#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
#سلام_صبحتون_بخیر_
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_ارباب_
@ranggarang
#سلام_امام_زمانم
💔الا ای صاحب قلبم کجایی⁉️
🏴محرم شد نمی خواهی بیایی⁉️
◾️هوای شال مشکی عزایت
دل زار مرا کرده هوایی💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 علاقهی امام زمان علیهالسلام به شیعیان!
🔊علامه امینی
✍آخرالزمان
💠امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «منتظر فرج (آل محمد صلی الله علیه و آله) باشید و از رحمت خداوند نومید مشوید، زیرا که بهترین اعمال در نزد خداوند، انتظار فرج است. »
و فرمودند: «اگر انسان بخواهد کوه ها را از جا بِکند آسانتر است از اینکه بخواهد حکومتی را که زمانِ انقضایش نرسیده برهم بزند. ️از خدا یاری طلبیده و صبر کنید! حکومتِ زمین برای خداست و به هرکس که بخواهد واگذار میکند و سرانجامِ نیکو، برای پرهیزکاران است. قبل از اینکه وقتش برسد عجله نکنید که پشیمان میشوید و زمانِ غیبت را طولانی نَشمارید که دل های شما را قساوت فراخواهد گرفت.»
و فرمودند: «کسی که اوامر ما را فراگیرد، در حظیرة القدس با ما خواهد بود، و کسی که منتظر امر ماست، همچون شهیدی است که در راه خدا در خون خود غلتیده باشد. »
📚الخصال، ص۶۱۶-۶۲۵
بحارالانوار، ج۵۲،ص۱۲۳،ح۷
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
@ranggarang
💎وقتی دائم بگويى گرفتارم،
هیچ وقت آزاد نمیشوى،
وقتی دائم بگويى وقت ندارم،
هیچوقت زمان پیدا نمی كنی،
وقتی دائم بگويى فردا انجامش میدهم، آن فردای تو هیچ وقت نمیايد!
وقتی صبحهااز خواب بیدار میشويم دوانتخاب داریم:💛
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
یا بیدار شويم و رویاهايمان را دنبال كنیم.
انتخاب با شماست!💛
وقتی در خوشی و شادی هستی عهد و پیمان نبند!🐝
زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست،
امتحان ریشه هاست.
✍ پروفسور یحیی باقرزاده
@ranggarang
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
✍پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس
راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
✍ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
✍ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
✍راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
*چه چیزاست که از آن خدا نیست؟*
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
*چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟*
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
*آن چیست که خدا آن را نمیداند؟*
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
✍راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
✍سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان *"الیا"* نزد مسیحیان *"ایلیا"* نزد پدرم *"علی"* و نزد مادرم *"حیدر"* است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
✍امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
✍امام علی (ع) پاسخ دادند:
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹 *آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.*
🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است*
🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است*
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
💠 *عزيزان !! تا حد امکان نشر دهید؛ زیرا:
⬅️ *پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند*
منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی
@ranggarang
#داستانک
✍گویند فقیری به نزد هندوانه فروشی رفت و گفت هندوانهای برای رضای خدا به من بده که فقیرم و چیزی ندارم.
🔸هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد و هندوانه ی خراب و بدرد نخوری را به فقیر داد. فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد، و مقدار پولی که به همراه داشت به هندوانه فروش داد و گفت پس به اندازه پولم به من هندوانه ای بده...
🔹هندوانه فروش هندوانه خیلی خوبی را وزن کرد و به مرد فقیر داد، فقیر هر دو هندوانه را رو به آسمان کرد و گفت خداوندا بندگانت را ببین…
✨این هندوانه خراب را بخاطر تو داده است و این هندوانه خوب را بخاطر پول!
بسیار زیبا👌🏻
@ranggarang
👌#عاليه_حتما_بخونيد👇🏻
از عزرائیل پرسیدند:
تابه حال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:
یک بارخندیدم،
یک بارگریه کردم
ویک بارترسیدم.
"خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم..
"گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم، او را دربیابانی گرم وبی درخت و آب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم..
"ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امر کرد جان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد و زمانی که جانش را می گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم.. دراین هنگام خداوندفرمود:
میدانی آن عالم نورانی کیست؟..
او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی.
من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن، موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود!
@ranggarang
"اجر بوسیدن پدر و مادر"
مردی به حضور پیامبر اکرم
(صلی الله علیه و آله و سلم)
رسید و پرسید:
«ای رسول خدا! من سوگند خورده ام
که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟»
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
پای مادر و پیشانی پدرت را ببوس،
یعنی اگر چنین کنی،
به آرزوی خود در مورد بوسیدن
آستانه ی در بهشت می رسی
او پرسید:
اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آنها را ببوس...
@ranggarang
💥فوق العاده زیباست💥
☀️جانم امیرالمومنین☀️
مردعربی از حضرت علی (ع) پرسيد :
اگر من آب بنوشم حرام است؟
فرمودند : نه
گفت: اگر خرما بخورم حرام است؟
فرمودند: نه
گفت: پس چطور اگه ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم تا شراب شود خوردنش حرام است !
اميرالمومنين (ع) فرمودند :
اگر آب به رو ي سرت بپاشم دردي احساس ميكنی؟ گفت : نه
فرمودند:اگر مشتی خاك بپاشم چطور ؟
گفت : نه
فرمودند : اگر ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم آنگاه به سرت بزنم چطور ؟
گفت : فرق سرم شكافته ميشود.
حضرت فرمودند : حكايت آن نيز اينگونه است .
📚منبع
کتاب قضاوتهای امیرالمومنین(ع)
@ranggarang
#سرگذشت_ارواح در عالم برزخ
(قسمت پنجم
◾️عجب پروندهای! کوچکترین عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داده بود.
در آن لحظه تمام اعمالم را حاضر و ناظر میدیدم...
💠در فکر سبک و سنگین کردن اعمال خوب و بد بودم که رومان پرونده اعمالم را بر گردنم آویخت، بطوریکه احساس کردم تمام کوههای عالم بر گردنم آویختهاند.
💥چون خواستم سبب این کار را بپرسم گفت: اعمال هرکسی طوقی است بر گردنش.
گفتم تا چه زمان باید سنگینی این طوق را تحمل کنم؟
گفت: نگران نباش. بعد از رفتن من نکیر و منکر برای سؤال کردن میآیند و پس از آن شاید این مشکل برطرف شود.
🍀رومان این را گفت و رفت..
✅هنوز مدت زیادی از رفتن رومان نگذشته بود که صداهای عجیب و غریبی از دور به گوشم رسید. صدا نزدیک و نزدیک تر میشد و ترس و وحشت من بیشتر...
🔘 تا اینکه دو هیکل بزرگ و وحشتناک در جلوی چشمم ظاهر شدند. اضطرابم وقتی به نهایت رسید که دیدم هر یک از آنها آهنی بزرگ در دست دارند که هیچکس از اهل دنیا قادر به حرکت آن نیست، پس فهمیدم که این دو نکیر و منکراند.
☑️در همین حال یکی از آن دو جلو آمد و چنان فریادی کشید که اگر اهل دنیا میشنیدند، میمردند.
✨ لحظهای بعد آن دو به سخن آمده و شروع به پرسش کردند: پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟
⚜ از شدت ترس و وحشت زبانم بند آمده بود. و عقلم از کار افتاده بود.، هرچند فهم و شعورم نسبت به دنیا صدها برابر شده بود، اما در اینجا به یاریم نمیآمدند.
⚡️ سرم به زیر افتاد، اشکم جاری شد و آماده ضربت شدم.
💥درست در همین لحظه که همه چیز را تمام شده میدانستم، ناگهان دلم متوجه رحمت خدا و عنایات معصومین علیهم سلام شد و زمزمه کنان گفتم: ای بهترین بندگان خدا و ای شایستهترین انسانها، من یک عمر از شما خواستم که شب اول قبر به فریادم برسید، از کرم شما به دور است که مرا در این حال و گرفتاری رها کنید.
💠و این بار آنها با صدای بلندتری سؤالشان را تکرار کردند. چیزی نگذشت که قبرم روشن شد، نکیر و منکر مهربان شدند،
🌺دلم شاد و قلبم مطمئن و زبانم باز شد. با صدای بلند و پر جرأت جواب دادم: پروردگارم خدای متعال(الله)، پیامبرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، امامم علی و اولادش، کتابم قرآن، قبلهام کعبه میباشد...
🔷نکیر و منکر در حالیکه راضی به نظر میرسیدند از پایین پایم دری به سوی جهنم🔥 گشودند و به من گفتند: اگر جواب ما را نمیدادی جایگاهت اینجا بود،
💐 سپس با بستن آن در، در دیگری از بالای سرم باز کردند که نشان از بهشت داشت. آنگاه به من مژده سعادت دادند.
با وزش نسیم بهشتی قبرم پر نور و لحدم وسیع شد. حالا مقداری راحت شدم.🍀
🍂از اینکه از تنگی و تاریکی قبر نجات یافته بودم، بسیار مسرور و خوشحال بودم.
سرور و شادمانیم ار اینکه در اولین امتحان الهی سربلند بیرون آمدم، چندی نپایید و رفته رفته نوعی احساس دلتنگی و غربت به من روی آورد.
❄️ با خود اندیشیدم: من کسی بودم که در دنیا دوستان، اقوام و آشنایان فراوانی داشتم؛ با آنها رابطه و انس فراوان داشتم. اما اینک دستم از همه آنها کوتاه است.
♦️سر به زیر گرفتم و بی اختیار گریه را آغاز کردم. چندی نگذشت که عطر دل انگیز و و روح نوازی به مشامم رسید، عطر بیشتر و بیشتر میشد.
✨در حالیکه پرونده اعمال بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و ...
✍ادامه دارد..
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ وقت با دل آدمای مهربون
بازی نکنید ...!
چون نمیتونن انتقام بگیرن
نه دلشون میاد نه راهشو بلدن
اینجاست که خدا دست به کار میشه....👌
یه لیوان هم اگر سرد و گرم بشه،
ترک برمی داره ...
چه برسه به دل آدما ...!
...............................
من نمیگم... استاد انوشه میگه...
دوستان اگه جسارتی خدای نکرده به کسی کردید باید از دلش دربیارید...🌺💐
@ranggarang
انسانها در قلبهائی که عاشقشان هستند
برای همیشه خواهند ماند
حتی اگر دیگر نباشند... دور شوند... و یا حتی بعد از مرگ!
زیرا آن کسی که می ماند
قسمتی از قلبش به همراه او که رفته است می رود و یا در خاک دفن میگردد
و آنچه می ماند از قلبش سرشار از آن قسمتی ست که نیست.
اما گاهی انسانها تمام خاطرات شاد و غمگین مشترک خود را
با دیگری با حذف شدن فیزیکی یکدیگر به راحتی به دست فراموشی می سپارند .
تمام اینها بستگی به تاثیری که بر یکدیگر می گذارند دارد.
می شود فراموش شد برای همیشه و می شود جاودان ماند در قلبها و یادها تا ابد.
بستگی دارد چقدر قلبی را گرم کرده ایم
یا اینکه بستگی دارد به اینکه یک قلب چقدر عاشقمان باشد!
@ranggarang
✅ چند جمله آموزنده:
🌺 از زشت رویی پرسیدند: آنروز که جمال پخش میکردند کجا بودی ؟
گفت : در صف کمال!
🌼 اگر کسی به تو لبخند نمی زند علت را در لبان بسته خود جستجو کن!
🌺 مشکلی که با پول حل شود ، مشکل نیست ، هزینه است!
🌼 همیشه رفیق پا برهنه ها باش ، چون هیچ ریگی به کفششان نیست!
🌺 با تمام فقر ، هرگز محبت را گدایی نکن و با تمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن!
🌼 هر کس ساز خودش را می زند، اما مهم شما هستید که به هر سازی نرقصید!
🌺 مردی که کوه را از میان برداشت کسی بود که اول شروع به برداشتن سنگ ریزه ها کرد!
🌼 شجاعت یعنی : بترس ، بلرز ، ولی یک قدم به جلوبردار!
🌺 وقتی كاملاً تنها و بى كس شدی بدان که خدا همه رو بیرون کرده ، تا خودت باشی و خودش فقط!
🌼 یادت باشه که : در زندگی یه روزی به عقب نگاه میکنی و به آنچه كه برات گریه دار بود میخندی!
🌺 آدمی را آدمیت لازم است ، عود را گر بو نباشد ، هیزم است
🌼 کشتن گنجشکها ، کرکس ها را ادب نمی کند!
🌺 فرق بین نبوغ و حماقت این است که نبوغ حدی دارد ولي حماقت نه.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این فیلم رو بفرستید برای دخترایی که با پسرا دوست اجتماعی میشن و معتقدن هیچ مشکلی نداره، این حرفای یه آیت الله و عالم و... نیست که بگید باز حرف دین رو زدن . این حرفهای استیو هاروی تهیه کننده و بازیگر و کارگردان مشهور آمریکایی هست . شما که حرف دین رو نمی فهمید حداقل حرف یه سلبریتی خارجی رو گوش کنید شاید رستگار شدید...
@ranggarang
📣 ره آورد حكومت حضرت مهدي (عج).
📕 از منظر نهج البلاغه
امير المومنين در اين خطبه اشاره به حوادث پيش از قيام مهدي (عج) و سپس قيام مبارك او مي كند
مردم را مخاطب قرار داده مي فرمايد:
💠 بدانيد
آن كس از ما ( حضرت مهدي ) كه
فتنه هاي آينده را دريابد
با چراغي روشنگر در آن گام مي نهد
و بر همان سيره و روش پيامبر و امامان رفتار مي كند 💠
در ادامه برنامه هاي آن مصلح بزرگ را در چند جمله بيان مي كند :
💠 او مي آيد تا گره ها را بگشايد ،
بردگان و ملتهاي اسير را آزاد سازد
جمعيت هاي گمراه و ستمگر را پراكنده
و حق جويان پراكنده را گردهم آ ورد.
او سالهاي طولاني در پنهاني از مردم سر مي برد
آن چنان كه اثر شناسان ، اثر قدمش را نمي شناسند
گرچه در يافتن نشانه ها تلاش فراوان كنند.💠
در پايان به اصحاب و ياران آن حضرت و اوصاف آنها اشاره كرده مي فرمايد:
💠سپس گروهي براي درهم كوبيدن فتنه ها آماده مي گردند
و چونان شمشيرها صيقل مي خورند
ديده هاشان با قرآن روشنايي گيرد
و در گوش هاشان تفسير قرآن طنين افكند
و در صبحگاهان و شامگاهان جامهاي حكمت سر مي كشند💠
از اين تعبيرات پر معنا به خوبي استفاده مي شود كه ياران ايشان؛
مرداني شجاع, بيدار و اگاه هستند كه قلبشان با ايات قران روشن شده است.🔸
📚 خطبه ١٥٠نهج البلاغه
@ranggarang