43.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تشیع پیکر پاک شهید حسین انتظاریان روی دستان مردم شهید پرور اردکان
اللهم انا لانعلم منهم الا خیرا#راسک #شهدا_شرمندهایم 🆔 @bso_ardakan #شهید_انتظاریان #شهدای_مدافع_وطن #روز_قدس #ماه_امید #همپای_طوفان #می_خوانمت از #طوفان_الاقصی تا #طوفان_الاحرار #رسای_اردکان •رسا|روابط عمومی سپاه اردکان• ▪️| @rasa_ar |▪️
🚩 «چی شده رئیس؟!»
تکیهکلامش رئیس بود. توی اتاق که آمد، فهمید آب و روغن قاتی کردهام!
گفت «چی شده رئیس؟! تو فکری؟!»
در مورد تغییر مواضع توپهای پدافندی بهش گفتم و اینکه مهندسی نمیتواند توی این ماجرا به ما کمک کند.
🚩 دستمان توی پوست گردو بود. استادِ بنا نداشتند و گیر بودیم. شیرینِ قضیه این بود که یکماهه باید کار را جمعوجور میکردیم. گزارشش را هم باید تصویری میفرستادیم بالا...
🚩 حسین که شنید، خاطرجمع و محکم گفت: «بسپار به من رئیس...!» آستین بالا زد. همهفن حریفِ گردان افتاد جلو؛ فرمانده آتشبار بود، شد استادِ بنا! و با کمک بقیه، سه روزه کار را تمام کرد...
👤 راوی: آقای خراسانی
✍️ احمد کریمی
#شهید_حسین_انتظاریان
#راسک
🆔 محفل نویسندگان منادی
https://eitaa.com/joinchat/2328953113C3e644bfcef
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️
🚩 اگر خودش راننده نبود، اصرار میکرد نگه داریم! جایش مهم نبود، پمپ بنزین، مجتمع رفاهی و خدماتی یا ...
این مال زمانی بود که همراه میرفتیم اصفهان. برای آموزش باید ساعت 7 صبح خودمان را میرساندیم دانشکده امیرالمومنین علیه السلام.
صدای اذان که میآمد میزد کنار، یا باید میزدیم کنار. مهم بود نماز اول وقتش از دستش نرود...
🚩 یکبار هم پسرهاش را آورد مغازه برای اصلاح. گفت «اینجا باشن... کار دارم... میرم و بر میگردم، میبرمشون!»
نایستاد. سریع رفت.
از پسر بزرگش که نشست برای آرایش موهاش پرسیدم «بابات کجا رفت؟!» گفت «رفت مسجد... برای نماز جماعت...»
👤 راوی: کمالی
✍️ خانم منتظرالحجه
#شهید_حسین_انتظاریان
#راسک
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️
🚩 "اگر دفترچهام را خواندید یا چاپ شد به مردم بگویید: کتاب#یادت_باشد را حتما بخوانند که درسها و نکتههای خوبی را میتوان از این کتاب گرفت."
✍️ دستنوشته شهید #حسین_سرسنگی
#راسک
#کتابخوانی
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️