🌷راوی پدر شهید:
بعد از شهادت پسرم فهمیدیم که او یک خیر به تمام معنا هم بود. همان اولین روزهای شهادتش مقابل در ایستاده بودم که دیدم یک پیرزن آمد و با دیدن اعلامیه علی خیلی تأسف خورد. بدون اینکه بداند پدر شهید هستم با حالت خاصی از من پرسید این جوان کی شهید شد؟ پرسیدم علی را از کجا میشناسی؟ پیرزن شروع کرد به گریه کردن و گفت: زمستان دو سال پیش ما بخاری نداشتیم و از سرما به زحمت افتاده بودیم. نمیدانم شهید از کجا فهمیده بود بخاری نداریم که یک بخاری برایمان خرید و به خانه مان آورد.
در میان خانواده هایی که آمده بودند یک کودک 9 ساله به نام علی اصغر بود که شهید امرایی از شش ماهگی او را تحت سرپرستی خود قرار داده بود. علی اصغر میگفت یک بار علی آقا به من گفت دعا کن شهید بشوم تا برایت یک دوچرخه بخرم.
علی اصغر هم گفته بود عمو اگر تو شهید شدی چطور برایم دوچرخه میخری؟ شهید در جوابش گفته بود برایت یک دوچرخه آسمانی میخرم. بعد از برگزاری چهلم علی، ما از طرف پسرم دوچرخه ای برای علی اصغر خریدیم.»
#شهید_علی_امرایی🌷
#سالروزشهادت🕊
🆔 @Rasoulkhalili