eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
12 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ مرداد ۱۴۰۲
۶ مرداد ۱۴۰۲
🌸استاد فاطمی نیا: ✅یک خشم فرو خوردن آدم را از هزار ✅رکعت نماز زودتر به خدا می رساند! @ranggarang
۶ مرداد ۱۴۰۲
⚫️مصرع شعر معروفی که حضرت علی علیه السلام به محتشم کاشانی آموختند! (جالب و خواندنی) ✳️محتشم از شعرای متوسط الحالی بوده که علی الظاهر برادری هم داشته که در جوانی از دست می دهد و مرثیه هایی هم برای وی سروده است. 🌸شبی در عالم رویا حضرت علی(علیه السلام) را می بیند و حضرت از وی گله می کند که چرا فقط برای برادرش مرثیه گفته و برای حسین(علیه السلام) شعر نمی گوید! 💠محتشم ادب کرده و عرض می کند که خود را شایسته ی مقام شاعری آن حضرت نمی داند و ضمن این که اگر بخواهد شعری بگوید واقعا نمی داند از کجا باید شروع کند. 🌹حضرت مصرع اول را برای محتشم خوانده و می فرماید این گونه شروع کن: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» 🌟 و محتشم می گوید: یک مرتبه از خواب پریدم در حالی که زیر لب زمزمه می کردم: «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» 🔴 محتشم شعر را بی وقفه ادامه می دهد تا به این مصرع می رسد که: «هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال» او اما برای ادامه ی این بیت تردید می کند. ❎ چون قاعدتا مصرع دوم باید به گونه ای عنوان می شد که خداوند را از این واقعه ملول و ناراحت نشان دهد،در حالی که ناراحتی و غم در خداوند راهی ندارد. 🔆 به همین دلیل از ادامه باز مانده و به ائمه متوسل می شود. تا در عالم رویا یا در بیداری به محضر امام زمان🌸 مشرف شده و مشکل را در میان می گذارد و از حضرتش برای ادامه ی شعر استمداد می کند. ❤️ حضرت به او می فرماید که این بیت را این گونه تکمیل کند: ❄️هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال ❄️او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال و اینگونه حضرت بدون این که در مصرع اول دستی برده باشند، بیت را کامل می کنند به گونه ای که به محتوای آن هیچ گونه خدشه ای وارد نباشد. 🔵بدین صورت باید گفت در ترکیب بند محتشم کاشانی دو مصرع از دو معصوم علیه السلام نهفته است. 🌷مصرع اول شعر که از مولای متقیان امام علی است و مصرع بعدی که در بالا اشاره شد، از امام زمان(عج) است.... @ranggarang
۶ مرداد ۱۴۰۲
🌹🍃"مختار: تو چرا از قافله عشق جا ماندي؟ 🌹🍃کيان : راه گم کردم ابو اسحاق . . . 🌹🍃مختار : راه بلدي چون تو که راه را گم کند ؛ نا بلدان را چه گناه ؟! 🌹🍃کيان : راه را بسته بودند از بيراهه رفتم هر چه تاختم مقصد را نيافتم ! وقتي به نينوا رسيدم خورشيد بر نيزه بود مختار : شرط عشق جنون است ما که مانديم ، مجنون نبوديم ." @ranggarang
۶ مرداد ۱۴۰۲
⚫️عاقبت مردی که به زیارت امام حسین علیه السلام نمی رفت!(بسیار زیبا) ♻️شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد. ⛔️هیچگاه در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت قصد زیارت داشت، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت می‌نمود. 💠 تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند. 🔰سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. ❎ این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.» ✨آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار. 🔵هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است.» 💥وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. 🌟سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید... 🌺نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود می‌لرزید 🍃و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت می‌کرد تا این که وارد کفش کن شد. 💠دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید. 🌷چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. 🌷سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ "آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است...؟" ⚫️پس از شدت غم و اندوه فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست...» ♦️مَن مات مِن العشق فقد ماتَ شهید... 🌺▪️به ابی انت و امی یا اباعبدالله الحسین... 📘منبع:داستان‌های علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301. @ranggarang
۶ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ مرداد ۱۴۰۲
🌴خاطرات کربلا🌾 کاروان عشق، در راه است... از پیشگویی ها در مورد اتفاقات،شروع میکنیم تا به اتفاقات افتاده بر سر اهل بیت حسین بن علی (ع) و یارانش برسیم... با ما همراه باشید هر شب در کانال 👇👇👇 @ranggarang
۶ مرداد ۱۴۰۲
🌴خاطرات کربلا🌴 🏳قسمت نوزدهم (پیشگویی ها) 🌾رؤياى امير مؤمنان (عليه السلام) در كربلا 📗كمال الدين - به نقل از ابن عبّاس - : در حركت به سوى صفّين من همراه امير مؤمنان (عليه السلام) بودم. هنگامى كه در نينوا در [كناره‏] رود فرات فرود آمد. با صداى بلند فرمود: «اى ابن عبّاس! آيا اين جا را مى ‏شناسى؟». گفتم: اى امير مؤمنان! آن را نمى‏ شناسم. فرمود: «اگر آن را مانند من مى‏ شناختى از آن نمى‏ گذشتى جز اين كه مانند من گريه مى‏ كردى». سپس امام (عليه السلام) مدّتى طولانى گريه كرد تا محاسنش خيس شد و قطره‏هاى اشك بر سينه‏اش چكيد و ما با او گريستيم و او مى‏ فرمود: «آه، آه! خاندان ابو سفيان از [جان‏] من چه مى‏ خواهند؟! خاندان حرب، حزب شيطان و همدستان كفر از [جان ]من چه مى‏ خواهند؟! اى ابا عبد اللَّه! صبر داشته باش كه پدرت از آنها همان ديده كه تو از آنها خواهى ديد». آن گاه آبى خواست و براى نماز وضو گرفت و بسيار نماز خواند و مانند سخن اوّلش را، تكرار كرد. جز آن كه پس از تمام شدن نمازش، به خواب سبُكى رفت و سپس بيدار شد و فرمود: «ابن عبّاس!». گفتم: بله! من اين جا هستم. فرمود: «آيا آنچه را هم‏ اكنون در خواب ديدم، به تو نگويم؟». گفتم: خوش بخوابى و خوابت خير باشد، اى امير مؤمنان! فرمود: «گويى مردانى سپيد ديدم كه از آسمان فرود آمدند و پرچم‏هاى سفيدى همراه داشتند و شمشيرهاى سپيد و درخشان خود را از گردن آويخته بودند و گرد اين زمين خط كشيدند و سپس ديدم كه شاخه‏ هاى اين درختان خرما بر زمين خورد و از آنها خون تازه جارى بود و گويا فرزند نونهال و جگرگوشه‏ ام حسين در ميان اين خون‏ ها غرق بود و استغاثه مى‏ كرد ؛ امّا كسى به فريادش نمى ‏رسيد، و گويا آن مردان سپيد كه از آسمان فرود آمده بودند. او را ندا دادند و گفتند : "اى خاندان پيامبر! صبر پيشه كنيد كه شما به دست بدترينْ مردمان كشته مى‏ شويد. اى ابا عبد اللَّه! اين. بهشت است كه مشتاق توست" و سپس مرا سر سلامت دادند و گفتند: "اى ابو الحسن! تو را بشارت باد كه فرداى قيامت كه مردم در برابر پروردگار بر مى‏ خيزند، خداوند به خاطر اين فرزند چشمت را روشن مى ‏كند" و آن گاه بيدار شدم. و سوگند به خدايى كه ما را آفريد، اين‏چنين است راستگوى تصديق شده ابو القاسم صلى اللَّه عليه و آله برايم باز گفته است كه من هنگامى كه براى مقابله با متجاوزان بر ما بيرون مى‏ روم اين سرزمين را خواهم ديد. اين سرزمين كرب و بلاست و حسين و هفده تن از فرزندان من و از فرزندان فاطمه، در اين مكان دفن خواهند شد و آن در آسمان‏ها معروف است و [آسمانيان‏] از سرزمين كَرب و بلا ياد مى ‏كنند. همچنان كه از بقعه‏ هاى دو حرم (مكّه و مدينه) و بيت المقدّس، ياد مى ‏كنند». 📚كمال الدين : ص ۵۳۲ ح ۱ الأمالى صدوق : ص ۶۹۴ ح ۹۵۱ 🌾خبر دادن على عليه السلام در مسجد كوفه از شهادت امام حسین علیه السلام 📘كامل الزيارات - به نقل از ابراهيم نَخَعى - : امير مؤمنان عليه السلام بيرون آمد و در مسجد نشست و يارانش گِردش را گرفتند و حسين عليه السلام آمد تا آن كه پيش رويش ايستاد. امام عليه السلام دست بر سر او نهاد و فرمود: «اى پسر عزيزم! خداوند در قرآن گروه‏هايى را سرزنش كرده و فرموده است: «پس آسمان و زمين بر آنان نَگِريستند و آنها مهلت نيافتند» (دخان، آيه ۲۹) و به خدا سوگند، تو را پس از من مى‏ كشند و سپس آسمان و زمين بر تو مى ‏گريند». 📚كامل الزيارات : ص ۱۸۰ ح ۲۴۲ بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۲۰۹ ح ۱۶ ادامه دارد.. @ranggarang
۶ مرداد ۱۴۰۲