eitaa logo
راه و رسم شهدا
206 دنبال‌کننده
942 عکس
932 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ ‍ ‍ 🌷وصیتنامه شهید مدافع حرم حاج #محمدرضازارع_الوانی 🌷 🌱 محمد قاسم جان ، پسرم ، چندین سال بود از خداوند می خواستم پسری از ذریه و شیعه حضرت زهرا ( س ) به من بدهد و هر چند زیاد با هم نبودیم ولی بدان همیشه به یادتم و از تو می خواهم به یاد امام و شهدا باشی و به عنوان یک بسیجی ولایی همیشه در مکتب شهادت باشی . پسر عزیزم از جلسات قرائت قرآن و هیات اهل بیت و روضه غافل نشو که وصیت پیامبر در ثقلین بود . نسبت به مستمندان ، همسایگان ، اقوام مهربان باش و امورشون رو پیگیر باش . برای خدا کار کن و فقط نیتت رضای خدا باشد . به مادرت وفا کن . 🏴 @rasme_shohada
🌷 شهیدی که صورتش زیبا ، سیرتش زیباتر بود✨ 🌙 به #قمر_فاطمیون شهرت داشت یکی از شروط عقدش این بود که مدافع حرم باقی بماند . 🌹 ۳ آبان سالروز تولد شهید مدافع حرم #حسین_حریری گرامی باد . 🌸شادی روحش صلوات 🏴 @rasme_shohada
فرا رسیدن ایام سوگواریِ شهادت خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی (ص) و شهادت نور دیده ایشان سبط اکبر امام حسن مجتبی (ع) و شهادت هشتمین امام شیعیان علی بن موسی الرضا (ع) را خدمت امام عصر مهدی موعود (عج) و شیعیان و محبان اهل بیت تسلیت عرض مینماییم . 🏴 @rasme_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 #سبک_زندگی پیامبر در بیان رهبر انقلاب 🏴 به مناسبت سالروز رحلت اسوه‌ی حسنه، پیامبر اعظم (ص) 🔸 غم‌های خودش را در جلوِ مردم آشکار نمی‌کرد. 🔹 بشّاش بود. 🔸 به همه سلام می‌کرد. 🔹 اگر کسی او را آزرده می‌کرد، در چهره‌اش آزردگی دیده می‌شد؛ اما زبان به شکوه باز نمی‌کرد. 🔸 اجازه نمی‌داد در حضور او به کسی دشنام دهند و از کسی بدگویی کنند. 🔹 کودکان را مورد ملاطفت قرار می‌داد؛ 🔸 با زنان مهربانی می‌کرد؛ 🔹 با ضعفا کمال خوشرفتاری را داشت؛ 🔸 با اصحابِ خود شوخی می‌کرد. 🔹 هرگز سه روز پشت سر هم از نان گندم - نه غذاهای رنگارنگ - شکم خود را سیر نکرد. 🔸 سوار مرکب بی‌زین و برگ می‌شد. ۱۳۷۹/۰۲/۲۳ 🏴 @rasme_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙راه حل عبور از مشکلات امروز از زبان #شهیدحسن_باقری در ۳۷ سال پیش 🏴 @rasme_shohada
#ضامن_آهو ... 🔹 در مأموریتی که به جنوب رفته بودیم . باید منطقه‌ای را شناسایی میکردیم؛ آن منطقه کوهستانی بود و اطراف ما پر بود از کوه و صخره . مسیری را رفتیم و دوباره از همان مسیر برگشتیم . در راه برگشت چشمم به یک خانواده کوچک آهو افتاد . 🔹 یک آهوی نر ، یک آهوی ماده و یک بچه آهو در فاصله ۲۰ متری ما ایستاده بودند و به ما نگاه می‌کردند . هوس شکار به ذهنم افتاد . سریع اسلحه را برداشتم تا يكیشان را شکار کنم. تا اسلحه را برداشتم ، #محمود جلویم را گرفت ! 🔹 گفت : دلت می آید اینها را شکار کنی!؟ قدرت خدا را ببین ، از ما نترسیدند ! کدام را می خواهی بزنی؟ مادر را جلوی پدر و بچه یا پدر را جلوی مادر و بچه ، یا بچه را جلوی چشم پدر و مادر؟! مگر نمیدانی #امام_رضا_علیه_السلام ضامن آهوشد؟! یک لحظه با جملات #محمود مو براندامم سیخ شد ! نگاهی به محمود انداختم و دوباره به خانواده آهوها نگاه کردم . جالب بود و عجیب ! آهوها کمی بالاتر رفته بودند و همچنان به ما نگاه می کردند . دوباره محمود نفسی تازه کرد و گفت: « ما که به گوشتشان نیازی نداریم ، سازمان دارد غذای ما را می دهد . اگر شکارشان میکردی قید رفاقت چندین ساله ام با تو را می زدم ! » . ‌ . 📚منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید مدافع حرم #محمودرادمهر" به روایت همرزم شهید 🏴 @rasme_shohada
جای ساعتـ نگاه تو هر روز بیدارم می کند هراسی از چرخش عقربه ها نیست بگذار نگاه "تو" مدام برایم زنگ بزند 🌷 شهید مدافع حرم #عبدالمهدی_کاظمی 🏴 @rasme_shohada
🌷 شهیدی که برات شهادتش را از #آیت_الله_بهجت گرفت و شهید #سیدمجتبی_علمدار واسطه ازدواجش شد . 🏴 @rasme_shohada
راه و رسم شهدا
🌷 شهیدی که برات شهادتش را از #آیت_الله_بهجت گرفت و شهید #سیدمجتبی_علمدار واسطه ازدواجش شد . 🏴 @ras
«مرضیه بدیهی» ، همسر شهید مدافع حرم «عبدالمهدی کاظمی» ، دبیرستانی بود که با شهید علمدار آشنا و به این شهید و زندگی‌اش علاقه‌مند می‌شود؛ آن‌قدر که حتی از خداوند ، تقاضای همسری می‌کند که در تقوا و انقلابی‌گری همچون او باشد . «خواب دیدم شهید علمدار با جوانی دیگر وارد کوچه‌ی ما شدند . وقتی به من رسیدند دست روی شانه‌ی آن جوان زدند و گفتند: این جوان همان کسی است که شما از ما درخواست کردید و متوسل به امام زمان (عج) شدید.»    🌷 یک سرباز ساده‌ام روزی که عبدالمهدی به خواستگاری‌اش می‌آید ، مرضیه همان کسی را می‌بیند که در آن خواب به او نشان داده بود . البته این ارادت تن‌ها منحصر به او نبود . در همان جلسه‌ی اول صحبت با شهید کاظمی متوجه می‌شود که عبدالمهدی نیز همین چند روز پیش خانه‌ی شهید علمدار بوده و با بچه‌های بسیج‌شان به دیدار مادر شهید رفته است .     گفته‌هایش به آن‌جا می‌رسد که عبدالمهدی روز خواستگاری به او می‌گوید: «من یک سرباز ساده‌ام . دوست دارم همسرم هم ساده باشد و ساده زندگی کند و انتظار و توقع بیجایی از من نداشته باشد.» مرضیه هم در جوابش می‌گوید: «من ایمان تو و تقوایت را می‌خواهم . همین‌ها کافی هستند . مال دنیا برای من هیچ است! خیالتان راحت باشد.»    🌷 نوید شهادت   یک روز بعد از عقدمان رفته بودیم گلستان شهدا که آن‌جا به من گفت: «حرف مهمی با شما دارم که در مراسم خواستگاری عنوان نکردم ، چون می‌ترسیدم اگر بگویم حتما جوابتان منفی می‌شود.» گفتم: «چه حرفی؟» گفت: «شما در جوانی مرا از دست می‌دهید و من شهید می‌شوم.» نگاهی به عبدالمهدی کردم و گفتم: «با چه سندی این حرف را می‌زنید؟ مگر کسی از آینده خودش خبر دارد؟» عبدالمهدی گفت: «من قبل از ازدواج ، زمانی که درس طلبگی می‌خواندم ، خواب عجیبی دیدم . رفتم خدمت آیت‌الله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم . ایشان از من خواستند که در محضر حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم . وقتی به حضور آیت‌الله بهجت رسیدم ، نوید شهادتم را از ایشان گرفتم.»    🌷 خوابی که هیچ‌وقت تعریف نشد   تغییر نام شهید کاظمی دیگر خواسته‌ی آیت‌الله بهجت در این دیدار بود که مرضیه بدیهی به آن اشاره می‌کند؛ «اسم کوچک شهید کاظمی ابتدا فرهاد بود . آیت‌الله بهجت از او می‌خواهند که نامشان را به عبدالمهدی یا عبدالصالح تغییر دهند که همسرم ، نام عبدالمهدی را انتخاب می‌کند.» سال‌ها از ازدواج‌شان می‌گذرد و عبدالمهدی که دیگر صاحب دو فرزند به نام‌های فاطمه و ریحانه شده ، کم‌کم هوای سوریه به سرش می‌زند؛ هوای دفاع از حرم همسر شهید می‌گوید: «سه روز قبل از آمدنش از سوریه خواب دیدم رفته‌ام به حرم حضرت زینب (س) . عکس همه‌ی شهدا به دیوارهای حرم بود . همان‌طور که نگاه می‌کردم‌ ، دیدم عکس عبدالمهدی هم بین آن‌هاست. از شوکی که به من وارد شد ، داد زدم «وای ، عبدالمهدی شهید شد.» از خواب پریدم. دستانم خیلی می‌لرزید . اتفاقا دو ، سه ساعت بعدش ، زنگ زد . خواستم خوابم را تعریف کنم، ولی گفتم نگرانش نکنم . فقط گفتم: «عبدالمهدی، خوابت را دیدم.» گفت: «چه خوابی؟» گفتم: «وقتی آمدی، تعریف می‌کنم.»  و حالا مرضیه مانده است و جای خالی عبدالمهدی و خوابی که هیچ‌گاه نتوانست برای او تعریف کند...    🌷 این‌جا آرامشی دیگر دارد   تفریح ما گلستان شهدا بود ، چه قبل از این‌که بچه‌دار شویم و چه بعد از آن همیشه وقتی می‌خواست بچه‌ها را جایی ببرد ، گلستان شهدا را انتخاب می‌کرد . به او می‌گفتم ، یک‌بار هم این بچه‌ها را به پارک ببر ، می‌گفت: «آرامشی که گلزار شهدا به آدم می‌دهد ، پارک نمی‌دهد . این‌جا پر از یاد خداست.»    🌷 منتظرت هستم   یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی ، دلم خیلی گرفته بود . گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترک‌مان را در آن می‌نوشتیم . به‌محض بازکردن دفتر ، دیدم برایم یک نامه نوشته با این مضمون که «همسر عزیزم! من به شما افتخار می‌کنم که مرا سربلند و عاقبت به‌خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست شهدای کربلا نوشته شود . آن دنیا منتظرت هستم!» 🏴 @rasme_shohada
🔴 #اختصاصی_خط‌حزب‌الله انتشار به‌مناسبت سالگرد شهادت طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی بافضیلت‌ترین شهادت‌ها ✅شهیدان اسماعیل رضایی و طیب حاج‌رضایی دو تن از #مبارزین قبل از #انقلاب بودند که پس از جریان حادثه‌ی ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ توسط #رژیم_پهلوی دستگیر و بعد از دادگاهی نمایشی در سحرگاه یازدهم آبانماه ۱۳۴۲ تیرباران شدند. 🔰رهبر انقلاب در بخشی از خطبه‌های نماز جمعه، در تاریخ ۱۳۶۳/۳/۱۸، درباره‌ی #مرحوم_طیب و #مرحوم_رضائی چنین فرمودند: «خیلی خوب است که یاد کنم از چهره‌ی دو نفر از شهدای عزیزی که حالا کمتر از ایشان یاد می‌شود: مرحوم طیّب و مرحوم رضائی که این دو نفر عزیزانی بودند که مبارزه کردند در این مبارزات نقش داشتند بعد هم شدیدترین انتقام را از اینها #دستگاه گرفت و آنها را به #شهادت رساند.» 🔶همچنین رهبر انقلاب در دیدار با دو پسر مرحوم حاج اسماعیل رضایی در تاریخ ۱۳۷۵/۱۰/۱۰ چنین فرمودند: «یکی از بالاترین و با فضیلت‌ترین شهادت‌ها، شهادتی است که پدر شما و مرحوم طیب به آن شهید شدند. در دوران #غربت، #وحشت و #اختناق؛ آن هم تنها. یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ می‌رود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار می‌گیرد؛ این یک‌طور دیگر است. دوره‌ی اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند ان‌شاءاللَّه درجاتشان را عالی کند. 🔷دو تصویر فوق متعلق است به حضور رهبر انقلاب بر سر مزار مرحوم طیب حاج‌رضایی و مرحوم اسماعیل رضایی، حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع). 🆔 @rasme_shohada
❣در آرزوی شهـادت 🔸 عباس در آخرین روزهای قبل از رفتنش می گفت: بعضی‌ها می‌گویند کسانی باید به جنگ‌ بروند که تجربه داشته باشند . 🔹 ولی در این جنگ مانند #دفاع_مقدس ، جوانان خط شکن لازم است و #عباس یکی از این جوانان خط شکن و فدایی بود 🔸 تنها ۴۰ روز قبل از اینکه به سوریه اعزام شود نامزد کرده بود . تقریباً ۴۰ روز بعد از اعزام هم به #شهادت رسید . 🔹 میگفت این همه شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی فضای شهر را پر کرد‌ه‌اند ، اما خودمان باید دیندار باشیم . 🔸اینکه توانستیم دیندار بمانیم یعنی به مرز #شهادت رسیدیم و شهیدیم ، پس باید مراقب باشیم #ایمانمان را از دست ندهیم 🌷 شهید مدافع حرم #عباس_دانشگر 🆔 @rasme_shohada
#سلام_برمهدی_عج...❣ دوست داشتنَت سحـرخیـزترین حسِ دنیاست ڪہ صبــ🌤ــح‌ها پیش از باز شدنِ چشم‌هایم در من بیدار می‌شود... ✋ سلام ای آفتاب پشت ابر 🌥 🆔 @rasme_shohada
سلام بر شهدا آن مهدی باوران و یاوران ڪہ لبیڪ گفتند بہ نائب المهدی و مهدی نیز ادرڪنی‌شان را خریدار شد ... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه 🆔 @rasme_shohada
🌼 مهمترین درس انتظار در نگاه رهبر انقلاب ✅ مسلمان با درسِ انتظار ، تعلیم می گیرد که بن بستی درزندگی بشر نیست که باز نشود ، وقتی درنهایتِ زندگیِ انسان ، خورشیدِ فرج ظهور خواهد کرد ، در بن بست های جاریِ زندگی هم همین فرج مورد انتظار است . ۱۳۸۴/۰۶/۲۹ 🆔 @rasme_shohada
آرام و قرار نداشت . هرجای شهر کار فرهنگی بود ، ردی هم از حضور علی به چشم می خورد . به شهر خودش اکتفا نمی کرد . اهالی بعضی روستاهای سیستان و بلچوستان هم اسم #علی_جمشیدی را در اردو های جهادی به خاطر سپرده و مهرش را به دل داشتند . اتاق خوابش را با سربند و پلاک و تصاویر شهدا و... تزیین کرده بود.🕊🥀 روی دیوار هم جمله ای نوشت که خط و مشی سلوک جهادش را تبیین می کرد: پایان ماموریت بسیجی ، شهادت است🕊 🌹بسیجی و خادم الشهدا از مازندران _ نور 🌷 شهید مدافع‌ حرم #علی_جمشیدی #خانطومان 🆔 @rasme_shohada
💠 من هیچی نیستم 🌸 ابراهیم هیچوقت از کلمه «من» استفاده نمیکرد . حتی برای شکستن نَفْس خودش کارهایی رو میکرد . 🌸 مثلا زمانی که قهرمان کشتی بود توی بازار ، کارتون روی دوش خودش میذاشت و جا به جا میکرد.. 🌸 حتی یکبار که برای وضو به دستشویی های مسجد رفت و وقتی دید چاه دستشویی گرفته ، رفت داخل زیرزمین و چاه رو باز کرد . سپس دستشویی رو کامل تمیز کرد؛ شست و آماده کرد . 🌸 ابراهیم از این کارها خیلی انجام میداد . همیشه خودش رو در مقابل خدا کوچیک میدید . میگفت: این کارهارو انجام میدم تا بفهمم من هیچی نیستم.. 🆔 @rasme_shohada
🌸 نهم ربیع الاول ، آغاز امامت #امام_زمان (عج) ، حجت خدا ، دوازدهمین ساغر الهی بر منتظران جمالش مبارک باد . 🆔 @rasme_shohada
می گفتند : 🌷 شهید ابراهیم هادی برای دوران جنگ بود اما هادی ثابت کرد که #نسل_سوم انقلاب هم میتواند ابراهیم گونه زندگی کند.. #شهیدابراهیم_هادی #شهیدهادی_ذوالفقاری 🆔 @rasme_shohada
🌷 اگر خداوند متاع وجود تو را خریدنی بیابد ، هر ڪجا ڪه باشی و در هر زمان؛تو را به #شهادت برمیگزیند . #شهیدمرتضےآوینی 🆔 @rasme_shohada
✅ مظلوم ترین فرد عالم ✍امام حسین در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند : مهدی ما در عصر خودش مظلوم است ، تا می توانید درباره آن حضرت سخن بگویید و قلم فرسایی کنید ؛ آنچه درباره شخصیت این معصوم بگویید درباره همه معصومین علیهم السلام گفته اید ؛ چون حضرات معصومین همه در عصمت و ولایت یکی هستند و چون این زمان ، دوران مهدی ما است سزاوار است درباره او بیشتر گفتگو شود . و در خاتمه فرمودند : باز تاکید میکنم درباره مهدی ما زیاد سخن بگویید و بنویسید، مهدی ما مظلوم است ، بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره اش نوشت و گفت . 📚 کتاب صحیفه مهدیه؛ بخش مقدمه 🏴 @rasme_shohada
" سبک زندگی شهدا " وقتي به خانه مي آمد ، من ديگر حق نداشتم كار كنم . بچه را عوض ميكرد ، شير برايش درست ميكرد . سفره را مي انداخت و جمع مي كرد ، پابه پاي من مي نشست ، لباس ها را مي شست ، پهن ميكرد ، خشك ميكرد و جمع ميكرد . آن قدر محبت به پاي زندگي مي ريخت كه هميشه به او ميگفتم : درسته كه كم مي آيي خانه ؛ ولي من تا محبت هاي تو را جمع كنم ، براي يك ماه ديگر وقت دارم . نگاهم ميكرد و ميگفت : تو بيش تر از اين ها به گردن من حق داري . يك بار هم گفت : من زودتر از جنگ تمام ميشوم وگرنه ، بعد از جنگ به تو نشان مي دادم تمام اين روزها را چه طور جبران مي كردم. به روایت همسر شهید حاج ابراهیم همت 🏴 @rasme_shohada
💠حرف زدن با امام زمان (ع)💠 ✍مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند : هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید . خوب نیست شیعه‌ روزش شب شود و شب‌اش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد ، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند ، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند ، با حضرت درد و دلی کند . آیت الله بهجت می فرمود : بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است . قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد ، به گوش حضرت رسیده است . او نزدیک است ، درد و دل‌ها را می‌شنود. با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید . در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامه‌ای نوشت از یکی از شهرهای دور نامه‌ای نوشت که آقا من دور از شما هستم . گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم ، به هر حال چه کنم؟ حضرت در جواب ایشان نوشتند : «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک‏» لبت را حرکت بده ، حرف بزن ، بگو . ما از شما دور نیستیم. 📚بحارالانوار/ ج۵۳/ ص۳۰۶ 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 🏴 @rasme_shohada
(عج) مثل خورشید ڪہ از روے تو رخصٺ گیرد با سلامی بہ شما روز خود آغاز ڪنم السلام اے پسر فاطمہ‌ عادٺ ڪردم صبحها چشم دلم‌ رو بہ شما باز ڪنم 🆔 @rasme_shohada
✍ سبک زندگی شهدا روزی که مصطفی به خاستگاری من آمد مادرم به او گفت :  این دختر صبح ها که از خواب پا می شود ، در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زند ، یک نفر تختش را مرتب کرده است و لیوان شیر را جلوی در اتاقش آورده اند و قهوه را آماده کرده اند. شما می توانید با این دختر ازدواج کنید ؟ مصطفی که خیلی آرام گوش می کرد ؛ گفت : ( من نمی توانم برایش مستخدم بگیرم ، ولی قول می دهم تا زنده ام ، وقتی بیدار شد ، تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم روی تخت . ) تا وقتی شهید شد این کار را می کرد ، خودش قهوه نمی خورد اما چون می دانست ما لبنانی ها عادت داریم ؛ درست می کرد و وقتی منعش می کردم ، می گفت : ( من به مادرتان قول داده ام تا زنده ام این کار را برای شما بکنم . ) منبع : سر رسید یاران ناب ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔 @rasme_shohada
هنگامی که انسان در حال نماز است ، بدن و جامه او و هر چه پیرامون اوست ، خدا را تسبیح می‌گویند . (علل الشرایع، ج. ۲، ص. ۳۳۶) 🆔 @rasme_shohada