فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا اینگونه بودند!
بعد از شهادت موتورم را بفروشید، مبادا درس خواندنم ضربهای به بیت المال زده باشد...😔
روایت شنیدنی از زبان "مقام معظم رهبری"
#راه_و_رسم_شهدا
#اخلاص
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتقادات تند رئیس اتحادیه چای از #روحانی/ “شان رئیسجمهور مملکت اینقدر پایین آمده است!؟”
“حمیدرضا موثقی” رئیس #اتحادیه چای کشور:
🔹 رئیسجمهور اینقدر وقتش آزاد است که تصمیمات ستاد #کرونا را خودش اعلام میکند؛ خب این را بدهید یک سخنگو بگوید.
🔹 حتما میخواهند خودشان در بوق کنند که فلان #کارخانه افتتاح شد و ۶ ماه بعد هم آن کارخانه تعطیل شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تجمع خانواده های بیماران مبتلا به بیماری MPS (پروانه ای)، در مقابل سازمان خوارک و دارو
جنجال نوید افکاری قاتل را راه انداختهاند تا صدای این بیماران شنیده نشود!
سازمان حقوق بیبشر و سلبریتیها که صداتون برای قاتل باز شد به تحریمهای دارویی آمریکا چرا لال شدید؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 دوستانی كه دیگر به سراغ من نمی آیند، جزای آنها را كف دستشان بگذارم !
💠 و اَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنی بِالْبِرِّ آن كسانی كه مرا ترك و رها كرده اند، دوستانی كه دیگر به سراغ من نمی آیند، جزای آنها را كف دستشان بگذارم؛ چگونه؟ در مقابل اینكه آنها مرا ترك كردند و ترك احسان كردند، من نسبت به آنها برّ و احسان بكنم. وَ اُثیبَ مَنْ حَرَمَنی بِالْبَذْلِ پاداش بدهم آن كه مرا محروم كرده است، به اینكه به او ببخشم. وَ اُكافِیَ مَنْ قَطَعَنی بِالصِّلَةِ و مكافات بدهم هركس با من قطع رابطه می كند (ارحام و دوستانی كه قطع صله رحم یا قطع صله مودّت می كنند) [به اینكه رابطه را برقرار كنم. ] آنها می بُرند، من پیوند كنم. مكافات من این باشد كه آنها این رابطه را می بُرند، من در مقابل وصل كنم؛ آنها فصل می كنند، من وصل كنم. وَ اُخالِفَ مَنِ اغْتابَنی اِلی حُسْنِ الذِّكْرِ مخالفت كنم با آن كسانی كه از من غیبت می كنند، پشت سر من از من بدگویی می كنند، و مخالفتم با غیبت كن های خودم این باشد كه پشت سر آنها همیشه نیكی آنان را بگویم.
📚فلسفه اخلاق، صفحه 37
#شهید_مطهری
#سوادرسانه
🔴 بک آپ گیری واتس آپ را متوقف کنید!
🔻 پیام رسان واتس اپ بطور پیش فرض از تمامی مکالمات کاربران بصورت روزانه در حساب گوگل درایو بک آپ گیری می کند. بدین ترتیب حتی در صورت حذف حساب کاربری، گفتگوهای افراد را می توان از طریق حساب گوگل بازیابی کرد .این موضوع زمانی جدی تر خواهد شد که توجه کنیم واتس آپ در این ذخیره سازی از رمزگذاری امن استفاده نمی کند.
🔻برای لغو این بک آپ گیری باید مسیر زیر را طی کنید:
1⃣ وارد تنظیمات واتس آپ شوید
2⃣ به بخش "گفتگوها" بروید
3⃣ "پشتیبان گیری گفتگو" را انتخاب کنید
4⃣ وارد قسمت "گرفتن نسخه پشتیبان در گوگل درایو" شوید
5⃣ گزینه" هرگز "را انتخاب و تائید کنید
#سوادرسانه
#داستانک
🌙شب عملیات بدر، بعد از عبور از آبراه های هور، فکر می کردم سنگر کمین دشمن پاکسازی شده است؛ غافل از این که عراقی ها از آن سنگر، حرکات ما را تحت نظر داشتند. ناگهان از پشت سر، قایق ما را زیر آتش رگبار قرار دادند. دو نفر شهید شدند، یک نفر زخمی شد و یک نفر سالم ماند. به سمت راست سینه ام، دو گلوله اصابت کرده. ریه هایم سوراخ شد و تیر از پشت کمرم بیرون آمد. موتور قایق از کارافتاد، و قایقمان حدود 20 متر از مسیر اصلی منحرف شد و رفت داخل نیزارها. دو نفری را که زنده بودند، با اصرار، به آب انداختم تا برگردند. چفیه ام را محکم دور کمرم بستم و کنار دو شهید، دراز کشیدم. ساعت 30:11 شب بود. فرکانس بی سیم ها را کم کردم و چیزهایی را که می توانستم، داخل آب انداختم. تا صبح در آن قایق، مکالمات را با صدای کم گوش می دادم و ذکر می گفتم. هر وقت قایق تکان می خورد، قایق را زیر آتش رگبار قرار می دادند. من هم فقط به خدا و اهل بیت (علیهم السلام) توسل می کردم. نفس از جای تیرها وارد ریه ام می شد و از همان جا خارج می شد. خیلی درد می کشیدم. نماز صبح را خوابیده نیت کردم و خواندم.
صبح، متوجه نزدیک شدن عراقی ها به قایق شدم. بی سیم ها را خاموش کردم و مثل آن دو شهید، کف قایق دراز کشیدم. عراقی ها وارد قایق شدند و جیره غذایی و دوربین را برداشتند و قایقمان را بردند طرف سنگر کمین و رفتند. یک ساعت بعد، چند نفر دیگر آمدند و شروع کردند به خالی کردن جیب هایمان. نوبت به من که رسید، یکی از آن ها، دستش را داخل جیب بادگیرم کرد. داخل جیب یک جانماز، تیغ موکت بری، عطر و قرآن کوچکی بود.
🌷از ضربان قلبم و گرمی بدنم، فهمید که زنده ام. داد زد: «احیا...احیا...». همه آمدند و شروع کردند به سیلی زدن. امّا من به رویم نیاوردم. با اسلحه چندین رگبار بالای سرم زدند. اما از بس، شب گذشته این صداها را شنیده بودم، برایم معمولی بود. دیدند هیچ راهی ندارند؛ یک کلاه کاسک را پر از آب کردند و ریختند روی من. آب به شدت وارد ریه هایم شد و ناخودآگاه چشم هایم را باز کردم. دست و پایم را گرفتند و پرتابم کردند روی سنگر کمین. دست هایم را بستند و با صورت روی زمین انداختند. شکنجه های سختی دادند و اطلاعات می خواستند. اما من می گفتم که یک کارگر ساده ام و چیزی نمی دانم. (در حالی که فرمانده یکی از تیپ های عملیاتی لشکر بودم و تمام اطلاعات پیش من بود). دوبار مرا با ریه تیرخورده داخل آب انداختند. ریه ام پر از آب شد. وقتی مرا از آب بیرون کشیدند، تنفس برایم مشکل بود. وقتی دست و پا می زدم، خون و آب از ریه هایم خارج می شد. مرا روی زمین می انداختند و با پا به کمرم می زدند و وقتی آب و خون از ریه هایم بیرون می زد، تفریح می کردند و لذت می بردند.
🌷ظهر، خواستم نماز بخوانم، اما نگذاشتند. خوابیده نماز خواندم. متوجه شدم که می خواهند وسایلشان را جمع کنند و بروند. زخمی هایشان را بردند و کشته هایشان را گذاشتند و مرا هم در همان حال رها کردند.
🌷با زحمت دست هایم را بازکردم و جلیقه ای پوشیدم تا داخل آب بروم و در نیزارها مخفی شوم. وارد آب که شدم، دوباره ریه هایم پر از آب شد و مجبور شدم خودم را از آب بیرون بکشم. رو به قبله دراز کشیدم و متوسل شدم به امام زمان (عج). در حال اشک ریختن و توسل بودم که ناگهان متوجه صدای قایق های خودمان شدم. نیروهای یکی از گردان های لشکر قم بودند. یکی از آن ها مرا شناخت و گفت: «عراقی... عراقی...». همه گلنگدن ها را کشیدند و آماده تیراندازی شدند. همان بنده خدا دوباره گفت: «بابا عراقی که نیست، عراقی خودمان است»!
🌷لباس هایم را درآوردند و چفیه تمیزی به کمرم بستند. چند لحظه بعد، عراقی هایی که مرا شکنجه می کردند، دستگیر کردند و آوردند. آن ها افتادند به دست و پای من و التماس می کردند که نجاتشان دهم... .
🌷از آن جا بیهوش شدم و بعد از انتقال به بیمارستان شهید دستغیب شیراز، به هوش آمدم. بالای تخت من کاغذی زده بودند؛ روی آن نوشته بود: عراقی.
🌷خانم پرستاری وارد اتاق شد و تا به تخت من رسید، کشیده محکمی زد توی گوشم و بعد از کلی بد و بیراه، گفت: عراقی قاتل!
🌷با بی رمقی گفتم: من عراقی نیستم. فامیلی ام عراقی است... .
راوی: #سردار_عبدالله_عراقی
#دفاع_مقدس
#جهاد #رشادت #افتخار
⌛️ پنجشنبه (27شهریور، 28محرم، 17سپتامبر):
1359؛ ملاقات وزیر خارجه آمریكا با "صدام" چند روز قبل از حمله عراق به ایران
1366؛ آغاز عملیات "ظفر 1" در دیهوک و سلیمانیه عراق
1367؛ درگذشت شاعر معاصر، استاد "محمدحسين بهجت تبريزي" معروف به "شهريار"
1970م؛ وقوع فاجعه "سپتامبر سیاه" و كشتار فلسطینی ها توسط شاه حسین اردنی
1978م؛ انجام مذاكرات صلح "كمپ دیوید" بین سران مصر و رژیم صهیونیستی
1982م؛ قتل عام فلسطینیان اردوگاههای "صبرا و شتیلا" توسط رژیم صهیونیستی
📝 انتشار دستخط #امام(ره) در سالروز تشکیل نیروهای سهگانه سپاه
🔹امام راحل سال ۶۴ در این نامه به محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه نوشته: با توجه به اینکه در اصل ۱۵۰ قانون اساسی ادامه نقش سپاه در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن تصریح شده است و نظر به اینکه انجام این نقش بدون آمادگیهای سپاه از جهت تجهیزات و آرایش جنگی و فنون دریایی، زمینی و هوایی امکانپذیر نیست، شما ماموریت دارید هرچه سریعتر سپاه پاسداران را مجهز به نیروهای زمینی، هوایی دریایی قوی نمایید تا در موارد لازم با همکاری و هماهنگی ارتش جمهوری اسلامی ایران از مرزهای زمینی، دریایی و هوایی کشور حفاظت نمایید. ۲۶ شهریور ۱۳۶۴