◼️حضرت_فاطمة_الزهرا_سلاماللهعلیها
✔️ چرا حضرت فاطمه صلوات الله علیها پشت در آمد❓❓❓
فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ فَوَقَفَتْ مِنْ وَرَاءِ الْبَابِ، فَقَالَتْ: أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ! مَا ذَا تَقُولُونَ؟ وَ أَيَّ شَيْءٍ تُرِيدُونَ؟. فَقُلْتُ: يَا فَاطِمَةُ!. فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: مَا تَشَاءُ يَا عُمَرُ؟!. فَقُلْتُ: مَا بَالُ ابْنِ عَمِّكِ قَدْ أَوْرَدَكِ لِلْجَوَابِ وَ جَلَسَ مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ؟. فَقَالَتْ لِي:
طُغْيَانُكَ- يَا شَقِيُّ- أَخْرَجَنِي وَ أَلْزَمَكَ الْحُجَّةَ، وَ كُلَّ ضَالٍّ غَوِيٍّ. فَقُلْتُ: دَعِي عَنْكِ الْأَبَاطِيلَ وَ أَسَاطِيرَ النِّسَاءِ وَ قُولِي لِعَلِيٍّ يَخْرُجْ. فَقَالَتْ: لَا حُبَّ وَ لَا كَرَامَةَ أَ بِحِزْبِ الشَّيْطَانِ تُخَوِّفُنِي يَا عُمَرُ؟! وَ كَانَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ ضَعِيفا
حضرت فاطمه (صلوات الله علیها) خارج شد و پشت در ایستاد؛ سپس فرمود:
ای گمراهان! ای تکذیب کنندگان (منکران خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله) چه می گویید و چه می طلبید؟
عمر گفت: ای فاطمه سلام الله علیها
حضرت فاطمه (صلوات الله علیها) فرمودند: چه می خواهی ای عمر؟
عمر گفت: چرا پسرعمویت تو را فرستاده و خود در پس پرده نشسته است؟
حضرت فاطمه (صلوات الله علیها) فرمودند:
به خاطر طغیان و گردن کشی تو بود که خارج شدم؛ من برای اتمام حجت بر تو و دیگر گمراهان آمده ام.
عمر گفت: این یاوه های زنانه را کنار بگذار و به اميرالمؤمنين علیه السلام بگو بیرون آید.
حضرت فاطمه (صلوات الله علیها) فرمودند:
تو هیچ ارزشی نزد ما نداری!
ای عمر آیا تو مرا با حزب شیطان که گروهی ناچیز هستند می ترسانی؟ ...
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج30، ص: 293
📚عوالم العلوم، ج11-قسم-2-فاطمة، ص: 605
صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان ارواحنافداه بحق حضرت زینب کبری سلام اللّه علیها
#فاطمیه
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #آنا🌱 #قسمت_پنجم زن عموم حالش بدشد.چون ناراحتی قلبی داشت.😳😔 زن عموم گفت میخوام برم ته
🍃🍃🍃🌸🍃
#آنا
قسمت ششم.
و اما عموم شده بود دست راست زن
دومش...از زن ذلیل شدن که نگم
حتی نسبت به بچه هاش بی تفاوت شده بود..تو هیچ شرایطی کمکمون نمیکرد...فکر و ذکرش شده بود زن دومش. عموم کاری کرد که بچه هاش از زن دومش نفرت پیدا کردن.اما من بخاطره ارمین سکوت میکردم چون از ته قلبمم عاشقش بودم.منتها این موضوع تا ۲یا ۳سالی زمان برد.دست و بالمون حسابی خالی شد..طوری شد که پولی واسه خرج بچه ام نداشتم.من خداروشاکرم بخاطره فرشته هایی که خدا نصیبم کرده (پدرومادرم).زندگیمو پدرومادرم جمع کرد..مامانم میرفت خرید ..کلی واسم خرید میکردبچه ام مریض میشد مامانم سریع میومد وباهم میرفتیم بیمارستان..
بابامم نوه شو خیلی میخاست و کارت بانکیشو میداد مامانم واسه خرج بچه ام منو وآرامین واقعا نتونستیم واسه پسرم خرید کنیم ولی اتاقش پر شده بود از اسباب بازی ..تخت خواب و کمد.
من هرچی دارم به لطف پدرومادرمه..اگر پدرومادرم نبودن .قطعا شرایط زندگیم بد وبدتر میشد.پسربزرگم(محمد متین)۴ساله شد و پسردومم به دنیا اومد که اسمشو گذاشتیم محمد مبین.وقتی عموم فهمید شاکی شد..چون میخاست اسمشو بذاره احمد مبین ولی مامانم اجازه نداد.قدم محمد مبین واقعا خیر بود..آرمین رفت سرکار پیش بابام..بابامم درحقش خییییلی پدری کرد..خداروشکر زندگی ما رونق گرفت..تونستیم برا اتاق خوابم کولردوتیکه بخریم..وقتی که روشنش کردیم پرتابش مورد داره اتاق خوابمو خوب خنک نمیکرد.به همسرم گفتم درستش کنه..مشغله کاریش زیاد بود وقت نداشت.ولی ای کاش این کولر نحس ونمیخریدیم..زندگی من از رویایی تبدیل شد به سیاه و تیره.همسرم گفت میخام برم سفر۳روزه ..بهش گفتم قبل از رفتن کولر وچک کن و برو ..اونم گفت میرم ومیام مشکل کولر وحل میکنم.روز بعد دیدم اتاق خوابم واقعا خیلی گرمه..انگاری بجای کولر .بخاری روشن بود..تا اینکه یادم اومد پسر خواهر شوهرم.کولر سازه باهاش تماس گرفتم و ساعتی رو برام معین کرد.منم منتظر اومدنش بودم ..پسر خواهرشوهرم با من تماس گرفت و گفت زندایی دارم میام.ولی چراغ راهرو را خاموش کن..گفتم اخه چرا باید همچینکاری بکنم؟؟؟گفت من از بابا بزرگ و داییام میترسم..چون قبلا مشکل خانوادگی داشتن..منم بدون اینکه فکر کنم چراغ راهرو را خاموش کردم.لذا راهرو دوربین داره و قطعا همچیز تو اون دوربین ضبط شده بود..پسر خواهر شوهرم(علی)
زنگ زد و گفت زندایی من دارم میام.و چراغ راهرو را خاموش.گفتم اخه چرا..گفت از بابابزرگ میترسم..عموم یه ادم خشنی بود..وبه هیچکس رو نمیداد و خیلی جدی بود...منم بدون اینکه فکرکنم رفتم چراغ و خاموش کردم.پسر خواهرشوهرم اومد داخل خونه ومنم اتاق خوابمو راهنمایی کردم..منم رفتم اشپز خونه یه لیوان شربت درست کردمو رفتم سمت اتاق خواب و شربت وگذاشتم رومیز و گفتم علی بفرما میل کن.اونم کولرو سریع چک کرد و شربت وخورد..و بدو بدو رفت بیرون..
ادامه دارد
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#پیشنهاد_اعضا ❤️
سلام عزیزم، خسته نباشید
درمورد خانمی که گفتن دخترشون یبوست داره
عزیزم شما ۵ تا دونه برگه زردآلو
۵ تا دونه آلوبخارا
دوتا دونه خرما
دوتا دونه انجیر
بریزید تو قابلمه نصف لیوان گلاب بهش اضافه کنید، بذارید روی گاز با شعله ملایم یه ربع بجوشه، بعد هسته آلوها رو جدا کنید و مواد رو کامل میکس کنید، بعد بهش یه لیوان عرق بیدمشک اضافه کنید
این معجون رو بدید بهش بخوره، میتونه توی دو مرحله بخوره، مخصوصا صبح ناشتا
و مطمئن باشید که نمیخواد از خونه بیرون بره
چون من خودم استفاده کردم سریع جواب میده
و اینکه عزیزانم برگ سنا نهایت هفته ای یکبار استفاده کنید، چون باعث میشه پرز معده و روده از بین بره، و خوردن زیادش خیلی خطرناکه
ببخشید طولانی شد
سالم و تندرست باشید
شبتون آروم و قشنگ
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#درخواست_اعضا🌱
سلام رزا خانم ممنونم که پیامم را گذاشتید داخل کانال پیام دوستان را هم دیدم میشه بپرسید کسی کانال معتبر سراغ داره که من ازش جوانه گندم بین استار را بخرم
اخه یه بار از یه کانال لباس خریدم ارسال نکرد و پولم را بالا کشید دیگه میترسم به هر کانال اطمینان کنم
•🌸🌱•
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
♥️ @Roza113 ♥️
💞🍃 @daregooshihayema 💞
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #آنا قسمت ششم. و اما عموم شده بود دست راست زن دومش...از زن ذلیل شدن که نگم حتی نسبت به
🍃🍃🍃🌸🍃
#آنا
#قسمت_هفتم
بعداز چند دقیقه درحیاط و قفل کردم خوابیدم ..ساعت های ۴ صبح بود دیدم گوشیم زنگ میخوره .گوشی و برداشتم دیدم همسرم گفت درو باز کن. رفتم در رو بازکردم سلام کردم گفتم زود برگشتی گفت که یه مشکل پیش اومد برگشتم خلاصه خوابیدم .ساعت ۹ صبح دیدم همسرم با عصبانیت. از خواب منو بیدار کرد گفت رفتم حمام دیدم کولر روشن پرتابش خوبه کی درستش کرد؟؟ .منم از دنیا بی خبر گفتم که اگه بگم خوشحال میشه.گفتم علی,,, وقتی گفتم علی چشماش گرد شد اومد جلو ایستاد گفت علی کیه؟؟؟؟ گفتم پسر خواهرت یه سیلی محکم زد در گوشم پرت شدم روی زمین گفتم ارمین مگه چی شده؟..یک دفعه رفت طرف دوربین و روشن کرد فیلم دید که من آرام رفتم چراغ خاموش کردم بدون روسری علی بدو بدو اومد تو منم وقتی فیلم داشتم نگاه میکردم تعجب کردم که این چه کاری بود .که بدو بدو بیاد تو و بدو بدو بره بیرون .همسرم وقتی این صحنه رو دید قلبشو گرفت یه نگاهی به من انداخت گفت تو چی کار کردی منو بدبخت کردی ..منه بیچاره که از طلا پاک تر بودم الکی یه رسوایی به پیشانیم زدن..
ارمین فوری به مامانم زنگ زد گفت زن عمو بیا کارت دارم مامان بیچاره منم زود خودش رسوند گفت چی شده مامانم دید که من دارم گریه میکنم با ناراحتی داد زد چی شده آنا.. گفتم مامان بخدا من هیچ کاری نکردم..فقط من گریه میکردم حتی خودم فیلمو دیدم از خودم بدم اومد گفتم چرا این کارو کردم.خلاصه ارمین دوربین و روشن کرد مامانم فیلمو که دید با صدای بلند گفت انا تو تو چه غلطی کردی این دیگه چیه مامانم تعجب کرد رنگ مامانم زرد شد به ارمین گفت انا نمیتونه همچین کاری کنه من دخترم رو میشناسم مثل گل پاک میمونه ارمین به مامانم گفت من دیگه آنا رو نمیخوام مامانم خیلی ناراحت شد گفت مگه چی شده غریبه که نبود پسر خواهر خودته همین حالا بیا بریم خونشون ببینم جریان چی چرا تهمت به دخترم میزنی ارمین به مامانم گفت من دیگه انا رو نمیخوام.تمام یک دفعه انگار دنیا رو سر مامانم خراب شد.ارمین گفت آنا با مامانت برو خونه بابات من گریه میکردم قسم میخوردم بخدا سو تفاهمه... اومدم نزدیک گفتم ارمین من هیچ کاری نکردم علی فقط اومد کولر درست کرد...نه دروغ میگی.مامانم وقتی که دید من به پای ارمین افتادم و قسم میخورم ..مامانم اومد دست منو گرفت گفت بلند شو بریم خونه.. مامانم منو با زور آورد خونه بچه هارو هم بلند کرد آورد بچه ها رو گذاشت تو اتاق اومد طرف من یک سیلی محکم زد تو گوشم پرت شدم رو زمین بهم گفت احمق چرا با زندگیت بازی کردی به منو بابات میگفتی کولر خراب مامانم به بابام زنگ زد اومد .ناراحت گفت چی شده مامانم تمام جریان و تعریف کرد .بعد مامان و بابام رفتن خونه علی در زدن مامانش درو باز کرد سلام احوال پرسی نشستیم ..تمام جریان برای پدر مادر علی تعریف کردم مادر علی بیخبر بود خیلی هم ناراحت شد زنگ زد به علی گفت کجای؟؟؟ علی گفت سر کار مگه حالا چی شده؟؟ دیشب کجا رفتی؟؟؟ ..علی گفت جای نبودم فقط زندایی زنگ زد گفت بیا کولر برام درست.کن. دایی نبود به من زنگ زد رفتم .درست کردم اومدم ..حالا مگه چی شده مامانش گفت .......
ادامه دارد...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#پیشنهاد_اعضا ❤️
سلام عزیزم ممنون بخاطر زحمتات خیلی دوستت دارم🥰🥰
در مورد خانمی که شوهرشون سرفه میکنن شربت آویشن اصل از داروخانه تهیه کنید و بدین چند شب قبل خواب بخورن
سلام گلم
خواستم در مورد خانم کرد که به زن داداش لر نوشتن توهین کردند عزیزم از قدیم گفتن از هردستی بدی از همون دست پس میگیری ببین کجا قدم کج گذاشتی که اینطور برخورد میکنه وگرنه لرها که به مهمان نوازی زبانزد هستن😊
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام خوبید
من شوهرم درونگراست
بعد محبت نمیکنه حرفهای عاشقانه نمیزنه تازه ازدواج کردیم توجه نمیکنه
خب منم آدمم دلم توجه میخاد محبت میخاد خیلی خودخواهه فکر میکنه اینطور باشه مثلا کسی از دستش نمیده درحالی آدم خسته میشه زده میشه و ناچارن میره از زندگیش
شما بودین چیکار میکردید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#پیشنهاد_اعضا ❤️
ممنون از کانال خوبتون،دوستی که گفتن برادرشون عمل اسلیو معده کردن والانم سنگ صفر دارن میخاستم بگم
من ۳آذر کیسه صفرا عمل کردم،عمل لاپاراسکوپی هست،اینقد که من ترس واسترس داشتم عمل راحتی بود ،دو هفته قبل ازعمل انزیمای کبدیم همه رفته بود بالا،ولرز شدید درحد مرگ داشتم ،دکتر دستورعمل داد
هرچه زودتر عمل کنید دکتربیهوشی ماهرانتخاب کنید،من سربی هوشی عمل قبلی خیلی اذیت شدم درحدخفگی،ولی این عمل به خاطر دکترم اذیت نشدم
طب سنتی زیاد راهکار داره ولی زمان میبره جواب بده ،باخوردن داروهای سنتی سنگ خورد میشه وامکان حرکت کردن و گرفتن مجرای صفراوی هست که بی اندازه خطرناکه
اگه تهران هستید میتونم دکتر جراح،دکتر بیهوشی،دکتر گوارش وکبدم رومعرفی کنم اینم بگم که فک نکنم کسی ازمن ترسو تر واسترسی تر باشه
🥀صلواتی هدیه کنید به حضرت زهرا🥀
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام فاطمه خانم عزیز خوبین ببخشید من یه خانم باغدار هستم محصولاتم رو طبیعی خشک میکنم وآجیل میوه درست میکنم، میشه ازتون خواهش کنم اینو بزارین داخل گروه،، خیلی دوس دارم از شهرهای مختلف مشتری داشته باشم..
لطفا اگه کسی خواست این شمارمه تماس بگیره09136938045
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸