eitaa logo
خبرگزاری رسا
45.1هزار دنبال‌کننده
39.9هزار عکس
10.5هزار ویدیو
135 فایل
..:: ما صدای رسای حوزه ایم ::.. با جدیدترین اخبار #مراجع و #حوزه_های_علمیه و همچنین خبرهای بروز ایران و جهان همراه #خبرگزاری_رسا باشید. 💠ادمین: @Admin_it_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
خبرگزاری رسا
🔲 یک ساعت به خودت بپرداز! ▫️ آیت الله سید حسین قاضی طباطبایی از خاندان عریق و ریشه‌دار «قاضی» تبری
⭕️ باید کفش آن‌ها را پیش پایشان جفت کنی! 🔘 عالم بزرگ اخلاقی حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در جوانی بعد از دو سال تلمّذ و شاگردی در محضر آیت الله آخوند ملا حسینقلی همدانی، به ایشان عرض می‌کند: من در سیر خود به جایی نرسیدم. آقا در جواب از اسم و رسمش سؤال می‌کند. او تعجب کرده و می‌گوید: مرا نمی‌شناسید؟! من جواد ملکی تبریزی هستم. ایشان می‌گویند: شما با فلان ملکی‌های بستگی دارید؟ آقا میرزا جواد آقا چون آن‌ها را شایسته نمی‌دانسته، از آنان انتقاد می‌کند! آخوند ملا حسینقلی در جواب می‌فرمایند: هر وقت توانستی کفش آن‌ها را که بد می‌دانی، پیش پایشان جفت کنی، من خود به سراغ تو خواهم آمد. 🔘 آقا میرزا جواد آقا فردا که به درس می‌رود، خود را حاضر می‌کند که در محلی پایین‌تر از بقیه‌ی شاگردان بنشیند تا رفته رفته کسانی که از آن فامیل در نجف بودند و ایشان آن‌ها را خوب نمی‌دانسته، مورد محبّت قرار می‌دهد و آخر به جایی می‌رسد که کفششان را هم پیش پای آن‌ها جفت می‌کند. چون این خبر به آن طایفه که در تبریز ساکن بوده‌اند، می‌رسد و رفع کدورت بین دو فامیل می‌شود. 🔘 بعد از این حادثه آخوند او را ملاقات می‌کند و می‌فرماید: دستور تازه‌ای نیست. تو باید حالت اصلاح شود. تا از همین دستورات شرعی بهره‌مند شوی. ضمناً یادآوری می‌کند که کتاب مفاتیح‌الفلاح شیخ بهایی برای عمل کردن خوب است. 📚 بخشی از کتاب «سیره و خاطرات علما» نوشته آیت الله جاودان، صفحه 83 🆔 @rasanewsagency
خبرگزاری رسا
⭕️ باید کفش آن‌ها را پیش پایشان جفت کنی! 🔘 عالم بزرگ اخلاقی حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در جوانی بع
🔳 همه معلّم می‌خواهند؛ حتّی شما! ▫️ مرحوم آقای آقا شیخ مرتضی زاهد در عصر مرجعیت آیت‌الله بروجردی به قم مشرّف می‌شوند. بعد از انجام کارها برای دیدن آقای بروجردی به منزل ایشان می‌روند. ایشان به اتاقی که آقای بروجردی جلوس داشتند وارد می‌شوند. همان دمِ در بر زمین می‌نشینند و هنگام نشستن طبق معمول زانوها را در بغل می‌گیرند. ▫️ بعد از تعارفات اوّلیه، ایشان آیت‌الله بروجردی را مورد خطاب قرار می‌دهند و عرض می‌کنند: آقا من استخاره کرده‌ام که در محضر شما یک حدیث بخوانم، خوب آمده است. کسانی از حاضران در صدد منع ایشان برآمدند که البتّه گوش ایشان این حرف‌ها را نمی‌شنید؛ اما در برابر آیت‌الله بروجردی_ چون گوششان کمی سنگینی داشت_ دست پشت گوش نهاده تا بهتر بشنوند و فرمودند: بگذارید بفرمایند. مجلس موعظه‌ای بر پا می‌شود و آقای آقا شیخ مرتضی چندین حدیث می‌خوانند. ▫️ شیخ از جمله این حدیث را می‌خواند که: «هَلَکَ مَن لَیسَ لَه حَکیمٌ یُرشدهُ» و بعد می‌گویند: آقا همه معلّم و استاد می‌خواهند، حتی شما. معلّم شما، امام زمان(عج) است. حتّی حضرت ولی عصر(عج) هم معلّم می‌خواهد و معلّم ایشان خدای متعال است. مجلس تمام می‌شود و آقای آقا شیخ مرتضی برمی‌خیزند. مرحوم آقای بروجردی هم به بدرقه‌ی ایشان تا دم در منزل می‌آیند و این مقدار بدرقه، عجیب و غیرمعهود بود. 📚 بخشی از کتاب «سیره و خاطرات علما» نوشته آیت الله جاودان، صفحه 89 🆔 @rasanewsagency
خبرگزاری رسا
🔳 همه معلّم می‌خواهند؛ حتّی شما! ▫️ مرحوم آقای آقا شیخ مرتضی زاهد در عصر مرجعیت آیت‌الله بروجردی
🔶 همه باید پشت سر ایشان باشیم! 🔸 من بارها از مرحوم مغفور رضوان جایگاه آیت‌الله آقای حاج میرزاعبدالکریم حق‌شناس شنیده بودم؛ بعد از اینکه مرحوم بروجردی به قم آمدند و ریاست حوزه و مرجعیت عالیه را برعهده گرفتند، بعضی از اطرافیان مرحوم آیت‌الله آقای حاج سیدمحمدتقی خوانساری، یکی از مراجع ثلاثه‌ قبل از آقای بروجردی، به ایشان عرض کرده بودند که شما از آقای بروجردی اعلم هستید. 🔸 آیت‌الله حق‌شناس می‌فرمودند: البته این سخن قابل تأمّل بود که چرا دنبال ایشان می‌روید؟ اما این مرد بزرگ در جواب فرموده بود: امروز پرچم به دست ایشان است و همه‌ی ما باید پشت سر ایشان حرکت کنیم. « امّا مَن خاف مقام ربّهِ و نَهیَ التفسَ عن الهوی فان الجنه‌ی هی المأوی» 📚 بخشی از کتاب «سیره و خاطرات علما» نوشته آیت الله جاودان، صفحه 97 🆔 @rasanewsagency
خبرگزاری رسا
🔶 همه باید پشت سر ایشان باشیم! 🔸 من بارها از مرحوم مغفور رضوان جایگاه آیت‌الله آقای حاج میرزاعبدال
💠 سبب هجرت از بروجرد 🔹 روزی حاکم شهر بروجرد به دیدن عالم بزرگ شهر آیت‌الله سید مرتضی طباطبایی رفته بود. پس از شرفیابی و انجام کارهای لازم و برخاستن چون به صحن خانه آمد، فرزند ارجمندشان سید مهدی بحرالعلوم که در آن وقت به حساب سن در شمار اطفال و قابل نشستن در مجلس نبود را ملاقات کرد. ایشان را به حاکم معرفی کردند. حاکم ایستاد و اظهار لطف و مهربانی نمود. سپس منزل را ترک کرد. 🔹 با رفتن او سید مهدی نوجوان خدمت پدر رسید و گفت: باید من از این شهر بیرون بروم، می‌ترسم هلاک شوم. پدر فرمود: چرا؟ گفت: قلب خود را که ملاحظه می‌کنم، می‌بینم از آن ساعتی که حاکم به من مهربانی نموده، فی‌الجمله میلی به او پیدا کرده و آن بغضی که باید به او داشته باشم، ندارم. دیگر نباید در اینجا ماند. 🔹 سبب هجرت ایشان از بروجرد به عتبات عالیات همین حادثه‌ی به‌ظاهر کوچک است. البتّه کسی که پایه‌ی فهم و دیانتش در سن نوجوانی به این استحکام باشد، نتیجه چنان خواهد شد که در سنین بالاتر آوازه‌ی بزرگی و کرامتش عالم را پر کند. 📚 بخشی از کتاب «سیره و خاطرات علما» نوشته آیت الله جاودان، صفحه 102 🆔 @rasanewsagency
خبرگزاری رسا
💠 سبب هجرت از بروجرد 🔹 روزی حاکم شهر بروجرد به دیدن عالم بزرگ شهر آیت‌الله سید مرتضی طباطبایی رفته
💠 می‌گوید که حبّ جاه ندارد؟ 🔹 آیت‌الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می‌فرمودند: در مجلس استادم جناب آخوند ملا حسینقلی همدانی مذاکره حب جاه شد. من عرض کردم بحمدالله من حبّ جاه ندارم. رو کرد به مرحوم حاج شیخ کاظم و فرمود: ببین میرزا جواد چه می‌گوید؟ 🔹 این مطلب گذشت تا موقعی که عده‌ای از خویشان ما یعنی مَلِکی‌های تبریز برای زیارت به کربلا مشرّف شدند، من ناگزیر به رفت و آمد و معاشرت با آنها بودم. تأمّلات بعدی برای من روشن کرده که معاشرتم با آنها، همه ناشی از حبّ جاه است. 📚 بخشی از کتاب «سیره و خاطرات علما» نوشته آیت الله جاودان، صفحه 103 🆔 @rasanewsagency
خبرگزاری رسا
💠 می‌گوید که حبّ جاه ندارد؟ 🔹 آیت‌الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می‌فرمودند: در مجلس استادم جن
💠 «تحیّر» بعد از فهمیدن است 🔹 یک‌روز در درس پنج‌شنبه‌ی علّامه عسکری یکی از شاگردان ایشان که از قم به محضر می‌آمد، عرضه داشت: فلان روز عالم و نویسنده‌ی مشهور لبنانی شیخ محمد جواد مغنیّه را در کنار میدان صفاییه ملاقات کردم. ایشان فرمود: من قرآن را یک دوره تفسیر کرده‌ام، اما با مشکی روبه‌رو نشده بودم؛ ولی در شرح و توضیح نهج‌البلاغه‌ی امیرالموؤمنین فلج شده‌ام. در این حال هم ایشان دست به پیشانی خود زده بود. 🔹 علّامه فرمود: این احساس فلج شدن به این خاطر است که مغنیه نهج را فهمیده؛ بنابر این او را فلج کرده است و قرآن را نفهمیده و لذا توانسته از کنار آن به‌‌راحتی بگذرد. بعد فرمود: برای تفسیر قرآن به دانشمندانی مثل علّامه طباطبایی نیاز است. 📚 بخشی از کتاب «سیره و خاطرات علما» نوشته آیت الله جاودان، صفحه 163 🆔 @rasanewsagency
خبرگزاری رسا
💠 «تحیّر» بعد از فهمیدن است 🔹 یک‌روز در درس پنج‌شنبه‌ی علّامه عسکری یکی از شاگردان ایشان که از قم
💢 نزاع میان دو برادر، به شما ربطی ندارد! ▪️ کسی از مردم سامرا به دلیلی شخصی، نسبت به آیت الله میرزامحمدحسن شیرازی صاحب فتوای تنباکو، دشمنی می‌ورزید. به خاطر این دشمنی فرزند بزرگ ایشان «میرزا محمد» را مضروب ساخت. میرزا محمد به علت این ضربت درگذشت. میرزای شیرازی، در این واقعه هیچ نگفت و کمترین واکنشی نشان نداد. دشمنان آن روز اسلام واقعه را مورد توجه قرار دادند و خواستند برای ایجاد فتنه‌ای در دنیای اسلام، از آن بهر‌برداری کنند. بدین منظور عده‌ای به سامرا آمدند و به خدمت میرزا رسیدند و از وی درخواست کردند تا در مورد از دست رفتن فرزندش و کار ناشایستی که- با توجه به مقام میرزا- واقع شده است، اقدامی بکند و دستوراتی بدهد. ▪️ میرزا از این پیشنهاد استقبال نکرد و فرمود: «می‌خواهم خوب بفهمید! شما حق ندارید در هیچ یک از امور ما مسلمانان دخالت کنید! این قضیه‌ای است که میان دو برادر اتفاق افتاده است.» و بدین ترتیب آن‌ها را از خود راند. آن عده با بینی‌هایی به خاک مالیده از حضور میرزا مرخص شدند. ▪️ این جریان در آن ایام در پایتخت عثمانی، استانبول، به دربار این دولت «باب عالی» رسید. خلیفه عثمانی از این موضع مرجع شیعه شادمان شد و به والی بغداد دستور داد که خود به محضر میرزا برسد و از وی تشکّر کند و از وقوع حادثه با ابراز تأسّف، اعتذار جوید. 📚 بخشی از کتاب «سیره و خاطرات علما» نوشته آیت الله جاودان، صفحه 115 🆔 @rasanewsagency
خبرگزاری رسا
💢 نزاع میان دو برادر، به شما ربطی ندارد! ▪️ کسی از مردم سامرا به دلیلی شخصی، نسبت به آیت الله میرز
🔲 مگر تو در هنگام نماز صدا هم می‌شنوی ▫️ مرحوم حاج محمد جاودان یا مرحوم میرزا ابوالقاسم جاودان نقل کردند: عمه خانم مرحوم شیخ مرتضی زاهد یک بار منزل ایشان آمده و شکایت کرده بودند همسایه رادیو روشن می‌کند و صدای آن را زیاد می‌کند. رادیو هم موسیقی پخس می‌کند و خصوصا سروصدای آن، ظهر، هنگام نماز، مرا خیلی اذیّت می‌کند. شیخ مرتضی زاهد با تعجّب فرمودند: «مگر تو در هنگام نماز صدا هم می‌شنوی؟» 📚 بخشی از کتاب «سیره و خاطرات علما» نوشته آیت الله جاودان، صفحه 166 🆔 @rasanewsagency
خبرگزاری رسا
🔲 مگر تو در هنگام نماز صدا هم می‌شنوی ▫️ مرحوم حاج محمد جاودان یا مرحوم میرزا ابوالقاسم جاودان نقل
🔳 حالا حل شد! ▪️ در دیداری که مرحوم علّامه جعفری با مرحوم علّامه عسکری داشتند، اوّل سؤالی که علّامه عسکری بدون مکث از ایشان کردند این بود که شما چرا مثنوی را شرح کردی؟! منظورشان این بود خب کارهای دیگری می‌کردی حدیث شرح می‌کردی. ایشان گفت: من 5000 روایت شیعه را بین این شرحم قرار دادم، هر کس بخواهد این شرح را بخواند، این روایات را هم لاجرم می‌خواند. ▪️ علّامه عسکری فرمودند: حل شد. 📚 بخشی از کتاب «سیره و خاطرات علما» نوشته آیت الله جاودان، صفحه 171 🆔 @rasanewsagency
خبرگزاری رسا
🔳 حالا حل شد! ▪️ در دیداری که مرحوم علّامه جعفری با مرحوم علّامه عسکری داشتند، اوّل سؤالی که علّامه
⭕️ آرزوی وحدت آیت‌الله‌العظمی خویی 🔘 علّامه عسکری نقل می‌کردند: در نجف بودم کاروانی سنّی مذهب از ترکیه آمده بودند و در صحن حضرت امیر نماز می‌خواندند. آیت‌الله خوئی به من گفت: دلم می‌خواست برای این حدیث که در روایت داریم کسی که پشت سر آن‌ها نماز بخواند، انگار پشت سر رسول خدا نماز خوانده است، بروم در صف اوّلشان نماز بخوانمف ولی از عوام می‌ترسم. 🔘 این معنای وحدت همگانی است. ائمه به ما فرموده‌اند و ما الآن می‌رویم مکّه و مدینه پشت سر آن‌ها نماز می‌خوانیم. پس ائمه‌ی ما اینگونه بوده‌اند و دستور داده‌اند به ما. 📚 بخشی از کتاب «سیره و خاطرات علما» نوشته آیت الله جاودان، صفحه 169 🆔 @rasanewsagency
خبرگزاری رسا
⭕️ آرزوی وحدت آیت‌الله‌العظمی خویی 🔘 علّامه عسکری نقل می‌کردند: در نجف بودم کاروانی سنّی مذهب از ت
💢 آشنایی با استعمار در هشت سالگی ▫️ آیت‌الله جاودان درباره استادشان علّامه عسکری می‌فرمودند: استادم علّامه عسکری می‌فرمودند من هشت‌ساله بودم که در کتابخانه‌ی پدربزرگم دو نوشته در مورد تاریخ واقعه‌ی تنباکو و نیز کتاب «گفتار خوشِ یارقلی» را مطالعه می‌کردم. جریان رُژی که در دو کتاب اوّل آمده بود و داستان حزب‌الوطنی سیّدجمال‌الدین اسدآبادی که در «گفتار خوش یارقلی» نقل شده، مرا با استعمار و نقشه‌ها و اهداف آن آشنا کرده بود و این آشنایی، همه‌ی عمر ایشان را به‌نوعی در مبارزه با بیگانه و استعمار و استبداد صرف کرد! 📚 بخشی از کتاب «سیره و خاطرات علما» نوشته آیت الله جاودان، صفحه 181 🆔 @rasanewsagency
خبرگزاری رسا
💢 آشنایی با استعمار در هشت سالگی ▫️ آیت‌الله جاودان درباره استادشان علّامه عسکری می‌فرمودند: استادم
⭕️ تشکیل حکومت اسلامی در عراق ▪️ علّامه عسکری قبل از سال 42 شمسی تصمیم گرفته بودند در عراق حکومت اسلامی تشکیل دهند؛ لذا حزب‌الدعوة را تأسیس کردند که شهید صدر و شهید حکیم هم از اعضای آن بودند. ▪️ قرار آن‌ها بر این بود سه سال مخفیانه به این حزب دعوت کنند، مانند پیامبر اکرم که سه سال دعوت خصوصی داشتند. بعد به طور عمومی اقدام کنند. اما استعمار، بعدها که حزب‌الدّعوة فراگیر شد، برای جلوگیری از این جریان، حزب بعث را درست کرد. ▪️ علّامه می‌فرمود: اگر استعمار یک سال دیرتر حزب بعث را علم می‌کرد، انقلاب ما در عراق به سرانجام می‌رسید. آن‌ها غالب اعضای مؤسّس جزب‌الدّعوة را کشتند و می‌خواستند علّامه عسکری را نیز بکشند که علّامه از عراق به لبنان فرار کرد و از آنجا به ابران آمد. جمله معروف «ذوبوا فی‌ الخمینی کما ذاب فی الاسلام» که از زبان شهید صدر نقل شده در حقیقت شعار این حزب بوده است. 📚 بخشی از کتاب «سیره و خاطرات علما» نوشته آیت الله جاودان، صفحه 182 🆔 @rasanewsagency