#شهید_مدافع_حرم_علی_ناصری
#شهیدانه
اگر برای خداست بگذار گمنام بمانم...❤️
شهید علی ناصری چند سالی در افغانستان با گروه طالبان جنگیدند و زمانیکه در سوریه جنگ اغاز شد به محض امدن نام سوریه رنگشان عوض میشد و سراپا گوش میشدند، همیشه مشتاق رفتن به سوریه بودند اما من مخالفت میکردم تا اینکه سال ۱۳۹۴
موفق به رفتن شد👌
📌دوم فروردین ۹۵ به دلیل مجروحیت به ایران برگشتند اما هرگز اظهار درد نمیکردند .خیلی خوددار بودند . بعدها متوجه شدم که چقدر درد کشنده ای را تحمل میکردند 😞
📌ایشان اهل ریا و خودنمایی نبودند طوریکه از عکس گرفتن در سوریه هم فراری بودند . حتی وقتی بابت مجروحیتشون کارت قرمز رنگی بهشون داده شد اون کارت رو عمدا نیاوردند تا کارشون خالص خالص برای خدا باشد .☝️
شب ۲۶ مرداد از من خواست غذایی اماده کنم و با هم به استانه حرم رفتیم اون شب اونقدر شاد و سرحال بودند که مجروحیتشان ازخاطرم رفت. تا حرم، فاطمه کوچولو رو بغل کرده بودند و اخ هم نمی گفتند 😢
فردای اون شب برای تامین زندگی عزم کردن که بروند کاشی کاری ، من بخاطراینکه همیشه و مدام حرف از رفتن میزدن از ایشون دلخور بودم. شهید موقع رفتن گفتن : زهرا خداحافظ....
خیلی آروم جوابشون رو دادم
دوباره برگشت و گفت زهرا با توام خداحافظ
نمی دونستم که بار آخره که خداحافظی میکنند 😔
موقع کار ناگهان دوباره حالشون بد میشه و به شهادت می رسند🕊
اکنون هر هفته به خوابم میان شاد و خندان 🌹
و من موندم با حسرت و آرزوی یک لحظه دیدنش...💔
🔵 به روایت از همسر شهید
(تیپ فاطمیون)
🆔 @Rasoulkhalili