4_5933752225733017965.mp3
6.29M
👆👆
💠پله ها و مراحل مردن #قلب
💢آثار #گناه
💢پیامدهای نگاه به #نامحرم
💢 #داستان
🎤 استاد عالی
⏱زمان: 7 دقیقه
@ranginkamaneshgh
نگران نباش.mp3
5.22M
👆👆
✅بندگی خدا
🔴 #داستان ابوذر غفاری
🔵معنای بندگی خدا و توکل کردن بر خدا
🎙 استاد عالی
@ranginkamaneshgh
💫 #داستان✨
گویند: صاحب دلی، برای اقامه نماز به مسجدی رفت.
نمازگزاران، همه او را شناختند؛ پس،
از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید.
پذیرفت.
نماز جماعت تمام شد.
چشم ها همه به سوی او بود.
مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.
آن گاه خطاب به جماعت گفت: مردم!
هر کس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد!
کسی برنخاست.
گفت:
حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است،
برخیزد!
باز کسی برنخاست.
گفت:
شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛
اما برای رفتن نیز آماده نیستید!
📗 #تذكرة_الاولياء
✍ عطار نیشابوری
@ranginkamaneshgh
🔴 حکایت #عـابد_مـغرور
روزے حضرت عیسی (ع) از صحرایے می گذشت. در راہ به عبادتگاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
در این هنگام جوانی که به ڪارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت.وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمندہ ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش ڪند، چہ ڪنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر
مرد عابد تا آن جوان را دید سر بہ آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناہ کار محشور نکن. در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمے کنیم، چرا که او بہ دلیل توبہ و پشیمانی، اهل بهشت است و تو بہ دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ.
📚به نقل از:محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج ۱
#داستان
@ranginkamaneshgh