eitaa logo
راشِدون
185 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
194 ویدیو
14 فایل
اگردنیاراغاری‌تصورکنیم‌وماهمان‌انسانهای‌اولیه‌باشیم که‌کمی‌رشدکرده وصاحب‌تکنولوژی‌شده‌ایم هنوزهم‌برای‌بقاواثرگذاری،به‌نوشتن‌نیازداریم. مهمان کارشناس‌اتاق‌عملی هستیدکه جهان معمولی وفهم ناکاملش را به‌ کلمه تبدیل می‌کند. محب‌مولاعلی|همسر|مادر|دانشجو‌معماری
مشاهده در ایتا
دانلود
Homayoun Shajarian4_5953960506422201936.mp3
زمان: حجم: 5.1M
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت..
Seyyed Majid BaniFatemehSeyyed-Majid-BaniFatemeh-Shab-03-Moharram-1400-02.mp3
زمان: حجم: 26.8M
با حضور قلب بشنوید... به ما گفتن اگه کربلا میخواین، به بی بی متوسل بشین.... بی بی جان؟ .. مضطر شدیم.. آه حسین....
سلام بر جامانده ات حسین جان....
4_5990307633532243680.ogg
زمان: حجم: 637.2K
گفت اگه یه کسی یه سالش بگذره و حرم اربابش رو نبینه خیلی بیچارست..
4_5990307633532243683.ogg
زمان: حجم: 335.4K
تو بگو عشق؟ من میگم: رقیه..
- اگه بذارم بری اربعین، برام چیکار میکنی؟ :) + هرکاری که دوست داشته باشی :))) - هرکاری ؟ مگه غول چراغ جادویی! + من نه. اما امام حسین می‌تونه. - آخ دست میذاری رو نقطه ضعف آدم..
سر عمل لاپاراسکوپی بودم که سیرکولرِ اتاق، آقای الف، بهم گفت: خانم نساج شیفت شنبه شبت رو هم که من گرفتمو وای به حالت اونجا به یادم نباشی. (آقای الف همون همکاریه که توی تصویر نوشتم که شیفتشو قبول کردم و با خدا معامله کردم....) من از همه جا بیخبر گفتم چی؟ شما گرفتین؟ خبر نداشتم. دستتون درد نکنه. ایشالا جبران کنیم. 🥲 ولی هنوز که برنامه نیومده معلوم نیست.😞 عمل شروع شد و مشغول جراحی بودیم که خانوم کاف اومد توی اتاق با ذوق بهم گفت اربعینت هم که جور شد... گفتم چی؟ شیفت هارو چید؟ شما دیدین؟ مطمئنید؟ الان قطعی شد؟ با لبخند گفت آره دیگه. یه هفته آفی. دیدی گفتم بسپر به خدا خودش بلده چجوری جور کنه و آدما وسیله ان؟ اون لحظه چی بهم گذشت؟ نمی‌دونم.. اما از قلبم گذشت که قربونت بشم رقیه خانوم... اینم لبخند رضایته :) حالا درسته که تا از مرز رد نشدیم، هیچی معلوم نیست. اما همینکه دیگه از محل کارم مانعی نیست، خیلی زیاد الحمدلله... تازه اونم در حالی که واقعا ۹۵ درصد نشدنی بود و فقط ۵ درصد امید داشتم به اینکه خود امام حسین و بی بی رقیه معجزه ای کنن.. امروز عصر حین چک انبار، به پدرم زنگ زدم که بهشون این خبرو بدم که ان‌شاءالله باهاشون راهی میشم چون این مدت حال منو دیده بودن و خیلی دعا میکردن برام.. بعد از شنیدن این خبر گفتن که «برات سجده ی شکر میرم. نمیدونی این چند روز چقدر متوسل شدم برات به ائمه و شهدا. مخصوصا امروز توی مراسم حضرت رقیه خواستم ازشون که دخترمو باهام بفرستن و جا نمونه...» اشک توی چشمم جمع شد.... حسین جان ما رو برسون....
فرداشب، شبِ هفتمِ صفر شبِ شهادتِ کریمِ آلِ علی امام حسن جانِ مجتبی ست. روایتِ هفتمِ صفر برایِ شهادتِ حضرتِ کریم، قوی تر از روایتِ ۲۸ صفر هست. یکی از اسنادِ غربتِ امام حسن مجتبی همین تاریخِ شهادتِ او هست چون در ایامِ صفویه شهادتِ ائمه یِ اطهار رو تعطیل میکردن، شهادتِ امام حسن رو به نقلِ ۲۸ صفر قبول کردن که با شهادتِ پیامبرِ رحمت یک روز بشه و در یک روز عزاداری کنن و تعطیلِ رسمی اعلام کنن و این رویِ تقویم شیعه دیگه کلا ماندگار شد. در صورتی که نقلِ هفتمِ صفر برایِ شهادتِ امام حسن، قوی تر هست. دیگه عشاق برایِ گل پسرِ حضرت زهرا سلام الله علیها کم نذارن... آجَرَکَ الله یا صاحِبَ الزَّمان فی مصیبتِ عَمِّک حَسَن بنِ عَلی علیه السلام.