تا وارد شد بي مقدمه گفت: ابرام جون، تيپ وهيکلت خيلي جالب شده! تو راه كه مي اومدي دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف ميزدند! 🔸بعد ادامه داد: شلوار و پيراهن كه پوشيدي، ساک ورزشي هم که دست گرفتي. کاملاً مشخصه ورزشکاري! به ابراهيم نگاه كردم. رفته بود تو فكر. شد! انگار توقع چنين حرفي را نداشت. 🔸جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهيم را ديدم خنده ام گرفت! پيراهن بلند پوشيده بود و شلوار گشاد! به جاي ساك ورزشي لباسها را داخل کيسه پلاستيكي ريخته بود! از آن روز به بعد اينگونه به باشگاه مي آمد! بچه ها ميگفتند: بابا تو ديگه چه جور آدمي هستي؟! ما مييايم تا ورزشکاري پيدا کنيم. بعد هم لباس تنگ بپوشيم. اما تو با اين هيکل قشنگ و رو فُرم، آخه اين چه لباسهائيه که ميپوشي؟! 🔸ابراهيم به حرفهاي آنها اهميت نميداد. به دوستانش هم توصيه ميکرد که: اگر ورزش براي خدا باشد، ميشه . اما اگه به هر نيت ديگ هاي باشه ضرر ميکنين. ٭٭٭ 🔸توي زمين چمن بودم. مشغول فوتبال. يکدفعه ديدم ابراهيم در كنار سكو ايستاده. سريع رفتم به سراغش. سلام کردم و با گفتم: چه عجب، اين طرفها اومدي؟! مجله اي دستش بود. آورد بالا و گفت: عکست رو چاپ کردن! 🔸از خوشحالي داشتم بال در مي آوردم، جلوتر رفتم و خواستم مجله را ازدستش بگيرم. دستش را كشيد عقب و گفت: يه شرط داره! گفتم: هر چي باشه قبول دوباره گفت: هر چي بگم قبول ميکني؟ گفتم: آره بابا قبول. مجله را به من داد. داخل صفحه وسط، عکس قدي و بزرگي از من چاپ شده بود. در كنارآن نوشته بود: «پديده جديد فوتبال جوانان » و کلي از من تعريف کرده بود. کنار سكو نشستم. 🔸دوباره متن صفحه را خواندم. حسابي مجله را ورق زدم. بعد سرم را بلند کردم و گفتم: دمت گرم ابرام جون، خيلي خوشحالم کردي، راستي شرطت چي بود!؟ آهسته گفت: هر چي باشه قبول ديگه؟ گفتم: آره بابا بگو، کمي مکث کرد و گفت: ديگه دنبال فوتبال نرو!! خوشکم زد. با چشماني گرد شده و با تعجب گفتم: ديگه فوتبال بازي نکنم؟! يعني چي، من تازه دارم مطرح ميشم!! گفت: نه اينکه بازي نکني، اما اينطوري دنبال فوتبال حرف هاي نرو. گفتم: چرا؟! جلو آمد و را از دستم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت: 🔸اين عکس رنگي رو ببين، اينجا عکس تو با لباس و شورت ورزشيه. اين مجله فقط دست من و تو نيست. دست همه مردم هست. خيلي از دخترها ممکنه اين رو ديده باشن يا ببينن.بعد ادامه داد: چون بچه مسجدي هستي دارم اين حرفهارو ميزنم. وگرنه کاري باهات نداشتم. تو برو اعتقادات رو قوي کن، بعد دنبال حرف هاي برو تا برات مشکلي پيش نياد.بعد گفت: کار دارم، خداحافظي کرد و رفت. 🔸من خيلي جاخوردم. نشستم و کلي به حرف هاي ابراهيم فکر کردم. از آدمي که هميشه شوخي ميکرد و حرف هاي عوامانه ميزد اين حرفها بعيد بود.هر چند بعدها به سخن او رسيدم. زماني که ميديدم بعضي از بچه هاي و نمازخوان که محکمي نداشتند به دنبال ورزش حرفه اي رفتند و به مرور به خاطر جوزدگي و... حتي نمازشان را هم ترک کردند! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 🔻@range_khodaa🔻
💞سلام 💞صبحتون بخیر 💞روزتون پراز خیر و پربرکت 💞دلتون شاد 🔻@range_khodaa🔻
💎امام صادق علیه السلام: اَلْعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوابِسُ؛ كسى كه به اوضاع زمان خود آگاه باشد، گرفتار هجوم اشتباهات نمى شود. 📗 [تحف العقول، ص 356] 🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ زمان(عج) مستجاب میشود.. حجت الاسلام والمسلمین استاد عالی 🔻@range_khodaa🔻
هدایت شده از قاصدک
دیده ها حیران به داغ صادق است چشم ها گریان به داغ صادق است مهدی زهرا که خود صاحب عزاست در بقیع میهمان به داغ صادق است 🏴به لطف و عنایت خداوند متعال در سالروز شهادت امام صادق علیه السلام به سوگ می نشینیم و به یاد آن امام که مکتب اسلام وام دار تلاش های بی دریغشان است اقامه عزا خواهیم داشت .🏴 ⌚️زمان:دوشنبه 25 اردیبهشت ماه ساعت 20 مکان: رباط کریم،فرهنگیان، خیابان دادگستری، کوچه پیام ،مدرسه علمیه امام خمینی (ره) 💠پذیرای نذورات شما بزرگواران و مشارکت در اطعام و برپایی مجلس اهل بیت علیهم السلام هستیم. 🔰مشارکت و پرداخت نذورات 👇👇 شماره کارت 💳
5022291321737809
هیئت محبان ولایت (روی شماره کارت بزنید کپی می‌شود) ❇️همراهی شما باعث افتخار ماست👇 https://eitaa.com/joinchat/3273195800C8511edfe5f
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا همه اینها را ندیده گرفتی ؟ مرحوم آیت الله مصباح یزدی 🔻@range_khodaa🔻
📜 🌹امام على عليه السلام: به اندک بسنده كنيد🧮 و تَن به خوارى ندهيد.💔 📚غررالحكم حدیث 362 🔻@range_khodaa🔻
🚨 💰 ! یک وقت هایی؛ بعد از دو شب نماز شب! بعد از چند روز روزه مستحبی! بعد از چند روز تسبیح چرخاندن! بعد از یک کار فرهنگی در فضای مجازی و حقیقی! و ... کُلی سر و صدا راه می اندازیم که آقا چرا ما امام زمان(عج) رو نمی بینیم؟ کُلی هم خودمون رو تحویل میگیریم!😐 شاید جلو آیینه هم بریم و ببینیم که !! چقدر نورانی شدیم😌😐!! اونی که دونه درشت بشه! مخلص بشه! خالص بشه! برای امام زمان عج سر و صدا راه نمیندازه☺️🔕 به قول حاج حسین یکتا: اون پولِ خوردِ که سر و صدا داره! اسکناس صدایی ازش در نمیاد... دونه درشت بشیم! خالص بشیم! که امام زمان(عج) ماموریت هاشو به ما بسپاره! 🔻@range_khodaa🔻
🌌 🌺آیت الله بهجت می‌فرمودند: 💠یکی از علما که آدم فقیر و تنگدستی بود به پسرش خیلی تأکید می کرد که نماز شب را ترک نکن! از ایشان پرسیدند: آقا! چرا شما اینقدر روی نماز شب تأکید دارید؟🤔 ❇️فرموده بود: من می دانم که نماز شب کلید سعادت دنیا و آخرت است. من که پولی ندارم برای او بگذارم، اگر دنیا هم بخواهد کلیدش همین نماز شب است.! 📚در محضر بزرگان، ص99 🔻@range_khodaa🔻
📚 ✍آیت الله فاطمی نیا : استادی داشتم كه از اولیاء خدا و بسيار مرد بزرگی بود ، خدمت امام زمان عليه السلام رسیده بود. ایشان می فرمود زمانی که قرار است خیری به انسان برسد ، شيطان به هر طريق ممكن تلاش ميكند مانع رسيدن آن خير شود. برای مثال ميخواهي دعا كنی ، سريع وسوسه میکند که برای چه دعا ميكنی! مگر تا به حال دعاهايت مستجاب شده است!؟ اينها وسوسه های شيطان است و نبايد به آن ترتيب اثر داده شود. گفته شد کسی که دعا میکند دست خالی بر نمیگردد و بالاخره چیزی در کاسه او میریزند.🤲 🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه با سوره یاسین 🌸 دکتر الهی قمشه ای 🎙 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔻@range_khodaa🔻
💠داستان باقی گذاشتن راه آشتی یکی از علماء به همراه کاروانی از سفر زیارت کربلا و نجف برمی گشتند که گرفتار راهزنان شدند و دار و ندارشان را دزدیدند. آن عالم می گوید: « من در بین اموالم کتابی داشتم که سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود همه جا همراه خودم می بردم. برای همین دزدها آن کتاب را هم دزدیدند. مانده بودم چه کار کنم. دست آخر یکی از دزدها را کنار کشیدم و گفتم: من کتابی در میان اموالم داشتم که شما آن را به غارت برده اید. به دردتان نمی خورد، اگر ممکن است آن را به من برگردانید . دزد گفت: ما بدون اجازه رئیسمان نمی توانیم کتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم. گفتم: رئیس شما کجاست؟ گفت: پشت این کوه چادر زده است. با آن دزد همراه شدیم و به چادر رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم که رئیس دزدها در حال خواندن نماز است! وقتی که نمازش تمام شد آن دزد به رئیس خود گفت: این عالم یک کتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد، اگر اجازه دهید کتابش را پس دهیم. من به رئیس راهزنان گفتم: نمی دانستم رییس دزدها هم نماز می خواند؟! نماز کجا؟!! دزدی کجا؟!! گفت: هیچ عاقلی همه ی پل های پشت سرش را خراب نمی کند. درست است که من رئیس دزدها هستم ولی نباید رابطه‎ی خود را با خدا از بیخ قطع کنم. بالاخره باید یک راه آشتی را باقی گذاشت. فکر نمی کردم عالمی مثل شما بین کاروان باشد؛ به احترام شما همه ی اموال را برمی گردانیم. و دستور داد همین کار را کردند و ما هم خوشحال با اموالمان به سمت وطن روانه شدیم. پس از مدّتی که دوباره به زیارت کربلا و نجف رفتم، در حرم امام حسین علیه السّلام همان مرد را دیدم که با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می کرد. وقتی که مرا دید شناخت و گفت: مرا می شناسی؟ گفتم: آری! گفت: راه آشتی کار خودش را کرد! من نماز را ترک نکردم خدا هم توفیق توبه به من داد. از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر که را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم. حالاهم افتخار زیارت امام حسین را پیدا کرده ام. خدا هوای همه ی بنده هایش را دارد. 🔻@range_khodaa🔻