#فال_روزانه 💚🧡
فروردین
تو این رابطه کمی دودلی به وجود اومده که باعث شده بینتون فاصله و دلتنگی و دوری بیفته، بحث و دلخوری های پی در پی که اتفاق میفته باعث ناراحتی هر دو طرفتون شده ولی دوست داشتنتون دوطرفست.
اردیبهشت
با شريك عاطفيتون که دوستش داری بیرون میرید و دیدار دارید ولی ممکنه کمی از هم دور بشید و دیدارتون محدود بشه پس بهتره برای حفظ رابطتون تلاش کنید.
خرداد
یک خانوم به عنوان رقیب احساسی شما در این رابطه حضور داره و باعث شده بینتون فاصله بیفته خودتون ناراحتید و بهش فکر میکنید، اطمینان داشته باشید که شخص احساسیتون هم به شما فکر میکنه، بزودی دیدار براتون اتفاق میفته.
تیر
دوست داره از احوالاتت با خبر بشه ولی نسبت بهت حسادت میکنه چون خیلی دوستت داره، بزودی از طرفش پیام یا تماسی خوشحالت میکنه ولی این رابطه دچار شک و تردید میشه که خودت احساس ناراحتی میکنی.
مرداد
اگر از هم دلگیر هستید بزودی باهم دیگه آشتی میکنید، دلتنگی دوطرفه براتون دیده میشه، بزودی باهم دیدار دارید و این رابطه مسیر بهتری رو میره.
شهریور
دوست داشتن آقا نسبت به شما زیاده ولی ممکنه بخاطر مسائلی بینتون فاصله بیفته و باعث بشه دلتنگ هم دیگه بشید، قلباً دوستتون داره و بهتون فکر میکنه.
مهر
احتمالاً به خاطر درگیری های کاری و مشغله های فکری بینتون فاصله و دوری افتاده ولی بهتون فکر میکنه و شخص احساسیتون در قول و قراری که بهتون تو این رابطه داده پایبند و وفاداره.
ابان
اگر بحث یا قهری داشتید و یا جدایی بین هر دوتون بوده نگران نباشید چون زمان زیادی نمیبره و دوباره این رابطه گرم میشه، فعلاً شخص احساسیتون مسائل کاری و یا مشکلاتی در این مسیر فکرش رو درگیر کرده و او هم تا حدی از شما دلخوره.
اذر
شخص احساسیتون از دستتون ناراحته و گویی به شما پشت کرده ولی تو این رابطه دلتنگی و تنهایی و ناراحتی دیده میشه ولی بزودی با پیشنهادی تازه بهتون ابراز علاقه میکنه.
دی
توی این رابطه ی احساسی شخصی اطرافتونه که به این رابطه ی شما حسادت میکنه و از این موضوع ناراحته مراقب باشید. بزودی از طرف شخص احساسیتون با پیام یا تماسی خوشحال میشید.
بهمن
توی این رابطه ی احساسی ناراحتی و مشکلات دیده میشه، شاید شخص احساسیتون به قول و قرارش نسبت به شما عمل نکنه ولی نگران نباشید چون این مشکلات به کمی زمان نیاز داره.
اسفند
رابطه ی سردی براتون دیده میشه و دیدارهاتون به تاخیر میفته. ممکنه برای مدتی از هم دور باشید ولی خیلی زود باهم قرار میزارید.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
خیلی خوش بینانه که فکر کنیم در سن ۲۷سالگی پدر و مادر میشویم و چیزی حدود ۵۰سالگی فرزندی خواهیم داشت بیست و چند ساله
میانگین عمر در ایران حدودا ۷۰سال است..
یعنی تقریبا میتوانیم تا چهل و چند سالگیه فرزند یا فرزندانمان کنارشان زندگی کنیم و حتی نوه ی کوچکمان را وقتی تازه به شیرین زبانی افتاده بغل بگیریم و بعد کوله بارمان را ببندیم و راهی آخرت شویم
اما در واقع بینانه ترین حالت وقتی در سی و چند سالگی ازدواج میکنیم و روز به روز شاهد افزایش سن ازدواج هستیم ...
اینجا یک ماجرای غم انگیز به وجود میاید که باید با آن روبه رو شویم و آن این است که قرار است فرزندانمان را خیلی زود ترک کنیم و شاید هیچ وقت نتوانیم نوه ی شیرینمان را بغل بگیریم
نمیخاهم از دیر ازدواج کردن ها و دیر بچه دار شدن ها و تک فرزندی گله و صحبت کنم
فقط خواستم بگویم دلم به حال نسل خودمان و نسل بعد از خودمان خیلی میسوزد
نسلی تنها ،میان پیشرفت های دیجیتالی
نسلی که مجبور است به دوست مادرش بگوید خاله و در رفیق صمیمی اش دنبال برادر نداشته اش بگردد
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#پاسخ_اعضا 🧡
سلام ادمین عزیز میخواستم در جواب خانومی که اعتراض کردن چرا همه نظر تندی درمورد مادرشوهری دادن که بی اجازه رفتن داخل خونه عروسشون بگم که فکرمیکنم شما پیام این مادرشوهرعزیز رو درست نخوندید والا شماهم همین جوابهارو به ایشون میدادین. ایشون گفتن حق پسرم این زن بی نظم و کثیف نبود. خانم دکتر کارمیکنه درآمدشو خرج کیف و کفش و لباس برندش میکنه تا پز کلاسشو به مابده. بعدهم به دختربزرگش که گفته موضوع ازچه قراره دخترش هم پیشنهاد داده بیاهمگی وسط هفته سرزده بریم خونشون تا خجالت بکشه از این به بعد خودشو جمع کنه. و خیلی چیزهای دیگه توی پیام این خانوم هست که فقط ثابت میکنه این خانم هم موضع مادرشوهر و عروس رو در قبال عروسش گرفته و هم نسبت به عروسش خیلی حسادت میکنه. اگر ایشون عروسش رو مثل دختر خودش میدونست فکرنمیکرد عروسش میخواد پز لباسشو بده باعث خوشحالیش بود که عروسش از پوشیدن لباس هایی که دوست داره لذت میبره. من فکر میکنم بهترین کار اینه که هم مادرشوهر و خواهرشوهرها و هم عروس ها حد خودشون رو بدونن و دخالت تو کارهای هم نکنن مطمئنا شماباگفتن اینکه میخواستم به عنوان دختر خودم بهش راهنمایی کنم هیچ وقت نمیتونید از سنگینی دخالتی که در کار عروستون کردین کم کنید. بهتره حدوحدودها حفظ بشه دخالتی در زندگی عروستون نکنین اگر خودش ازتون راهنمایی خواست در حدی که دخالت محسوب نشه بهشون راهنمایی بدین. والسلام.
🌹🌹🌹🌹🌹
سلام ممنونم ازکانال خوبتون
براخانمی که درمان جوش صورت برادخترشون میخواستن؛دخترمنم خیلی جوش میزدوازماسکهای خانگی استفاده کردالان خیلی عالی شده؛ماسک خاک رس وروغن درخت چای خیلی مفیدبود
❣❣❣❣❣
سلام به ستاره عزیز ممنون از کانال خوبتون درجواب عزیزی که در باره نهضت سوال کردند باید سماجت به خرج بدن وپیگیر بشن میتونستن تو امتحان اول مرداد امسال هم شرکت کنند خیلی سمج باش وکارت رو پیگیری کن واگر جوابت ندادن برو تهران وزارت کد پرسنلی وفیش های واریزی بانک وخلاصه هر سند مالی داری ببر تا ان شا الله برات پیگیری کنند
۰۹۳۳۰۸۳۴۰۳۸این شماره اقای پیشگو بهش بدین تو گروه کشوری نهضت ادش بشه ومشکلش رو مطرح کنه
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
باسلام،
درجواب اون مادری که صورت دخترشون جوش میزنه
به هیچ عنوان بدون نظرپزشک و خودسرانه راکوتان مصرف نکنید، عوارض بسیار بد روی کبد و کلیه داره، فقط تحت نظرپزشک و انجام ازمایشات دوره ای باشه
دختر ۱۸ ساله ای سال گذشته به خاطر این قرص داشت کلیه ش از دست میرفت که با چندباردیالیزبرگشت، لطفا پیام منو بزارید
❣❣❣❣❣
سلاام توروخدابزارش
اون خانمی که قرص راکوتان میخادبخورن به دخترش برای جوشاش من شندیم یکی خورده بودکل دندوناش خراب شده بودولی جوشاش تموم شدن دیگه نزده بود...
خاهشن بزارش ستاره جون لطفا
❣❣❣❣❣❣
در جواب اون مادر عزیزی که از اون مادرشوهر دفاع کردن و گفتن نباید اینجوری باهاشون صحبت میشد... حقیقتش ببخشید ولی واقعا از پیامتون خنده ام گرفت😂 واقعا اینکه یه نفر ساده دل باشه این مجوزو به ما میده کلید بندازیم بدون اجازه بریم تو خونش؟ من اگه مادر خودمم این کارو بکنه ناراحت میشم و تذکر میدم چه برسه به بقیه درباره اخلاق عروس هم خب الان گفتن این موضوع به پسرشون چه دردی رو دوا میکنه جز اینکه زندگیشون تلخ بشه؟ اگه عروس اخلاقش هم بد باشه نباید سر پسرت غر بزنی که زنت اینجوریه زنت اونجوریه چون عروسه که عوض نمیشه فقط اعصاب پسرت بهم میریزه و تو زندگیشون تاثیر داره (این اتفاق عینا توی زندگی یکی از اقواممون افتاده و الان در آستانه ی طلاق هستن)
پرسیدین که تو اطرافیانتون مردی هست که بهش ظلم بشه؟ بعله هست و دقیقا همین مشکلو داره و با خانومش و خانواده ها مطرح کرده تا مشکلشون حل بشه، پسر ایشون اصلااا آدم ساده ای نیست که نیاز باشه نصیحتش کنن خود اون خانوم هم تو حرفاش اشاره کرد که هر چی بهش میگم نذار بره سرکار بهش بگو خونه رو جمع و جور کنه و... پسرش گوش نمیده خب این یعنی چی؟ یعنی اون حضرت آقا کار کردن و حقوق زنشو دوس داره این چیزا هم براش مهم نیس😐 وقتی طرف مقابلت آشکار و نهان میگه با وضعیت موجود مشکلی نداره توصیه ی بیش از حد دخالته و باعث به هم خوردن زندگیشون میشه
این خانوم اگرم میخواد چیزی بگه باید به عروسش بگه نه پسرش تو زندگی مشترک وظایف هر کسی رو باید به خودش بگی نه به طرف مقابل چون اینطوری توقعاتی ایجاد میشه که اگه طرف مقابل انجامشون نده اون فرد ناراحت میشه و ممکنه باعث ایجاد دعوا بشه!
❣❣❣❣❣
ستاره جان سلام شما را به خدا این صحبت من را در کانال قرار دهید. در مورد اون مادر شوهری که گفتن عروسشون به زندگی نمی رسه.
من به همه اعضای کانال می گم همیشه این جمله امام علی(ع) را در نظر داشته باشید آنچه که برای خود می پسندید برای دیگران هم بپسندید.
اگر مادر شوهر دخترتون باهاش یه همچین رفتاری میکرد شما خوشتون می یومد؟ مسلماً خیر.
حالا شما قبل از اینکه به پس
پسرتون چیزی بگید یا توی خونه با بچه های دیگه جلسه بگیریدو در مورد عروستون صحبت کنید که غیبت هم محسوب می شه. شما زمانی که وارد خونه پسرتون شدید به نظر می بهترین کار این بود که خونشونو مرتب می کردید بعد که ازتون می پرسیدن بهشون می گفتید من فکر کردم شما دوتا تونم می رید سر کار وقت نمی کنید به کارهای منزل برسید این بود که من به عنوان یه مادر نتونستم تحمل کنم و تمیز کردم
اینکار شما چند تاحُسن ومزیت داشت.
1-هم عروس وهم پسرتونو شرمنده خودتون می کردید
2-غیبت نمی کردید
3-جلوی چشم دوتاشون عزیز می شد چون اونا متوجه دلسوزی ومحبت مادرانه شما می شدن.
4-آبروشونو حفظ می کردید.چون شما با صحبت کردن درمورد عروستون برای دختراتون هم غیب کردید وهم آبروشو بردید.
اینجوری هم پسرتون وهم همسر بیشتر فکرمی کردن وبرای اینکه این وضع تکرار نشه سعی می کردن همیشه مرتب باشن تا نکنه دوباره شما سرزده وارد منزلشون بشید.
گاهی اوقات انجام یه عمل از یکسال حرف زدن بهتره.
انشاالله خدا هممونو به راه راست هدایت کنه.
❣❣❣❣❣❣
#عاشقانه ❣
گفتم: "شما برید، منم میام الان! "
سر حوصله یه لیوان نسکافه از فلاسک ریختم و لباس کار سفیدمو پوشیدم و گوشیمم برداشتم و سلانه سلانه از پله ها رفتم پائین، توی پاگرد طبقه ی اول دیدمش، از همراهای بیمارا بود لابد...
نشسته بود روی پله ها، سر و وضعش اونقدری به هم ریخته بود که حتی توی بیمارستانم عجیب به نظر برسه از چشمای قرمز و پف کرده ش معلوم بود گریه کرده، صورتش هنوز خیس بود...
سرشو هر از گاهی محکم میکوبید به دیواری که بهش تکیه کرده بود و با صدای گرفته و خش دارش بی رمق زیر لب چیزی میگفت.
باید بی تفاوت از کنارش رد میشدم و به راهم ادامه می دادم اما نتونستم، هنوز عادت نکرده بودم به درد مردم...
نزدیک تر رفتم و با احتیاط گفتم: "حالتون خوبه ؟! "
سرشو بلند کرد و نگاه بی تفاوتی انداخت بهم، یخ بندون بود توی چشماش...
لیوان نسکافه رو گرفتم سمتش "میخورین؟! نسکافه ست! "
دو قطره اشک از چشماش چکید پایین ولی با ذوق خندید نسکافه دوست داره، ولی این اواخر نمیخورد، میترسید بچه مون رنگ پوستش قهوه ای بشه! "
بلند زد زیر خنده، سعی کردم بخندم...
دوباره به حرف اومد: "همه چی خوب بودا، خوشبخت بودیم! زن داشتم، یه خونه ی نقلی داشتم، بچه مونم داشت به دنیا می اومد، همه چی داشتم...
ولی امروز صبح که بلند شدم دیگه هیچی نداشتم!
بهش گفتم پسر میخواما من، رفتیم سونوگرافی، دختر بود...
به شوخی گفته بودم ولی جدی گرفته بود، دیشب قبل خواب پرسید: حالا که پسر نیست دوستش نداری بچه مونو؟!
در دهنمو گل بگیرن که به مسخره گفتم نه که دوستش ندارم، بعد زایمانت خودت و دخترتو جامیذارم توی بیمارستان و فرار می کنم خودم!
چیزی نگفت، به خدا جدی نبود حرفام، فکر کردم میفهمه از سر شوخیه همه ش، ولی نفهمیده بود...
ناشکری که نکردم من آخه خدا، از سر خریت بود فقط!
صبح که بیدار شدم دیدم خونریزی کرده توی خواب، درد داشته ولی صداش در نیومده، جفت از رحم جدا شده بود، تا برسونمشون بیمارستان هم زنم از دست رفته بود، هم بچه م..."
بی اختیار داشتم همراهش گریه می کردم...
"یه حرفایی رو نباید زد، نه به شوخی، نه جدی...
من خر آخه از کجا میدونستم دلش اونقدری از یه حرفم میشکنه که سر مرگ و زندگیشم باهام لج کنه و از درد بمیره ولی صدام نکنه! "
سرشو دوباره کوبید به دیوار و من بیشتر لیوان توی دستمو چنگ زدم، به هق هق افتاده بود
"آخرین بار نشد بهش بگم چقدر دوستشون دارم، هم خودشو، هم دخترمونو...
فکر میکردم حالا حالاها فرصت هست، ولی یهویی خیلی دیر شد، خیلی! "
اونقدری زار زد که بی حال شد دوباره، کاری از دست من و اشکام برنمیومد، نسکافه ی توی دستمم سرد شده بود دیگه...
بی سر و صدا عقب گرد کردم و از پله ها بالارفتم و برگشتم توی اتاق عمل و توی صفحه ی اول دفترچه ی یادداشت های روزانه م نوشتم:
"برای گفتن یه حرفایی همیشه زوده، خیلی زود...
برای گفتن یه حرفائیم همیشه دیره، خیلی دیر...
حواست به دیر و زودای زندگیت باشه همیشه...
عقربه های ساعت با اراده ی تو به عقب برنمیگردن
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817
#تجربه_اعضا 💚
سلام ادمین جان وقتت بخیر در جواب خانمی که فرمودند میخوام به دخترم قرص راکوتان بدم......
اولا سلام مادر🦋
من۱۵سالمه
صورتم خیلی جوش داره و منم خیلی روی جوش صورت حساسم😃
رفتم پیش یه دکتر خوب و شناخته شده
قرص راکوتان دادن۴ماه بخورم
دکتر خودشون گفتند که وقتی این قرص هارو میخوری خشکی لب میاره و یه چرب لب هم برام تجویز کردند🌼
۲ماه اول همهچیز خوب بود
جوشها کم کم رفت و خیلی کم صورتم جوش میزد و منم که خوشحال😆
لب هام خشک میشد ولی باخودم میگفتم میارزه اگه واقعا برای همیشه از شر این جوش ها خلاص بشم☺️
اما بعد از دوماه مدام خون دماغ میشدم(اینم بگم که من هیچوقت تا حالا در عمرم خون دماغ نشده بودم)روزی حداقل یک یا دوبار خون دماغ میشدم و خونش لخته لخته بود
گفتم شاید از گرما هستش ولی کم کم یه کوچولو فراموشی هم گرفتم.
فراموشی منظورم آلزایمر نیستااا😂
مثلاً امشب میگفتم صب که بیدار شدم برم فلان کاری رو انجام بدم ولی صب هرچی فکر میکردم یادم نمیاومد کارم چی بود
ریزش شدید مو پیدا کردم خییییلی وحشتناک بود
و اینکه خیلی هم لاغر شدم
حدود۷کیلو کم شدم
پا چشمام گود افتاده بود استخونای گردنم بیرون زده بود😢
تا اینکه رفتم به کاغذ راهنمای داخل جعبه قرص نگاه کردم دیدم بلههههه
این مشکلاتی که برای من بوجود اومده همش فقط و فقط بخاطر عوارض این قرص هاست
بازهم توی اینترنت سرچ کردم عوارض قرص اوراتان(اصلش اوراتانه مشابهش میشه راکوتان که عناصرشون فرقی باهم ندارن)
کلی نظر کاربران مجازی اومد که تقریبا همه این مشکلات رو داشتند. با پزشکم تماس گرفتم و ایشون گفتند هرچه سریعتر مصرف دارو رو قطع کنم
از اونروز دیگه مصرف نکردم خون دماغم خوب شد ولی ریزش مو ، و کم حواسیم هنوز درست نشده
بهتون توصیه میکنم اول ب راهنمای بروشور داخل جعبه قرص مراجعه کنید و بعد هم یه سرچی توی گوگل داشته باشید
ولی بنظرم به گل دخترتون بگید دیگه مصرف نکنند
ببخشید که زیاد حرف زدم🙏🏻
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#پرسش_اعضا 🧡
سلام برادمین عزیز خواهش میکنم اگه کسی میتونه منوراهنمایی کنه پسرم امسال میره دوازدهم ریاضی به ه مشاوری زنگ زدم گفتن پول زیادبایدبدی میخواستم ببینم پسرم چه طوری بخونه تایه رتبه خوب بیاره
❣❣❣❣❣❣
سلام ایام روتسلیت میگم🖤
من مشکلی دارم که بشدت منو مستاصل کرده واز شما وعزیزان خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید
من دوتا دختر دارم ۱۶و۱۰ساله.دختر کوچیکم بشدت از خواب شب متنفره.ودوس داره بیدار باشه در طول روز یاعصر هم نمیخوابه ولی صبح بین ساعات۸تا۱۲بیدار میشه.اصلا خواب شب رو دوس نداره همش میگه کاش میشد تاساعت۴و۵صبح بیدارباشم من توشبهای قدر اجازه میدم بیداربمونه وبش میگم ببین هیچ خبری نیست شبه همه جا تاریکه وهمه خوابن،ولی مرغش یه پاداره ومیگه من دوس ندارم بخوابم اگه هم به زور وعلیرغم میلش بفرستیمش اتاقش بیدارمیمونه درصورتیکه اگه بخواد سریع خوابش میبره هزارتا راهکاربش گفتم از ذکر وقرآن وصلوات وداستان هرچی که فکرشو بکنید،ولی فایده نداره یا اینکه دوس نداره روتختش بخوابه روزمین میخوابه منم میگم عیب نداره بزار راحت باشه مهم اینه بخوابه(بخاطررشدش)وبشدت دوس داره پیش من وباباش بخوابه شبایی که پدرش شیفته میاد تو اتاق من راحت میگیره میخوابه،وباید دستمو هم بگیره،
درصورتیکه دختر بزرگم هیچوقت دردوران کودکیش خوابش ازساعت۸و۹رد نمیشد حتی اگه مهمان بودیم یا مهمان داشتیم.
نکته دیگه اینکه اینجوری نیست که بگید باگوشی یاوسیله ای مشغوله به هیچ وجه اجازه نمیدم گوشی یا تبلت باخودش تواتاق ببره کلا یه قانون تو خونمون که هرکسی گوشیشوقبل خواب بزاره رو میز پذیرایی
کلا این دخترم تمام چیزایی که به نفعشه وبراسلامتی وموفقیتش هست رو دوس نداره مثلا درس،حفظ قران ،کلاس زبان،یاحتی شیرخوردن وخوردن صبحانه که برا رشدش مفیده،با اینکه کلاس پنجم میره ولی به نسبت خواهرش وبقیه دوستاش قدش کوتاهه۱۳۸هست تمام کاراها وعلائق وسلیقه های این دخترم برعکس اون یکی هست مثلا دختربزرگم بش میگفتم فلان چیز برات مفیده بدون اعتراض میپذیرفت ولی این هیچ جوره متقاعد نمیشه
خواهش میکنم والبته ممنون میشم اگه راهنمایی یا تجربه ایی داشته باشید🌹🌹
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@baharakjan
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
روز بخیر 🌻🌞
#حدیث_عشق🌱
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨
⎾@ranjkeshideha ⏌
••-••-••-••-••-••-••-••
#فال_روزانه 🧡💚
♥️#فروردين:هنوز باورت نکرده یا از لحاظ عاطفی آماده نیست،شرایط مالی این شخص خیلی بهم ریخته و ممکنه رو اخلاقش تاثیر گذاشته باشه
♥️#ارديبهشت :کمی به دلیل مشکلات مالی سرد ولی تو دلش بهت فکر میکنه
♥️#خرداد :لجبازی میکنه بخاطر حسادت هایی که داره یا ممکنه کمی دچار شک و تردید شدید شده باشه
♥️#تیر :نمیتونه تصمیم بگیره و نیاز به زمان داره و باید بهش حق بدی ،پولی مابین شما ناراحتی ایجاد میکند
♥️#مرداد :کمی ازت ناراحته یا بین شما فاصله وجود داره،سعی کنید بخاطر خانواده یا افراد فضول رابطه عاطفی خود را تغییر ندید
♥️#شهریور:هم دوستت داره هم متعهده فقط یه کم شرایط فعلی این شخص بهم ریخته است
♥️#مهر:اگه قبلا با هم کات کرده بودید به یک شروع و آغاز دوباره فکر میکنه
♥️#آبان:تنهایی یا بهم ریختگی که از قبل داشته تاثیر زیادی در رفتارش داره،خودت هم میترسی بهش اعتماد کنی
♥️#آذر:خودت ممکنه باعث رفتار ناراحت کننده ایی شده باشی سعی کن محبت رو بیشتر کنی
♥️#دی:فکر میکنه دوستش نداری یا مثل قبل نیستی کمی دچار سردرگمی و آشفتگی شده
♥️#بهمن :روت تعصب داره بخاطر همین زود از کوره در میره و بهم می ریزه سعی کن عصبیش نکنی
♥️#اسفند :علاقه مندی دو طرفه بین شما هست
قبل از اینکه دیگران تو رابطه ات تاثیر بزارن سعی کنید رابطه را کنترول کنید ،نفر سومی هست ک پوچ میشود
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#بخش_ششم دل توی دلم نبود نگران ترمه بودم، می دونستم الان دعوای شدیدی با علی کرده تو دلم خدا خدا می
#بخش_هفتم
زندگی به همین منوال می گذشت
تا اینکه یه روز که حسابی دلتنگ خواهرم بودم رفتم خونشون، وقتی در زدم علی دررو باز کردو تعارفم کرد برم تو وقتی داخل شدم دیدم خبری از ترمه نیس با کنجکاوی گفتم ابجیم کجاس
علی درحالی که توی لیوان شربت می ریخت گفت با مامانم رفته روضه خونه زهرا خانم همسایه ته کوچمون البته یه ساعتی میشه که رفته الان که پیداش بشه
میخواستم برم دنبالش که علی گفت نیاز نیس الان میاد
معذب بودم همونجا روی کاناپه نشستم که علی با دوتا لیوان آب پرتقال اومد پیشم و بهم تعارف کرد، ازش گرفتم و گذاشتم روی میز. دقایقی گذشت و خبری از ترمه نشد پاشدم که برم علی مانع شد و گفت کجا چقدر عجله داری بمون الان خواهرت میاد بیاد ببینه اومدی اینجا و نموندی ازت دلخور میشه ها و بعد دستمو گرفت و کنار خودش نشوند
نمی خواستم فکر بد بکنم من علی رو به عنوان داداشم پذیرفته بودم
گیج و منگ نگاهش کردم
سریع بلند شدم و به طرف در رفتم و قبل از اینکه دررو باز کنم دیدم کلید در درچرخید و قامت رعنای ترمه نمایان شد، منو که دید لبخندی زد و گفت تو اینجایی؟؟
_اره دلتنگت بودم اومدم ببینمت دیدم نیومدی خواستم برگردم خونه
ترمه بغلم کرد و من در آغوشش آروم شدم سعی کردم اتفاقات چند دقیقه پیش رو فراموش کنم
که علی گفت تعارفش کردم بیاد داخل دید نیستی ده بار پاشد
می خواست بره به زور نگهش داشتم تا بیای
ترمه :ممنون خوب کاری کردی اگه می اومدم می دیدم نیستی ناراحت می شدم
و به سمت اتاق رفت و منم دنبالش. نگاهم به علی افتاد که دیدم چشمکی بهم زد
تعجب کردم و حالم بد شد اخم هامو درهم کشیدم و سرمو زیر انداختم
علت رفتارهای علی رو نمیفهمیدم چطور می تونست به خواهرم خیانت کنه
ترمه از من خیلی زیباتر و جذاب تر بود واقعا درک نمی کردم علی دنبال چی بود از رفتارهاش آنقدر عصبانی بودم که دلم می خواست همونجا سرش فریاد بزنم اما
می ترسیدم چون با کوچکترین حرف من ممکن بود جنجال برپا بشه و حتی این میون خونی هم بریزه.
نیم ساعتی کنار خواهرم موندم و سعی کردم با علی چشم تو چشم نشم و بعد خداحافظی کردم و راهی خونه شدم
تمام راه گریه کردم وتوی دلم با علی دعوا می کردم، خواهرم برای علی زیاد بود حیف بود که عمرش رو اینطور در کنار این مرد هوسباز تباه کنه
یک بغض بزرگ توی گلوم بود حس می کردم با سکوتم به ترمه خیانت می کنم، تصمیم گرفتم مدتی خونه اشون نرم و جلو دید علی نباشم، نمی خواستم دیگه هیچ وقت با علی روبه رو بشم
شب بدون اینکه شام بخورم رفتم تا بخوابم دلم می خواست موضوع رو با یه نفر درمیون بگذارم اما با فکر اینکه شاید من اشتباه کنم خودمو آروم کردم و سعی کردم بخوابم
تو افکار خودم غوطه ور بودم که دیدم بابا اومد تو و گفت: دخترم خوبی چرا برای شام نیومدی؟
+میل نداشتم...
بابا یه چندتا سوال در مورد اینکه روزت چطور گذشت و خواهرت چطور بود ازم پرسید و تنهام گذاشت و رفت تا بخوابه و منم کم کم چشم هام سنگین شد و خوابم برد
چند روزی گذشت و من فقط از طریق تلفن از ترمه خبر داشتم
و هربار می پرسید چرا نمی آیی بهم سر بزنی منم درس رو بهانه کردم تا اینکه یه روز ترمه بهم زنگ زد و گفت علی زنگ زد و گفت کارش طول می کشه منم حوصله ام سر رفته بیا پیشم
هرچی من ومامان بهش اصرار کردیم که اون بیاد قبول نکرد و گفت کار دارم
منم آماده شدم و رفتم پیشش هنوز نیم ساعت نگذشته بود که سرو کله علی پیدا شد
ترمه به استقبالش رفت وخسته نباشید گفت و پرسید عزیزم چه زود اومدی لیستی که صبح دادمو نگرفتی؟؟
علی باکلافگی گفت ای وای فراموش کردم الان حتما نیاز داری؟
ترمه: دارم که لیست نوشتم
-به خدا خیلی خسته ام میشه خودت بری از همین سوپری سر کوچه بخری؟...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#پاسخ_اعضا 🧡
سلام در مورد خانمی که دخترشون شبا نمیخوابه و دوست نداره شب و ...
ببینید اینجور که پیداست دختر شما میخاد به شما بفهمونه که از خوابیدن رنج میبره شما نباید اونو تنها بزارید اون میترسه از خوابیدن و اینکه میاد شبا پیش شما میخوابه یعنی اینکه ترس داره تو وجودش
تو مرحله اول پیشنهاد میکنم شما با دخترتون صحبت کنید تا علت اینکارشو بهتون بگه تا خدای نکرده باعث دردسر نشه هرچند تو این سن ترس طبیعیه اما اگر با صحبت و همدردی نشد بایداز مشاور کمک بگیرید
موفق باشید👍👍🌸🌸🌸
❣❣❣❣
سلام ،برای اون خانواده که گفتن پسرشون میخواد دانشگاه بره ،استاد حسین احمدی خیلی خوبه و قیمتش هم مناسبه.
۰۹۱۲۱۰۰۹۶۵۶زنگ بزنن یا پیام بدن بهشون
برا اون خانم هم شاید دخترشون ترس داره می ترسه که میگه پیش خودم خوب میخوابه ولی تو اتاقش شب تا صبح بیداره. خلاصه یه فکری برا ترسش بکنن...
❣❣❣❣❣
سلام درجواب اون مادری که دخترش شب نم خابه وکاراش برعکسه..شایدازغلبه ی مزاجش باشه بهتره پیش طب اسلامی وسنتی ببرینش هم خواب وخوردوخوراک وهم علایق تنظیم میشه..انشالله که مشکلش برطرف بشه...شایدم دوست نداره تنهایی بخابه وبایدپیش شمابخابه
❣❣❣❣❣❣
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#پرسش_اعضا 💚
سلام عزیزم میشه پیام منو تو کانال بزارید،این داستان خواهرمه، همسرم من دو سال پیش دوتا تلگرام توی گوشیش داشت که یکی از تلگرامش مخفی بود یه روز اتفاقی پسرم که داشت با گوشی همسرم بازی میکرد دستش به تلگرام خورد و باز شد متوجه شدم به یه خانم بیوه که همسایمون هستش پیام میداده بهش گفتم و چون خیلی گریه میکردم گفت از روی خیرخواهی بهش پیام میدادم و قسم خورد که دیگه بهش پیام نمیدم،،،،در طی این دو سال سه-چهار بار دیگه بهش پیام داد و من چون تلگرامش رو حک کردم متوجه میشدم یکبار بهش گفتم گفتش من اگر بخوام باهاش ازدواج کنم تو نمیتونی کاری کنی و یکبار دیگه گفتش من معذرت میخوام شیطان گولم زد،،،،تا یک هفته پیش که دوباره بهش پیام میداد پیام های عاشقانه خیلی عاشقانه،!بهش گفتم گفتش شیطان گولم زده که اینکارارو کردم
لطفا بهم کمک کنید ممنونم
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@baharakjan
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a