راشِدون
بسم الله.. اینو پخش کنین و باهام همراه بشین.. به بهونه ی #شبجمعه شبِ زیارتیِ اباعبدالله و شبِ عزی
حسین...
حسین...
حسین...
محمد صالح اعلا چی گفته بود از قولِ اون شاعر احمدی؟
که بشینیم یه بار دورِ هم آه بکشیم؟
آقا یه بار دورهم بشینیم فقط بگیم حسین.
هیچی هم نگیم و فقط بگیم حسین..
این نام آدم رو از این رو به اون رو میکنه...
امشب شبِ زیارتیه
و فردا تولدش به روزِ امام زمان گره خورده..
خیلی پیوندِ سیدالشهدا و امام زمان عمیقه رفقا...
یه چیزی هم بگم.
خطاب به اونایی که میگن
چرا در ایامِ ولادت گریه میکنید؟
اولا که گریه بر سیدالشهدا،
گریه یِ غم آلود نیست
و مایه یِ فرح و نشاطه.
ثانیا که پیامبر و حضرت صدیقه
در روزِ ولادتِ سیدالشهدا برایِ سیدالشهدا گریه کردند.
ثالثا که امام زمان فرمود:
من صبح و شام برای تو (سیدالشهدا) گریه میکنم.
رابعا آقا ما دیوونهی عاشقیم :)
دیوونه تکلیف نداره،
دیوونه یهو میزنه زیرِ گریه،
دیوونه چرتکه دستش نیست که
چون حالا تولده من در اشکِ بر حسین بخل کنم..
منعِ دینی نداره،
پیامبر گریست،
حضرت صدیقه گریست.
برایِ ما همین دو نفر کافی و حجته..
گریه یِ بر سیدالشهدا همیشه خوبه.
ولادت و شهادت نداره..
چون گریه نوعی یاری و کمکِ به اوست..
یاری به معصوم هم واجب..
از امام صادق پرسیدن:
عمرِ حضرت حجت چقدره؟
آقا فرمود:
اون زمان که محبت و معرفتِ سیدالشهدا
در قلبِ همگان جای گرفت،
اجلِ امام زمان خواهد رسید.
(شهید میشن)..
یعنی با حسینی کردنِ تمامِ دنیا،
حضرت حجت این دنیایِ خاکیو
با شهادت ترک میکنن...
#حسینجان
پیوندهایِ امام زمان با سیدالشهدا زیاده..
پرچمِ آقا نقشِ "یا لِثارات الحسین" داره..
آقاجان از مکه، قبل از رفتن به مرکزِ حکومتِ مهدوی
یعنی کوفه، به کربلا میره..
در مکه و کنارِ کعبه هم
خودش رو با نامِ سیدالشهدا معرفی میکنه
و در اون معرفی هم حتی روضه خوانِ اوست..
جایی که امام زمان دفن میشه هم کربلاست،
نه جایِ دیگه بلکه دقیقا در مَدفَنِ سیدالشهدا دفن میشن..
سیدالشهدا بعد از رجعت،
امام زمان رو غسل میدن
و بر پیکرِ حضرت نماز میخونن..
نمازِ میت با هفت تکبیر
فقط برا دو نفر خونده میشه..
اولی نمازِ امام حسن بر پیکرِ مولاعلی با هفت تکبیر.
دومی نمازِ سیدالشهدا بر پیکر امام زمان...
راشِدون
من از اینجا.. #سلاممیدم به نجف یا علی جآن کجا رو بگردیم که شما نباشی؟ زندگیِ انبیاء رو میخونیم شما
من از اینجا..
#سلاممیدم به خاک کربلآ..
که از ازل تا به ابد
سجده گاهِ عُشّاقِ حسینی بوده است..
سلامِ منِ کمترین
به خاکِ عاقبت به خیر شدهی کربلا...
حسین جآن..
خاک هم که به تو وصل شود،
اینچنین تربت میشود....
محبوبِ من..
تمام هستی من..
تو ببینی اَم مرا بس،
اگر عالَمِین نبیند..
به جز تو را نَجویَم
به غیرِ خاکِ پای تو نَبویَم
حسین؛ جآن...
t.me/Rozekhon4_5769525853293643572.mp3
زمان:
حجم:
1.6M
شبِ جمعه ست
هوایَت نکنم میمیرم..
به قولِ حافظ
تو نَباشی
دِلِ ما را ثَمَری نیست که نیست!
آقایِ اباعبدالله..
اَللهُمَّ ثَبِّت اَقدامَنا و قُلُبَنا
عَلی مُحَبَتِ الحُسَین..
با "لَعیا" آشنایی دارید؟
لعیا حورُالعین عه.
از اون حورهایِ والا مقام.
از ابن عباس نقل شده:
لَعیا،
هفتاد هزار مورد برایِ تعریف و توصیف
و هفتاد هزار قصر
هفتاد هزار باغ
و هفتاد هزار اتاق داره
که به اَقسامِ جواهر، مُزَیَّن شده
و قصرش بالاترینِ قصرها بینِ قصرهای بهشت هست!
وقتی داخل به بهشت شد،
به اون چه که در بهشت بود نگاه کرد،
بهشت از نورِ صورت و پیشانیِ او روشن شد!
در وقتِ ولادتِ امام حسین،
خدا به لعیا وحی کرد
بسویِ دخترِ حبیبم (حضرت زهرا) برو
و همدمِ او بشو...
لعیا خدمتِ حضرتِ زهرا رسید و عرض کرد:
آفرین به تو دخترِ محمد، چگونه ای؟
(حالت چطوره؟)
حضرت زهرا فرمود:
خوبم الحمدلله...
و در ساعاتِ فَجر (حدودِ سپیده دم)
حضرتِ سیدالشهدا به دنیا اومد.
لعیا امام حسین رو گرفت و بوسید،
نافِ فرزندِ نو رسیده یِ فخرِ مفاخِر حضرت زهرا رو
قطع کرد و با حوله ای از حوله هایِ بهشت
مولا حسین رو پوشاند
و بینِ دو چشمانِ مبارکِ امام حسین رو بوسید
و عرضه داشت:
خدا ولادتت رو مبارک کنه
و خدا ولادتت رو به پدر و مادرت مبارک کنه...
با قابِله یِ حضرت سیدالشهدا آشنایی داشتید؟ :)
با "دَردائیل" آشنایی دارید؟
دردائیل یکی از ملائکه یِ درگاهِ خدا بود.
روایت شده او شانزده هزار بال داشت که
فاصله یِ هر بالش،
فاصله یِ بینِ زمین تا آسمان بود!
دردائیل پیش خودش گفت:
از خدا بزرگتر هم هست؟
خدا بهش حال داد و بال هاش رو دو برابر کرد
و بهش فرمود پرواز کن!
خب فرشته صعود میکنه دیگه،
او به اندازه یِ پنجاه سال پرواز کرد
(حالا سالِ ما یا سالِ اون عالَم، خدا داند)
اما به سرِ یکی از ستون هایِ عرش هم نرسید! و خب به مَشِقَّت افتاد...
خدا بهش گفت:
برگرد که من بزرگم و برتر از هر بزرگی ام
و چیزی برتر ازم نیست و مکانى ندارم!
و بال هاش رو چید
و از جایگاهِ ملائکه بیرونش کرد.
در روزِ ولادتِ اربابِ ما حسین،
خدا دستور داد آتشِ دوزخ خاموش بشه
و بهشت تزئین و آذین بشه
و حورالعین خودش رو آراسته کنه
و به دیدارِ هم برن
و ملائکه صف بکشن به تسبیح و حمدِ الهی
و به جبرئیل هم دستور میده که
با طَبَق هایِ نور به خدمت پیامبرِ رحمت برسه
و پیامی رو از جانبِ خدا ببره.
چون هم طولانی میش
و هم روضه ست واردِ پیامِ خدا نمیشم...
جبرئیل وقتی که داشت به زمین نزول میکرد،
دردائیل او رو دید
و بخاطرِ این تکاپویِ همگانی بهش گفت:
قیامت شروع شده؟
جبرئیل گفت:
نه اما برای محمد (جانِ عالَم به فداش)
فرزندی به دنیا اومده که
خدا من رو برایِ تبریک فرستاده.
دردائیل قسم داد و بهش گفت:
سلامِ من رو برسون و بگو
به حق فرزندت از خدا بخواه که ازم راضی بشه!
جبرئیل همین کار رو کرد.
پیامبرِ رحمت (اصلا رحمت و مهربانی از آنِ اوست)
حسینش رو سرِ دست گرفت
و از خدا خواست تا از دردائیل خشنود بشه
و جایگاهش رو بهش برگردونه...
خدا هم اجابت کرد و دردائیل به ملائکه پیوست
و به آزاد شده یِ حسین جانِ ما، مشهور شد.
با غلامِ حضرتِ سیدالشهدا آشنایی داشتید؟ :)
فُطرُس، مَلَکِ دیگه ای ست که
به خاطرِ کوتاهیش از عنایات محروم شد.
جبرئیل که برایِ تبریکِ ولادتِ سیدالشهدا
به سمتِ پیامبر میرفت،
فطرس گفت:
کجا میری؟
و جبرئیل ماجرا رو نقل کرد.
فطرس گفت:
به پیامبر بگو برام دعا کنه.
پیامبر امر کرد که
فطرس بالش رو به سیدالشهدا متبرک کنه
و فطرس دوباره به جایگاهش بازگشت
و عهد کرد که
سلامِ زائران و محبانِ سیدالشهدا رو
او به سیدالشهدا برسونه..
شما سلام میدید به ارباب،
فطرس اون سلام رو تقدیمِ سیدالشهدا میکنه..
صلی الله علیک یا اباعبدالله :)
راشِدون
با "دَردائیل" آشنایی دارید؟ دردائیل یکی از ملائکه یِ درگاهِ خدا بود. روایت شده او شانزده هزار بال د
ای محمد!
از مولودی که برکات و رحمت و رضوان من بر اوست،
برکت حاصل میشه
و لعنت و غضب و عذاب و ذلت و عقوبتِ من،
بر کسیست که او رو کشته
و باهاش دشمنی کرده و باهاش جنگیده!
به طورِ حتم او سَرور و آقای شهدای
اولین و آخرین در دنیا و آخرت است
و در بینِ مخلوقات، آقایِ تمامِ جوانان اهل بهشت.
پدرش از او برتر است!
پس سلامِ من رو بهش برسون
و بشارتش بده که
او برای دوستانم نشانه یِ هدایت هست
و نگهبان و شاهدِ من بر خلق
و خزانه دارِ علمِ من
و حجتم بر اهلِ آسمان ها و زمین و جن و انس..
❞حضرت الله جَل جَلاله
#یادگاری
امروز
اولین اِکسپایر (مرگ) رو در اتاق عمل تجربه کردم..
آن هم مرگ یک نوجوان ۱۷ ساله..
شاهد تمام تلاشها و احیا برای برگرداندن جسمی بودم که روحش به پرواز درآمده بود..
زیر لب صلوات میفرستادم
و برایش از خدا طلب مغرفت میکردم..
زیر لب از مولا علی میگفتم و
در آن لحظات پر از استرس
این بیت به لبهایم جاری شد که
یا علی!
نام تو بردم
نه غمی ماند و نه همی....
نمیدانستم این نوجوان بر چه دین و آیینی زیست کرده است اما بعد از تمام تلاشها و نتیجه نگرفتن و اعلام اتمامِ cpr (احیا) توسط متخصص بیهوشی،
إنّا لله و إنٌا الیه راجعون...
فاتحه ای برایش خواندم
سلامی به جناب ملک الموت عرض کردم
و خطاب به جوان گفتم
سفرت بخیر..
انشاءالله در همین شب جمعه،
مورد آمرزش و مغفرت الله قرار بگیری
و امیرالمومنین و اباعبدالله شفیعت باشن...
راستش خیلی ضمختی به خرج دادم که اشک نریزم..
پرونده اش را که دیدم،
از بی کسی اش دلم گرفت..
نه شماره ی ملیای، نه همراهی، نه اطلاعات خاصی..
فقط یک کلمه نوشته شده بود:
افغان...
دلم برای مادرت به درد آمد..
جوان از دست دادن، نفس گیر است
آن هم دور از وطن..
آن هم حین درآوردن لقمه ای برای خانواده..
انشاءالله که از تو به جهاد پذیرفته اند..
کاسه ی چشمم پر میشد
و با نفس های عمیق پشت سر هم، فشارش را کم میکردم..
یا الله..
من شهادت میدهم که
مرگ حق است
قیامت حق است
معاد حق است
برزخ حق است..
سوال و جواب حق است..
به حق صاحب این روزها،
ما را در روز و ساعت مقرر
در حالِ عمل به تکلیف و وظیفه
خالصا مخلصا و صادقانه
ببر...
#طرحنوشت
استاد عبدالباسط4_5800701521951720674.mp3
زمان:
حجم:
1.2M
وَ الفَجر
و سوگند به سپیده دَم...
آن دَم که خونِ خدا متولد شد..
اَلحَمدُالله الَذّی خَلَقَ الحُسِین✨