واقعیت غزه...
غزه زیر بمباران و ما در حال سرودخوانی و سخنرانی
درباره اعراب خائن صحبتی نمیکنیم چون دریوزگی آنها برای تمام جهان به اثبات رسیده
این مائیم که هدف غائی و آرمانیمان نابودی غده سرطانی است!
@madare0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻وقتی خانه روی ما فروریخت، زیر آوار تاریک بود. یک فرشته به طرف من آمد و شمعی را برای من روشن کرد و کنار من نشست. وقتی مردم برای نجات ما آمدند، او آنجا را ترک کرد.
@rasooll_ir
تبیین کلاسهای معارف دبستان آیات_1.mp3
39.36M
تبیین مجموعه کلاسهای معارف دبستان آیات
د. #رسول_محمدزاده
ویژه جدیدالورودها
@rasooll_ir
19.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دفاع تمام قدِ زیباکلام از اسرائیل کودک کُشِ جنایتکار و پاسخ دندان شکنِ علی علیزاده به این عنصرِ غرب زده!
@rasooll_ir
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
بهترین خطبه ای که تا حالا از زبان یک شیخ و خطیب سعودی در عربستان شنیده ام!. حقا که حق مطلب را ادا
پیام یکی از دوستان مطلع کانال:
ایشون اسمش الشيخ مصلح العلياني هست.
عربستانی هست ولی قطعا در عربستان اقامت ندارد بلکه تحت تعقیب دولت سعودی و ممنوع الورود هست
مقیم ادلب سوریه هست(یعنی در بخشی که دست تکفیریها هست اقامت دارد)
گرچه وهابی هست ولی منتقد نظام سعودی است.
توی سوریه فعالیت داره و با برخی از اقدامات بن سلمان هم مخالفت می کنه چون می دونه دست آل سعود بهش نمی رسه در سوریه
اکثر کانالها از شجاعت و ایمانش تعریف کرده اند در حالی که نباید بگیم: مومن و شجاع هست و از خودگذشتگی دارد
برای مادرجانم
این چهارمین مطلبی است که برای مادرجان می نویسم.
مطلب اول : https://eitaa.com/rasooll_ir/2532
مطلب دوم: https://eitaa.com/rasooll_ir/4117
و مطلب سوم: https://eitaa.com/rasooll_ir/4219
اگر هم حوصله نداشتید بخوانید، مختصر برایتان می گویم. مادرجان ، مادربزرگ مادری من هستند. زن بسیار عاطفی، دلسوز، تاثیرگذار، گاهی تند مزاج و البته بسیار بسیار وابسته به اطرافیان
ملک مدرسه دخترانه مان که در واقع شروع کار مدرسه آیات بود هم ملک شراکتی ما با مادرجان و آقاجان است که با آغوش باز از آن خانه رویایی با آن همه درخت و گل و صفا در اختیار من گذاشتند تا #آیات م را تاسیس کنم.
از اول بچگی هم خانه آنها از خانه خودمان امن تر، نعیم تر و کریم تر بود.
نه برای من، همه فامیل همین را می گفتند.
یک مطلب جالب درباره من اینه که هم خودم، هم والدینم و هم والدین والدینم (از جمله آقاجان و مادرجان و بابانصر الله خدابیامرز که پدرپدرم بودند) همگی فرزند اول بودیم. آقاجان و مادرجان که فرزند اول هایی بودند که والدین شان زود از دنیا رفتند و یک عالمه خواهر و برادر قد و نیم قد را برایشان گذاشتند و رفتند...
برای همین برادرهای آقاجان و مادرجان در خانه اونها بزرگ شدند.
بگذریم
مادرجان چند سالی بود که تقریبا از کار افتاده بود. و فقط روی صندلی می نشست و خیلی به سختی با واکر راه می رفت. دو ماه قبل ساک هایش را بسته بود، برنجک و تخمه آفتابگردون و پولکی و گز ش را خریده بود که بیاید تهران و به ما سر بزند که کمی حالش بد می شود و یک دکتر نادان 3 سرم پشت سر هم به او می زند و فشارش می رود بالا و سکته می کند.
مادرم زرنگی می کند و وقتی می بیند وضعیت بیمارستان اصفهان مساعد نیست، فوراً آمبولانس می گیرد و می آوردش تهران. تقریباً تموم بود که رسید تهران. تا رسید، من و علی که رفته بودیم بیمارستان استقبالش را دید و مختصر خوش و بشی با ما کرد و رفت توی کما
حدود 3 هفته آی سی یو و چند روزی هم در بخش و بعد هم آوردیمش منزل مادر
الان مادر و خاله با یک پرستار، شبانه روز عین پروانه دورش می چرخند.
تخت برقی، تشک موّاج، فیزیوتراپ، گاواژ غذا از طریق شلنگ داخل بینی و...
به هوش است، ما را می بیند، مختصر کلامی هم به سختی می گوید ولی این مادرجان دیگر آن مادرجان نمی شود. او فلج تر شده. تقریباً پاها مثل چوب و دستها مثل استخوان و دمبه😔
معمولاً دو سه شب یک بار هم می رویم بهش سر می زنیم. امشب هم با بچه ها رفتیم...
همه این مقدمات را گفتم که این دو مطلب را بگویم:
مطلب 1 :
حالش نوسان دارد، یک روز خوب و یک روز بد است. مثلا امشب از درد آه و ناله می کرد. باورتان می شود این چند وقت اخیر که کمی به حرف اومده و با نفس نفس زدن مختثر کلامی میگه، وقتی می ریم اونجا چی بهمون می گه؟
بذارید چند تا از جمله هاشو براتون بگم:
- مامان رسول! یه میوه بخور😭
- کاپشنتو بپوش و بیا ، هوا سرده😭
- یه چایی برا رسول بیارید😭
آه دست پسرم یافت خراش!
وای پـای پسرم خورد به سنگ
مطلب 2:
حرف دومم این است که ما دوست داریم مادرجان همین جوری هم برایمان بماند. از بس به ما محبت داشت. اصلاً بودنش در همین حد هم واقعا مجلس گرم کن است. چند روزی که بیمارستان بود، هر وقت همه مون خونه ی مامان جمع می شدیم، خونه برامون مثل قفس بود.
این چند وقت مدام دارم به مردم غزه فکر می کنم که چطور جلوی چشمشون همه عزیزاشون پرپر شدند
ما یه مادربزرگ 80 ساله فلج مان را داریم برایش می میریم، آنها چه می کنند؟!
اگر دوست داشتید، برای سلامتی مادرجان م حمد شفایی بخوانید
مادرجان م به دعای شما برگشت
ممنون تان هستم
@rasooll_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من معتقدم مشکل اصلی امروز ما کمرنگ شدن این فضائل اخلاقی و این ملکات روحانی نیست.
مشکل بالاتر ما آن است که جامعه امروز اصلاً دیگر این چیزها را نمی فهمد. مسخ شده،ارزش را ضد ارزش می داند و بالعکس! فضیلت را رذیلت و سفاهت می شمارد.
این درد بزرگ ماست!
آنقدر به سیاهی عادت کرده ایم که دیگر حتی نور یک شمع چشم مان را می زند!
چه رسد به این مشکات و مصباح ها
امتحانش مجانی
این کلیپ را به چند از بچه های فامیل نشون بده ببین چی می گند
اولین حرفشون اینه:
خوب که چی!!! 😡
@rasooll_ir
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹وجدانهای بیدار در آمریکا دور هم جمع شدهاند تا مانع حرکت یک کشتی با محمولهی سلاحهای آمریکایی به سمت اسرائیل شوند.👏
@rasooll_ir
بیدارباش پنجم ششم ها
ج ۹