eitaa logo
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
2.6هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
95 فایل
سخنرانی ها، نوشته ها و گزیده های د.رسول محمدزاده (موسس مدارس قرآنی آیات) تماس با بنده: @rasoul6236
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز را با دختر خانم های مدرسه آیات می خونم و بعدش میام های مختلف مدرسه پسرونه را می رم. امروز به دخترها گفتم وقت باران، وقت استجابت دعاست، چند دقیقه ای وقت می دم هر کسی در خلوت خودش قبل نماز با خدا حرف بزنه. چشماشونو بستند و شروع کردند حرف زدن چند تا از دخترها هم که صف اول نشسته بودند، رفتند سجده و شروع کردند حرف زدن. یکی دوتاشون داشتند گریه می کردند. چقدر حال خوبی بود... @rasooll_ir
(۱) ✍ الان که دارم این متن را می نویسم، نیمه های شب است. مثل روال معمول این ساعت ها که همه اعضاء خانواده خوابند، وقت کار مفید روزانه من شروع می شود. مثل خیلی از شب های زمستان ها که اتاق های خواب سردند، تشک خودش، من و را آورده بیرون و پهن کرده و دوتایی با مامان، کنار هم به خواب عمیقی فرو رفته اند. عاشق هست. دلیلش را بعداً برایتان خواهم گفت. و من پشت میز آشپزخانه نشسته و مشغول تایپ این چند خط هستم. همزمان با تیک تاک تایپ گوشی، صدای مختصر خر و پف هم به گوش می رسد. صدایی که هر شب در خانه ام بلند است، آن شب شیرین ترین شب و دلنوازترین ملودی را داراست. هر چقدر نگاه می کنم اطراف میز آشپزخانه را،اثری از سنگکک قایمکی داخل پلاستیک نمی بینم. احتمالا فردا را روزه نخواهد گرفت. من مامان را به سحرهایش می شناسم. از بچگی تصاویر زیادی از بیدار شدن نیمه شب و دیدن مامان در سجاده در ذهنم مانده. اگر بخواهم او را در چند کلمه خلاصه کنم، می گویم: و بگذریم علی و مامان کنار هم، یک نوستالژی خالصند. اونها بهترین ترکیبی هستند که مرا به یاد دوران کودکیم می اندازند. پسری سر به هوا، با هزاران سمن و یاسمن که دور خودش چیده، با کلی سوال و مساله، و به غایت فراری از کار رسمی و درسی. و ی کمال گرا، دغدغه مند، که می خواهد شیره ی وجودش را عصاره بگیرد، بگذارد دهان تک پسرش تا قوی و قوی تر شود. کلاس اولم را با التماس و رفت و آمد زیاد در یک مدرسه شاهد ثبت نامم کرد. کلاس دوم مجبور شدیم برویم اصفهان آنجا هم شاهد آنجا هم با التماس ۳ ماه رفت و آمد تا بالاخره ثبت نامم کرد. و دوباره برای کلاس سوم به تهران برگشتیم. و دوباره دنبال مدرسه... هر کلاس فوق برنامه ای می توانست می برد. تابستان به تابستان ۳ ماه دنبال مدرسه بود. تنها مادری بود که در اون اوضاع خفقان سیستم آموزشی، آن قدر رفت و آمد به آموزش و پرورش تا توانست کلاس پنجم، مرا از چنگ یک معلم نمای شیاد نجات دهد و کلاسم را عوض کند. تا قانون مدارس غیردولتی تصویب شد، بدو بدو رفت و بهترین مدرسه ای که می توانست ثبت نامم کرد. خدا رحمت کند را پدر بزرگ پدریم را می گویم. می گفت مادرت دو بار دیپلم گرفت. یک بار برای خودش و یک بار با تو خط به خط کتابهایم را حفظ بود، هر جزوه را ده بار و صد بار پرسیده بود. و حتی نوشته بود. گاهی وقت ها ۵_۶ ساعت می نشست سر درسم و از همه بدتر دلش درست نبود بچه اش با سرویس به مدرسه برود، برای همین صبح کله سحر از خواب بلند می شد، شیر و نان تازه می گرفت و بعد می آمد بیدارمان می کرد، با التماس و خواهش و قربونت برم و فدات بشم به زور لقمه ها را در دهانم می گذاشت و بعد هم خودش دستم را می گرفت و می برد مدرسه خیلی از کارهایش را دیگر نمی شد به حساب گذاشت. او چیزی بین و بود. و هست. الان که به اواسط این متن رسیده ام، صدای خر و پفش کامل تمام شد. امشب حال بیشتر بیدار ماندن ندارم. جلسات اولیا در هفته گذشته امانم را بریده. بروم بخوابم مطمئن هستم صبح بلند خواهد شد و اولین کار کانالم را چک خواهد کرد و خودش را برای اعتراض شدیداللحن به من آماده خواهد کرد. حتماً تلاش خواهد کرد مرا از ادامه دادن این متن منصرف کند، ولی طبق معمول با کمی خواهش و تمنا زود دلش به رحم می آید راستی مامان جانم خیلی خیلی و دلسوز هست. از بچگی هر چیزی را دوبار التماس می کردم نمی توانست از من دریغ کند. شب شما خوانندگان به خیر مامان جان صبح شما هم به خیر فدات دیگه شرمنده، منتشر کردم رفت😘😂 @rasooll_ir
چگونه کودکانمان نماز خوان شوند؟ د.محمدزاده.mp3
24.75M
سخنرانی در خصوص دعوت کودکان به - توصیه اکید به گوش کردن کامل و نت برداری و دعوت بچه ها به نماز بر اساس این الگو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او نگران نمازش بود بعد از پنج روز که کودک سوری را از زیر آوار بیرون می آورند می گوید وای چند روز است‌ که نخوانده‌ام اولین سوال قیامت = نماز @rasooll_ir
گفتند کمرمان درد می کند، می شود نماز نخوانیم؟ گفتم اگر روی صندلی بنشینید چطور؟ گفتند مشکلی نیست. رفتم برایشان صندلی آوردم که نمازشان را با بقیه به جماعت بخوانند. بعد نماز هم حالشان را پرسیدم که بهترند یا نه خودشان هم حس خوبی داشتند. بچه ها گاهی برای توجه، گاهی تنوع و گاهی هم واقعی این چیزها را می گویند. به انها بفهمانیم برایمان مهم هستند و البته هم برایمان مهم است. را شوخی نگیریم ما خودمان در نماز جدی نیستیم که بچه ها حس می کنند انگاری خیلی هم کار مهمی نیست. این اسمش نه اجبار است و نه اکراه اهتمام است. دقیقا عکس تهاون و سستی و بی انگیزگی @rasooll_ir
چگونه کودکانمان نماز خوان شوند؟ د.محمدزاده.mp3
24.75M
سخنرانی در خصوص دعوت کودکان به - توصیه اکید به گوش کردن کامل و نت برداری و دعوت بچه ها به نماز بر اساس این الگو
نماز ششم معنای زندگی.pdf
550.7K
ششم جلسه ۱ زنگ نماز ششم ها به این سوالات جواب می دهیم
38.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخش دوم از چرا ما نماز میخوانیم؟ جواب های بچه هارو بشنوید😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 اقامه نماز ظهر و عصر توسط هوادران تیم ملی ایران در محوطه ورزشگاه اجوکیشن سیتی قبل از بازی تیم های ملی ایران و ژاپن @rasooll_ir
دیروز بعد از پایان زمان مدرسه و قبل از کلاس کاراته، دیدم یکی از بچه های دوره دو گوشه نمازخونه داره نماز می خونه نمازش خیلی به دلم نشست با این که معنایش این بود که نماز جماعت ظهر مدرسه را شرکت نکرده ولی دمش گرم به کانال روزنوشتهای د. رسول محمدزاده بپیوندید: @rasooll_ir
چگونه کودکانمان نماز خوان شوند؟ د.محمدزاده.mp3
24.75M
سخنرانی در خصوص دعوت کودکان به - توصیه اکید به گوش کردن کامل و نت برداری و دعوت بچه ها به نماز بر اساس این الگو @rasooll_ir