eitaa logo
روزنوشتهای رسول محمدزاده
2.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
4هزار ویدیو
105 فایل
سخنرانی ها، نوشته ها و گزیده های د.رسول محمدزاده (موسس مدارس قرآنی آیات)
مشاهده در ایتا
دانلود
لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین: 🔹🔸🔹😭 چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود شد😭 مراقب خود، اطرافیان و مان باشیم. 👇👇👇 امروز صبح که خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. مادرش به امام رضا علیه السلام نامش را ‏مجیدرضا گذاشت از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی می کند😳 خودش میگوید ۸ سال رسانه من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه نامه اش را می نویسد که برای من نکنید ‏سر قبرم نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند برای همین موقع دستگیری میگوید مرا اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این برند، به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم😭 بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند)😭 او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد ‏را تبدیل به یک کرد. مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم. دکتر اصغری نکاح روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد @rasooll_ir
🗓️ امروز دهم اسفند ماه ، سالروز شهادت شهید امیر حاج امینی ✍️ قسمتی از دست‌نوشته ی شهید: ای کسانی که این نوشته را یا بهتر بگویم این سوز دل، این درد دل، نمی دانم چه بگویم، این تجربه تلخ یا این وصیتنامه، این پیام و یا در اصل این خواهش و تقاضای عاجزانه را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات دست یابند. البته در این امر شکی نیست، ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنهکار خدا به آرزویش رسیده است... حالا که به عینه دیدید، شما را به خدا عاجزانه التماس و استدعا می کنم، بیائید و به خاکش بیفتید و زار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید. و با او آشتی کنید، زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است. فقط کافی است یکبار از ته دل صدایش کنید، دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید و دیگر هر چه میکند او می کند و هر کجا می برد، او می برد. ولی در این راه آماده و حاضر به تقبل هرگونه رنج و سختی همانند: مظلوم کربلا حسین(علیه السلام) و پیامدار او زینب(سلام الله علیها) باشید. هر چند که سختی و رنجهای ما در مقایسه با آنها نمی تواند قطره ای در مقابل دریا باشد. بله، خداگونه شدن مشقات و مصائب دارد، زیرا کلیدش و نشانش همین است و در عوض آن چیز که برای شما می ماند...! و آن بسیار عظیم و شیرین است.... ┏━━━•••━━━━━━━━━━┓ ➥@m_faghihi ┗━━━━•••━━━━━━━━━┛
خدایا دلم را کجا می برند؟ شبم در حضوری لبالب گذشت کدامین شبم مثل آن شب گذشت شب برگزیدن، شب انتخاب شب گام تا قلّۀ آفتاب شب عاشقان نفس سوخته شب چهره‌های برافروخته شب شبنم و شعله و شط و خون شب مستی و شور عشق و جنون شب خیزش عقده‌های زمین شب دست و پا باختن روی مین شب خاک با خون معطّر شدن شب تا سحر لاله پرپر شدن شب در زمین آسمانی شدن شب در خداوند فانی شدن نه ناسوت بود و نه لاهوت بود شب آتش و خون و باروت بود شب همّت بی‌هماوردهاست شب راست‌قامت‌ترین مردهاست شب دل سپردن به دریاست این شب بی‌خیالی ز دنیاست این... فلک باز قصد زمین کرده است کسی پشت این شب کمین کرده است اُحد...بدر...خیبر...و یا کربلاست خدایا نمی‌دانم اینجا کجاست؟ صدا می‌زند عشق از علقمه بیایید با رمز یا فاطمه شب عشق بازی، شبی پرخروش شب چفیه‌های غریبی به دوش شب وحشی ترکش و تیرهاست و گردانی از بانگ تکبیرهاست در این کوله پشتی غم آورده‌ام شهادت! کجایی؟ کم آورده‌‌ام هلا ای رفیقان همسنگرم شما دیگرید و من آن دیگرم... شما مشعل راه آینده‌اید شما تا همیشه... شما زنده‌اید... در این موج، خود را رها کرده‌ام دلم را به نام شما کرده‌ام مرا هم رهایی دهید از قفس بگیرید از من، مرا یک نفس اسیر غم جان و تن مانده‌ام مصیبت همین است، من مانده‌ام رفیق مرا بی‌صدا می‌برند خدایا دلم را کجا می برند؟ در این کوله پشتی غم آورده‌ام شهادت! کجایی؟ کم آورده‌ام ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از معراج السعاده
شکر گذار همه نعمت های الهی باشیم و ولی نعمت ما هستند 🏴🏴 در ارتفاعات گیلان غرب بودیم با حسرت به ابراهیم گفتم، یعنی می‌شود مردم ما راحت از این جاده عبور و به شهر خودشان بروند؟ ابراهیم هادی گفت: روزی می‌آید که از همین جاده مردم ما دسته‌دسته به کربلا سفر می‌کنند. •┈┈••✾•🌿🏴🌿•✾••┈• کانال اخلاقی معراج السعاده @merajsadat 🌿