🔴 #کتاب #رمان « #مارش_رادتسکی » در جامعه ایرانی چه چیز را هدف قرار می دهد؟ / قسمت دوم
✅ گسترۀ زمانی این رمان شصت و پنج سال است، از نبرد سولفرینو در 1859تا شروع جنگ جهانی اول در 1914 و پهنۀ جغرافیایی آن از شهرکی در اوکراین تا وین، مرکز امپراتوری و مرزهای آن را باروسیه در بر میگیرد. اما مارش رادتسکی، به رغم نظر برخی از منتقدان که در مقدمۀ مترجم به آن اشاره شده، #رمان #تاریخی نیست. به این دلیل ساده که وقایع آن حول هیچ رویداد مهم یا شخصیت بزرگ تاریخی شکل نمیگیرد. البته فرانتس یوزف اول، امپراتور اتریش، در چند صحنه ظاهر میشود و آغاز و انجام رمان هم دو رویداد مهم تاریخی است: #نبرد_سولفرینو و کشته شدن #فرانتس_فردیناند #ولیعهد_اتریش در سارایهوو. اما نبرد سولفرینو وقایع این رمان را در دل تاریخ قرار نمیدهد، بلکه سبب میشود که پدر بزرگ از دل یک صحنۀ بزرگ تاریخی بیرون بیاید نه برای آن که شاهد یا کنشگر صحنههای تاریخی دیگر باشد، بلکه برای آن که در حاشیۀ تاریخ زندگی کند. فرانتس یوزف اول هم جزو شخصیتهای رمان نیست، جزو اسباب صحنۀ آن است. توصیفهایی که در رمان از او میشود و شبیه توصیف طبیعتی است که رمان از آن سرشار است، طبیعتی که گاه دلنشین و ملایم و گاه خشن و سخت است، اما در همه حال کند و بر یک روال است و جز یک بار، در صحنۀ جشن پایان رمان، هیچ چیز تازهای در آن رخ نمیدهد. امپراتور هم مثل قهرمانهای رمان هیچ کار تازهای نمیکند. او هم منتظر جنگی است که میداند رخ میدهد و میداند که رخ دادنش به شکست امپراتوری میانجامد. 👈(رهبری هم می داند که اگر با #امریکا به جنگیم محکوم به شکستیم‼️)
✅ پیام مارش رادتسکی چیست؟ #معصومی می گوید: «از اثری چنین چندلایه و پیچیده نمیتوان توقع پیامی صریح داشت... همۀ ما ماجرای دیالکتیک خدایگان و بندۀ هگل را میدانیم. بنا به تعبیر رایج از این نظر هگل، بنده در بندگی خدایگان و از راه بندگی او به آزادی میرسد. اگر این تعبیر از سخن هگل درست باشد، باید گفت که مارش رادتسکی در مجموع پیامی ضد هگلی دارد. آدمهای این داستان بندگی میکنند اما به آزادی نمیرسند. از این نظر مثل قهرمان رمان بازماندۀ روزند که عمری را به بندگی میگذراند اما حتی در روابط شخصی خود هم طعم آزادی را نمیچشد. آنچه در صحنۀ جشن در مارش رادتسکی رخ میدهد طلیعۀ آزادی نیست، آغاز آشوب و جنگ است و آثار این آشوب تا روزگار ما باقی مانده است. میتوان گفت که تاریخ دو سه قرن اخیر در سایۀ تعبیری از سخن هگل بوده است. هر از گاه صداهایی از ما میخواهند که به بندگی حزب، پیشوا، فلان مرام یا مسلک، سیر ناگزیر تاریخ، پیشرفت تکنولوژی، دست پنهان بازار آزاد، و بتهای دیگر تن دردهیم تا روزی به آزادی برسیم. اگر مارش رادتسکی پیامی داشته باشد آن پیام این است که سرانجام بندگی آزادی نیست، شورش بندگان است و شورش بندگان غالبا مقدمۀ بندگی دیگری است. راه آزادی از #آزادی میگذرد.
✅ به عبارتی #معصومی با ملاحظاتی مدعی است این رمان معتقد است #مردم با #بندگی_خدا، #حکومت_دینی و #اطاعت هدایت های داهیانه #رهبری به خوشبختی و سعادتمندی نمی رسند بلکه با #لیبرالیسم غربی و کنار گذاشتن نقش خدا در هدایت بشر است که می توان خوشبخت بود‼️
✅ #رمان #مارش_رادتسکی با پیام #براندازی #نظام در #جمهوری_اسلامی_ایران اجازه نشر گرفته و حتی آن را #اول_کردند ، #جایزه می گیرد و #مردم به خواندن آن تشویق می شوند‼️
✅ این کتاب هم #سرنخ خوبی است برای شناسایی رگه های #نفوذ_فرهنگی در #جمهوری_اسلامی_ایران و برنامه ریزی برای حفظ #انقلاب ، برنامه ریزی برای تولید #رمان های متعدد و جذاب در راستای نیل به اهداف #نظام مقدس #جمهوری_اسلامی_ایران و خشکاندن رگه های نفوذی، ان شاالله
📡 به کانال #رصد_فرهنگی بپیوندید 👇👇👇
eitaa.com/joinchat/1802240000C83cefa672d
ارتباط با ما
@rasadef