🍃🍃🍃🌸🍃
گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز....
🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_زندگی_واقعی ❤️
به قلم #یاس
با صدای کمی بلندتری با گریه گفتم
_من با این دست شکسته چطوری وسایلارو بسته بندی کنم
_خودم و ساسان کمکت میکنم
رفت و درو کوبیدو حدودبیست دقیقه بعد برگشت و تو دستش نون و تخم مرغ و گوجه داشت
_غذاتو بخور خودم میبرمت حموم
_دستم درد میکنه سرمم خیلی درد داره میشه برام مسکن قوی بخری
_عصری بیرون رفتنی میخرم
با وجود درد زیاد املت پختم و باهم خوردیم
وبعد ابراهیم خوابید
راستش خداروشکر کردم که خوابید و یادش رفت منو حموم ببره
کلید خونه ی ثریا خانم برداشتم ورفتنم حموم اونجا
با گریه ودرد لباسامو درآموردم و آب پایین رو باز کردم
یه کاسه ی استیل باخودم برده بودم حموم
آب رو با احتیاط روی پام میریختم و آروم آروم میشستم
صدای در باعث شد که جیغ خفیفی بکشم
ابراهیم با کیسه ی بزرگ خالی نون اومد تو
و با همون اخمش کیسه رو به صورت پیش بند روی تنه ی بدنم کشید تا آب به دست شکستم نرسه
_بشین سرتو خم کن زیر آب تا موهاتو بشورم
کاری که گفت انجام دادم
با دستش موهام قبل خیس شدن کمی اینور و اونور کرد و گفت
_مو به این بلندی میخای چیکار باید کوتاه بشن
_نه ابراهیم من موهامو دوست دارم
کمی با لحن عصبانیت گفت
_الان با این دست چلاق این همه مورو حتی شونه هم نمیتونی بکنی چجوری میخای بشوریش
منم بیکار نیستم هر هفته بیام این دم اسب بشورم
بزار از ته بزنم کار خودت راحت میشه
کمی سکوت کردم با هق هق گفتم
_تو دست منو به ناحق شکوندی حالا من چیکار کنم
_میخاستی اون موقع که اون نامرد مزاحمت میشد بهم خبر میدادی
برو خداتو شکر کن اونم گف هیچچی بهش نگفتی
وگرنه سر هر دوتون بیخ تا بیخ میبریدم
کمی تو دلم خوشحال شدم که پسره حرف منو گفته
معلومه که راجع به عکسا حرفی نزده
نمیدونم گذاشته بعدا بگه یا شایدم خدا دلشو نرم کرده دلش به حالم سوخته
_چیکار کنم کوتاهشون کنم؟چرا لالمونی گرفتی
با صدای ضعیفی با یک دنیا غم گفتم
_کوتاه کن
ابراهیم ماشین اصلاح سررو آوردند و موهامو از ته زد
قبل از شروع بهش گفتم که موهامو مرتب تو دستش نگه داره بعد بزنه چون می خوام نگهدارم
اونم همینکارو کرد و موهامو مرتب یه گوشه روی چهارپایه کوچیک حموم گذاشت
موهای بلند عزیزمو از دست دادم
کارش که تموم شد توی آینه به خودم نگاه کردم
زنی با دو دندان شکسته در جلو که کاملا توی دید بود و سر بدون مو شبیه مردها
چقدر زشت شده بودم
موهامو مرتب توی دستم گرفتم وبا کش موهام بستم توی نایلون گذاشتم
سرم خم کردم زیراب تا ابراهیم سرمو بشوره
کمی شامپو ریخت و بل دستهای نامهربون و خشنش شروع به شستن کرد
با همون کاسه سمت دیگه بدنم که درستم سالم بود آب کشید
حولرو پیچید سرم و گفت
_برو الان میام لباساتو میپوشونم
غمی که توی دلم نشسته بود داشت قلبمو بشدت فشار میداد
خدایا من با این روزگار چه کنم
تا شب چند بار قیافه ی خودمو تو آینه نگاه کردم
ابراهیم خونه نبود و تنها بودم
رفتم و گوشی کهنه ی خودمو که قایم کرده بودم برداشتم
چند باری با همون خط قبلی شماره ای آراز و بابامو گرفتم
زنگ میخورد ولی کسی جوابگو نبود
بارچهارم که شماره ی بابارو گرفتم ردتماس زد و بعد گوشیشو خاموش کرد
از عصبانیت و غم زیاد گوشیو کوبیدم دیوار و گوشی چند تکه شد
پشیمونم از کارم در حالی که اشک میریختم تیکه های گوشیو تو سطل ریختم
خودمو کاملا باخته بودم
تصمیم گرفتم به زندگی خودم پایان بدم
آدمی که هیچ کس دوسش نداره
نه خانوادش میخوانش
نه همسرش
برای چی زنده بمونه
باید به این زندگی نکبت پایان میدادم
مثل دیونه ها شده بودم و هر چی که دم دستم میومد میشکستم
لیوان گلدون آینه....
گریه کنان رفتم طبقه ی پایین و تمام قرصای مرحوم پدرشوهرم رو توی لیوان ریختم
آب ریختم و قرصارو حل کردم
لیوان برداشتم سرمو رو به آسمون کردم وگفتم
حتی تو هم منو نمیخای
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#حدیث
پيامبر صلي الله عليه و آله:
دختران ، دلسوز ، مددكار و بابركت اند .
👧هر كس يك دختر داشته باشد ، خداوند ، او راپوششى از دوزخ قرار مى دهد و
👧👧 هر كس دو دختر داشته باشد ، به خاطر آن وارد بهشتمى شود و
👧👧👧هر كس سه دختر يا مانند آن خواهر داشته باشد ، جهاد و صدقه از او برداشته مى شود .
📗[كنز العمّال ، ح ۴۵۳۹۹]
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
#حدیث
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
امام رضا علیه السلام:
به خداوند خوش گمان باش
زیرا هر که به خدا خوش گمان است،
خدا با همان گمانی که به خدا دارد ، با اوست
📙بحار الانوار ج۷۰،ص۳۴۲
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃
گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز....
🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
به قلم #یاس
چیکار میکنی لعنتی
صدای ابراهیم بود که با ساسان تو چارچوب در واستاده بودن
قلپ اول رو خوردم ولی قبل از اینکه بتونم قلپ دوم رو بخورم لیوان با ضربه ابراهیم از دستم پرت شد و به سمت دیوار رفت و با صدای خیلی بدی شکست
قبل از اینکه بفهمم چی شده سیلی محکمی با کف دستش به صورتم زد و پشت بند اون لگدی به رون پام زد
_چیکار می کنی احمق؟؟
فکر کردی با این قرصا میمیری ؟
نه فقط یه زن علیل و مریض میزاری رو دست من
کم درد سر دارم
میبینی ساسان
و دستش رو تهدیدوار تکان داد و گفت
_این آخرین باره میبخشمت به روح بابام دفه ی بعد که بخای دردسرم بشی یا کار احمقانه ای بکنی خودم خفت میکنم
رفت و درو محکم کوبوند
بعد از رفتن ابراهیم ساعت ها مثل مجسمه نشستم و فقط نگاه کردم
تمام اتفاقات رو توی ذهنم مرور می کردم
شایدم دنبال راه حلی بودم تا به این کابوس پایان بدم
به یکباره همه چیز را از دست داده بودم
آرایشگاه و فاطمه رو از دست دادم
دستم شکست
گوشیم از دست رفت
و دارم از این محل و خونه میرم
و نمی دونم چی می خواد بشه
این حجم از نگرانی و سوال و بدشانسی برای من غیر قابل تحمل بود
به مرز دیوانگی رسیده بودم
بعد از ساعت ها تصمیم گرفتم برای همیشه ساکت باشم و مطیع ابراهیم
دیگه هیچ چیز و هیچکس برام مهم نبود
این تنها ترین راه برای جلوگیری از پریشانی روح و جسمم بود
خیلی زود با کمک ساسان و ابراهیم وسایل های خونه رو جمع کردم
یک هفته بعد از اون اتفاقات در خونه زده شد
و ابراهیم خودش رفت تا در رو باز کنه
معمولاً کسی در خونه مارو نمی زد
برای همینم با کنجکاوی حیاط رفتم تا ببینم کیه در میزنه
صدای خانوم میومد صدای یک آشنا
_خواهش می کنم آقا فقط یکی دو دقیقه
تو رو خدا گفتم
_ برو مزاحمم نشو نمیخوام آبروریزی کنم
وگرنه میام آرایشگاهتم سرت خراب می کنم
دیگه اسم الای رو نمیاری
_خواهش می کنم تو رو خدا آقای ابراهیم
خواهش می کنم
آخه چه اتفاقی افتاده به منم بگید
الای حالش خوبه؟
_الای مرده به تو هم هیچ ربطی نداره
گفتم گمشو زنیکه
صدای فاطمهی من بود که عاجزانه از ابراهیم می خواست منو ببینه ولی ابراهیم با بی ادبی تمام بهش بی حرمتی کرد
و اجازه نداد بیاد تو
درو محکم کوبید و اومد تو
با دیدن من تو حیاط مثل همیشه عصبانی شد
_ خفه میشی میای توی خونه و هیچ حرفی هم نمیزنی
حوصله ندارم میفهمی حوصله ندارم
انگار که آخرین امیدم رو هم از دست داده بودم
آخرین کسی که من براش مهم بودم
فاطمه رفت و ما فردای اون روز از محله اسباب کشی کردیم و رفتیم
و اون روز آخرین باری بود که صدای فاطمه را شنیدم
خونه ی جدید یه آپارتمان بود
یک واحد از هفت واحد و تو محله ی نزدیک خونه ی شهاب خان
بعدها فهمیدم که ابراهیم و ساسان با هر زبونی که شده شهاب راضی کردن با اینا همکاری کنه
تمیز کردن اون خونه که کثافت و روغن سوخته از درو دیوار آشپزخونش میبارید کار خیلی سختی بود
بادست شکسته هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم
ولی ساسان عجیب هوای منو داشت
هر بارم ابراهیم عصبانی میشد همین رفیق شفیقش ساسان مثل آب رو آتیش عمل میکرد و عصبانیتش فروکش میکرد
دلم برا فاطمه تنگ شده بودولی جرات گفتنش را نداشتم
شده بودم یه آدم ترسوی بزدل که جرات گفتن هیچ چیز نداشت
دوهفته ای طول کشید تا خونه مرتب شد
داخل خونه نسبت به خونه ی قبلیمون خیلی بهتر بود خصوصا که حموم و دسشویی جدا داشت
ولی اصلا ویوی خوبی نداشت
مجبور بودم همیشه پرده هارو بکشم چون اگه اینکارو نمیکردم داخل خونه به راحتی تو دید آپارتمان روبه رویی بود البته این نظر من بود و ابراهیم بابت عقیدم مسخرم میکرد
یکی از روزای تکراری که دستم به شدت میخارید و از عصبانیت خودمو فحش میدادم
در خونه باز شد و ابراهیم همراه ساسان وارد خونه شدند
_یه چای برام بیار
_چشم
رفتم آشپزخونه و چای که تقریباً آماده بود رو توی استکانها ریختم و بردم
_فردا میریم برا ماموریت تو هم باید با ما بیای
لباساتو جم کن چن روزی طول میکشه رفت و برگشتمون
باشه ای گفتم و راهی اتاق خواب شدم
چاره ای جز گفتن باشه نداشتم
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
✅هرشب که می خوابید روح شما قبض می شود و ممکن است فردا برنگردد.
قبل از خواب وضو بگیر، همینطور توی بستر نرو.
دعایی بکن، چند دقیقه ای با امام زمان صحبت کن،
اعمالت را محاسبه مراقبه کن، ببین امروز چکار کردی؟ توبه کن قبل از اینکه مرگت فرا برسد، فکر کن بستر تو قبرتوست، سر به سجده بگذار، چند مرتبه الهی العفو بگو،
چند تا صلوات بفرست که اعظم اذکار است، با خودت بگو، شاید خوابیدم بلند نشدم، بعنوان دشت آخر چند تا صلوات بفرستم.
و از خدا بخواه اگر عمر دوباره بهت داد، این توفیق را داشته باشی که بهتر از امروز عمل کنی تا انسانی شایسته تر باشی.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#فال_روزانه ❤️💜
فال احساسی❤❤
فروردین👫
دوست داره بیشتر بهت نزدیک بشه میخواد حالتو بپرسه از طرفش با پیام یا تماسی خوشحال خواهی شد، ولی مراقب باش هم از طرف خودت و هم از طرف اون بهتون و رابطتون حسادت میشه.
اردیبهشت👫
بهت فکر میکنه همونطور که خودت بهش فکر میکنی به زودی باهم دیدار دارید. اگر از سمتت رفته به سمتت دوباره برمیگرده وراه براتون باز میشه.
خرداد👫
در گیری های کاری وفکریش زیاده ولی نگران نباش بهت فکر میکنه اگر بینتون بحث ودلخوری پیش اومده حتما کوتاه مدته وخیلی زود باهم آشتی میکنید.اتفاقات خوب درراهه.
تیر👫
دوست داشتنتون دوطرفست وبهت فکر میکنه شاید توی زمان دیدارتون کمی تاخیر بیفته ولی حتما همو میبینید.
مرداد👫
دلتنگی واحساس تنهایی میکنی وفکر میکنی این یک رابطه ی یه طرفه شده به زودی باهم دیدار میکنید واگر قهرید آشتی دارید وبیرون ویا مسیری کوتاه باهم میرید بهتره باهم صحبت کنید.
شهریور👫
بحث ودلخوری ودودلی دراین رابطه به وجود اومده دلتنگی وعلاقتون نسبت به هم دوطرفست بهت فکر میکنه وبه زودی باهم دیدار دارید.
مهر👫
شخصی به عنوان مخالف ویا رقیب براتون وجود داره بهتره اگر رابطت نمیخوای از هم جدا شه پس تلاش کن ولی با سیاست عمل سعی کن نسبت بهش توجه ومحبتت وبیشتر کنی.دوست داره به سمتت بیاد ولی از چیزی نگرانه.
آبان👫
قلبا دوستت داره وبهت فکر میکنه به همدیگه به دلایلی توجه میکنید عشقتونو ابراز کنید وزمان وفرصتهای طلایی رو از دست ندید خودت نگران نباش وتردید ودودلی رو از خودت دور کن.دوست داشتنتون دوطرفست.
آذر👫
بهت وفاداره حتی اگر قولی بهت داده باشه پاش وایمیسه ولی مشکلاتی هم در این رابطه باعث فاصله ودوری ودلتنگی شده بهتره از اول خاطراتتو باهاش مرور کنی ببین کی مقصره زمانش که رسید غرور وکنار بذار وجبران کن.دلتنگی دوطرفه بینتون حکمفرماست.
دی👫
قلباً دوستت داره و برات احترام قائله، سعی کن قدرشو بدونی، اين رابطه در یک دودلی قرار گرفته با کمی زمان متوجه خواهید شد، اگر باهم بحث داشتید آشتی میکنید شخص احساسیتون شما رو برای ازدواج میخواد.
بهمن👫
دوست داشتنتون دوطرفست و به هم فکر میکنید شاید الان از دست شخص احساسیت ناراحتی ولی خوب فکر کن تو هم بارها اونو ناراحت کردی ولی اون به روت نیاورده، دوست دارید همدیگه رو، بهتره بزارید گذشت زمان این مسئله رو به بهترین شکل حل کنه.
اسفند👫
از طرفش تماس یا پیامی دریافت میکنی، اینروزها بینتون بخاطر مسائلی دوری و فاصلست، میتونه بخاطر کارش باشه ولی بهت فکر میکنه، اگر از هم دورید و یا قهر آشتی دارید و بهم نزدیکتر میشید، دیدار و بیرون رفتن هم دارید
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#همفکری ❤️🌺
سلام خانمی که گفته بودن لباس هاشون تو کمد لکه زرد میشه،
داخل کمد لباسهاتون به یکی از لباسها سنجاق قفلی بزنن ،وهمینطور تو چمدون هم یه سنجاق قفلی بزنن دیگه لک نمیشه،،،
ولی نمیدونم اونهایی لک شدن چجوری میشه پاکشون کرد
🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خانمی که گفتن لباس سفیدهام لکه میشن زمانی که داخل کمدهست
بین اباسهاتون یه تیکه پارچه مشکی بزارین حتما هرچیز سفیدی که توخونه دارین چه کناری چه دم دستی بینشون پارچه مشکی بزارین حتما
🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃
سلام فاطمه جان
ممنونم بابت کانال خوبتون
در جواب اون خانمی که گفتن دختر۳ساله ۵ماه دارن وقلبشون ناراحته بگم که
ماکاشان زندگی میکنیم واز۶ماهگی فهمیدیم پسرم قلبش سوراخه وبردیمش تهران مرکز طبی کودکان زیرنظردکترعملش کردن
والانم زیرنظردکتر شعبانیان هستن خیلی کارشون خوبه ماکه خیلی راضی هستیم الان پسرم کلاس سوم هست وخداروشکرهیچ مشکلی نداره
ببخشید که طولانی شد.
🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃
سلام جوش روی پلک پسر بچه گل مژه است کمپرس گرم با تیبگ چای کیسه ای
داخل آب جوش بندازه بعد بچلونه وگرم روی چشم بداره
شستشو صورت با شامپو بچه
🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃
سلام عزیزم در جواب دوستی که گفتن پریود دخترشون نامنظمه نگران نباشید یکسال اول بهم ریختگی قاعدگی کاملا طبیعی هست تا بدن کم کم عادت کنه
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام به فاطمه خانم عزیز و همراهان این گروه خوب و اموزنده... من برادرم پلاک نخاعی داره خواستم بدونم کسی تا بحال این مریضی رو داشته که خوب شده باشه یا دکتر خوب تو این زمینه میشناسین ممنون میشم کمکم کنید خیلی براش ناراحتم 🙏🏼
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
سلام به همهی خانم های گل و عزیز گروه فازمه خانم😍
واقعاً کانال خوبی دارین پر ازحس خوب وخاطره های قشنگ که حال آدمو خوب میکنه😍
عزیزان
با اینکه همو ندیدیم
اما به هم احترام میگذاریم
عزیزان همه مون بنده های خدا هستیم
همه محترم
روی صحبتم با خانمای عزیزی هست که زیباییو دوست دارن و دوست دارن همه جا زیبا باشن
خدا زیباست و زیبایی رو دوست داره
و خانما رو اینطوری خلق کرده
ولی همون خدا گفته که طرز پوشش چطور باشه و توی خونه دلبر و...😉
اما بیرون پوشش کامل☺️
که همه بلدهستیم مقدارواندازه اشو
چادرقشنگترین هدیه ی خداست به ما خانم ها و پوشش برتر
اینکه به سلیقه هم احترام بگذاریم کاملاًدرسته
اما پوشش و ... نه سلیقه ی منه نه اون خانمی که جواب دادن نه هیچ کس دیگه
که بخواهیم نظری بدیم.
حرف ، حرف خداست
خدایی که ما رو آفریده و عاشق ماست
و ما هم بنده هایی هستیم که باید اطاعت کنیم☺️
پس نه جای بحث هست
نه نظری داریم
فقط حرف خدایی هست که حداقل شرط تشکر بابت آفریدن و این همه نعمتی که بهمون داده احترام به چیزهایی هست که از ما خواسته.
چادر و پوشش و حرف خدا که قدیمی نیست
یه چیزی هست تا ابدیت
برای هرزمان و هرجامعه ای
احترام به خانم هاست☺️
کی بیشتر از خدا دوستمون داره و برامون احترام قائله؟!
قشنگ نیست ماهم عاشق خدا باشیم و به خدا احترام بگذاریم و به حرفاش گوش کنیم و آخرش هم برای همیشه در محضرش تا ابدیت به آرامش و زیبایی واقعی برسیم؟
امیدوارم حال دل همه خوب باشه
و زیر سایه ی💚امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشین💚
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_آموزنده
🔆مُلک ری یا کشتن امام علیهالسلام
✨بعدازآن که «یزید» به استاندار خویش «عبیدالله بن زیاد» دستور داد که اگر حسین علیهالسلام بیعت نکرد با او جنگ کن.
✨«عمربن سعد» قبل از واقعهی کربلا از طرف عبیدالله مأمور شد تا فرماندار ایالت ری شود. امّا قبل از رفتن، عبیدالله نامهای برای عمر بن سعد نوشت که:
✨«امام حسین علیهالسلام به عراق آمد باید به عراق بروی و با او بجنگی و او را از بین ببری، بعد بهجانب ری سفر کن.»
✨عمر بن سعد نزد عبیدالله آمد و گفت: «ای امیر مرا از این کار عفو نما!» عبیدالله گفت: «تو را عفو میکنم ولی فرمانداری ملک ری را از تو میگیرم.»
📚(المناقب، جلد 98،4)
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df