eitaa logo
راشِدون
185 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
194 ویدیو
14 فایل
اگردنیاراغاری‌تصورکنیم‌وماهمان‌انسانهای‌اولیه‌باشیم که‌کمی‌رشدکرده وصاحب‌تکنولوژی‌شده‌ایم هنوزهم‌برای‌بقاواثرگذاری،به‌نوشتن‌نیازداریم. مهمان کارشناس‌اتاق‌عملی هستیدکه جهان معمولی وفهم ناکاملش را به‌ کلمه تبدیل می‌کند. محب‌مولاعلی|همسر|مادر|دانشجو‌معماری
مشاهده در ایتا
دانلود
.1_164542723.mp3
زمان: حجم: 2.4M
بسم الله.. اینو پخش کنین و باهام همراه بشین.. به بهونه ی شبِ زیارتیِ اباعبدالله و شبِ عزیزِ ولادتشون : http://eitaa.com/rashedooon
راشِدون
بسم الله.. اینو پخش کنین و باهام همراه بشین.. به بهونه ی #شب‌جمعه شبِ زیارتیِ اباعبدالله و شبِ عزی
سیدالشهدا دیوونه میخواد.. عاقل ماقِل زیاد بودن که چُرتکه دستشون بود.. بن حر که رئیس نگهبانان و شُرطه هایِ کوفه بود، در واقعیتِ تاریخی پیرمردی بود و سنی ازش گذشته بود.. سیدالشهدا که از مکه به سمتِ کوفه در حرکت بود، او رو می بینه. در جایی همدیگه رو ملاقات میکنن و آقا ازش دعوت میکنه و میفرماد که: به من ملحق شو.. او جواب میده که: جنگ و اینا شرمندتم! ولی یه اسبی دارم تیز رو که هر کسی سوارش شده، کامیاب شد و به هدفش رسید... این اسب برا تو.. دیدگاهِ عاقلانه رو داری؟ دیدگاهِ عاقلانه اینطوری تحلیل میکنه که بیعتِ با تو خطرناکه و ممکنه باعثِ کشته شدنم بشه! اما از اونجایی که تو پسرِ پیامبری و پیامبر هم کلی سفارشِ تو رو به مردم کرد، ما یه اسب داریم که بهت بدیم... دیوونه‌ی عاشق چی میگه؟ دیوونه‌ی عاشق عابس بن شَبیب عه که نقل شده از عراق (!) زمانی که آقا در مکه بود و هنوز اصن راه نیوفتاده بود، میره به سیدالشهدا ملحق میشه... و تا آخرش هم با آقا می مونه و با سینه یِ برهنه هم مبارزه میکنه و جان میده.. اینجا عقل رنگی نداره! عقل حیرت زده یه گوشه فقط تماشا میکنه... http://eitaa.com/rashedooon
بازم دیوونه سراغ داری؟ آره‌.. اَنَس پسرِ حارثِ کاهِلیِ اَسَدی.. یارِ پیامبر و از محبانِ اهل بیت. منتها آدمِ نَدار و کم درآمدی بود.. اینقدر که لباس نداشت و برایِ اینکه آفتاب اذیتش نکنه تویِ خاک بدنش رو فرو می بُرد! چی میشددد و دَری به تخته میخورد که کمی خرما میخورد... آدمی با این وضع بود... واردِ مسجد شد و پیامبر در مسجد حاضر بود و سیدالشهدا هم در آغوشِ پیامبر. اَنَس خدمتِ پیامبر رسید. و آقا بهش فرمود: انس این پسرمو در یکی از زمین هایِ عراق می کُشَن... انس شوکه شد. و آقا بهش فرمود: نشه که صدایِ مظلومیتش رو بشنوی و کمک بخواد و کمکش نکنی! این در جانش رسوخ کرد. یه روز در در جنگِ صفین، انس با مولاعلی همراه بود که همتون شنیدید در اونجا به کربلا رسیدن. نمازِ صبح رو به جماعت خوندن و آقا در دشت قصدِ گشت و گذار داشت. انس دنبالِ مولاعلی رفت... اَنَس میگه: دیدم مولا به جایی رسید و کنارِ گودالی نشست و خاکش رو می بویید و سجده میکرد و خاک به سر میریخت و اشک میریخت... آقا بعد از مدتی بلند شد و ازش پرسیدم: آقاجان اینجا چه جاییه؟ چرا این کارا رو کردی؟ آقا فرمود: انس یادت میاد پیامبر بهت فرمود حسین رو در یکی از زمین های عراق میکُشَن؟ این همون زمین هست... این گودالِ قتلگاه بود. زمان گذشت و مولاعلی و امام حسن شهید شدن و امامت با سیدالشهدا بود. اَنَس ساکنِ مکه بود و داستان رو هم میدونست. ۶ ماه قبل از وقوعِ جنایتِ کربلا، رفت به کربلا و ساکنِ اونجا شد. اون موقع کربلا بَر و بیابون بود ! بهش میگفتن: آقا اومدی وسطِ بیابون چی میخوای آخه؟ بیابونه اینجا پیرمرد! آخه اون موقع پیرمرد شده بود.. و انس در جواب، اون دوتا روایتو از پیامبر و مولاعلی نقل میکرد برایِ سایرین. روزِ دومِ محرم اَنَس منتظرِ محبوب بود و با آغوشِ باز رفت به استقبالِ سیدالشهدا... اَهلاً وَ سَهلاً یَابنَ رَسول الله :) آقاجان بهش فرمود: اینجا چیکار میکنی؟ عرض کرد: اومدم که عقب نمونم! اومدم که هیچی مانعِ این نشه که کنارت نباشم... ۶ ماه در بیابانِ سرکش زندگی کرد که ۸ روز با حسین بمونه و تهش هم براش جون بده!
راشِدون
بسم الله.. اینو پخش کنین و باهام همراه بشین.. به بهونه ی #شب‌جمعه شبِ زیارتیِ اباعبدالله و شبِ عزی
حسین... حسین... حسین... محمد صالح اعلا چی گفته بود از قولِ اون شاعر احمدی؟ که بشینیم یه بار دورِ هم آه بکشیم؟ آقا یه بار دورهم بشینیم فقط بگیم حسین. هیچی هم نگیم و فقط بگیم حسین.. این نام آدم رو از این رو به اون رو میکنه... امشب شبِ زیارتیه و فردا تولدش به روزِ امام زمان گره خورده.. خیلی پیوندِ سیدالشهدا و امام زمان عمیقه رفقا... یه چیزی هم بگم. خطاب به اونایی که میگن چرا در ایامِ ولادت گریه میکنید؟ اولا که گریه بر سیدالشهدا، گریه یِ غم آلود نیست و مایه یِ فرح و نشاطه. ثانیا که پیامبر و حضرت صدیقه در روزِ ولادتِ سیدالشهدا برایِ سیدالشهدا گریه کردند. ثالثا که امام زمان فرمود: من صبح و شام برای تو (سیدالشهدا) گریه میکنم. رابعا آقا ما دیوونه‌ی عاشقیم :) دیوونه تکلیف نداره، دیوونه یهو میزنه زیرِ گریه، دیوونه چرتکه دستش نیست که چون حالا تولده من در اشکِ بر حسین بخل کنم.. منعِ دینی نداره، پیامبر گریست، حضرت صدیقه گریست. برایِ ما همین دو نفر کافی و حجته.. گریه یِ بر سیدالشهدا همیشه خوبه. ولادت و شهادت نداره.. چون گریه نوعی یاری و کمکِ به اوست.. یاری به معصوم هم واجب.. از امام صادق پرسیدن: عمرِ حضرت حجت چقدره؟ آقا فرمود: اون زمان که محبت و معرفتِ سیدالشهدا در قلبِ همگان جای گرفت، اجلِ امام زمان خواهد رسید. (شهید میشن).. یعنی با حسینی کردنِ تمامِ دنیا، حضرت حجت این دنیایِ خاکیو با شهادت ترک میکنن...
پیوندهایِ امام زمان با سیدالشهدا زیاده.. پرچمِ آقا نقشِ "یا لِثارات الحسین" داره.. آقاجان از مکه، قبل از رفتن به مرکزِ حکومتِ مهدوی یعنی کوفه، به کربلا میره.. در مکه و کنارِ کعبه هم خودش رو با نامِ سیدالشهدا معرفی میکنه و در اون معرفی هم حتی روضه خوانِ اوست.. جایی که امام زمان دفن میشه هم کربلاست، نه جایِ دیگه بلکه دقیقا در مَدفَنِ سیدالشهدا دفن میشن.. سیدالشهدا بعد از رجعت، امام زمان رو غسل میدن و بر پیکرِ حضرت نماز میخونن.. نمازِ میت با هفت تکبیر فقط برا دو نفر خونده میشه.. اولی نمازِ امام حسن بر پیکرِ مولاعلی با هفت تکبیر. دومی نمازِ سیدالشهدا بر پیکر امام زمان...
راشِدون
من از اینجا.. #سلام‌میدم به نجف یا علی جآن کجا رو بگردیم که شما نباشی؟ زندگیِ انبیاء رو میخونیم شما
من از اینجا.. به خاک کربلآ.. که از ازل تا به ابد سجده گاهِ عُشّاقِ حسینی بوده‌ است.. سلامِ منِ کمترین به خاکِ عاقبت به خیر شده‌ی کربلا... حسین جآن.. خاک هم که به تو وصل شود، اینچنین تربت می‌شود.... محبوبِ من.. تمام هستی من.. تو ببینی اَم مرا بس، اگر عالَمِین نبیند.. به جز تو را نَجویَم به غیرِ خاکِ پای تو نَبویَم حسین؛ جآن...
t.me/Rozekhon4_5769525853293643572.mp3
زمان: حجم: 1.6M
شبِ جمعه ست هوایَت نکنم میمیرم.. به قولِ حافظ تو نَباشی دِلِ ما را ثَمَری نیست که نیست! آقایِ اباعبدالله.. اَللهُمَّ ثَبِّت اَقدامَنا و قُلُبَنا عَلی مُحَبَتِ الحُسَین..
با "لَعیا" آشنایی دارید؟ لعیا حورُالعین عه. از اون حورهایِ والا مقام. از ابن عباس نقل شده: لَعیا، هفتاد هزار مورد برایِ تعریف و توصیف و هفتاد هزار قصر هفتاد هزار باغ و هفتاد هزار اتاق داره که به اَقسامِ جواهر، مُزَیَّن شده و قصرش بالاترینِ قصرها بینِ قصرهای بهشت هست! وقتی داخل به بهشت شد، به اون چه که در بهشت بود نگاه کرد، بهشت از نورِ صورت و پیشانیِ او روشن شد! در وقتِ ولادتِ امام حسین، خدا به لعیا وحی کرد بسویِ دخترِ حبیبم (حضرت زهرا) برو و همدمِ او بشو... لعیا خدمتِ حضرتِ زهرا رسید و عرض کرد: آفرین به تو دخترِ محمد، چگونه ای؟ (حالت چطوره؟) حضرت زهرا فرمود: خوبم الحمدلله... و در ساعاتِ فَجر (حدودِ سپیده دم) حضرتِ سیدالشهدا به دنیا اومد. لعیا امام حسین رو گرفت و بوسید، نافِ فرزندِ نو رسیده یِ فخرِ مفاخِر حضرت زهرا رو قطع کرد و با حوله ای از حوله هایِ بهشت مولا حسین رو پوشاند و بینِ دو چشمانِ مبارکِ امام حسین رو بوسید و عرضه داشت: خدا ولادتت رو مبارک کنه و خدا ولادتت رو به پدر و مادرت مبارک کنه... با قابِله یِ حضرت سیدالشهدا آشنایی داشتید؟ :)
با "دَردائیل" آشنایی دارید؟ دردائیل یکی از ملائکه یِ درگاهِ خدا بود. روایت شده او شانزده هزار بال داشت که فاصله یِ هر بالش، فاصله یِ بینِ زمین تا آسمان بود! دردائیل پیش خودش گفت: از خدا بزرگتر هم هست؟ خدا بهش حال داد و بال هاش رو دو برابر کرد و بهش فرمود پرواز کن! خب فرشته صعود میکنه دیگه، او به اندازه یِ پنجاه سال پرواز کرد (حالا سالِ ما یا سالِ اون عالَم، خدا داند) اما به سرِ یکی از ستون هایِ عرش هم نرسید! و خب به مَشِقَّت افتاد... خدا بهش گفت: برگرد که من بزرگم و برتر از هر بزرگی ام و چیزی برتر ازم نیست و مکانى ندارم! و بال هاش رو چید و از جایگاهِ ملائکه بیرونش کرد. در روزِ ولادتِ اربابِ ما حسین، خدا دستور داد آتشِ دوزخ خاموش بشه و بهشت تزئین و آذین بشه و حورالعین خودش رو آراسته کنه و به دیدارِ هم برن و ملائکه صف بکشن به تسبیح و حمدِ الهی و به جبرئیل هم دستور میده که با طَبَق هایِ نور به خدمت پیامبرِ رحمت برسه و پیامی رو از جانبِ خدا ببره. چون هم طولانی میش و هم روضه ست واردِ پیامِ خدا نمیشم... جبرئیل وقتی که داشت به زمین نزول میکرد، دردائیل او رو دید و بخاطرِ این تکاپویِ همگانی بهش گفت: قیامت شروع شده؟ جبرئیل گفت: نه اما برای محمد (جانِ عالَم به فداش) فرزندی به دنیا اومده که خدا من رو برایِ تبریک فرستاده. دردائیل قسم داد و بهش گفت: سلامِ من رو برسون و بگو به حق فرزندت از خدا بخواه که ازم راضی بشه! جبرئیل همین کار رو کرد. پیامبرِ رحمت (اصلا رحمت و مهربانی از آنِ اوست) حسینش رو سرِ دست گرفت و از خدا خواست تا از دردائیل خشنود بشه و جایگاهش رو بهش برگردونه... خدا هم اجابت کرد و دردائیل به ملائکه پیوست و به آزاد شده یِ حسین جانِ ما، مشهور شد. با غلامِ حضرتِ سیدالشهدا آشنایی داشتید؟ :)
فُطرُس، مَلَکِ دیگه ای ست که به خاطرِ کوتاهیش از عنایات محروم شد. جبرئیل که برایِ تبریکِ ولادتِ سیدالشهدا به سمتِ پیامبر میرفت، فطرس گفت: کجا میری؟ و جبرئیل ماجرا رو نقل کرد. فطرس گفت: به پیامبر بگو برام دعا کنه. پیامبر امر کرد که فطرس بالش رو به سیدالشهدا متبرک کنه و فطرس دوباره به جایگاهش بازگشت و عهد کرد که سلامِ زائران و محبانِ سیدالشهدا رو او به سیدالشهدا برسونه.. شما سلام میدید به ارباب، فطرس اون سلام رو تقدیمِ سیدالشهدا میکنه.. صلی الله علیک یا اباعبدالله :)
راشِدون
با "دَردائیل" آشنایی دارید؟ دردائیل یکی از ملائکه یِ درگاهِ خدا بود. روایت شده او شانزده هزار بال د
ای محمد! از مولودی که برکات و رحمت و رضوان من بر اوست، برکت حاصل میشه و لعنت و غضب و عذاب و ذلت و عقوبتِ من، بر کسی‌ست که او رو کشته و باهاش دشمنی کرده و باهاش جنگیده! به طورِ حتم او سَرور و آقای شهدای اولین و آخرین در دنیا و آخرت است و در بینِ مخلوقات، آقایِ تمامِ جوانان اهل بهشت. پدرش از او برتر است! پس سلامِ من رو بهش برسون و بشارتش بده که او برای دوستانم نشانه یِ هدایت هست و نگهبان و شاهدِ من بر خلق و خزانه دارِ علمِ من و حجتم بر اهلِ آسمان ها و زمین و جن و انس.. ❞حضرت الله جَل جَلاله