فرودگاه امام خمینی
ساعتی قبل از پرواز
امام خمینی عزیز
تو به ما جرات طوفان دادی... ❤️
صبح که رفته بودم مدرسه وسایلی را بردارم، یکی دو تا از همکارا تشریف داشتند، یکیشون دید دارم وسایل جمعمی کنم، گوشیش رو دستش گرفت و فیلم گرفت. چند دقیقه بعد هم این پیام را گذاشت توی گروه همکاران:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین رسول و متواضع ترینشان هم راهی شد😊
آخرین رسول هم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم!
پی نوشت: بدون هیچ مشابهت سازی بین اسم دکتر و کمونیسم، برگرفته از نام کتاب « کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم»
نوشته اسلاونکا دراکولیچ
😊☺️
چک تسبیح هم برای این بود که خدای ناکرده یه وقت تعداد دونه هاش یه دونه اضافه نباشه خداوند مدیون رسول اصفهانیش شه😊
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ الرَّحْمنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ
مگر پرندگانِ بالای سرشان را تماشا نکردهاند که بالهایشان را بازوبسته میکنند؟ جز خدای رحمان کسی آنها را در هوا نگه نمیدارد؛ زیرا او هر چیزی را میبیند.
ملك - ۱۹
#هواپیما راه افتاد
@rasooll_ir
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
آخرین رسول و متواضع ترینشان هم راهی شد😊 آخرین رسول هم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم! پی نوشت: بدون
جواب یکی از همکاران گروه:
إفإن مات أو قتل انقلبتم علی اعقابکم؟
😄😄
التماس دعا
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ الرَّحْ
ما هنوز پرواز نکرده ایم
باندها خیلی شلوغند و ما همین جوری داریم دور امام می گردیم (البته دور فرودگاهش) تا بالاخره یه جایی پیدا کنیم بپریم. 😊
خلبان
نترس
پرواز کن
تو می تونی
تو باید بتونی
شیر مادر نون پدر حلالت قهرمان
حسین جان
من با آخرین قافله ای که به کاروانت می پیوندد، دارم به تو ملحق می شوم
موکب دارها کم کم دارند بساط شان را جمع می کنند
ایرانی ها به زودی بر می گردند کشور و عراقی ها هم می روند خانه هایشان
و کربلای تو مثل همیشه از همیشه شلوغ تر است.
خانه ات پر مهمان
و تو و برادرت کریم کریمان
سفره تان برای بشریت پهن
نپسند که در کربلای آخر الزمان، با آخرین قافله ها به کاروانت بپیوندم. آنجا باید زود برسم.
لنگ باد پایی که تا صدای امامش را شنید، هروله کنان نشتابد.
شکسته باد دستی که به کار دیگری مشغول باشد
و کور چشمی که دیدار امامش را به تاخیر اندازد.
مرا قبول کن
راهم ده
و راهم نما
آهای چراغ همیشه روشن خدا
آهای کشتی همیشه نجات بخش هستی
آهای دردانه ی عالَم
آمدهام تا دورت بگردم
طوافت کنم
سعی و صفایت کنم
بپذیر😭😭😭
راستی علی را هم آوردهام تا پیش مرگ علی هایت باشد😭
تا باد علی بادا
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
ما هنوز پرواز نکرده ایم باندها خیلی شلوغند و ما همین جوری داریم دور امام می گردیم (البته دور فرودگاه
و اینچنین بود که ما در فرودگاه نجف نشستیم 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما ۴ نفر هستیم
۱. مادر
۲. علی پسرم
۳. محمد (یکی از جوانان) عزیز همکار مدرسه
۴. بنده
تا رسیدیم حرم حضرت امیر (ع) ، مادر اصرار کردند بریم صحن حضرت فاطمه (س)، ایشون را اونجا گم کردیم
محمد هم داشتیم می رفتیم ضریح گم کردیم
علی هم الان میگه یه سر بریم بیرون تجدید وضو
فعلاً فقط من خودمو گم نکرده ام
😭☺️
پانویس:
محمد الان پیدا شد✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاهایش لنگ می زند
ولی مردانگیش نه
پرچم فلسطین