رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🌸🍃 #رسوایی زندگی من،زن من،همه چیز من به خودم ربط داره،صد بار گفتم بازم میگم دختر محمود خان ح
🍃🍃🍃🌸🍃
#رسوایی
سمیرا سر و صدای عمران و علی و توران خانم را شنیده بود که با گام های بلند به
سمت خانه می دوید. در مقابلم مکث کرد .
-چخبره بهار؟
از عصبانیت زبانم لال شده بود .
قبل از آن که وارد خانه شود، دستش را به شانه ام کوبید برو تو ماشین حواست به ماهان باشه با نعره ای که بی شباهت به صدای عمران نبود، به عقب باز گشتم. گویی علی برگردنش کوبیده بود که آنگونه دستش را روی گردنش گذاشته بود و کم کم سست
می شد .
قدم های بی جانم را روی زمین فشردم و با سرعت هر چه تمام وارد خانه شدم .
عمران بیحال روی زمین افتاده بود. لحظه ای نگاهم به اوضاع نابسامان عماد افتاد، بی
هوش بود !
چشمانش بسته بود و خون تمام صورتش را پوشانده بود .
عمران کنار عماد نقش بر زمین شده بود اما توران خانم ناتوان سر عماد را به آغوش
کشیده بود و نامش را می خواند .
کنار عمران با زانو روی زمین افتادم. سرامیک های سفید آشپزخانه به رنگ سرخ در
آمده بودند. عمران برادرش را حریف دیده بود یا آشپزخانه را با رینگ اشتباه گرفته
بود؟! بلایی که سر برادرش آورده بود نشان از عمق عصبانیتش داشت
عمران را تکان دادم .
لب هایش باز و بسته می شدند اما صدایی نمی آمد. با عصبانیت به علی توپیدم :
-چیکارش کردی؟ !
او نیز دست و پایش را گم کرده بود. سمیرا لیوان آب را به دستم داد و گوشی را از
علی گرفت .
-من زنگ میزنم اورژانس .
در حالی که آن ها نگران عماد بودند، عمران تنها این سو افتاده بود. کمی آب روی
صورتش پاشیدم و سرش را به زحمت بالا آوردم. اشک هایم نمی گذاشتند چهره اش را
ببینم.لیوان را روی لب هایش گذاشتم و کمی آب در دهانش ریختم. چشمانش با اکراه
باز شدند .
به سختی او را تا روی مبل همراهی کرده بودم. کوسن مبل را زیر سرش گذاشتم. تن
درشتش روی مبل سه نفره جا نمی شد. اشک هایم با را پشت دست پاک کردم و
نفسی گرفتم .
-گریه نکن خوبم .
خوب! او به آن حال خودش خوب می گفت. غرور مضحکانه ای داشت .
علی و توران خانم به دنبال آمبولانس روانه شده بودند .
عمران کمی سرحال بود اما گردنش درد می کرد و هر چند یک بار عماد را زیر لب به
باد ناسزا می بست. خشمش به تازگی همان دقایق قبل بود سمیرا نیز ماهان به بغل در خانه این طرف و آن طرف می رفت .
نیم ساعتی از آن دعوا و جنجال گذشته بود .
همان جا سر پا ایستاده بودم که عمران صدایش در آمد .
-برو ببین گوشیم کجا افتاده .
به آشپزخانه بازگشتم. وضعیت عماد به قدری وخیم بود که او را به بیمارستان منتقل
کردند. احتمال شکستگی فک و گردن وجود داشت و توران خانم به محض شنیدن،
زبان به لعن و نفرین من و خانواده ام گرفته بود .
مشغول پاک کردن خون های روی سرامیک ها شدم. بوی خون دماغم را چین داده
بود. بعد اتمام، گوشی عمران را جستجو کردم، نبود .
دستانم را شستم و از آشپزخانه بیرون آمدم. پچ پچ وار عمران را مخاطب قرار دادم .
-گوشیت نیست .
با درد اخم هایش را در هم کشید .
-برو ببین تو ماشینه، زود بیار باید زنگ بزنم .
سوییچ را از دست دراز شده اش گرفتم و به طرف در رفتم. سمیرا به سختی ماهان را
خوابانده بود، کودک بیچاره وحشت زده شده بود. در را با کم ترین صدا باز کردم،
هوای خنک عصر دلگیر پاییزی را به ریه هایم کشیدم. این زندگی پر تنش باب میلم
نبود اما ناچار به تحملش بودم .
با بازدمی عمیق، دمپایی های زنانه ای که جلوی در بود را به پا زدم و از پله ها پایین رفتم.
ادامه دارد....
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
📌حمله مزدوران رژیم طاغوت به دانشگاه تهران
🔹 به دنبال اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به تعطیلی مجلس شورای ملی، اول بهمن ۱۳۴۰ کماندوهای رژیم پهلوی با دستور مستقیم شاه به دانشگاه تهران یورش برده و صدها تن از دانشجویان و اساتید دانشگاه را مورد ضرب و شتم قرار داده، مصدوم و مجروح نموده و بسیاری از امکانات آموزشی، آزمایشگاهی، کتب و منابع مطالعاتی را نابود کردند.
🔸 بر اساس برخی منابع حدود ۶۰۰ تن از آسیب دیدگان جریان دانشگاه تهران، به علت شدت جراحات وارده راهی بیمارستان شدند.
🔹این حادثه تاسف بار موجبات خشم و نارضایتی دانشگاهیان و گروههای مختلف سیاسی، مذهبی مخالف حکومت را فراهم آورد. حتی دکتر فرهاد، رئیس وقت دانشگاه تهران طی اعلامیه شدیداللحنی ضمن محکوم کردن این حادثه ناگوار از ریاست دانشگاه استعفا داد.
🔸برخی عقیده دارند این حمله، توطئه دربار شاه برای ساقط کردن دولت علی امینی بود؛ چرا که وی از سوی آمریکا به عنوان رقیب شاه برای انجام اصلاحات در نظر گرفته شده بود در پی این حادثه امینی تضعیف و آمریکاییها متقاعد به برکناری او از نخست وزیری شدند.
#تقویم_تاریخ
#بهمن_۱
#حمله_به_دانشگاه_تهران
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیه ٨۶ سوره مبارکه نساء.
🔎 جستجوی سوره: #نساء
#مصحففارسی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تلاوت دلنشین آیه ٢١ سوره مبارکه حدید.
🔎 جستجوی قاری: #علیجابر
#مصحفعربی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_ایل_آی به قلم پاک #فاطمه_دادبخش(یاس) به خونه که رسیدم الای همینجور به خودش میپی
🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_ایل_آی
به قلم پاک #فاطمه_دادبخش(یاس)
صبح که بیدار شدیم روز از نو روزی از نو
صبحانه مختصری به زور به الای دادم و قرصهای عفونتش رو خورد
دوباره بدن دردش شروع شده بود
با خودم فکر کردم تا حالش بدتر از این نشده زودتر بریم هتل و حمومش کنم
آخه قرار بود امروز خانومی که از طرف کیمیا میاد برسه
الای را آماده کردم و سوار ماشین شدیم
تو یکی از هتلهای نزدیکترین شهر که حدود ۴۰ دقیقهای با روستایی که ما بودیم فاصله داشت اتاق گرفتم
اگر پیگیریهای ابوالفضل نبود حتماً این یک ماه رو هتل میموندم
امکانات اینجا خیلی بهتر از اون روستا بود
ولی خب میترسیدم که ابوالفضل به قول معروف ردمون رو بزنن و برای دستگیری الای بیایند
چون از طرف مافوقم بخاطر سهل انگاری در حفظ متهم تحت فشار بود
هتل تقریبا رو به دریا بود یاد ویلای خودمون افتادم و اولین سفری که با الای به شمال رفتیم
ایلای هم دقیقاً به همین فکر میکرد که با اون حال خرابش در حالی که به دریا خیره شده بود لبخند کم رنگی روی لباش نشست و گفت
____یادش بخیر
نزدیکش شدم دستهام رو دورش حلقه کردم و گفتم
_نگران نباش همه اون روزها که الان حسرتش رو میخوری دوباره برمیگردن
فقط کافیه تو اراده کنی ترک کنی برمیگردیم پیش بچهها
بغض کرده گفت کاش آیدین رو میدیدم
__دیشب آیناز عکس دسته جمعی از بچهها گرفته برام ایمیل کرده
بیا بریم حموم تموم که شدی میایم دوتایی نگاه میکنیم
__خودم میتونم تنهایی برم حالم بهتر شده
میدونم عفونتت کم شده و متوجهم که بازم بدن درد داری ولی باید مقاومت کنی
الای اگه میخوای همه چی مثل قبل بشه باید ترک کنی باید اراده کنی که ترک کنی
باشه ؟؟؟
سمت من برگشت نگاهش داد میزد که به تواناییهای خودش شک داره
دوست داشت ترک کنه ولی به اراده و قدرتش ایمان نداشت
سمت حموم بردمش معذب بود همش میخواست زود تموم بشه
باورم نمیشد اینقدر لاغر و بیجون شده باشه
بغض لعنتی تو گلوم خوردم
حین حموم کردنش از خاطرات قبل ازدواجمون براش میگفتم
کرور کرور حسرت بود که از چشمهاش میبارید
میخواستم سرش گرم بشه میخواستم به این فکر نکنه ۶ ماهه که شوهر نداشته و حالا با این سر و وضع جلوی اون هستش
مثل یک دختر بچه ساکت و آرام وایستاده بود
با کیمیا مشورت کرده بودم و رفتن تو وان و آب زیادی رو قدغن کرده بود
گفته بود یک دوش سرپایی بگیره
موهاشو که شستم از نرم کننده خوشبویی گرفته بودم به گیسوی مواجش زدم
به نرمی ابریشم شد زیر آب شونه زدم
برام عجیب بود که چرا تکون نمیخوره آخه بازم بدن درد داشت
کارش که تموم شد نگاهش قفل چشام بود
چشمکی زدم و گفتم
واسا منم یه دوش بگیرم بریم ......
🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام خسته نباشید ممنونم از کانال خوبتون خانومی گفتن شوهرشون اعتیاد داره و شکاکه اونا رو زندانی میکنه 😔من واقعا متاسفم برا خودمون که نمیتونیم مستقل باشیم عزیزدلم خواهرم اگر حمایت مالی از طرف پدرتم نداری دست بچه هات بگیر برو شده بری تو خونای مردوم کار کنی ولی شب میایی با آسایش سرت و میزاری زمین ولی خواهش میکنم خواهش میکنم اگه بچه هات میبری با خودت برو وگرنه خودت خلاص میکنی دوتا بچه بی گناه باید بسوزن
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#ایده_معنوی_اعضا ❤️
#بچه_دارشدن🌱
سلام عزیز دلم خوبی اینو بزارید گروه خواهرای که باردار نمیشن التماس دعا و برا حضرت ام البنین و سلامتی حضرت مهدی صلوات
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#متن_زیبا❤️
بساطِ دلبرانه ی اردیبهشت پهن شد …
تازه به سرآغازِ عشق رسیده ایم …
التهابِ عجیبی میانِ دلم برپاست …
یک احساسِ متفاوت …
یک بیقراریِ ناب … !
انگار قرار است اتفاقاتِ خوبی بیُفتَد …
بادهایِ بهار ، پشتِ شیشه می رقصند ،
گل های باغچه ، بذرِ امید به دلم پاشیده اند ،
انگار زمین و زمان ، مژده ی روزهایِ بهتری برایم آورده …
اردیبهشت است …
بویِ بهشت را می شود از هر ثانیه اش استشمام کرد ..
حالِ خوبی دارم …
قابلِ شرح نیست …
دلم کمی قدم زدنِ جانانه در خیابان می خواهد ،
یک هندزفری … ،
یک موزیکِ عاشقانه ی قرنِ بیستم …
و کمی هم لبخند ،
همین برایِ شادی ام کافیست … !
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#پیشنهاد_اعضا ❤️
سلام عزیزی که در مورد نوره توضیح دادن نوره اصل زرنیخ داره.عطاری که میرید بگید نوره زرنیخ دار .ودیگه اینکه تو روایات داریم در روزهای چهارشنبه وجمعه استفاده از نوره نهی شده.برای کوچیک کردن سینه به صورت دورانی روی سینه زده بشه در قسمت هاله قهوهای رنگ سینه استفاده نشه.واینکه برا کل بدن اگر استفاده کردید.سودا زداست.بعد از نوره از حنا به صورت دوغابی یعنی شل حنا رو به پوست کشیده بعد ۵-۱۰ دیقه بشورید.مصرف حنا بعد از نوره باعث خنکی و جمع شدن پوست میشه.چون نوره ایجاد سوزش میکنه رو پوست.
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا حوصله قرآن خواندن نداریم؟
🔹شیخ اسماعیل رمضانی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام به فاطمه جون و همه خواهرای خودم
در جواب دوستی که گفتن شوهرشون قبلا اعتیاد داشته و الان موقع نزدیکی دچار مشکل میشن
خواهر عزیزم من فکر میکنم که شوهرتون طبق اعتیادی که قبلا داشتن طبعشون سرد شده
وهمین سردی باعث شل شدن بدنشون میشه
توصیه میکنم از غذاهای سرد پرهیز کنن و غذاهای با طبع گرم زیاد مصرف کنن
چایی رو با هل یا زعفرون یا زنجبیل و دارچین بخورن
اصلا قهوه مصرف نکنن، فلفل سیاه تو غذات فراموش نکن
الان که فصل سمنو هست، زیاد سمنو بخوره
معجون گرم ما بهش میگیم دوای گرم
براشون درست کن تا بخورن، انشاالله جواب میده
•
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸