🇵🇸 Ranyaa | رانیا
#ختم_قرآن آیات ٧٨ الی ٨۴ سوره قصص
#ختم_قرآن
آیات ٨۵ الی ٨٨ سوره مبارکه قصص
آیات ١ الی ۶ سوره مبارکه عنکبوت
• یکنفر معتقد به مسئله مهدویت، طبق اعتقاد تشیع،ددر سختترین شرایط، دل خالی از امید ندارد و شعلهی امید همواره وجود دارد.
میداند که این دوران تاریکی، این دوران ظلم، این دوران تسلط ناحق و باطل قطعا سپری خواهد شد!
این یکی از مهمترین آثار و دستاوردهای این اعتقاد است.
- مقاممعظمرهبری
#امام_زمان 🌱
@ranyaa_313
لباس گرم چند لایه حضرت آقا امروز در اتاق جلسات غیر رسمی با حضور بعضی مسئولین سازمان تبلیغات، خیلی برای چشم های بینا پیام دارد.
با یکی از حاضرین جلسه صحبت میکردم گفت کاغذی روی دیوار نصب بود به این مضمون که به جهت صرفه جویی در مصرف گاز رعایت های بیشتری در این مکان صورت میگیرد.
"حسین ابراهیمی"
#لباس_گرم #لبیک_یا_خامنه_ای
@ranyaa_313
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
دنیای عجیبی شده😑 #سپاه @ranyaa_313
دیروز یکی ازم میپرسید مگه قبلا سپاه رو تو لیست سازمانهای تروریستی قرار ندادهبودن؟
گفتم نه، قبلا آمریکا سپاه رو تروریسیتی اعلام کردهبود، الان اروپا میخواد تروریستی اعلامکنه. بهنظرم دیگه ایندفعه واقعا کار جمهوریاسلامی تمومه! 😔😂
#ایران_قوی #سپاه
در فتنههای پیچیدهی دوران نزدیک به ظهور ولی معصوم، فقط اونایی به سلامت عبور میکنن که اطاعت و پیروی از ولیفقیه رو یک فریضهی عبادی میدونن، نه صرفا یک عمل سیاسی.
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای
@ranyaa_313
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
دیروز یکی ازم میپرسید مگه قبلا سپاه رو تو لیست سازمانهای تروریستی قرار ندادهبودن؟ گفتم نه، قبلا آ
وسط بحرانهای جهانغرب و هیاهوی رسانهای علیهجمهوریاسلامی و تروریستیخوندن سپاه، دیگهکمکم باید عادت کنیم که بهجای چهلوسه بگیم چهلوچهار :)🇮🇷
#ایران_قوی #لبیک_یا_خامنه_ای
🎞 مستند ماجرای امروز
💠 مستندی درباره شهید آرمان علیوردی
📺 شبکه افق
🕐 پنجشنبه ۲۹ دی ماه، ساعت ۱۹:۳۰
#شهید_آرمان_علی_وردی
#لبیک_یا_خامنه_ای
@ranyaa_313
آنها نمیدانند که #پاسدار یک اداره نیست که تحریم شود و مارک #تروریست بخورد!!
پاسداری یک فرهنگ است، یک بینش است یک هویت است .
مبارزه با هر ظلم و ستم است.
تا ظلم، سلطه گری، تجاوز، انحراف است پاسدار هم هست که مبارزه کند.
"عالیه سادات"
#سپاه
@ranyaa_313
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
• امشبقدمقدمباهمبریمکربـــلا؟ ' :) حوالی ساعت 22 ' - #شب_جمعه
منِ شکسته، منِ بیقـــرار در اتوبوس
گریستم همهی جاده را، اتوبـان را
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
منِ شکسته، منِ بیقـــرار در اتوبوس گریستم همهی جاده را، اتوبـان را
نگاهِ خستهی من تا به آسمان برســـد،
کشاندهاست بهدنبالِ خویش بـــاران را...
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
نگاهِ خستهی من تا به آسمان برســـد، کشاندهاست بهدنبالِ خویش بـــاران را...
ولی نخواسته در بینِ راه سوزانــدم
دلِ اهـالیِ محرومِ چنــد استـان را !
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
ولی نخواسته در بینِ راه سوزانــدم دلِ اهـالیِ محرومِ چنــد استـان را !
بر آن سـرم که کنارِ ضریـــح یـاد کنم
- ولـو به قدرِ نـگاهـی - تمــامِ آنـان را
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
بر آن سـرم که کنارِ ضریـــح یـاد کنم - ولـو به قدرِ نـگاهـی - تمــامِ آنـان را
نگاههای پـر از حسـرتِ کشـاورزان
میانِ دشت تکـانهای دســتِ چوپـان را . .
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
نگاههای پـر از حسـرتِ کشـاورزان میانِ دشت تکـانهای دســتِ چوپـان را . .
و آن غـریبه که در قهوهخـانهی سـرِ راه،
همان که خــم شد و بوسیــد تکّـهی نـان را،
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
و آن غـریبه که در قهوهخـانهی سـرِ راه، همان که خــم شد و بوسیــد تکّـهی نـان را،
همان که نــامِ تو را بـرد زیـرِ لـب وقتی
که رویِ میـزِ غذا میگذاشت لیـوان را
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
همان که نــامِ تو را بـرد زیـرِ لـب وقتی که رویِ میـزِ غذا میگذاشت لیـوان را
همانکه گفت: ببینـم تو زائــری؟ گفتـم:
خـدا بخواهـد... آهی کشیــد قلیـان را ...
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
همانکه گفت: ببینـم تو زائــری؟ گفتـم: خـدا بخواهـد... آهی کشیــد قلیـان را ...
همان که گفت: به آقــا بگو غلــط کردم!
بگـو ببخشـد راننــدهی بیـابـان را
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
همان که گفت: به آقــا بگو غلــط کردم! بگـو ببخشـد راننــدهی بیـابـان را
بگو : از آنچه که میدانـد او پشیــمانم
خودش نشـان دهد ایکاش راهِ جبــران را ..
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
بگو : از آنچه که میدانـد او پشیــمانم خودش نشـان دهد ایکاش راهِ جبــران را ..
چهقــدر بغــض ، چهقــدر آه با خود آوردم!
و التمــاس دعــاهای مـــرزداران را
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
چهقــدر بغــض ، چهقــدر آه با خود آوردم! و التمــاس دعــاهای مـــرزداران را
خلاصه اینکه بهقــولِ رفیــقِ شاعــرمان،
« چهقــدر سخـت گذشتیـم مــرزِ مــهـران را » ! :)
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
خلاصه اینکه بهقــولِ رفیــقِ شاعــرمان، « چهقــدر سخـت گذشتیـم مــرزِ مــهـران را » ! :)
[همچنانبـــاران؛پــردهیدوم]
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
نجــف شـروعِ زمـین بود و ابتدای سفـر
نجــف به رویِ ســرِ من گرفت قــرآن را !
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
مــرا گـرفـت در آغــوش، موکـبِ اول
مــنِ دچــارِ تـحـیـّر ، مــنِ پــریـشان را (:
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
مــرا گـرفـت در آغــوش، موکـبِ اول مــنِ دچــارِ تـحـیـّر ، مــنِ پــریـشان را (:
در این طریـق فقط میـزبـان به سجـده شدهاست
که توتیــا بکنـد خــاکِ پایِ مهمــان را !
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
در این طریـق فقط میـزبـان به سجـده شدهاست که توتیــا بکنـد خــاکِ پایِ مهمــان را !
یکی گرفته پــدر را به رویِ دوشِ خــودش
یکی کـشانـده به سویـت عصــازنـان 'جــان' را . . .