#شهداوامامزمان
🌷شهید محمدرضا تورجی زاده
🥀شهید محمدرضا تورجی زاده در یکی از نوارهای مصاحبه اش می گوید:
«راه را گم کرده بودیم، همهی ابزارهای مادی از کار افتاده بود! دیگر هیچ امیدی نداشتیم... بچه ها مضطرب به سمت من آمدند، پرسیدند تورجی! راه را پیدا کردی؟کمی نگاهشان کردم، چیزی نگفتم اما گویی کسی در درونم حرف میزد! کسی راه درست را نشان میداد!
🌷 گفتم : «بچه ها ! فقط یک راه وجود دارد.» همهی نگاهها به من بود، بعد ادامه دادم ما یک امام غائب داریم ایشان فرمودند: در سختترین شرایط به داد شما میرسم.
فقط باید از همه جا قطع امید کنیم با خلوص کامل حضرت را صدا بزنیم مطمئن باشید حضرت ما را کمک میکنند شک نکنید!»
🥀🇮🇷 بعد مکثی کردم و گفتم:« الان هر کسی به سمتی حرکت کند همه فریاد بزنیم: یا صاحب الزمان ادرکنی!»
بیشتر بچه ها حرکت کردند همه اشک میریختند و از عمق جان #امام_زمان را صدا میزدند...
🇮🇷🥀یکدفعه دیدم چند نفر از دور با لباس پلنگی به سمت ما می آیند! ما سریع پشت درختان و صخرهها مخفی شدیم؛ دقایقی بعد سرم را کمی بالا آوردم، آنها را میشناختم با خوشحالی از جا بلند شدم ، فریاد زدم و صدایشان کردم!
آنها هم با خوشحالی به سمت ما آمدند.
گفتم :«بچهها دیدید امام زمان ما را تنها نگذاشت؟!»
هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات
#شهدا_شرمنده_ایم
#سلام_بر_شهدا
#تداوم_راه_شهدا
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️
۲۸ اردیبهشت سالروز شهادت
🥀شهید سیدمجتبی هاشمی
اولین فرمانده کمیته انقلاب مرکزی تهران و فرمانده گروه فدائیان اسلام در طول جنگ ایران و عراق بود که پس از بارها تهدید و سوءقصد به جانش در ۴۵سالگی با زبان روزه در خیابان وحدت اسلامی تهران از پشت توسط منافقین که به عنوان مشتری وارد مغازهاش شده بودند هدفِ تیراندازی و ترور قرار گرفت و به شهادت رسید.
#سالروزشهادت
#سلام_خدابرشهیدان
#شهدا_شرمنده_ایم
#با_شهدا_تا_ظهور
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️
26.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ا🇮🇷 ۲۶ خرداد سال ۹۶ — سالروز تشییع پیکرهای پاک و مطهر شهدای غواص
آنهایی که با دستان بسته، زنده به گور شدند.
《 شهدا رفتند تا امروز ایران پیروز و سربلند بماند
#یادشهداباصلوات
#شهدا_شرمنده_ایم
#شهدا_گاهی_نگاهی
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️
🌷✨به یاد همرزم و رفیق محمودرضا
🌷✨شهید مرتضی مسیب زاده
حاج مرتضی بعد از شهادت محمودرضا آمد تبریز . آمد سر خاک محمودرضا نشست و بلند بلند گریه کرد....
بعد بلند شد آمد کنار . حاج بهزاد اصرار می کرد یکی از بچهها حرف بزند. هیچکس حاضر نشد حرف بزند....
🥀کنار مرتضی ایستاده بودم. اصرار کردم حرف بزند. قبول نکرد....
گفت: میشه کوثرو بگیری بیاری؟ گفتم: بله. رفتم کوثر را از مادر معززش گرفتم و آوردم دادم بغل مرتضی....
یکی دو دقیقه کوثر را به حرف گرفت بعد دادش به من و شروع کرد مثل آدمهای حیران دور خودش چرخیدن و با گریه حرف زدن. گفت: خدا... داغ جدایی رو تحمل کنم یا داغ موندنو؟
گفتم کوثرو بغل کنم شاید آروم شم اما نشدم....😔
و های های گریه کرد.....😭
راوی : برادر شهید
شهید محمود رضا بیضائی
#شهدا_شرمنده_ایم
#مدافعان_حریم_آل_الله
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️