🍃🍃🍃🌸🍃
گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز....
🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_زندگی_واقعی ❤️
داد زدم
_نخور مامان نخور آیسو
با تمام توانم داد زدم نخور
آیسو داشت دوباره لیوان رو بالا می برد که بخوره با تعجب بهم نگاه کرد
سریع پا شد تا پیشم بیاد ولی نیمه راه افتاد
فکر می کنم علائم خوردن قرص ها بود
حال بسیار بدی داشتم
دویدم و بغلش کردم
دستمو به حلقش انداختم و داد زدم
_باید بالا بیاری باید
تکرار میکردم
هرچقدر انگشتامو تو حلقش میکردن فایده ای نداشت
رو به آسمون کردم و گفتم
_خدایا غلط کردم تورو به همه مقدسات دخترمو نجات بده
خدا دیگه اینکارو نمیکنم
داد میزدم و گریه میکردم
و فقط خدارو صدا میزدم
لحظه آخر رو کمی از شربتی که خورده بود رو بالا آورد ولی خیلی کم
بی حال روی دستم افتاد
نفهمیدم چطوری مانتو و روسری سر کردم
بچمو بغل کردم و گریه کنان توی خیابون می دویدم
برای همه ماشین ها دست بلند میکنم ولی هیشکی نگه نمیداره
چرا نمیفهمن جون دخترم در خطره
جون یه انسان
تا خوددرمانگاه دویدم
وقتی به درمانگاه رسیدم داد زدم دخترمو نجات بدین
دکتر کجاست دکتر کجاست
آقای که توی پذیرش بود با تعجب به من و بچه ای که روی دستم بود نگاه می کرد
دکتر از صدای فریاد من از اتاقش بیرون آمد و گفت
_چه خبر خانم چی شده
تورو خدا کمکم کنید دخترم قرص زیادی خورده
دکتر سریع بچه رو از بغل گرفت و روی تخت گذاشت
_ چه قرصی خورده
چند تا خورده
با گریه گفتم
_زیاد خورده
بالا نیاورد هر کاری کردم
تورو نجاتش بده
خواهش می کنم
نفسم بالا نمیومد
_باید ببریمش بیمارستان
اینجا نمیتونم براش کاری بکنم
بلند گریه می کردم و آیسو صدا می زدم
امبولانس درمانگاه رو بیرون آوردن آیسو و من به بیمارستان رساندن
سریع به اتاق عمل بردن تا معدشو شستشو بدن و من پشت در اتاق نشسته بودم و فقط گریه میکردم
فقط خدارو صدا میزدم و توبه می کردم
چطور شد من اینکارو کردم
فقط خودم رو مقصر این ماجرا میدونم
صدای اذان از مسجد نزدیک بیمارستان اومد با همه ناامیدی نیرویی منو سمت مسجد کشوند
رفتم داخل مسجد و به محض اینکه پامو داخل گذاشتم زانو زدم و از اعماق وجودم خدامو صدا زدم
اعیاد شعبانیه بود
تولدهمون آقایی که بچگیا کوچه رو برا دسته های عزاداریش آب وجارو میکردیم
با چشمای اشکی به پرچم یاحسین نگاه کردم و گفتم
خدایا تورو به حسینت قسم دخترمو نجات بده
بهت قول میدم بهترین زندگی براش درست کنم خدایا قول میدم
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا 🌺❤️
سلام فاطمه جان
😔چقدر این پارت ایلای،با زندگی پسر عموی من برابری داره .زندگی شیرین که ما از بیرون میدیدیم .وباتلاقی که پسر عموی من داخلش دست و پا میزد .اون روز صبح کذایی وقتی از خونه بیرون میرهبا زنگ پسر کوچلو نه سالش به خونه برمیگرده شکایت کرده به باباش که دلم درد میکرد مامان یه قرص بهم داده الان بدتر شدم .پس مامانت کو خودشم قرص خورد خوابید .وقتی با عجله بر میگرده خونه میبینه پسرش توی راهرو خونه نزدیک درب حیاط افتاده واژه دهنش خون میاد .وقتی هم داخل خونه میشه میبینه خانمش هم روی تخت خوابیده .نتیجه دعوای شب قبلشون که خانمش بهش گفته بود داغ خودمو بچه رو به دلت میزارم ..به پسرش قرص برنج داده بود ولی خودش قرص آرامبخش خورده بود بعد از یک ماه از کما در اومد .الان نزدیک سه سال هست زندان هست .پسر عموم بخشیدش .گفت نمیخام با اعدام شدن راحت بشه باید لحظه لحظه عمرش زجر بکشه 😭😒
مث اینکه پسر عموم پی به خیانت خانمش برده بود حتا با دلیل و مدرک .ولی اونشب بخشیده بودش .ولی خانمش اصرار داشته که طلاقش بده تا بتونه با طرف بره از ایران.حالا اون آقایی که این جنایت بخاطرش رقم خورد چی شده .همه جا حتا توی دادگاه هم گفت من بهش گفتم تو شوهر داری .ولی خانم خودش اصرار به رابطه داشت
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
🔆#چاره_بلا_با_زيارت_عاشورا
⚡️علاّمه بزرگوار حضرت آقاى شيخ حسن فريد گلپايگانى كه از علماى طراز اول تهران هستند از استاد خود مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم يزدى حائرى اعلى اللّه مقامه نقل نمود كه فرمود: اوقاتى كه در سامرا مشغول تحصيل علوم دينى بودم ، وقتى اهالى سامرا به بيمارى وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روز عده اى مى مردند.
⚡️روزى در منزل استادم مرحوم سيد محمد فشاركى اعلى اللّه مقامه جمعى از اهل علم بودند ناگاه مرحوم آقاى ميرزاى محمد تقى شيرازى رحمة اللّه عليه - كه در مقام علمى مانند مرحوم فشاركى بود تشريف آوردند و صحبت از بيمارى وبا شد كه همه در معرض خطر مرگ هستند.
مرحوم ميرزا فرمود: اگر من حكمى بكنم آيا لازم است انجام شود يا نه ؟ همه اهل مجلس تصديق نمودند كه بلى ...
⚡️سپس فرمود: من حكم مى كنم كه شيعيان ساكن سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شوند و ثواب آن را هديه روح شريف نرجس خاتون والده ماجده حضرت حجة بن الحسن عليه السلام نمايند تا اين بلا از آنان دور شود. اهل مجلس اين حكم را به تمام شيعيان رساندند و همه مشغول زيارت عاشورا شدند.
از فردا تلف شدن شيعه موقوف شد ولى همه روزه عده اى از سنى ها مى مردند به طورى كه بر همه آشكار گرديد.
⚡️برخى از سنى ها از آشنايانشان از شيعه پرسيدند سبب اينكه ديگر از شما كسى تلف نمى شود چيست ؟ به آنها گفته بودند زيارت عاشورا. آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها هم برطرف گرديد.
⚡️جناب آقاى فريد سلمه اللّه تعالى فرمودند: وقتى گرفتارى سختى برايم پيش آمد فرمايش آن مرحوم به يادم آمد از روز اول محرم سرگرم زيارت عاشورا شدم روز هشتم به طور خارق العاده برايم فرج شد.
⚡️شكى نيست كه مقام ميرزاى شيرازى از اين بالاتر است كه پيش خود چيزى بگويد و چون اين توسل يعنى خواندن زيارت عاشورا تا ده روز در روايتى از معصوم نرسيده است شايد آن بزرگوار به وسيله رؤ ياى صادقه يا مكاشفه يا مشاهده امام عليه السلام چنين دستورى داده بود و مؤ ثر هم واقع شده است .
⚡️مرحوم حاج شيخ محمد باقر شيخ الاسلام نقل نمود كه : در كربلا ايام عاشورا در خانه مرحوم ميرزاى شيرازى روضه خوانى بود و روز عاشورا به اتفاق طلاب و علما به حرم حضرت سيدالشهدا عليه السلام و حضرت ابالفضل العباس عليه السلام مى رفتند و عزادارى مى نمودند و عادت ميرزا اين بود كه هر روز در غرفه خود #زيارت_عاشورا مى خواند، سپس پايين مى آمد و در مجلس عزا شركت مى نمود؛ روزى خودم حاضر بودم كه پيش از موسم آمدن ميرزا ناگاه با حالت غير عادى پريشان و نالان از پله هاى غرفه به زير آمد و داخل مسجد شد و مى فرمود: امروز بايد از مصيبت عطش حضرت سيدالشهدا عليه السلام بگوييد و عزادارى كنيد. تمام اهل مجلس منقلب شدند و بعضى حالت بى خودى عارضشان شد، سپس با همان حالت به اتفاق ميرزا به صحن شريف و حرم مقدس مشرف شديم گويا ميرزا مأ مور به تذكر شده بود. بالجمله هر كس زيارت عاشورا را يك روز يا ده روز يا چهل روز به قصد توسل به حضرت سيدالشهدا عليه السلام (نه به قصد ورود از معصوم ) بخواند البته صحيح و مؤ ثر خواهد بود و اشخاص بى شمارى بدين وسيله به مقاصد مهم خود رسيده اند.
مرحوم ميرزا محمد تقى شيرازى در سنه 1338 در كربلا وفات و در جنوب شرقى صحن شريف مدفون گرديد.
📚داستانهاى شگفت ، شهيد محراب دستغيب شيرازى : ص 271. شيفتگان حضرت مهدى ، رجائى خراسانى : ص 152. كرامات امام حسين ، مصطفى محمدى اهوازى : ص 23. زبدة الحكايات ، عبدالمحمد لواسانى : ص 224. الكلام يحر الكلام ، سيد احمد زنجانى : ص 55.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
4_6019264513495272078.mp3
4.86M
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#چله_زیارت_عاشورا
#فایل_صوتی زیارت عاشورا
استاد سماواتی
#روز_36 : 👇
با ما همراه باشید با خواندن
#زیارت_عاشورا🙏
از روز عاشورا تا روز اربعین
#امام_حسین علیه السلام
به نیت :
🚩سلامتی و تعجیل در فرج#امام_زمان (عج) و رفع موانع ظهور،
🚩شفای عاجل بیماران ،
🚩در امان ماندن از بلایای آخرالزمان
🚩و برآورده شدن حاجات مادی و معنوی عزیزان شرکت کننده
⚪️⚪️⚪️⚪️
⚪️ثواب ختم زیارت عاشورا
هدیه می شود به :
💚اهل بیت علیهم السلام و مخصوصا ارباب بی کفن آقا #امام_حسین علیه السلام
⚪️ارواح طیبهی شهدا ،
علی الخصوص شهدای دشت کربلا
⚪️همهی اموات و در گذشتگان
این جمع ؛ ذخیره قبر و قیامتمون
و برآورده شدن حاجات اعضاء
محترم کانال
و من الله التوفیق 🤲
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی: کسانی که سالها «عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان» میگفتند، چرا از ظهور مشکلات و نابسامانیها کلافهاند و تاب تحمّل آن را ندارند؟ اینها مقدّمهی ظهور است. پس یا دعای بر تعجیل ظهور حضرت را پس بگیرند یا دست از بیتابی و بیقراری بردارند و به آنچه هست تن بدهند.
بعد از هر شلوغی، خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هر چه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگتر است. در آخرالزمان شلوغی خیلی زیاد است، به نحوی که «یکفُرُ بَعضُهُم بِبَعضٍ وَ یَلعَنُ بَعضُهُم بَعضا»ً؛ گروهی گروه دیگر را تکفیر میکند و جمعی جمع دیگر را لعنت میکند.
📚 کتاب مصباح الهدی
#حاج_اسماعیل_دولابی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
#چله_زیارت_عاشورا
#متن_زیارت_عاشورا
#روز_36 : 👇
با ما همراه باشید با خواندن
#زیارت_عاشورا ؛
از روز عاشورا تا روز اربعین
#امام_حسین علیه السلام
به نیت :
🚩سلامتی و تعجیل در فرج#امام_زمان (عج) و رفع موانع ظهور،
🚩شفای عاجل بیماران ،
🚩در امان ماندن از بلایای آخرالزمان
🚩و برآورده شدن حاجات مادی و معنوی عزیزان شرکت کننده
⚪️⚪️⚪️⚪️
⚪️ثواب ختم زیارت عاشورا
هدیه می شود به :
💚اهل بیت علیهم السلام و مخصوصا ارباب بی کفن آقا #امام_حسین علیه السلام
⚪️ارواح طیبهی شهدا ،
علی الخصوص شهدای دشت کربلا
⚪️همهی اموات و در گذشتگان
این جمع ؛ ذخیره قبر و قیامتمون
و برآورده شدن حاجات اعضاء
محترم کانال
و من الله التوفیق 🤲
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#شهریور_عاشقانه
از ماه ها
شهریور را خوب می شناسم
گویند..میلاد عاشقان را
در این ماه گره زده اند
انان که مجنون را
دیوانه خطاب نمی کنند
و بر سر هر سطر
از شعرهایشان
لیلی خود را جستجو می کنند
خوب می شناسم
این ماه را
می گویند ، یاس ها پایان ندارند
عشق ها ، ماهیان از یاد رفته اند ،
و من این ماه را
با کیک تنهایی تزئین کرده ام
و شمع وجودم را
یک به یک چیدم
تا تبریک بگویم به خودم
به شهریور به ماه عاشقان❤️
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#شهید
❣اوایل ازدواجمان برای شهادتش دعا میکرد .
میدیدم که بعد از نماز از خدا طلب شهادت میکند .
نمازهایش را همیشه اول وقت میخواند،
نماز شبش ترک نمیشد .
دیگر تحمل نکردم ،یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم .
به او گفتم: تو این خونه حق نداری
نماز شب بخونی، شهید میشی .
حتی جلوی نماز اولوقت او را میگرفتم!
اما چیزی نمیگفت ....
دیگر هم نماز شب نخواند ؛
پرسیدم :
چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟
خندید و گفت :
کاریو که باعث ناراحتی تو بشه
تو این خونه انجام نمیدم .
رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره،
اینجوری امام زمان(عج) هم راضیتره ...
❣بعداز مدتی برای شهادت هم دعا نمیکرد،
پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟
گفت: چرا ، ولی براش دعا نمیکنم!
چون خودِ خدا باید عاشقم بشه
تا به شهادت برسم ...
گفتم : حالا اگه تو جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟؟
لبخندی زد و گفت:
مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟!
راوی:همسر شهید
🌹شهید مرتضی حسین پور🌹
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
دلانه ای دختری رنج کشیده به نام
#گندم
بخشی از #زندگی_اعضا ...
🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام #گندم بخشی از #زندگی_اعضا ... 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#گندم
کنارش خوابیدم صبح زودوقتی چشام
بازکردم حسین لباس پوشیده
بودواماده شده بود
کنارم درازکشیده بودتااشنامون بیاد
دنبالش
بهش لبخندزدم می خواهی بری
اره نفس
مواظب خودت باش اهنی چیزی روی
پاهات نخوره
هرچی قسمت باشه
دلم ازمظلومیتش ریش ریش می شد
اماچاره ای نداشتم
کم کم مهرماه ازراه می رسه به سرم زد
حسین که امدباهاش صحبت کنم
اگراجازه داددرسم ادامه بدم
کارهای خونه روکمک مادربزرگ
انجام می دادم تاشایدکمترغربزنه
بابابزرگ مشغول ساخت وسازبود
یک ساختمان کوچک وقشنگ نزدیک
شصت مترمی شد
یک اتاق خواب کوچک ویک حمام داخلش
یک اشپزخونه اپن دارویک حال ومهمون خونه ی سرهم
شب دورهم شام می خوردیم
بابابزرگ گفت خونه اماده بشه توبرو
گندم باباداخلش زندگی کن
زمینمون بزرگه من یک ساختمان
دیگه می سازم
من ومادربزرگت شتابی نداریم
چندسال بااین وضع زندگی کردیم
وساختیم اینم روش
مادربزرگ اخمی کردوگفت دختربده
خونه وزندگی هم بده خیرنبینی
نرجس خانم
تودلم خوش حال بودم ودرظاهرچیزی
به روی خودم نیاوردم
وزیرلب ازبابابزرگ اروم تشکری کردم
حسین ساکت بودوچیزی نمی گفت
شب گوشه ی حیاط رختخواب پهن کردم
وباحسین سرشب می خوابیدیم
حسین خیلی خسته می شد
ولی صداش درنمی امد
یک هفته ای ازسرکاررفتن حسین
می گذشت وشنبه هفته ی دوم
ازراه رسیدهرچی انتظارکشیدیم
اشنامون دنبال حسین نیومد
حسین توکوچه منتظرنشسته بود
حسین شایدبوق زده خودمون داخل
متوجه نشدیم
امکان نداره گندم من خیلی وقته توحیاط
منتظرش بودم ازکی امدم توکوچه
دیگه داره دیرم می شه
نکنه اتفاقی افتاده گندم توشماره
خونه شون داری زنگی بزن ازخانمش
سوال بپرس
زنگ زدم وخانمش جواب داد
بعداحوال پرسی موضوع به خانمش
گفتم وگفت الان میاددنبالش
نیم ساعت گذشت بازم خبری نشد
مجبورشدم دوباره زنگ بزنم
خانمش گفت اقام سختش هست
بیاددنبال اقات خودتون فکری بردارید
بادلی شکسته وچشم اشکی ازش
خداحافظی کردم
حسین اژانس گرفت ورفت
غروب حسین امد
حسین چرادنبالت نیومده بود
شایددوست نداشته ماکه نمی تونیم
دیگران اجبارکنیم اونکه مادرم بود
منوبی ارزش کرداصلافکرنکردمن چکارکنم
بایک ساک لباس ازخونه ش بیرونم
کردتوازیک غریبه توقع داری
بااژانس که نمی شه هرروزبری اینجوری
هرچی کارکنی بایدپول اژانس بدیم
پولمون جمع می کنیم یک موتورمی خریم
حسین تاکی جمع بشه من یک فکری دارم
چی گندم
دوتاالنگومن بفروش موتوربخر
حسین باتعجب بهم نگاه کرد
کدوم النگوها
دستم بالاگرفتم این دوتای که برای
نامزدی برام اوردی
نه حیفه گندم
حیف من وتوهستیم حیف توهستی
که یک موتورزیرپات نباشه
پیش بابابزرگ رفتم وگفتم می خوام
النگوبفروشم وبرای حسین النگوبخرم
بابابزرگ گفت خیلی هم فکرخوبیه
طلاخوبه که توسختی بدردادم بخوره
هنوزطلافروشی هابازبود
سریع لباس عوض کردم وباحسین زود
رفتیم طلافروشی چندطلافروشی
قیمت کردیم وجایی که قیمت بیشتر
وبدون فاکتورازمون خریدن
فروختیم نزدیک به چهارصدفروختمشون
حسین کلی سرم بوسید
وقول دادوقتی پول دستش امدبرام
بهترش بخره
روزبعدهم حسین بااژانس رفت
وپول هارودست بابابزرگ دادم وبرامون
یک موتورمشکی ونه خرید
حسین بادیدن موتورچشماش برق زد
وبعدمدتهاخنده به لبش نشست
شب باحسین کلی خیابونهارودورزدیم
ازتصمیمم به حسین گفتم
خیلی خوش حال شدوگفت حتمابرو
برای ثبت نام پشت موتورسرم روی
شونه اش گذاشتم وبغلش گرفتم
وازش تشکرکردم
...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_آموزنده
🔆نماز باران
🌺شهر قم در گیر و دار جنگ جهانی دوم از قحطی و خشکسالی ناله داشت، زمین ها خشک بود، باغات در شرف انهدام قرار داشت، مردم دچار مضیقه و سختی بودند، عوامل مادی از حل مشکل به عجز نشسته بودند، تنها راهی که برای نزول باران وجود داشت، یکی از دستورهای مهم اسلامی بود و آن هم نماز باران.
🌺کم تر کسی به خود جرأت می داد که به این مهم اقدام کند، کسی را می خواست که قلبش به نور یقین منور و جانش در اتصال با عالم ملکوت باشد.
🌺آن کس که به خویش با کمال اطمینان جرأت قدم نهادن در این میدان را داد، مرجع بزرگ آن زمان مرحوم آیت اللّه العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری بود، مردی که بارها برای دفع استعمارگران، به میدان جهاد رفته بود و برای احقاق حق مسلمانان پافشاری داشت.
🌺جمعیت زیادی با چشم گریان و دلی بریان و سر و پای برهنه به رهبری و پیشوایی آن مرد الهی به سوی خاک فرج قم حرکت کردند.
🌺زمانی است که متفقین در شهر قم قوا دارند و از نزدیک ناظر اوضاعند؛ ارتش کفر تصور دیگر داشت و حزب حق مقصدی دیگر؛ قوای کفر پس از خبر شدن از حقیقت حال، سخت در تعجب شد، مگر ممکن است جمعیتی به سرپرستی یک مردی عالم با انجام عملیاتی چند از آسمان باران به زمین بیاورد؟!
🌺پس از انجام مراسم باران در سه روز، اشک آسمان بر زمین هم چون سیل باریدن گرفت، به عنوان خبری مهم در همه جا پخش شد، من خودم چند نفر از آن هایی را که در آن نماز شرکت داشتند، دیده ام و از زبان آنان داستان را شنیده ام، بر سنگ مزار او در مسجد بالای سر حرم حضرت معصومه علیها السلام این واقعه را ثبت کرده اند، تا همه بدانند که نماز این دستور مهم الهی قدرت حل بسیاری از مشکلات را دارد، چه اگر نداشت خدای متعال امر نمی فرمود:
«وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»(۱)
از صبر و نماز یاری بخواهید.
پی نوشت
[1] بقره (2): 45.
📚منبع : عرفان اسلامی: 5/ 126
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df