eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.1هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 هنگامی که با همسرتان به مشکلی میرسید بهترین کار چیست❓ 📌خانواده هارا در جریان قرار ندهید.🔴 بهیچ عنوان قهر نکنید.😔 📌منزل تان را ترک نکنید.😊 از همه مهمتر تخت خوابتان را ترک نکنید .😳🏃‍♂ 📌این راهها باعث هرچه طولانی تر و حادتر شدن مشکل می شوند.🌺 🔖از زن ومرد ، در این عصر انتظار بیشتری وجود دارد که با منطق و برخورد صحیح مشکلات بین فردی را حل نمایند.✅ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ۱۷ 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #شنود ۱۷ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ 🍃🍃🍃🌸🍃
🥀ـ﷽ـ🥀 مرور زندگی ↪️ شب اول و در حضور حضرت عزرائیل و در زمانی که تمام زندگی ام را در لحظه ای از نظر گذراندم، مطالب بسیار زیادی که فراموش کرده بودم و یا اصلا به یاد نداشتم را مشاهده کردم. ↪️ من در بهار ۱۳۶۲ در روز نیمه شعبان در شیراز به دنیا آمدم. ما دو قلو بودیم، دو پسر که خانواده از شنیدن این خبر خیلی خوشحال بودند، به خصوص مادر بزرگم. خُب قدیمیها از شنیدن تولد پسر، آن هم دوقلو خیلی خوشحال میشدند. هنوز چند ماهی از تولد ما نگذشته بود که به مریضی سختی مبتلا شدیم. این بیماری به حدی ما را ضعیف کرد که حتی از خوردن شیر مادر عاجز بودیم. روز به روز به مرگ نزدیک تر می شدیم. مثل ماهی که تلذی می کند و آب می خواهد، دهان را باز می کردیم اما شیر مادر را نمی توانستیم بخوریم. ↪️ زنان همسایه که از سر دلسوزی و برای کمک به مادرم آمده بودند و متوجه وضع وخیم ما شده بودند، مادرم را از اتاق بیرون بردند تا جان دادن ما را نبیند. ↪️ من دیدم که مادرم گریه می کرد. فریاد میزد و امام زمان (عجلﷲفرجه) را صدا می زد. می گفت آقا، این بچه های من فدایی شما، اینها رو به من برگردان تا بزرگ شوند و به حکومت شما خدمت کنند. ↪️ من دیدم که به صورتی حیرت انگیز، حال من و برادرم خوب شد و آهسته آهسته بزرگ شدیم. ↪️ ریزترین اتفاقات زندگی را با جزئیات می دیدم. من دوران کودکی و دوران مدرسه را با تمام جزئیات به خوبی دیدم. وقتی به یکی از همکلاسی ها محبتی کرده بودم، مشاهده می کردم که چه برکاتی بر زندگی من نازل میشد. ↪️ دوران نوجوانی با یک مجموعه فرهنگی و مذهبی فوق العاده عالی در شیراز آشنا شدم. کلاسهای کانون رهپویان وصال و روحانی وارسته ای به نام حاج آقا انجوی نژاد، در رشد شخصیت دینی من تأثیر فراوانی داشت. من و برادرانم، انقلاب و بسیج و اعتكاف و شهدا و معنویات را در بسیج مسجد الزهرای شیراز و همان کانون رهپویان وصال آموختیم. صدها مثل من در آن مجموعه ها رشد کردند و در مسیر صحیح قرار گرفتند. ↪️ من میدیدم، وقتی در جلسات فرهنگی و دینی حضور داشتم، انبوه ملائک در اطراف ما بودند و مقدرات ما را تغییر میدادند. ↪️ زمان هایی از عمر خودم را که برای هدایت بچه ها در مسجد و بسیج گذاشته بودم، همه را در نامه اعمالم دیدم. مشاهده کردم که به دعای خیر پدر و مادر این بچه ها، چه توفیقاتی به من داده شد و چه کسانی برای ما دعا می کردند. ↪️ یادم هست که چند هیئت برای جوانان و نوجوانان مسجد راه اندازی کردیم. نوجوان ها با خانواده در این هیئتها شرکت می کردند و زمینه تحول بسیاری از افراد ایجاد شد. چه ایامی بود. شب تا صبح و صبح تا شب، مشغول فعالیت های فرهنگی و انقلابی بودم. ↪️ تعداد زیادی از اراذل و اوباش که کسی به آنها توجهی نداشت را به روش های مختلف جذب بسیج کردم. همان افراد بعدها به انسانهای مؤمن و انقلابی تبدیل شدند که در زمینه کارهای امنیتی خیلی به من کمک کردند. 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی❤️ یه دعوای جانانه بین من و آقاییی پیش اومده بود كه دو روز با هم سرسنگین بودیم .خیلی دوست داشتم این جو شكسته بشه در ضمن ما یه گل خوشگل هم داریم یه فرزند صالح. خلاصه به خاطر اونم كه شده بود دلم میخواست جو خونه برگرده. فرزندم اون روز با كلی شیطونی اومد پیشم گفت اسپند براش دود كنم. منم وقتی اسفند داشتم دود میكردم با خودم فكر كردم چطور میتونم این هیاهو رو از خونه دور كنم از خداوند مدد خواستم كه كارم و روبراه كنه. وقتی اسپند و بردم تو اتاق فرزندم خوشحال شد و كلی دود دود كرد . منم بعدش اسپند و بردم پیش جناب همسر که گوشه اتاق دراز كشیده بود ایشونم با چشمای متحیر داشتن نگام میكردن 😳 كه گفتم : بتركه چشماشون كه چشمت زدن. همسری من كه اینطوری نبود ، الانم تاج سرمه.. همین یك جمله باعث شد همه ی كدورت ها كنار بره و قلب خودمم ب آرامش برسه ... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❓ سلام میشه سوال منم بذارین شوهرم منو خیلی کتک میزنه دوروز پیش اینقدرکتم زد تمام بدنم کبود شده بود خوانوادموفحش مید ه بعدش هرسال مهریه میده باهمه ی داشتن ونداشتنش ساختم ولی نمیتونم باکتک زدناش بسازم وبسوزم میخوام طلاق بگیرم ولی دلمم نمیاد از پسرم جدابشم بخاطرپسرم تحملش میکنم شمابگید چکار کنم یدفه دیگه پیام فرستادم ولی دوستان ج ندادن ممنون میشم جوابمو بدین دیگه بریدم😔 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #سرنوشت🌱 کیمیا در حالی که موهایش را از دور انگشت حسین باز می‌کرد گفت _ اصلاً هم همچین
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 سرنوشت🌱 در همین حین کیمیا رسید از مادرش خداحافظی کرد و سوار ماشین شد میلاد لبخند زد و گفت _پس که می‌خوای از بودن با من در بری آره کیمیا هم خندید و گفت _نه اینطور نیست امروز کمی بی‌حوصله بودم همین _بی‌حوصله بودی ؟؟ کیمیا ترجیح داد واقعیت ماجرا رو نگه برای همین گفت _ نه اینکه بی‌حوصله باشم فقط کمی سردرد داشتم برای آمادگی آزمون تخصص مطالعه می‌کنم _ روزی چند ساعت می‌خونی _سعی می‌کنم حداقل روزی سه ساعت رو بخونم _تو اطلاعات خوبی داری من مطمئنم قبول میشی _ولی خودم خیلی می‌ترسم همه میگن آزمون تخصص خیلی سخته و هر کسی در بار اولش قبول نمی‌شه _نگران نباش من اطمینان دارم قبول میشی دکتر کیمیا دادگر متخصص زیبایی کیمیا خندید _با خنده زیباتر میشی کیمیا خجالت کشید موزیک آرومی پخش می‌شد کیمیا نگاهش رو به خیابون داد میلاد از این فرصت استفاده کرد و با دست دیگرش که آزاد بود دست کیمیا رو تو دستش گرفت کیمیا از این حرکت میلاد جا خورد میلاد دست کیمیا رو سمت لبهایش برد و بوسه‌ای به سرانگشتان کشیده کیمیا زد و با لبخند چشمکی به کیمیا که با تعجب نگاه می‌کرد زد _چیه نکنه میخای از این هم محروم باشم کیمیا خجالت زده لب‌هاشو با زبونش تر کرد و گفت _ بهتر نبود صیغه محرمیت بین ما خونده بشه من اینجوری معذب هستم میلاد قهقهه‌ای زد و گفت _ نظرت چیه خودم بخونم کیمیا با گیجی گفت _ چیو خودت بخونی _همونی که باعث میشه تو با من راحت باشی کیمیا تازه متوجه منظور استادش شد خجالت زده سرش رو پایین انداخت که میلاد دوباره با خنده گفت _آره اینجوری بهتره چه پیشنهاد خوبی دادی کیمیا از حرف نابجایی که زده بود عصبانی بود چون واقعاً اطمینان نداشت که بتواند این کار رو انجام بده برای همین خجالت زده گفت _ من از لحاظ گناهش گفتم وگرنه منظور خاصی نداشتم _نه اتفاقاً حرف خوبی بود حالا اخم نکن خودم می‌دونم چیکار کنم.... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
*🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 سلام فاطمه جان❤️ میشه عزیزم از دوستان بپرسید مشاور با خدا ،که واقعاً دلسوز باشه که مشکل خانوادگی رو  با چند جلسه حل کنه  نه اینکه بدتر زندگی طرف رو از هم بپاشه چون پای بچه وسط توی شهر زاهدان میشناسن معرفی کنند که خودشون رفته باشند و نتیجه دیده باشند ممنونم عزیزم ❤️ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🧕 👌اگه یه زن، یه ذره بلد باشه زن بودن خودشو، مرد هیچ وقت نمیکنه.... 💕مثلا خیلی از خانم ها اصلا اطلاعاتی از مباحث زناشویی ندارن،یا بلد نیستند با مرد چ جوری رفتار کنن منظورم اینکه روحیه مرد هارو نمیشناسند... مثلا مرد از آرایش کردن میاد،💅💄 ولی میاد خونه خانمش خیلی شلخته هست، خب این مرد در روز هزار بار چهره خانم های بزک کرده رو افتاده، خب وقتی میاد خونه مقایسه میکنه با خانمش زده میشه ... یا مثلا بلد نیست گری کنه.... 💕مردا هم مثل خانم ها نیاز به دیده شدن دارن، دوس دارن ازشون کنه به خاطر زحماتی که میکشه ولی دریغ از یک تشکر خشک و خالی ... ❌یا مثلا تو خونه ب جایی اینکه با اقاشون صحبت کنند، دم به میشنن پای سریال ماهواره و تلویزیون یا با گوشی ور میرن..... 😐 خب وقتی میبینه کسی تو خونه اصلا براش و برای علاقه هاش قائل نیست میره سمت کسی که دلبری کنه ازش... 😏🚶🚶 همه این ها دلیل نمیشه مرد کنه ولی خانم ها باید مراقب باشند و جلوی عوامل خطارو بگیرند ... 💕یک خانم خوب باید بلدباشه... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
*🍃🍃🍃🍃🌸🍃 سلام فاطمه عزیزم امیدوارم حال همگی تون خووووب خوبه راجع به عجیب توین کادو میخواستم بگم یکی از اقوام تقریبا نزدیک مادرشوهر جان برای عروسی مون یه دست لیوان آورده بود😐 عروس شم یه دست استکان😂😂 حالا اینا بماند باز مادر شوهرجان تا سه سال کادوهای نفیس اقوامش رو به ما نداد😒 خواهر شوهرم میگه مجلس دخترش ک باشه ما هم یه دست کاسه میگیریم براش کادو میبریم😂😂 شما هم بیشتر از یه دست پیاله حق نداری بگیری . والا تا بفهمن ۵نفر ادم با یه دست استکان پانمیشن بیان عروسی🤣🤣🤣 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
*🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 حرفهای بهاری جونم سلام فاطمه جون💙 عزیزم روغن سیاهدانه استفاده کنین معجزه میکنه هرشب قبل خواب یا اگه خواستین هر بار یکی دوساعت قبل حموم به کف سرتون بزنین و ماساژ بدین هم باعث رشد مو و دراومدن موها میشه هم موهای سفید رو سیاه میکنه❤️ پیشنهاد میکنم روغن سیاهدانه اصل رو استفاده کنین و تاثیرشو ببینین من برای و هم استفاده میکنم واقعا عالیه من به ریشه مژه هام نمیزنم چون چشمام میسوزه شما هم به ریشه مژه تون نزنید امیدوارم نتیجه بگیرید💛 ✅زرده تخم مرغ هم برای خیلی خوبه ❌❌❌مواظب باشید تجربیات شخصی است 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
*🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ ❓ سلام فاطمه جان❤️ من از نظر چهره خوبم و مشکلی با خودم ندارم نمیگم خوشگلم بنظرم ساده و خوبم مشکلی که دارم هیکلم هست قدم کوتاه هست و پاهام مثل چوب خشک هست و باس ن اصلا ندارم صاف صاف و شکم و بازو و قوز دارم و سینه هم اصلا ندارم انگار تازه تو سن بلوغ باشم در صورتی که چهل سالم هست. یعنی میرسم جایی از خجالت آب میشم وقتی مببینم زنها لااقل سینه و باس ن برج سته دارن شوهرم همچین یه حالتی نگاه می‌کنه می‌دونم الان همه نظر میدن همین که سالمی و ... خدا روشکر کن و .... ولی من اصلا تو رابطه اصلا اصلا لذت نمی‌برم موذب هستم مثل مردایی که خیلی معذرت می‌خوام ببخشید...... آنقدر حسرت میخورم با دربه دری پول جمع کردم دو سه سری از اینستا قرص و کرم حجم دهنده گرفتم اصلا تحت هیچ عنوان تاثیر نکرد ورزش کردم الآنم چون کبد چرب دارم وزن کم کردم یعنی سینه هام شدن مثل دختر پنج ساله باس نم صاف صاف عید رفتیم اصفهان خانمها همه خوش اندام شوهرم چشمش ب اونا بود خیلی اعتماد بنفسم کم شده روغن خراطین و ‌ امتحان کردم اصلا فرق نکرد عمل هم که اصلا شرایط ندارم واقعا موندم چکار کنم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c