eitaa logo
راشِدون
185 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
194 ویدیو
14 فایل
اگردنیاراغاری‌تصورکنیم‌وماهمان‌انسانهای‌اولیه‌باشیم که‌کمی‌رشدکرده وصاحب‌تکنولوژی‌شده‌ایم هنوزهم‌برای‌بقاواثرگذاری،به‌نوشتن‌نیازداریم. مهمان کارشناس‌اتاق‌عملی هستیدکه جهان معمولی وفهم ناکاملش را به‌ کلمه تبدیل می‌کند. محب‌مولاعلی|همسر|مادر|دانشجو‌معماری
مشاهده در ایتا
دانلود
راشِدون
ادامه: جراحی شروع شد. همینکه شکم رو باز کردیم، یه مقدار خیلی خیلی زیادی خون و لخته (هماتوم) داشت می
. تو این حرفا رو با آرامش میخونی اما نمیدونی چه استرسی اون لحظات به ما وارد میشه برای اینکه با سرعت بالا و در عین دقت و تمرکز بتونیم از شرایط بحرانی عبور کنیم و مشکلی برای بیمار پیش نیاد... برای همه ی اونایی که مسیر تخصصشون، مسیر پر اضطرابیه دعا کنیم.. اضطراب های ما رو با مهارت، اطمینان و آرامشِ وجودی خودت جابجا کن قربونت برم..
امروز وسط عمل هرنی (فتق)، یهویی کوتر خورد به جایی که نباید میخورد و یه رگی پاره شد و خون بود که می‌جهید به بیرون و اگه سرمو سریع عقب نبرده بودم احتمالا توی چشم و صورتمم می‌رفت و دردسر میشد.. اینو که جمعش کردیم اما ممنونم که همیشه حواست هست.. روز ۱۸۴ ام..
یه کم شعر بخونیم لطیف شیم: عشق، رسواییِ محض است که حاشا نشود عاشقی با اگر و شاید و اما نشود! شرطِ اولْ قدم آن است که مجنون باشیم هر کسی دربه درِ خانه ی لیلا نشود! دیر اگر راه بیفتیم، به یوسُف نرسیم سرِ بازار که او منتظرِ ما نشود! لذتِ عشق به این حسِ بلاتکلیفیست لطفِ تو شاملم آیا بشود؟ یا نشود؟ من فقط روبه روی گنبد تو خم شده ام کمرم غیرِ درِ خانه ی تو تا نشود! هرقَدَر باشد اگر دورِ ضریحِ تو شلوغ من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود :) بینِ زُوّار که باشم کَرَمت بیشتر است قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود :) مرده را زنده کُنَد خوابِ نسیمِ حرمت کارِ اعجازِ شما با دمِ عیسا نشود.. امن تر از حَرَمت نیست ، همان بهتر که کودکِ گمشده در صحن تو پیدا نشود بهتر از این؟ که کسی لحظه ی پابوسیِ تو نفسِ آخرِ خود را بکشد پا نشود.. :) دردهایم به تو نزدیک ترم کرده طبیب! حرفم این است که یک وقت مداوا نشود.. من دخیلِ دلِ خود را به تو طوری بستم که به این راحتی آقا گره اش وا نشود :) بارها حاجتی آورده ام و هر بارَش پاسخی آمده از سمت تو، اِلّا نشود... امتحان کرده ام این را حرمت، دیدم که هیچ چیزی قسمِ حضرت زهرا نشود... آخرَش بی برو برگرد مرا خواهی کشت عاشقی با اگر و شاید و اما نشود..... ❞محمد سولی
sound.tebyan.net1_rasoli_202108.mp3
زمان: حجم: 7.2M
آقا جان خیلی هوایی ام.. خیلی.. جسم به جبر در این نقطه است و روح به پرواز درآمده است.. ما رو برسون قربونت برم.. +و بین الحرمین آخرِ دنیاست که سرمنزلم آنجاست....
امروز که داشتم از همکارای صبح کارم خداحافظی میکردم چون دیگه اینا رو نمیبینمشون، یکیشون که تقریبا هم سن و سالمه و واقعا فکر نمیکردم این چیزا رو قبول داشته باشه، با یه حسرتی گفت: آخی.. کربلا رو خیلی دوست دارم. میتونی از اونجا چیزی هم بیاری؟ گفتم حقیقتش چون خیلی سبک سفر میکنیم خیلی سخت میشه حمل وسیله ی اضافه و اینا. خندید و گفت حالا اینقدر راحت رد نمیکردی. یه تسبیح چی؟ گفتم چشم. برات میارم. گفت بزن به ضریح متبرکش کن برام🥲 آقای امام حسین مهر شما به دل هر طاهر الولاده‌ای هست.. من مطمئنم.... اصلا شما نقطه ی وصل و اشتراک ما به همدیگه هستین...
آه حسین...
من از اینجا به نجفِ مولا .. سلام مولا جانم! ضربانِ قلبِ خسته‌ی من ! معنای زندگی من ! روح دمیده شده در تک تک سلول های من! قوت وجودِ خسته ی من! باورم نمیشه که بعد از یکسال دوری و دلتنگی و فراق، قراره بهتون برسم اونم با وجودی پر از درد.. همه‌ی دلتنگی ها و درددلامو بقچه کردم بیارم اونجا وا کنم. اما من که میدونم پامون برسه اونجا بریم توی آغوشت، همه چی حل میشه.. اصلن مرهم بودن رو شما معنا می‌کنی.. دلم براتون یذره شده...... دلم نجفه.. روحم نجفه... همه وجودم نجفه... آخ مولا علی جآنم... آخ من دورتون بگردم... آخ چقدر تصورش شیرینه...‌.. :) آخ چقدر وجودم بیقرارتونه... قربونتون برم من ! اصلا دلت میاد درد فراق کشیدن محبینتو ببینی و نبریشون پیش خودت؟ ما رو برسون خونه‌ی پدری فدات شم.. + وقتی دم دمای رفتن میشه و فیلم ها و عکسهای پارسالو مرور میکنم....
جمعه ای که با شیفت لانگ اتاق عمل شروع بشه و ادامه پیدا کنه یقینا خیره..... روز ۱۸۶ ام..
یه هفته میری کربلا بقیه ی سالو از دلتنگی خفه میشی و به مرز جنون میرسی... اصن انگار فقط باید براش مُرد و در او حل شد.....