eitaa logo
راشِدون
185 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
194 ویدیو
14 فایل
اگردنیاراغاری‌تصورکنیم‌وماهمان‌انسانهای‌اولیه‌باشیم که‌کمی‌رشدکرده وصاحب‌تکنولوژی‌شده‌ایم هنوزهم‌برای‌بقاواثرگذاری،به‌نوشتن‌نیازداریم. مهمان کارشناس‌اتاق‌عملی هستیدکه جهان معمولی وفهم ناکاملش را به‌ کلمه تبدیل می‌کند. محب‌مولاعلی|همسر|مادر|دانشجو‌معماری
مشاهده در ایتا
دانلود
این شب ها اول برایِ فرجِ آقاجان دعا کنیم بعدش برایِ همه طلبِ مغفرت و خیر کنیم. از خدا میخوام برایِ همه مون سالی پر از دیوونگی و اشکِ بر سیدالشهدا و گشایشِ رزق و روزیِ مادی،معنوی و معرفتی، تَشَرُفِ و زیارتِ حرم هایِ مطهرِ اهل بیت، رشد و وسعت ظرفیت روحی و وجودیمون و سال خدمت خالصانه و جهاد فی سبیل الله در راستای اقامه ی دین باشه...
فرش های عاقبت بخیر شده :) تو ببین تار و پود وجودت بافته میشود تا بروی زیر پای زائرانِ شب زنده دار.. چطور همچین تقدیری برایت ثبت شد و همچین روزی ای در زندگی ات قرار داده شد دورت بگردم؟ :) تو چه کردی که اینچنین شایسته و مصطفی شدی؟ آن سجده ای که روی بند بند وجودت دارند، آن اشک چشمی که وجودت را آبیاری میکند، و آن مهرِ تربتی که به آغوش میگیری، آن نجواهای عاشقانه ای که می‌شنوی.. آن لبخند های ریزِ حین گریه که می‌بینی.. بی شک این فرش ها هم تمامِ سال را منتظر همچین شب‌هایی هستند و برای آنکه زنده و پایدار بمانند تا بتوانند بار دیگر هم این شب ها را درک کنند، دعا میکنند...
راشِدون
این شب ها اول برایِ فرجِ آقاجان دعا کنیم بعدش برایِ همه طلبِ مغفرت و خیر کنیم. از خدا میخوام برایِ ه
التماس دعا و طلب حلالیت... (اگر موردی از بنده ی حقیر به دل دارین، بفرمایین تا ادای دین بشه..🌱 @vale_110)
گروه‌صدابرداری‌صدای‌آریا091587096534_5841527002871366589.mp3
زمان: حجم: 2.7M
سلمان به مولاعلی عرضه داشت: به خدا قسم اگه مردم نمیگفتن که واشوقاه! خدا قاتلِ سلمان رو رحمت کنه (یعنی چه کارِ خوبی کرد کسی که سلمان رو کُشت!) ای امیرِمومنان درباره‌ یِ تو مطالبی میگفتم که نَفس هایِ مردم تاب و تحملِ پذیرش اون رو نداشت! به خاطرِ این که تو همون حجتِ خدا هستی که آدم، به خاطرِ تو بخشیده شد! و (به خاطرِ تو) یوسف از چاه خلاص شد! و اینکه سرگذشتِ ایوب و نعمتِ خدا درباره یِ او تغییر کرد هم به شما مربوطه... الله الله...
امشب صدقه برایِ قلبِ نازنینِ امام زمان فراموش نشه لطفا..
اللهم العن قتله امیرالمومنین..
دست بردار قطام. این شرط‌ها چیست دختر؟ اصلا عطای این عشق و هوس را به لقـایش بخشیدم. دندان طمع را میکنم و دور می‌اندازم. من و ریختن خون علی؟ چرا انتقام خون کس و کار و قبیله‌ات را من باید از علی بگیرم؟ انگار عشق و عاشقی به من نیامده. من برای سجاده و محراب خلق شده‌ام. دیگر اسم من را هم نیاور. عبدالرحمن بی عبدالرحمن! عبا بر دوش انداخت و با عجله شال به کمر بست و در را محکم کوبید و رفت. فردا دم اذان برگشت. _ببخشید عروسک عربی من. دیروز از جای دیگری عصبی بودم. قهر نکن. راستی گفتی سم شمشیر را از چه‌کسی باید تحویل بگیرم...
کله‌گنده‌های یمن جمع شدند و گفتند علی خلیفه شده. برویم برای تبریک و اعلام همکاری دوجانبه با حاکم جدید. هیئتی هزار نفره انتخاب شد برای تشرف. گفتند زیادیم، هزینه کاروان زیاد میشود. شدند صدنفر. رسیدند به عراق از بین خودشان ده نفر انتخاب کردند. و ده نفر اجماع داشتند یک نفر که هم عابدتر است و هم خوش‌برخوردتر، بشود سخنگوی هیئت بلندپایه یمنی برای صحبت در محضر خلیفه. رسیدند. نشستند توی مسجد. تو فکر کن اتاق کنفرانس. قبل از شروع حرف‌هایش، خودش را معرفی کرد. _سلام علیکم، من مرادی هستم؛ ابن‌ملجم. علی لبخند زد...
تمنا از علی هم‌صحبتی با اوست خود وَرنَه شفاعت می کند پیش از علی، ام البنین ما را