#دردو_دل_اعضا ❣
#پرسش
پسرم مهندسه و تو شرکت نفت کار میکنه و دوسال پیش بالاخره منو راضی کرد تا با عروسم که دکتره ازدواج کنه. من بهش میگفتم این خانوم غریبه است و نمیشناسیمش بیا و از فامیل یکی رو انتخاب کن قبول نکرد. تو کل فامیل دست رو هرکی میزاشت محال بود جواب رد بشنوه اینقد که پسرم با کمالاته و گل سرسبد فامیله. هیچکس سواد و متانت پسرمو نداره تو کل فامیل.
سه چهار هفته پیش پسرم اومد دسته کلیدشو داد و گفت یکی قراره ظهر برنج بیاره زنگ زدش برم خونشون در انباری رو باز کنم تا برنجارو بزاره انبار. مادر زنشینا رفته بودن شهرستان مثل اینکه و خونه نبودن. زنگ زد و رفتم و کارشو انجام دادم بعد گفتم برم به واحدشونم یه سر بزنم مشکلی چیزی پیش نیومده باشه. در واحد رو که باز کردم چشاتون روز بد نبینه صد رحمت به میدون جنگ و بازار سداسمال. خونه به این وضع و به هم ریختگی و کثیف ندیده بودم. وای وای وای خونه نبود که همه چی وسط ظرفا کثیف رو سینک و لباسا زمین و یه چیز میگم یه چیز میشنوید باید میدیدید قابل تعریف نیست فقط دلم برا پسرم سوخت و حرص خوردم که حق اون این زن بی نظم و کثیف و پینتی نبود. پسرم چطور تو این خونه زندگی میکنه من که چندشم شد.
جعبه پیتزاها رو میز ناهارخوری بود حتما خانم دکتر وقت نمیکنه برای پسرم غذا بپزه و بیچاره باید آتاشغال بخوره. اینقدر حالم بد شد طاقت نیوردم و اومدم خونه زنگ زدم گوشی پسرم گفتم چرا خونتون اینطوریه
گفت مگه بالا هم رفتی گفتم آره رفتم سربزنم اما کاش نمیرفتم. هرچی تو دلم بود بهش گفتم گفت پنجشنبه ها بعد ازظهر یه خانوم میاد کمک زنش و خونه رو سرو سامون میده بقيه روزا وقت نمیکنه.
فهمیدم چرا همش مهمونیاشو جمعه میندازه. هرچی تو گوش پسرم خوندم که این زندگی بدردت نمیخوره و زنت رو نزار بره کار گفت پولشو لازم داریم و درآمد زنش از خودش بیشتره و کلی قسط و خرج دارن. گفتم بیچاره زنت هرچی در میاره باید بدی نظافتچی و بقیشم که خرج لباس و کیف و کفشای برندش میکنه تا خانوم دکتر پوز کلاسشو به ما بده چه فایده ای براتو داره.
خلاصه قبول نکرد حرفامو. بیچاره پسرمو میشناسم مجبوره دیگه چکار کنه. به دختر بزرگم که گفتم قضیه گفت بیا همگی یه روز وسط هفته سرزده بریم خونشون مثلا برا سوپرایزی چیزی تا خجالت بکشه از این به بعد حواسش رو جمع کنه گفتم بعیده فایده کنه و بدتر قبحش میریزه.
خلاصه نتونستیم یه راه حل درست و حسابی پیدا کنیم.
به نظر شما با این خانوم دکتر باید چکار کنیم تا حواسش به پسرم بیشتر جمع باشه و یه ذره به خونه زندگیشم برسه؟ من اینطوریشو ندیده بودم دوتا عروس دیگه دارم که از فامیلای خودمن واقعا عالی و تمیزن و تازه میان تو نظافت خونم به منم کمک میکنن. دوتا دخترم هم که واقعا همیشه خونشون مثل گله به خودم رفتن اما این عروس آخريم واقعا نوبره.
ایدی ادمین👇🏻🌱
@baharakjan
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#پرسش_اعضا ❣ سلام عزیز دلم این مشکل منم بزارید توی کانال خیلی ممنون ازت ستاره جون🌸🌸🌸❤️ من امسال د
#پاسخ_اعضا ❣
سلام به دوست عزیزی که سرشون عفونت داره احتمالا از سینوس هاتون هست یه مقدار آب نمک،رقیق که تند نباشه درست کنید روزس سه بار صبح و ظهر و شب هم قرقره کنیددهم داخل بینی کنید تا عفونت ها رو خشک کنه از سرم شستشو هم میتونید از داروخانه تهیه کنید و استفاده کنید به امید سلامتی
❣❣❣❣❣
عزیزی که نگران شکایت هستن.
اولا منظورتون را از 60تومن نفهمیدم.60میلیون تومن؟
اگر اینه که شما برو و ازش شکایت کن.
در ضمن بعید میدونم که بره شکایت کنه
چون اولا خیلی دوندگی و دردسر داره
دوم اینکه ممکنه از ترس محکوم شدن
اصلا پیگیری نکنه.شما هم نگران نباش
برای شکایت نیازی به کد ملی نیست.
از کجا معلوم که اونی که به عنوان پلیس اومده از آشناهاش نبوده و از طرف پلیس نباشه.
❣❣❣❣❣❣
سلام به همگی الهی که حال دل همتون خوش باشه،داماد خواهرم روتخت بیمارستان افتاده حالش بده،همگیمون نگرانیم،توراخدا به حق این روزا،به حق امام حسین علیه السلام،به حق دل سوخته حضرت زینب سلام الله،برای داماد خواهرم دعاکنید خدا به جوونیش رحم کنه،هشتاد درصد ریه هاش درگیر شده خیلی رعایت میکرده از سرکارگرفته،زنش داغونه دختر ش گناه داره،یه صلوات براش بفرستین که سالم برگرده،انشاءالله که همه بیمارا شفاء پیدا کنن،اجرتون باامام حسین علیه السلام🤲🙏
❣❣❣❣❣❣
سلام وقت بخیر
راجع به دختر خانم ۲۳ ساله ایی که مهندسی خوندن و می خوان تا دکترا نگرفتن ازدواج نکنن می خواستم بگم عزیز من تمام زندگی که درس نیست
یه دوستی دارم که سفید خوشگل خانواده خوب و متشخص داشتن بالطبع خواستگار هم زیاد داشتن ولی می گفتن تا دکترا نگیرن خواستگار توی خونه راه نمیدن ، خب ایشون درسش رو خوند و الحمدلله دکتراش رو هم گرفت سنش هم بیشتر از ۳۰ شد و دیگه هر چی خواستگار میومد هم کفوش نبودن چون ایشون دکترا داشت و خواستگار لیسانس و همین جور عیب های مختلف که روی خواستگار ها میزاشت تا اینکه توی سن ۳۸ سالگی مادرش رو از دست داد و حالا با پدرش و برادرهای سن بالا و مجردش زندگی می کنه ، الان التماس می کنه یه خواستگار براش پیدا کنیم و میگه تنهام و همدم ندارم.
من با اینکه درسم هم خوب بود ولی قسمت شد و چند ماه قبل کنکور ازدواج کردم وقتی ایشون فهمید کلی گریه کرد و ناراحت شد که چرا خودتو بدبخت کردی؟ اینهمه درس خوندی حالا باید بری به شوهر و بچه برسی و به آرزوهات نمیرسی ولی من با وجود شوهر الحمدلله درسم رو تا مقطع ارشد خوندم و توی این مدت ۳ تا بچه هم آوردم، الان اون دوستم همش اظهار پشیمونی می کنه و میگه تو چه کار خوبی کردی و متوجه اشتباهش شده ولی چه فایده زمان که به عقب برنمیگرده
در کل می خواستم بگم اگه خواستگار خوب دارن ازدواج کنن و ازدواج مانع درس خوندن نیست ، در کنار یه همراه خوب می تونن به آرزوهاشون برسن
❣❣❣❣
سلام
لطفا پیام من رو تو کانالتون بذارید
اون دختر خانومی ک روانشناسی دوست دارن
عزیزم من دانشجوی روانشناسی هستم اولش ی رشته دیگه قبول شدم ولی تݝییر رشته دادم چون به روانشناسی علاقه داشتم
منم ترمای اول فکر میکردم بعد ها روانشناس میشم ولی الان ک عاقلانه تر به این موضوع فکر میکنم میبینم هزاران نفر تو ایران روانشناسی میخونن همه نمیتونن روانشناس بشن حتی اگه ارشد بخونن یا دکتری بگیرن
کسیو میشناسم ارشدروانشناسی بالینی داره ولی تو ی شغل غیر مرتبط کارمیکنه
شاید بگی اراده نداشته بله اراده و انگیزه مهمه ولی واقعیت هارو در نظر بگیر
تو ایران روانشناسی هنوز خوب جا نیفتاده مردن انتظارات عجیب و ݝریب از روانشناسا دارن فکر میکنن روان شناسا پول مفت میگیرن
تازه از اینا گذشته تا بخوای دفتر مشاوره بزنی باید چند سال پیش ی روانشناس دیگه کار کنی تا ی سری چیزا یاد بگیری
تا زمانی اسم و رسم در نکردی کسی برا مشاوره پیشت نمیاد
امید وارم با دقت تصمیم بگیری
❣❣❣❣
#عاشقانه ❣
یه شب حالم خیلی گرفته بود تنها تو پارک نشسته بودم سیگار میکشیدم و روزبه بمانی گوش میدادم
«اسمت که میاد حالم بد میشه
یه تریلی غم از روم رد میشه
مادرم میگه چته بیخودی
باز اسمش اومد دیوونه شدی!!!
میگه چیه باز این حالت شده
خجالت بکش چهل سالت شده »
تو حال و هوای آهنگ بودم و تو خاطراتم غرق شده بودم که یه نفر اومد کنارم نشست
یه فندک از جیبش بیرون آورد و هی خاموش روشن کرد
اینقدر خاموش و روشن کرد که اعصابم خورد شد گفتم: معلومه چیکار میکنی؟ سرمون درد گرفت. اگه سیگار می خوای بگو تا بهت بدم، دیگه این کارا واسه چیه؟
گفت: نه ممنون خیلی وقته که نمی کشم
گفتم:پس چته هي فندک می زنی؟ دیوونه ای چیزی هستی، یا میدونی حالم خوب نیست اومدی که اذیتم کنی...
گفت: آخرین بار رو همین نیمکت کنارم نشسته بود، فندکمو برداشته بود و هي خاموش روشن می کرد بهش گفتم پاشو برسونمت دیر وقته گفت تا گاز فندکت رو تموم نکنم نمیام
گفتم چیکار به فندک من داری؟
گفت اینطوری هم تو کمتر سیگار می کشی هم من بیشتر پیشت میمونم...
تقریبا ده سال از اون شب میگذره و حالا هروقت دلم براش تنگ میشه یه فندک می خرم، میام اینجا میشینم گازش که تموم شد میرم خونه...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
روز بخیر 🌻🌞
#حدیث_عشق🌱
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨
⎾@ranjkeshideha ⏌
••-••-••-••-••-••-••-••
#فال_روزانه ❤️🧡
•┄┅🌦 متولد فروردین ┅┄•
برای مردان : از ازدواج با زنان بی حیا و ستیزه جو بپرهیزید . برای زنان : رفتارتان را با شرایط وفق دهید .
•┄┅🌦 متولد اردیبهشت ┅┄•
فکر کردن در مورد مسئله مهم و به تفکرات صحیح عمل کردن از شکست و سر افکندگی جلو گیری می کند .قبل و بعد از انجام کارها به آن فکر کنید.
•┄┅🌦 متولد خرداد ┅┄•
از هر اتفاق بدی نهراسید زیرا این اتفاقها همیشه نشانه بدی نیست و شروع روزهای بهتری برای شماست .
•┄┅🌦 متولد تیر ┅┄•
نفع شما در این چیزی نیست که بر آن پا فشاری می کنید. راه و مسیر پیشرفت را درست تشخیص دهید خوشبختی انتظارتان را می کشد .
•┄┅🌦 متولد مرداد ┅┄•
بر سر دو راهی مانده اید باید تصمیم مهمی را بگیرید که نه فقط بر سرنوشت خودتان بلکه بر دیگران نیز تاثیر می گذارد. این تصمیم به هر حال قرین موفقیت خواهد بود.
•┄┅🌦 متولد شهریور ┅┄•
هرگز از کاری که می کنید مایوس نباشید و به آنچه که دارید قناعت کنید چون آنچه را که خداوند قادر متعال برای هر بنده ای مقدور فرموده به اندازه استعداد و لیاقت اوست پس به این امر شاکر باشید تا کامروا گردید.
•┄┅🌦 متولد مهر ┅┄•
رکود و شرایط نا مناسب در پیش از برتری خود را به دیگران ثابت کنید . تا اعتماد بزرگترها و افراد مهم را جذب کنید . شادی در پیش است .
•┄┅🌦 متولد آبان ┅┄•
گشایش و پیشرفت در کار. به زودی مشکلات برطرف شده و در کارهایتان پیشرفت می کنید.
•┄┅🌦 متولد آذر ┅┄•
خوش شانسی و بخت و اقبال نیکویی در انتظار شماست هرچند که شاید با سختی به دست آید.
•┄┅🌦 متولد دی ┅┄•
خود را با هر شرایطی هماهنگ کنید و در هر شرایطی سروری کنید نه بردگی .در رابطه با کسی که می خواهید با اوازدواج کنید بیشتر تحقیق کنید
•┄┅🌦 متولد بهمن ┅┄•
دچار محدودیت شده اید . و شرایط برای ادامه این راه فعلا مناسب نیست .به موقعیت قبلی بر گردید.و برای این راه دنبال فرصت مناسب باشید .
•┄┅🌦 متولد اسفند ┅┄•
در زندگی برایتان مشکلاتی پدید می آید. آماده باشید و از آنها نهراسید.
─┅─═ঊঈ♥️ঊঈ═─┅─
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#بخش_سوم کباب پر درست کرده بودن بابرنج هندی و ماست و موسیر و نوشیدنی هم دوغ بود یادم اومد برای داد
#بخش_چهارم
وقتی می خواستم جوابشو بدم ترمه بهم چشم غره رفت منم یاد کتک دیروز افتادم و ترجیح دادم سکوت کنم
چون دستمون پر بود دربست گرفتیم و راهی خونه شدیم
وقتی رسیدیم علی هم همزمان با ما رسید و ترمه خداحافظی کرد و رفت
ایستادم و رفتن خواهرمو نظاره کردم از اینکه امشب ترمه میرفت خونه خودش و بدترین شب زندگی من بود ... شبی که ماه ها از اومدنش هراس داشتم
دلم گرفت و با چشم های به اشک نشسته رفتم خونه
ناهار رو که خوردم رفتم تا کمی استراحت کنم و بعد بریم آرایشگاه
نفهمیدم چی شد که خوابم برد و با صدای مامان از خواب بیدار شدم
حوله امو برداشتم و به سمت حمام رفتم تا یه آب به بدنم بزنم ده دقیقه ای اومدم بیرون و با مامان راهی آرایشگاه شدیم
با اصرار مامان اول من نشستم اما هنوز ننشسته مامان شروع کرد به نظر دادن و نذاشت خودم تصمیم بگیرم و اونطوری که توی ذهنم تصور کرده بودم برای شب آماده بشم
یه آرایش ملیح و یه شینیون مدل موی باز و فر و روی سرم یه تاج گل که بارنگ لباسم هماهنگ بود اما خیلی خوشگل شده بودم
مامان هم که کارش تمومشد و
لباس هامونو پوشیدیم و بابا اومد دنبالمون و راهی تالار شدیم
همزمان با ما زن داداش ها هم اومدن هردو باهم، مشخص بود باهم رفته بودن آرایشگاه البته مامان بهشون اصرار کرد که با ما بیان اما گویا غزاله کلاسش قبول نمی کرد و تو یه آرایشگاه بالای شهر نوبت رزرو کرده بود و رویا هم همراهش رفته بود
هردو خیلی تغییر کرده بودن و خوب درستشون کرده بود، رویا حتی از رنگ لاک غزاله زده بود البته رنگ لاک غزاله با لباسش هم خونی داشت و مونده بودم رویا با رنگ لباس آبی فیروزه ای چطور لاک بادمجونی زده بود کلا این دختر سلیقه نداشت و همیشه حرصمو درمی آورد اما از ترس مامان چیزی بهش نمی گفتم
یادم بود یه بار اوایل ازدواج داداش احسان، رویا سر یه مسئله ای پیش پا افتاده ای از دستم ناراحت شد و بابتش داداش احسان و مامان چطور از خجالتم دراومدن و یه کتک مفصل خوردم
همیشه بچه کوچک بودن این دردسر ها رو هم داره کلا هیچ کس منو جدی نمی گرفت البته حساب بابا با بقیه فرق داشت و رفتارش متفاوت بود
رفتیم داخل هنوز کسی نیومده بود حتی خونواده علی
لباس هامونو که درآوردیم رفتیم دم در و منتظر مهمان ها شدیم
خواهر و مادر علی هم اومدن...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#دردو_دل_اعضا ❣ #پرسش پسرم مهندسه و تو شرکت نفت کار میکنه و دوسال پیش بالاخره منو راضی کرد تا با ع
#پاسخ_اعضا 🧡
سلام درجواب آقایی که گفتن عروس خانم دکتری دارند که بی سلیقه است کار بیرون از خونه دلیل خوبی برای بی سلیقگی نیست من خودم کارمند هستم و هیچگاه مستخدم نداشتم وهمیشه هم خودم غذا درست میکنم خرید بیرون انجام میدم به نظر من بهتراست اول پسرتان را توجیه کنید تا ایشان به همسرشان کمک کنند و کم کم از این شلختگی دربیان تنها راه فقط اعتراض پسرتان است تا درست شود دخالت شما فایده ای ندارد احتمالا این خانم تو دوران مجردی فقط درس خوانده اند و مادرایشان هم مقصراست که خانه داری به دخترش یاد نداده است
❣❣❣❣❣
سلام خانم محترمی که بدون اجازه رفتید به خونه پسرتان سرکشی کردید
چی بگم؟؟؟؟😏
امان از دست بعضی مادرشوهرها و دختراشون، ، با دخالتها و دلسوزیهای بیجاشون 😶
❣❣❣❣❣❣
سلام درجواب مادرشوهری که بدون اجازه ی عروس وپسرش رفته خونه ی پسرش رو دیده ، خانم برو ازکاری که کردی توبه کن خدا ببخشتت یعنی چی به خودت اجازه دادی وقتی اونا نیستن بواسطه ی کلید توی دستتون رفتین خونه رو دید زدین به شما چه مربوط که چطوری زندگی میکنن اونا آدمهای بالغی هستن، بعد زیرآب عروستونو پیش پسرتون زدین که دلسردش کنید که چی بعدش غیبت عروستونو کردین بعدم که رازنگهداری نکردین به دختر بزرگتونم که گفتین کلا آبروشو بردین وای شما چکارکردین😱
باید ازعروستون حتما حتما حلالیت بگیرین
پسرتون تواون خونه زندگی میکنه چرا خودش جمع نکرد اونکه شما تربیت کردین
چرا ازبالا به دیگران نگاه میکنین چرا فکرمی کنین فامیل شما بهتراز بقیه هستن
اصلا چرا به شیک پوشی عروستون حسودی میکنین
پسرشما خودش زن خونه دارنخواسته خودش دوست داشته دستگاه چاپ پول داشته باشه یعنی اصلا براش جمع وجوربودن خونه مهم نیست بلکه رسیدن به آرزوهاش وبلند پروازی هاش مهمه اگه نبود یه زن خونه دارمیگرفت که ازصبح تا شب بشوره وبسابه وبپزه
عروستون درس خونده دکترشده وحالا هم باید طبق شأنش باید بپوشه وبگرده
واینکه شما ناراحت نباش یکم که دست وبالشون بازبشه حتما کسی رومیگیرن که هروز کاراشونو بکنه وغذاهم بپزه عجول نباشید
❣❣❣❣❣
سلام ستاره جان
انشاءالله تنت سلامت باشه عزیزم
در جواب اون خانومی که عروسشون پزشک هستن
عزیزم شما کارت فقط و فقط دخالت تو زندگی پسرتون هست
اونا خودشون حتما خیلی با هم خوب هستن که پسرتون اعتراضی نداره، وگرنه هرکسی وقتی از چیزی رنج بکشه حتما صداش درمیاد
اصلا از پایه کارتون اشتباه اندر اشتباه بوده که بدون اجازه وارد خونشون هم شدید
راستی عروستون خودش کار میکنه پس حق داره با پولش هرچی دوست داره بخره و بپوشه
شما هم برید کار کنید برند بپوشید پوزش رو بدید😊😊 و حرص برند پوشیدن عروستون رو نخورید
به نظرم اصلا دیگه تو این موضوع دخالت نکنید چون اینطور که از پسر و عروستون گفتید قطعا و یقینا فقط و فقط باعث از بین رفتن احترام خودتون پیش عروس و پسرتون میشید
درضمن الان دیگه زمانه فرق کرده، رسیدگی به مرد به این معنی نیست که خونه و زندگی تمیز باشه
رسیدگی به مرد فقط و فقط به این معناس که زن همیشه پیش شوهرش شیک و خوشگل و ناز باشه و لبش خندون
خیلی از مردهای این دوره هم اصلا دیگه به تمیزی اهمیت نمیدن و چیزی که براشون مهمه خوشگلی و خندون بودن و شیک بودن خانومشونه و خیلی از خانوما هم الان همین چیزی هستن که گفتم
میدونین چرا؟؟؟
چون خارج از خونه یه سری از خانوما انقدر بد و .... میگردن که واقعا کنترل کردن برای آقایون خداییش خیلی سخته و میشه گفت تقریبا تمام آقایون از خانومشون این انتظار رو دارن که همیشه..... بله😉
پس دیگه کمتر مردی پیدا میشه که اول تمیزی براش مهم باشه بعد.....
الان دیگه آقایون چیزای دیگه دلشون رو شاد میکنه
پس در نتیجه شما هم لطف کنید و احترام خودتون رو حفظ کنید و بیشتر از این تو زندگیشون دخالت نکنید
سلام خدمت اون خانم عزیزی که پسرشون مهندسه واقعا تعجب کردم خانم عزیز شما چرا توزندگی پسرتون دخالت میکنین و زندگیشونو بهم میریزین خدارو خوش نمیاد اینچه حرفیه واقعا مگه نمیگین دکتره ینی چی کارشو ول کنه مگه اون ادم نیست حق زندگیو کار نداره خوب کا میکنه خودشم پول نظافت خونرو میده ببخشیدا پسرشماهم داره تو اون خونه کار میکنه و میخوره چون خونه کثیفه باید کارشو ول کنه؟! 😳مطمئن باشید دوتاادم عاقل و بالغ خودشون از پس مدیریت زندگیشون بر میان ببخشید باید عروستونو هنوز حلوا حلوا کنید که قسط میده😳😳خرج خونه پول و... وظیفه مرد و کار خونه و.... تمیز کاریم به عهده مرد خرجش مادرمن من الان نباید احکام اسلام و... برا شما بگم ماشالله شما خودتون تجربه دارید عذر میخوام اولا خیلی زشت بوده شما بی اجازه وارد خونشون شدید خودتون خانم یه خونه باشید کسی این کارو کنه باز زنگ بزنه شوهرتون بگه طلاقتون بده یا کارتون رو ول کنین بعدم نقشه بریزه شما رو ضایع کنه؟؟ 😳😳خوشتون میاد؟
عروسای دیگتون اونجورین ماشالله لطف میکنن به پسرتون و شما ولی وظیفه ای دراین قبال ندارن میگن لطف زیاد ازحد وظیفه میشه مارد من شماباید به عروستون که موفقه افتخار کنین بامحبت این خواسته هاتونو ابلاغ کنین بخدا مردم یه عروسا دارن خداروشکر کنین زندگی شونو بهم نزنین گناه داره
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#دردو_دل_اعضا 🌹
امیدوارم زود جواب بدین توروخدا خیلی نیاز دارم بتون ببین عزیزم من داداش بزرگم پزشک هست و گفت ازدواج نمیکنم تا وقتی که برم سرکار و خونمو کامل آماده کنم
ما تو شهر هستیم خداروشکر درسشو تموم کرد این چند ساله خونشو هم آماده کرد به مامانم گفت واسم زن پیدا کن
مامانم بهش گفت هر دختری در نظر داری بهم بگو واست میگیرمش گفتش باشه یک دختر روستایی هست خیلی دختر خوب و مودبیه چندبار اومد مطب ازش خیلی خوشم اومد
مامان بهش گفت باشه برو راجبش تحقیق کن آدرسشو هم واسم بیار تا بریم خواستگاریش
ماهم خداشاهده خیلی خوشحال شدیم هیچی واسمون مهم نبود غیر از خوشبختی داداشم ودختره
رفتیم خونشون منو مامان و بابام ماشالله چه خونواده ی خوبی و چه دختر ملکه ای ماشالله
مامان همونجا گفتش تو باید عروسم باشی
از این ور دوتا دختر خاله دارم تا دونستن دختره روستاییه واای چکار کردن اینقدر بد گفتن اینقدر مسخرمون کردن وای ماماناشون هم طرفشون رو گرفتن به مامانم گفتن تو رفتی دختر دهاتی گرفتی و این دخترامون تحصیل کردن مگ چشونه چی کم دارن ؟
داداشم بشون گفت این انتخاب منه و اصلا اجازه ندارین از خانمم بد بگید هر کی بد میگ بفرما بره بیرون
الان این 5 ماهه که داداشم عروسی گرفت و ماشالله خانمش ماهه خیلی مودبه و باوقاره خیلی
بعضی اوقات خودمم جلوش کم میارم بخدا
داداشم قبل عروسی بهش گفت خونم امادس هیچی نیار هییچی دختر خاله های پرروام هر وقت میان در غياب داداشم کلی سرکوفت میزنن به دختره
چندبار دعواشون کردم بازم نشد مامانم چندروز پیش بشون گفت بفرمایید گم شید خونتون مگ خونه ندارین شما بازم انگار ن انگار
عروسمون هم خیلی شیطونه هر وقت میفهمه دارن میان میره لباس خوشکل وکلی طلا میپوشه و آرایش میکنه و میشینه جفت شوهرش اینا پررو هم فقط
حرص میخورن
ولی خب این مشکل تا کی؟ باور کن ادمین خسته شدیم از کارشون خسته شدیم همش عروس رو مسخره میکنن واقعا نمیدونم فازشون چیه
توروخدا یه راه حلی بهم بدین هروقت میان خونمون وميرن ما ناراحت میشیم مامانم هم پیره نمیتونه هی دعوا کنه منم واقعا خسته شدم عروسمون هم واقعا ناراحت میشه ولی به رومون نمیاره از مامانم خجالت میکشه
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#پرسش_اعضا ❣
سلام به دوستان حاضردرکانال خسته نباشید من عرضی داشتم خواستم بپرسم توکانال دوستانی هستند که تونهضت سوادآموزی فعالیت داشته باشه بنده ارسال 90 91 شروع به کار کردم 92 مادرم به رحمت خدا رفت دیگه فعالیت نکردم سال93 94 انتقالی برداشتم دانش آموزم کم بود دوتاش قبول شد بعدش گفتن که برای استخدامی آموزش وپرورش برمیدارن بنابرهزاردلیل که گفتنش وقت زیاد میخواد منو برنداشتم بعدش که سال 93و94 بود مسعولمون عوض شداز شانس بدمن این آدم احمق مانع فعالیت من تو نهضت شد یه مدت گفت باید بیمه بشی آخه من مستمری پدرم رامیگرفتم نمیتونستم بیمه بشم بعد یه مدت گفت اصلا بیمه لازم نیست باهزار حرف بی مورد منو غیرفعال کرده ومن حدود 6 سال ایشون مانع فعالیت من شده الان دوسال آموزش وپرورش نیرو برمیداره ولی هنوز که من غیر فعال هستم منظورمن ازاین حرف این هستش بگم آیا توکانال عزیزی هست که تونهضت فعالیت کنه یااصلا کارمند نهضت باشه ومنو ازاین بلاتکلیفی نجات بده و راهنمایی کنه دارم دیونه میشم همه دوستام وخواهرم رفتن معلم شدن من موندم خدایی کمکم کنید ممنون
❣❣❣❣❣❣
سلام شب خوش
لطفا لطفا لطفا پی ام بزارید کانال
دوستان بزرگوار راهنمایی کنید🌺
با کسی ک کفر میکنه چطور باید برخورد کرد
بچه نیست ک بگی چیزی نمیدونه
حدود۴۷سال سن داره خیلی زود عصبی میشه و کفر میکنه
❣❣❣❣
سلام لطفا برای شادی روح پدربزرگم صلوات یا فاتحه بخونین امروز فوت شد😔🖤
❣❣❣❣❣❣
عزیزم اگه میشه توکانالتون بنویسین که کسی توکرمانشاه کارخونگی غیر ازاینترنت سراغ نداره با دوتا بچه یتیم دارم دیوانه میشم صاحب خونه جوابمون کرده ازبیکسی وغصه دارم میمیرم حاضرم هرکاری باشه انجام بدم فقط ازاین وضع بیام بیرون
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@baharakjan
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#داستان_زندگی 💚
من ۲۴ ساله بودم شده بودم همه کاره پدرم. از همون اول زرنگ بودم برای همین پدرم خوشش میومد از من
از نوجونی گذاشت راس کار شد ۲۲ سالم همه چی دست من بود خودش فقط نظاره میکرد
من جنوب شهر و خیلی دوست داشتم همیشه چند تا رفیق داشتم همیشه میرفتم پیش اونا سادگی زندگیشونو دوست داشتم رفاقتاشون پولی نبود
یکی دوبار مادر یکیشون موقع نهار گفت بیاید خونه اصرار کرد کرد رفتم این باعث شد صمیمیت بیشتری بین ما شکل بگیره
تو این رفت آمد ها من عاشق خواهرش شدم اما چون آدم قولچماغی بود از ترسم نمیشد چیزی بگم یه بار دل و زدم به دریا بهش گفتم قرمز کرد عصبی شد اما هیچی نگفت از من ناراحت شد که من رفتم خونشون چشمم چرخیده به هر حال سر یه سفره نشستیم چند بار مگه میشه ندید
به پدرم گفتم و قبول نکرد بره خواستگاری گفت همینم مونده برم با یه مشت آدم بی سرپا وصلت کنم طرف كل خونه زندگیش اندازه فرش زیر پامم نیست مادرم گفت جواب فامیل و چی میخوای بدی
این حرفا رو زدن اما دیدن کوتاه نمیام قبول کردن تو خواستگاری انقد با نیش و کنایه حرف زدن که خانواده دوستم گفتن که شما بهتره برید یه جای دیگه دنبال دختر باشید
خانواده من دیگه راضی نشدن مجبور شدم تو سن ۲۵ سالگی با جیب خالی منی که همه کاره بودم بزنم بیرون برم کارگری
حتی پدرم گفت ما کارگر میخوایم میتونی اینجا حمالی کنی که دیگه خیلی بهم برخورد
پدرخانومم ادم خوبی بود اما مادرخانومم نه میگفت دختر من مگه شله کوره کچله که تنهایی بیای
بعد دوسال رضایت دادن ما ازدواج کردیم
کار کردم چون اعتبار داشتم تو بازار پول گرفتم درصدی و وام برداشتم یه تولیدی کوچیک زدم شکر خدا سرپا شدم
۳۱ سالم بود که دخترم به دنیا اومد دنیارو بهم دادن انگار
پدرم به هر ترفندی بود میخواست که من طلاق بگیرم برم با بچم پیش اونا اما هیچکس برای من زنم نمیشد روزی هزار بار هم نگاهش میکردم سیر نمیشدم چجوری دل میکندم حتی چند بار تو بازار حاضر شد ضرر بده که زیر پای من و خالی کنه اما نتونست
۴۰ سالم شد دخترم هفت ساله بود با مامانش میرفتن باشگاه منم عصر میومدم تا آخر شب باهاشون کلی خوش بودم
همسرم حال و روز خوبی نداشت چند وقت دکتر و آزمایش بردم فهمیدم که سرطان داره دکترا میگفتن باید بهش بگی اما میترسیدم روحیش و ببازه اما باید میگفتم چون شیمی درمانی لازم بود
سخت بود اما گفتم همیشه قسمم میداد که اگر بعد اون ازدواج کردم کسی باشه که از دخترمون مراقبت کنه
این حرفا رو که میزد بدتر آتیش میگرفتم انگار داشت باهام خداحافظی میکرد
من یک بار از زندگی و پدر و مادرم گذشتم این بار چجوری میتونستم از همه وجودم بگذرم
بمیرم براش نتونست طاقت بیاره و جلوم ذره و ذره آب شد و آخرشم💔💔💔 اون که رفت زندگیمم باهاش رفت
۵۰ سالم شده هنوز به خودم نیومدم هنوز درد میکشم و ناراحتم حاضر بودم اون سرطان و من میگرفتم همسرم چیزیش نمیشد اما شد
یه دردایی و تا نکشین نمیفهمین چقد سخته امیدوارم خدا براتون نیاره اما سختی های خیلی بزرگتری میتونه تو زندگی هاتون باشه
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#پرسش_اعضا ❤️
سلام .من ازشهرستان نجف آباد اصفهان هستم. پدر من کارمند دادگستری هست و مادرم هم خانه دار
۲ تا دایی دارم که یکی شون متاهل و اون یکی از دختر عموی پدرم خواستگاری کرده و بله گرفته
دایی بزرگم اسمش داووده و کوچیکه اسمش مجیده پدربزگم هم ۱۱ سال پیش از دنیا رفته و مادربزرگم
فقط هست . پدر و مادرم هم با هم دختر خاله پسر خاله هستند.از اول با اینکه خانواده ما چیزی نداشتن همه
چشم ها دنبالشونه . از اول امسال همش بدبیاری داشته خانواده مون. دایی داوودم تو کار آهن بوده و خب همه
سرمایه اش از خودش نبوده . از عموش که خب وضعیت مالی خوبی داره و پسر خاله هاش و خاله اش پول گرفته
به عنوان سرمایه واز ما و مادربزرگم هم پول گرفته تا باهاش کار کنه و سود بده.اوایل امسال داییم همه سرمایه اش
رو در ازای چک داده به کسی و ازش بار خریده و متاسفانه چک پاس نشده و همه سرمایه ها بر باد رفت و اون کسی
هم ازش بار خریده باچند نفر دیگر هم پول های گنده تری از شون هاپولی کرده بود و فرار کرده بود. داییم مجبور شد
ماشینش رو که چانگان بود بفروشه و بجاش یه تیبا بخره. از اون طرف هم با همون عموش که ازش پول گرفته بود باهاش
قولنامه خونه داشتن که اون با این اتفاقی که افتاده زد زیر همه چیز و گفته تا پولشون کامل نده اونم هیچ کاری نمی کنه.
حالا بعد از گذشت چند ماه هنوز کوتاه نیومدن.متاسفانه ۳ شنبه هفته گذشته دایی مجیدم که یه ماشین ساینا داشته با زن دایی
داوودم رفته بودن سر کار که متاسفانه جرثقیل سقوط کرده روی ماشین دایی مجید و ماشین کاملا از بین رفته و حتی توی تلویزیون هم نشون دادن. فعلا که شرکت گفته خسارتش رو میده . از این طرف مادر بزرگم خیلی تو فشاره و خیلی حرص
می خوره همینطور مادرم متاسفانه.دوباره ۲ روز بعد از سقوط مستقیم جرثقیل روی ماشین دایی مجید دایی داوودم با ماشینش
تصادف کرده و ماشینش داغون شده متاسفانه اون طرف که هم زده نه پلاکی از ماشینش هست و نه هیچ مدرکی.البته مقصر
اون طرف بوده. الان با این همه اتفاق بد که من فکر میکنم به خاطر چشم زخم هم هست می خواستم بپرسم برای رفع بلا از
خونواده مون باید چیکار کنیم؟انگار از آسمون داره برای خونوادمون بلا می باره. آیا ما طلسم شدیم؟ ازتون خواهش می کنم🙏🙏 پیام منو تو کانالتون بزارین این اتفاقات تو روحیه خانواده مون تاثیر گذاشته خواهش میکنم لطفا بگین برای دفع
و رفع بلا چیکار کنیم؟آیا ما طلسم شدیم؟
❣❣❣❣❣❣
سلام ممنون از کانال خوبتون.حداقل روزی دوبار سر میزنم.
میخواستم از تجربیات دوستان بهره ببرم.
من 49سالمه..از کودکی تپل بودم وبعدم چاق..
از نوجوانی با چاقیم مشکل داشتم..واعتماد به نفس نداشتم همیشه در انزوا وخجالت ..
بگذریم دردسرتون ندم که چقدر رژیم..باشگاه..و..یکم لاغر بعدش دوبرابر چاق😊😊😊
خلاصه چالش همیشگی زندگیم ..انواع دمنوش..قرص..عرقیجات..انواع رژیم..
اخرشم 5سال پیش با بای پس معده اشنا شدم با دردسرررر فراوان و بدبختی رضایت شوهر انجام دادم..بعد حدود سه ماه از 105شدم73,
ولی بعد دوسال بازم پرخوری هام..با وجود معده کوچکم☹️☹️شدم 80..بی حالی و ضعف بماند...دوباره قرص و دمنوش گرفتم هیچ کدوم اثر نداره...خسته ام خییییلی..
الان نفخ شدید معده و روده و یبوست داغونم کرده..گاهی مجبور به استعمال شیاف میشم..دمنوش سیاهدانه...دمنوش بارهنگ و عرق نعناع وگلاب...دمنوش رنجبیل دارچین عسل..هرچی توی اینستا بگین..فایده نداره..
من دنبال لیز کننده روده هام هستم..خشکی مزاج ندارم اما ببخشید عضلات روده م میل به دفع ندارن.
کسی میتونه یه راه موثر بهم یاد بده..
توروخدا رژیم وورزش نگین دیگه توان ندارم.
طب سنتی و...که صدتاشو انجام دادم.
میترسم برم دکتر گوارش..بگن سرطان یا انسداد روده دارم..البته نفخ روده و عدم اجابت مزاج ربطی به عمل بای پس نداره..ولی موجب چاقی دوباره شده.. ممنون
ایدی ادمین👇🏻🌱
@baharakjan