eitaa logo
رسمـِ شیـــدایـے پروفایل استوری بیو عاشقانه مذهبی عشق رمانstory prof roman
3.7هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
8.4هزار ویدیو
55 فایل
℘مطالب انگیزشۍ و مذهبۍ🌸🌊 ℘ یھ ڪانال حال خوب ڪن ࢪنگی☺️🍓 °√•|⚘ 🌱 تبلیغات: @salam_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿 تو ساقی عطشانی، سقّای یتیمانی رحمت بصفای تو، ای ماه بنی هاشم تو اصل مناجاتی، تو قبلۀ حاجاتی چشمم به عطای تو، ای ماه بنی هاشم 🌹میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد🌹 °√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍎 به ربَّنای قنوتی که خالی از حَسَنه‌ست تمامِ حاجتم از آتِناست، مشهدِ تو که گفته گنبد و گلدسته‌ات طلاست، فقط ؟! که ذرّه ذرّه‌ی خاکش طلاست، مشهدِ تو °√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
‌ تو را مےخواهم براے پرسہ زدن هاے شب‌عید🍃 براے نشان کردن یك¹جفت ماهےقرمز تو را مےخواهم براے صبح براے ظهر براے شب براے همہ ‌ےِ عمر..♥️ -نادر ابراهیمے °√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
خودتاݩ رابراے ظہــور امام زماݩ 🌱روحے لڪ اݪفدا🌱 ۅجنگـ باڪفار👊 بہ خصوص اسرائیݪ آماده ڪݩیـد✌️ ڪہ آݩ روز☝️ خیݪے نزدیڪـ استـ... همیشہ براے خـ🤍ـدابݩده باشیـد.. ڪہ اگر ایݩـ چݩیݩ شد👇 بداݩید🤔 عاقبتـ همہ ے شمابہ خیرختم میشود🥳 ♥️ ✍ °√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
|🌙♥️| •🌿⃟🥀¦ࢪوزت‌مباࢪڪ‌حاجےجان ‌‌‌‌؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞ ‌‌‌‌‌•°ما‌پاسدار‌انقلابیم✌️🏼🇮🇷'! معنایش‌این‌است‌کھ‌انقلاب،زنده‌اسٺ! ‌‌ اگرتھدیدنباشد،پاسداری‌لازم‌نیست":) -'امام‌خامنہ‌ای'🌱 ♥️ ؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞ °√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
رسمـِ شیـــدایـے پروفایل استوری بیو عاشقانه مذهبی عشق رمانstory prof roman
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 🌹#رمان _مذهبی🌹 💞#بچه_مثبت💞 #قسمت_129 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 موبایلم زنگ خورد. با دیدن شماره
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 🌹 _مذهبی🌹 💞💞 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 باید باهات حرف بزنم.جدی شد.- چی شده؟ به چشماش نگاه کردم و گفتم:- چقدر دوستم داری؟چشمای نازش شیطون شد.- دوباره بلا شدی؟- متین؟ - خیلی خب بابا، نمی تونم مقدارش رو بهت بگم، چون عشقم بهت هر لحظه در حال افزایشه. - متین؟- جانم؟- دیروز آر ... با صدای زنگ گوشیم و دیدن شماره ی مامان، سریع جواب دادم.- الو مامان؟- ملیسا کجایی؟ زود بیا.در حالی که از جام بلند بلند می شدم، با ترس گفتم:- چی شده مامان؟ متین هم سریع بلند شد. هر دومون به سمت ماشینش دویدیم. مامان با گریه گفت: - بابات با دو تا از شرخرای بدیعی زد و خورد کرده و دماغ یکیشون آسیب دیده و االان کلانتری نزدیک خونه س.با بهت گفتم:- امکان نداره! بابای بیچاره ی من اون قدر سرش گرم زندگیش بود که تا حاالا صدای بلندش رو هم نشنیده بودم، چه برسه به زد وخورد.متین هیچ حرفی نزد و سریع تا کلانتری رانندگی کرد. سریع داخل کلانتری رفتم. مامان پشت در اتاقی ایستاده بود. - مامان؟- سرگرده گفت بیرون باشیم، صدامون می کنه.- باشه مامانم، چیزی نیست، تو دوباره حرص نخور حالت بد میشه.متین سلامی به مامان داد.- سلام پسرم.- نگران نباشید ... در اتاق باز شد و سربازه رو به ما گفت: - بفرمایید.نگاهم به بابا و دوتا گردن کلفت رو به روش افتاد. لباس های هر سه تاشون کثیف بود و جیب پیراهن بابا پاره شده بودو یکی از مردا هم دستمالی روی دماغش گذاشته بود و دستمال یه کم خونی بود.- سلام آقا رضا. با صدای متین به خودم اومدم. سرگرده به سمت متین اومد و محکم دستش رو تو دست گرفت و گفت:- به، سلام آقا متین. خوبی؟ والده چطوره؟ نفس آسوده ای کشیدم، پس طرف دوست متینه. متین چیزی زیر گوش سرگرد زمزمه کرد که باعث شد سرگرده به سرباز کنار در بگه: - جاسمی من االان برمی گردم. خانوما، شما هم تو اتاق تشریف داشته باشید. به سمت بابا رفتم و آروم گفتم:- بابا خوبین؟ بابا اخمی به اون دو تا گردن کلفت کرد و سرش رو آروم تکون داد.- تیمور ببین، نذاشتی بزنم نفلش کنم.به مرد بد ریخت نگاه کردم و اخم کردم. زمزمه کردم:- چهار روز دیگه تا مهلت پرداخت پولمون مونده. چرا هر روز مزاحمت ایجاد می کنید؟ ... رفتن به پارت اول👇 https://eitaa.com/Rasme_SheYdaei/1588 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃
‌ کاش دِلبَسته‌ی نامت گردم .. مانند کبوتری به بامت گردم .. خواهم به جوانی، زِ خدا عمرِ دراز .. تا پیر شوم ،پیر غلامت گردم 💚السلام علیک یاامام رئوف یا امام رضا💚 اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ °√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |
الحمدُاللّٰہِ الَـذے خـلق ابالفـضل ‌الـعــبآس💚'؏' °√•|⚘ @Rasme_SheYdaei |