🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔸«غُصّه» با «قاف» ✍ علی‌رضا مکتب‌دار 📌حتما شما هم تجربه کرده‌اید در بعضی سفرها که مجبورید ساعت‌ها در کویری ممتد و یکدست، رانندگی کنید، حوصله همسفرانتان سر رود و خود شما هم کلافه شوید. اما بر عکس، در مسیری کوهستانی و پر از دار و درخت، هیجان روبروشدن با منظره‌های طبیعی، شوری وصف‌ناشدنی را بر فضای سفر حاکم کند. 📌زندگی هم همین است. زندگی را هم فراز و نشیب آن است که زیبا می‌کند، چنانکه پستی و بلندی و پیچ خم، طبیعت را زیبا و چشم نواز می‌سازد. زندگی بدون فراز و فرود، آدم را در بستر کسالت حاصل از روزمرگی می‌اندازد و سکوت خفه‌کننده‌ای را بر سرتاسر وجود او حاکم می‌کند. 📌تلخیِ رنجی گذرا، شیرینی به‌یادماندنی زندگی را به یاد می‌آورد، عبوسی چهره‌ای نامهربان، مهربانی صورت محبوب را یادآور می‌شود و اندوه حاصل از یک گرفتاری، آسایش و شادمانیِ در نعمت زیستن را. 📌رنج، خشم، اندوه و ... و در یک کلمه: «غصه‌ها» همچون قطاری از مقابل دیدگان ما می‌گذرند و به خاطرات و «قصه‌ها» می‌پپوندند. پس خوب است «غصه‌ها» را با«قاف» بنویسیم و آنها را سوار بر قطار زمان، راهی سرزمین «گذشته» کنیم و خود با شادی‌هایمان در بهشت «اکنون» به‌سر بریم. #معنای_زندگی #غصه 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام #گندم بخشی از #زندگی_اعضا ... 🍃🍃🍃🌸🍃

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #گندم ازانجاکه دانش اموززرنگ وباهوشی هستم تندتندسوالات حل کردم صدای زنگ خانه ومن منتظراین صدا گندم بریم صبرکن مهنازچادرم بپوشم مهنازکسی روصدانزن همراهمون بیاد باهات حرف دارم پس بگوحواست سرکلاس کجابود چیه زودبگو صبرکن مهنازهولم نکن حرفهام یادم بره فقط سکوت کن باش چشم خانم خانزاده مهنازاول ازهمه چی ازدواج تواشتباهه تودرست خوبه دوم ازاون حالاکه علاقه به درس نداری حداقل چشات بازکن تویک عمر بایدبااون نفرزندگی کنی باید سراغ عقلت بری نه دلت به نظرم پسرخاله ات خیلی بهتره تااین اقا من حرفهام زدم دیگه خوددانی مهنازباتوام گوش می کنی اره گندم خسته وتشنه به درکوبیدم درکه بازشدبادیدن چهره ی مهربون بابابزرگ خستگی ازتنم رفت امدی بابا اره دخترم چرانفس نفس می زنی راه دوره اره بابامدرسه روحداقل نزدیک ترنساختن خارج ازروستاتوهم که پیاده میری شرمنده باباماشین ندارم ببرمت فدای سرت بابابزرگی خداکنه تنت سالم باشه بیادخترزبون نریزبیاسفره بندازگلرو منوکشت بس که گرسنه هست چشم زن دایی ناهارکه می خوردم حس می کردم بابابزرگ می خوادچیزی بگه بابابزرگ چیزی می خواهی بگی حسم می گه نه دخترم ناهارت بخور چندروزی گذشت وماسرگرم درس ومدرسه دیگه نزدیک زمستون بود پنج شنبه هامی رفتم سرمزاربابا ومامان یک دل سیرگریه می کردم هرچی روزهامی گذره بیشتردل تنگ میشم گلروبیقراری میکنه مسلم زیادباکسی حرف نمی زنه فاگل هم که انجا عمه وعموهم خونه ی عموبزرگه هرکدوممون یک جایی بیچاره اقاموسی هم رفت روستا خودشون غروبهاخیلی دلگیره ادم دلش می گیره کناردایی نشستم انگاری اونم غرق فکروخیاله دایی قشنگ من به چی فکرمی کنی هیچی دایی بگوجان من به دنیابه سرنوشتهابه مادرت به دایی ت به تنهایی خودم الهی بگردم دایی اینجوری نگواشکم درامد کاش منم میمردم دایی این حرفهاچیه می زنی خدانکنه ای دایی من بارفتن خواهربرادرم شکستم دیگه نتونستم جلوی خودم بگیرم خودم انداختم تواغوش دایی ویک دل سیرگریه کردیم زن دایی بیچاره امددیداونم گریه می کرد شب دوباره خانواده حسین اقا اینهابه خونه ی همسایه زنگ زدن اصرارکه بابابزرگی بره انجاکارش دارن یا اینکه اونهابیان بابابزرگ گفته بود خودم کاری همونجاهادارم میام به شماهم سرمی زنم یاخدادلم مثل سیروسرکه می جوشه یعنی بازچکاربابابزرگی دارن می خوان چی بگن 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔆ما فال بد نمی‌زنیم 🥀وقتی مردم کوفه برای امام حسین علیه‌السلام نامه نوشتند، حضرت نائب خاص خود، مسلم بن عقیل را به طرف کوفه فرستاد و مسلم با چند نفر کوفی ابتدا به مدینه رفتند. 🥀پس از زیارت و وداع با قبر مبارک پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم با خانواده‌ی خود خداحافظی کرد و دو نفر راهنما از قبیله بنی قیس، استخدام کرده و به طرف کوفه حرکت نمود. چون از مدینه حرکت کردند، راهنمایان خواستند از راه نزدیکی به کوفه روند که گرمی هوا و تمام شدن آب، سبب شد که آن دو نفر جان سپردند. مسلم با هر زحمتی که بود، خود را به قریه‌ای به نام مضیق رساند و در آنجا به همراه چند نفر کوفی آب نوشیدند تا از مرگ نجات پیدا کردند. 🥀 پس مسلم نامه‌ای برای امام حسین علیه‌السلام به مکّه نوشت و جریان راه گم کردن و مردن دو راهنما را در آن نوشت و متذکّر شد این سفر را به فال خوب نگرفتم، اگر اجازه بفرمائید دیگر به سفر کوفه ادامه ندهم. چون نامه‌ی مسلم به امام رسید، جوابی به مسلم نوشت و چنین متذکّر شد که: 🥀«به مأموریتی که می‌رفتی برو. من از جدّم پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم شنیدم که فرمود: ما اهل‌بیت هرگز فال بد نزدیم و کسی ما را تطیّر نکند. مسلم پس از دریافت نامه به مأموریت خود به‌سوی کوفه ادامه داد.» 📚(مقتل الحسین علیه‌السلام، ص 166) 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df

🍃🍃🍃🍃🍃🌸 #ارسالی_اعضا ❤️🌺 دکلمه ای زیبا از مرحوم حسین پناهی این بود زندگی ؟ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸 رول سیب زمینی سرخ شده و ترد 😋👌🏻 چند دونه سیب زمینی رو پوست بگیرید و بعد اونا رو به صورت ورقه های نازک برش بزنید سیب زمینی ها رو با آب شستشو بدین تا هم نشاسته حذف بشه و هم تیره نشن حالا اونا رو با کمک یه دستمال خشک کنید روشون نشاسته ذرت بپاشید و بعد یه لایه سیب زمینی روشون بزارید و دوباره نشاسته ذرت حالا اونا رو رول کنید و با کمک یه خلال چوبی فیکسشون کنید شما میتونید به این روش هم اونا رو رول کنید حالا بزاریدشون داخل روغن داخل و شناور وقتیکه سرخ و طلایی شدن اونا رو از تابه جدا کنید روشون کمی نمک و جعفری خورد شده بریزید 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 گفت:حاجی، شنیدم اگر انسان درنماز متوجه شود کسی درحال دزدیدن کفش اوست.. میتواند نماز را بشکند و کفشش را پس بگیرد، درست است!؟ شـیخ گفت: بله، نمازی که درآن حواست به کفش باشد اصلا باید شکست!! 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #خاطرات_خاستگاری 🍀سلام فاطمه جان چالش سینی خواستگاریمم میخوام بگم من سینی چای خیلی رسمی وشیک بردم مثل همه خواستگاریا ولی فک میکردم اینبارم جوابم منفیه واسه اینکه درس میخوندم ولی وقتی دیدمش چنان صورتم قرمز شد وعشق دریک نگاه بود که بینظیرترین حس قشنگ دنیا برام بود چن شب بعدش وقتی رفتیم تواتاق حرف زدیم من دوزانو روپاهام نشستم همون ده دیقه اول پام خواب رف دیگه نزدیک چهل دیقه حرف زدیم وقتیم میخواستیم بریم من نتونستم بلند شم بهم گفت دستتو بده من کمکت کنم منم باحیا نذاشتم☺️ نمیتونستم حرکت کنم اون رفت بعد 5 دیقه بعد من رفتم همه یجوری نگام میکردن 🤷‍♀ خیلی دوست دارم دیگر دوستان هم خاطرات خوبشون رو به اشتراک بزارن❤️🌺 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #تفکر❓✅ اگر نمیتوانید از رابطه‌ای بیرون بیایید که به وضوح در آن آسیب میبینید و در حالِ از دست دادن بخش‌هایی از هویتِ مستقلتان هستید یعنی گیر کرده‌اید. درست است که علایم بدنی‌مان شبیه به زمان‌های عشق و عاشقی عمل میکنند، درست است که اگر او را نبینیم احساس میکنیم به مرگ نزدیک شده‌ایم، درست است که نمیخواهیم او را با کسی جز خودمان ببینیم، درست است که تپش قلب داریم وقتی بعد از مدت‌ها او را میبینیم؛ اما اینها به معنای عشق نیست. اگر اصرار دارید که بگویید "عاشقش هستم به همین علت نمیتوانم جدا شوم" ، بهتر است بگویید بخش بیمار من عاشق بخش بیمار اوست. این جمله صادقانه‌تر است. چون در عشق و دوست داشتنِ اصیل، آدم‌ها هویت، سلامتِ روان، شادابی، امید و هدف‌هایشان را از دست نمیدهند. در رابطه‌های آسیب‌زا، بخشی بیمار در درون ما با بخشی بیمار در درون او از هم خوششان می‌آید و میخواهند با کمک هم یک داستان از پیش تعیین شده را جلو ببرند. مثلا بخش بیمارِ شما می‌خواهد وابسته و درمانده بماند و بخش بیمارِ او می‌خواهد با حکومت کردن، میل به قدرتمند بودن خود را ارضا کند و این داستانی‌ست که قطعا به همین شکل جلو میرود و دو شخصیت اصلی داستان هم شما دو نفر هستید و اگر دقت کنید حتی سال‌ها با هم ماندن هم چیزی را در خط اصلی داستان تغییر نمی‌دهد! یعنی تم اصلی داستان هیچوقت تغییر نمی‌کند. در رابطه‌های بیمارگونه، سال‌ها یک داستان با شیوه‌های متفاوت تکرار می‌شود و در نهایت انتهای داستان هر دو شخصیت خسته و درمانده می‌شوند. نه با هم احساس سرزندگی و راحتی دارند و نه بدون هم می‌توانند در زندگی‌شان جلو بروند. به همین علت است که هر چقدر زودتر رابطه‌های بیمار تمام شوند فرسایشِ روانیِ هر دو طرف کمتر است و هنوز جانی در روانشان باقی میماند که بروند و با بخش‌های سالمشان با شخصی دیگر ارتباط برقرار کنند. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸 #حدیث 💠 امام موسی‌کاظم علیه السلام: بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند،‌ انتظار فرج و گشایش است 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #روایت_تربیتی 💠 امیر المومنین علی(عليه السلام): 🔸«الرِّفقُ يَفُلُّ حَدَّ المُخالَفَةِ» 🌺نرمش و مدارا، تيزى مخالفت را كُند مى كند 📚غرر الحكم، حدیث560 #حدیث #روایات_تربیتی 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df

🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃