eitaa logo
رساگر نیوز
1.3هزار دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
21هزار ویدیو
121 فایل
سلام دوستان هدف کانال اینه که اهداف انقلاب رو برابر اعمال وحرفهای منحرفین پر رنگ وبا صدای رسا اطلاع رسانی بکنه
مشاهده در ایتا
دانلود
بعداز افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم. حتی نان خشک. ️فقط لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم. وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم. باز آقا لبخندی زد. بعد نماز صبح گفتم. بعد از نماز ظهر هم گفتم. تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریمااااا. اذان مغرب را گفتند. آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: امشب سفره افطار نداریم؟ گفتم پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم . نیست. آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟ خندیدم و گفتم : صد البته که هست. رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم و بشقاب و قاشق آوردم. پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا. هنوز لیوان پر نکرده بود. صدای در آمد. طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در . آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود تعارف کن بیایند بالا. همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند. آقا فرمود : خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند. من هم گفتم بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم. آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند. در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهدند. الحمدلله آب در لوله ها هست. فراوان. مرحوم نواب چیزی نگفت. یوسف رفت در را باز کند. وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد. گفتم اینا چیه؟ گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده. گفت بگویم هر چی فکر کردند این همه غذای پخته را چه کنند؛ خانمش گفته چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها. گفته بدهند خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارد. آقا یک نگاه به من کرد. خندید و رفت. من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم. کارشان که تمام شد، رفتند. آقا به من فرمود، دو نکته: اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی تاخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟ دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟ بعد فرمود : مشکل خیلی‌ها  همینه. نه سکوتشون از سر انصافه، نه سر و صداشون. وقتِ نداشتن، جیغ می زنند. وقتِ داشتن، بخل و غفلت. هدیه به روح همسر عزیزشون که دیروز به رحمت خدا رفتند فاتحه ای نثار کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و احشره واحشرها واحشرنا مع الشهداء و الصدیقین و الأئمة المعصومین. 🔰 جام عقیق
🔴 کجایند نواب ها؟ 🔹یکی از شخصیت هایی که از بدو اعلام موجودیت اسرائیل در سال 1327 شمسی، به دفاع از فلسطین پرداخت شهید سیدمجتبی ‎ است. وی که در آن وقت جوانی سی و چندساله بود با سخنرانی و فراخوان عمومی، از 5 هزار نفر برای اعزام به سرزمین های اشغالی ثبت نام بعمل آورد.‏ 🔸سپس بهمراه جمعیت فدائیان اسلام بیانیه ای صادر کرد که پنج هزار نفر از فدائیان رشید اسلام عازم کمک به برادران فلسطینی هستند و با کمال شتاب از دولت ایران اجازه حرکت به سوی فلسطین را می خواهند و منتظر پاسخ سریع دولت می باشند و از دولت خواست تا امکان عزیمت داوطلبین را فراهم کند.‏ 🔹نواب با ابراهیم حکیمی نخست وزیر وقت ملاقات نمود و درخواست جدی فدائیان اسلام تأکید نمود. اما حکیمی در این دیدار پاسخ روشنی به او نداد و بررسی مسئله را به روزهای بعد موکول کرد. پیگیری ها و تلاشهای فدائیان اسلام نهایتاً بی نتیجه ماند و دولت خواسته آنان را اجابت نکرد.‏ 🔸آذر ۱۳۳۲ گروهی از دانشمندان وعلمای اسلامی اجلاسی را تحت عنوان «مؤتمر اسلامی»، به منظور چاره جویی برای مقابله با تهاجمات اسرائیل و کمک به مردم فلسطین در اردن برگزار کردند. «جمعیت انقاذ فلسطین» و «مکتب الاسرارالمعراج» از ‎ برای شرکت در آن اجلاس دعوت به عمل آوردند.‏ 🔹نواب این موضوع را با برخی ازعلمای مطرح درمیان گذاشت و برخی از این علما، شرکت در این اجلاس را به عنوان تکلیف شرعی برعهده نواب گذاشتند. پس از دریافت دعوت نامه مؤتمر اسلامی، مجلس مشورتی در مسجد محمدیه سرچشمه تهران برپا شد که پس از موافقت اکثریت اعضای فدائیان اسلام، برای تأمین‏ هزینه این سفر فیش هایی از سوی فدائیان اسلام به فروش رسید و مبلغ هشت هزار تومان جمع آوری شد. نواب صفوی در تاریخ ۱۱/۹/۱۳۳۲ به عراق سفر کرد و فردای آنروز به بیروت و از آنجا به بیت المقدس عزیمت نمود. شرکت نواب در این اجلاس بازتاب گسترده ای در سطح مطبوعات داخل ایران داشت.‏ 🔸در اولین جلسه مؤتمر اسلامی، نواب صفوی فرصت سخنرانی در حضور رؤسای ممالک، اندیشمندان و علمای اسلام را پیدا کرد. در حاشیه این اجلاس، اندیشمندان مسلمان و سران کشورها درخواست دیدار با وی را داشتند. او با سیدقطب اندیشمند مسلمان و برخی سران کشورها همچون ملک حسین اردنی دیدار کرد. 🔹ایشان به قدری درخشیدند که مرد هفته شناخته شدند و در روزنامه های عربی عکس نواب و ملک حسین شاه اردن راچاپ کردند و نوشتند که ملک حسین تحت تأثیر سخنان نواب از سوار شدن برماشین ساخت انگلیس خودداری کرد. سیدقطب هم تحت تأثیر سخنان نواب گفته بود: «أنتَ هُنا فی قلبی». 🔸در جلسه با ملک حسین گفت من تا کنون با پادشاهان ملاقات نکرده ام و از دیدن پادشاه خوشم نمی آید اما چون تو سید هستی، استخاره کردم خوب آمد. به شوخی گوش او را گرفت و گفت: پسر عموجان این انگلیسها خیلی خطرناکند. از تو انتظار دارم اراضی غصب شده فلسطین را از چنگال یهود غاصب آزاد سازی.‏ 🔹پس از کنفرانس نواب با هفتاد نفر برای بازدید بخش اشغالی قدس رفته بود یکباره عبایش را کناری انداخت و به حاضران گفت که باید برویم و درآن مسجدی که در منطقه اشغالی واقع است نماز بخوانیم و هر کس آماده شهادت است با ما بیاید. در حالیکه همه ترسیده بودند ، او حرکت کرد و دیگران نیز با‏ وجود آنکه سربازان اسرائیل دستها را بر روی ماشه گذاشته بودند به دنبال وی به راه افتادند و نماز را به امامت وی خواندند. 🔸نواب در جواب احمد سوکارنو رئیس جمهور وقت اندونزی که پس از بازدید، از نواب پرسیده بود که چرا چنین کاری کردی و نزدیک بود ما را به کشتن دهی؟ گفته بود: «بردم تا شهیدتان کنم تا ملتهای مسلمان با کشته شدن نمایندگانشان، بیدار شوند.» 🔹وی در دیداری که از دانشگاه عین الشمس قاهره داشت، یاسر عرفات که در آن هنگام دانشجو بود را مورد خطاب قرار می دهد که فلسطین زیر چکمه های صهیونیزم و آمریکا جان می دهد و تو می خواهی مهندس شوی؟ 🔸‏تو باید شرافتمندانه بجنگی و از سرزمینت دفاع کنی. یاسر عرفات، که بعنوان اولین مقام بلند پایه، پس از انقلاب اسلامی به ایران سفر نمود، در دیدار با حضرت امام خمینی (ره) خود این خاطره را تعریف و از شهید نواب به نیکی یاد کرد. 👤 ـــــــــــــ مجله مجازی رساگرنیوز کانالی با اهداف انقلاب @rasagarnews