*⃣ جهان بینی #سطحی سپاهیان یزید / هر کس #حاکم باشد، پس حق است
🔹عاشورا شناسی ما بیشتر با توجه به جبهۀ حسینی عاشورا است؛ اما پایۀ دیگر عاشورا شناسی، ورود به جهان ذهنی و باورهای کسانی است که آن قساوت تاریخی را آفریدند. عاشورا از منظر امام حسین(ع) و یارانش، روزی است که یا باید با عبید الله بن زیاد، نمایندۀ یزید در کوفه، بیعت میکردند و یا تن به شهادت میدادند. آنان راه دوم را برگزیدند و به استقبال مرگ خونین رفتند.
🔸اما سپاهیان کوفه، نگاهی دیگر به ماجرا داشتند و همان نگاه، آنان را به آن جنایت بزرگ واداشت. عدهای از آنان که آن روز در کربلا برای کشتن امام حسین(ع) و یارانش بیتابی میکردند، از سابقهای مقبول در اسلام و در جنگهای علی(ع) با معاویه برخوردار بودند. اگر گوشۀ چشمی هم به وعدههای ابن زیاد داشتند، آن را پاداشی حلال برای خود میدانستند؛ نه آنکه انگیزۀ اصلی آنان برای حضور در جنگ باشد. آنچه آنان را در این رویارویی، انگیزه و نیرو میبخشید، عقیدۀ آنان دربارۀ خلافت و جایگاه آن در اسلام بود. آنان دفاع از خلیفۀ وقت را -چه علی باشد یا معاویه و یا یزید!- دفاع از کیان اسلام و سرزمینهای اسلامی و عین دینداری میدانستند.
🔹آنان که در جنگ صفین به طرفداری از علی(ع) شمشیر زدند، فرق علی را با معاویه، در جایگاه آن دو میدانستند، نه در شخص علی یا شخص معاویه. آنها در جنگ صفین میگفتند: علی(ع) خلیفه است و معاویه طاغی بر خلیفه. پس باید در رکاب خلیفه زمان علیه معاویه طاغی جنگید. به همین دلیل و با همین استدلال هم در سال ۶۱ که یزید بر مسند خلافت بود، در دفاع از یزید خلیفه با حسین طاغی بر خلیفه جنگیدند! و این جنگ را وظیفه شرعی خود و مورد رضای خدا و پیامبر می دانستند! برای آنها، حق یعنی در سپاه خلیفه بودن، اگرچه خلیفه، یزید باشد، و باطل یعنی در برابر خلیفه قیام کردن، اگرچه قیام کننده پسر پیامبر باشد.
🖊 رضا بابایی
https://eitaa.com/joinchat/1259012196Cf820049860