eitaa logo
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
2.6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
97 فایل
سخنرانی ها، نوشته ها و گزیده های د.رسول محمدزاده (موسس مدارس قرآنی آیات) تماس با بنده: @rasoul6236
مشاهده در ایتا
دانلود
(دکتری علوم قران و حدیث) درباره آموزش روخوانی در دبستان، به نظرم نکاتی را باید دوباره بازبینی کرد: 1. باید بپذیریم نفس یادگیری مهارت هایی مثل روخوانی و تجوید و صوت و لحن و... را نمی توان عنوان «تعلیم و تعلم قران» اطلاق کرد. 🔸 اگر تلاوت و تعلیم قران را تعبدی بگیریم، از آنجا که رسول اکرم ص تمرکزشان در تعلیم قران ، اقراء و سماع و قرائت بوده، و قران را به اعتبار (ما کان) و بالاصاله، شفاهی دانسته اند نه کتبی، لذا آموزش روخوانی را نمی توان معادل مطلق تعلیم قران گرفت. 🔸 اگر هم عبادی بودن و تعلیم و تعبدی بودن شیوه تعلیم را هم نپذیریم، تأسی به اسوه حسنه در مساله ای که اساس رسالت شان بر آن استوار است (تعلیم قران) حتماً اولویت دارد بر سایر فعالیت ها و آموزه های قرآنی 2. اگر قران را (مأدبة الله) بدانیم، و بپذیریم که تربیت و تأدیب ، هم به لحاظ رتبی و هم به لحاظ ترتیبی، اولین کاری است که باید برای کودک انجام دهیم، (وَ أَنْ أَبْتَدِئَكَ بِتَعْلِيمِ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِيلِهِ وَ...) لذا آموزش مهارت های قرانی فوق الذکر نباید اولویت رتبی و ترتیبیِ این مهم (=تربیت قرآنی) را به تأخیر اندازد. چنانچه در میان دانش آموزان و حتی معلمان فراوانی می بینیم که سختی یادگیری و آموزش مهارت روخوانی از یک سو و غیر کاربردی بودن مهارت روخوانی در طول زندگی از سوی دیگر موجب گردیده است از همان ابتدا انس و الفتی با قران شکل نگرفته و به جای آنکه قران را کتاب حیات و احیاء بدانند، در خوشبینانه ترین حالت، آنرا کتاب خواندنی ای می پندارند که نسبتی با زندگی واقعی آنها نداشته و تنها کاربردش خواندن زندگان بر مردگان است. به همین دلیل تلقی عمومی و آنچه در ضمیرناخودآگاه مردم جامعه ما از قران وجود دارد ، این چیزی است که می بینیم. و حال آن که اگر به سیره نبوی از همان ابتدای دعوت (=تعلیم قران) ، غایت و هدف اصلی را تربیت عموم آحاد جامعه تلقی می کردیم، حتماً مهارت هایی مثل روخوانی در اولویت اول تعلیم قرار نمی گرفتند. در صحنه عمل نیز می بینیم که معلمان و والدین، بر خلاف مومنان و مشرکان عصر نزول، اشتیاق چندانی به درس قران نشان نمی دهند. بدیهی است که مهمترین دلیل این امر، عدم حضور پیامبر یا امام حاضر در جامعه است (فقد نبینا) اما دلیل بعدی را نیز می توان تفاوت رویکرد مواجهه اول مخاطبان عصر نزول با مخاطبان عصر حاضر یا به تعبیر من (عصر افول) دانست. در این خصوص تفاوت هایی می توان نام برد که ذیلا اشاراتی خواهم داشت: 1- در عصر نزول، بدلیل همزبانی مخاطب با پیامبر و قرآن کریم، مردم کاملاً متوجه می شدند که خداوند دارد با آنها چه چیزی می گوید. آنجا هم که نمی فهمیدند، می رفتند سراغ پیامبر ص و رفع ابهام می کردند و حال آنکه قران عصر افول، قرآنی است که بچه های دبستانی بدون آن که چیزی از آن بفهمند، باید خوانش آن را به سختی تمرین کنند. یعنی خواندن یک متن بدون فهم پر از اعراب و علامت انصاف دهید! آیا واقعا کار ساده ای است؟ بگذارید برایتان مثالی بزنم تا حس بچه دبستانی ها را حین آموزشهای جدی روخوانی بدون فهم را بهتر منتقل کرده باشم 🔻 یادتان هست شما خودتان وقتی حروف انگلیسی را یاد گرفتید، (بدون آنکه دایره واژگان زیادی داشته باشید) چقدر حوصله می کردید صرفاً به هدف بهبود کیفیت متن خوانی تان یک متن انگلیسی غیرقابل فهم را بخوانید؟ تا کی می شد شما را متقاعد کرد که فقط بخوانید و نفهمید؟ بپذیریم که تعلیم قران بدون فهم در واقع اساساً تعلیم نیست! بنابراین باید به دنبال راهی بود که متعلم را بدون فهم و درک، با قران درگیر نکنیم. 2- قران عصر نزول، در بستر وقایع واقعی و پیرامونی مخاطب نازل می شد. به همین دلیل مخاطب با آن متن همزادپنداری و همذات‌پنداری می نمود. گویی آمده بوده مساله ای از زندگی او را حل کند. سوالی را جواب دهد. گرهی را باز کند. اختلافی را رفع کند. در حالی که قران عصر افول، به دنبال هیچیک از اینها نیست. آمده است تا مردم متعبد، تبرکاً آنرا بخوانند بی آنکه انتظاری بیشتر از آن متن داشته باشند. هنرمندانش آنرا زیبا ارائه دهند تا خود و قران را ممزوجاً مرکز توجه قرار دهند و بلکه خود را بیشتر! آمده است تا خوش حافظه های امت آنرا از بر کنند و به دیگران نشان دهند. آمده است تا موضوع تسابق و تفاخر حرفه ای های امت شود. بدیهی است که این قران نسبتی با نفسیات فرد و واقعیات جامعه ندارد. کسی خود را به آن عرضه نمی کند تا رذیلتی را بشوید. اختلافی از امت به آن تقدیم نمی شد که رفع اختلاف نماید. کتابی است نمایشی و تبرکی! ادامه دارد👇 https://eitaa.com/rasooll_ir
ادامه ی 3- قرآن عصر نزول متناسب با فضای اجتماعی، درک عمومی و حوصله مخاطبان نازل میشد. این امر کاملاً در اختلاف اسلوب سور مکی و مدنی مشهود است: 🔸 تفاوت اندازه سوره ها و آیه ها 🔸 لحن و ادبیات گفتاری این و آن 🔸 محتوا و مضمون شان تنها چیزی که برای ما موضوعیت داشته است انتخاب سوره های کوچک برای آغاز تعلیم قران است و حال آن که از کمیت مهمتر، کیفیت محتوایی سوره است که متاسفانه کمتر نسبتی با کودک داشته اشت. خلاصه این که قرآن عصر نزول: ⭕️ بیش از آن که حروف و حرکات و اعراب باشد، حیات و رشد و تعالی بود. ⭕️ بجای موضوع مسابقه قرار گرفتن برای حرفه ای های خاص، با زندگی ناس و امت ممزوج بود. ⭕️ پیامبر خدا آموزش هیچ مهارتی را مقدم بر آن نکرد. بلکه آموزش ها خود به خود و بصورت طبیعی در روند نزول و تلقی امت رخ می داد. ⭕️ بیش از آنکه یک کتاب کتبی قدیمی باشد، یک کلام زنده و یک گفتگوی تقریباً دو طرفه بود. به همین دلایل است که قرآن عصر نزول جواب داد و قران عصر افول جواب نخواهد داد. نگارنده معتقد است تا زمانی که اسناد بالا دستی ما به آنچه ذکر شد اعتنا ننموده و به صرف تبعیت از عادت و سنت گذشتگان (ما الفینا علیه آباءنا) روخوانی و تجوید و امثال این مهارت ها را مقدم بر تعلیم حقیقی کتاب زندگی نمایند، در به همین پاشنه ای خواهد چرخید که چرخیده است. 28 صفر 1403 https://eitaa.com/rasooll_ir