🔹در حدود 12 سالگی در مدرسه اتفاقی رخ می دهد و استادش علیه رهبری و نظام صحبت می کند که شهید قیام می کند، استاد می گوید خلیلی باید اینجا تکلیف من و شما مشخص شود یا جای من است و یا جای شما! او می گوید به دلیل اینکه شما استاد و مربی من هستید و احترام شما واجب است، من از این مدرسه می روم.
شهید مراحل مختلف را طی کرد و زیرساخت های شخصیتی خود را با تقوا بنا گذاشت و با تاسی به شهدا، آنان را الگو می گرفت، شب های جمعه به زیارت شهدا در بهشت زهرا(س) می رفت و به زیارت می پرداخت و حتی برخی از سنگ قبرها را بازنویسی می کرد و بعد از آن در مراسم عزاداری حرم عبدالعظیم حسنی(ع) شرکت می کرد.
👌نقل از پدر بزرگوار شهید رسول خلیلی
#خاطرات
🆔 @Rasoulkhalili
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌شهید رسول خلیلی :چه خوبه که زیبا بریم
#فیلم
🆔 @Rasoulkhalili
📢 خاطره رهبر انقلاب از علت پذیرفتن مسئولیت ریاست جمهوری
🔻 رهبرانقلاب: بنده دورهی دوّم ریاست جمهوری، قطعاً عازم بودم به اینکه نامزد ریاست جمهوری نشوم ــ حالا دورهی اوّل که تحمیل شد بر ما، هیچ ــ دورهی دوّم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمیشوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است ــ هر دو را گفتند ــ گفتند:
👈 هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم بر خلاف میل خودم قبول کردم و رفتم.
🔺️ درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خُذها بِقُوَّة»؛ بایستی با قوّت انسان دنبال بکند. ۹۷/۹/۲۷
🆔 @Rasoulkhalili
🔹سیزده ساله بود که وارد بسیج شد . اول او را ثبت نام نمی کردند . می گفتند سنش کم است. ما رفتیم با مسئولین صحبت کردیم ، خلاصه قبول کردند و وارد بسیج شد . یک هفته بعد او را به اردوی اآموزشی بردند . مربی آموزشی شان اقا مرتضی امجدیان بود . ایشان هم البته یک سال پس از شهادت رسول ، در سوریه مجروح شدند ایشان در مراسم سالگرد شهید خلیلی که در کرج گرفته بودند ، این خاطره را تعریف می کرد و گریه می کرد. حالا من ادامه خاطره را از زبان ایشان می گویم .
می گفت در دوره ی اموزشی بسیج ، یک شب رسول من را کنار کشید . گفت اقا مرتضی شما ادم خوبی هستید و من به شما اعتماد دارم . یک چیزی می خواهم بگویم ، فقط از شما می خواهم به هیچ کس نگویید . تاکید کرد که به پدرم نگویید ، به مادرم نگویید ،به برادرم روح الله نگویید . من اول فکر می کردم خطایی کرده یا تقصیری از اون سر زده .
گفتم خب بگو . گفت اقا مرتضی شما ادم پاک و مومنی هستید ، دعایتان هم مستجاب می شود . دعا کنید ما شهید بشویم !
اقا مرتضی گفت من همانجا چشمم پر اشک شد ، رفتم پشت چادرها و شروع کردم به گریه که این بچه در این سن و سال چقدر از امثال ما سبقت گرفته !
#خاطرات
🆔 @Rasoulkhalili
#کلام_رهبری
🔹️ یکی از بهترین کارها و شریفترین کارها بخصوص در روزگار ما، بزرگداشت شهدا است؛امروز کشور ما به بزرگداشت اینها احتیاج دارد.
🔸️ تهاجم دشمنان در سطح مسائل معنوی، بسیار خطیرتر و مشکلسازتر است از سطح مسائل عادی و حملات سخت و مانند اینها؛ و تلاش دشمن، امروز این است.
🔺️ البتّه همچنانکه در زمینهی فشار سخت و جنگ سخت، دشمن ناکام مانده، در اینجا هم ناکام مانده ... این رویشها ادامه پیدا خواهد کرد و پیش خواهد رفت؛ و انشاءالله پیش خواهد رفت. ۹۷/۸/۱۴
🆔 @Rasoulkhalili
#رفیق_مثل_رسول
روز بیست و پنجم ماه صفر و درست در آخرین روز ماموریتمان محرم شهید شد.
بنا بر شرایط موجود خبر شهادت و محل شهادت محرم جز به خانواده و تعداد محدودی از دوستان اعلام نشد و به قول قدیمی ترها آستین بر دهان گذاشتیم و آرام گریه کردیم تا این خبر به گوش نااهلان نرسد.
روز مراسم تشیع محرم من به واسطه حسین با محمد آشنا شدم.محمد شاگرد اول دوره ها بود؛برای همین سعی می کرد نشان بدهد که خیلی راغب به آشنایی و دوستی با کسی نیست.برایم جالب بود که من هم خیلی برای دوستی سخت میگرفتم.بعدها محمد گفت:《توی رفاقت خیلی مشتی و پایه هستی من خیلی دوست داشتم باهات رفاقت کنم》.
جزوه محرم تنها یادگاری روزهای سخت و غریبانه حضور ما در سوریه،دست من امانت ماند.هر وقت دل تنگ محرم می شدم سرمزارش می رفتم و به خاطر نشانه ای که به من امانت داده بود از او تشکر میکردم.یک بار وقتی با حاج محمد برای زیارت مزار محرم رفتیم از حاج محمد خواستم اگر من شهید شدم بالای سر محرم که یک جای خالی وجود داشت به خاک بسپارند.به شوخی به حاج محمد گفتم:(اینجا خوش نقشه است و دسترسی بهدپارکینگ هم راحته).حاج محمد خندید و گفت:(اگه هم من شهید شدم تو برای من همین کار انجام بده).
📚#رفیق_مثل_رسول
💥کپی با ذکر نام شهید رسول خلیلی و صلوات جایز است.
🆔 @Rasoulkhalili
#مهدویت
#معرفی_حضرت_مهدی_عج
دل خوش دار که به زودی به دیدار ابی محمد موفق میشوی...
و من هم چنان آن کلمات را میگفتم که از خواب بیدار شدم،بیشتر شوق دیدار او مرا به گریه انداخت.باز خواب مرا فرا گرفت،بار دیگر حضرت امام حسن عسکری را در عالم رویا دیدم و خطاب به او گفتم:
ای محبوب من!شما که دلم را به محبت خویش فریفتی و اسیر خود گردانیدی حال چرا جفا میکنید؟
فرمودند:تاخیر من از دیدار،شرک تو بود و این که تو در آیین مسیحیت بودی.اکنون که مسلمان شده ای هرشب به ملاقات تو می آیم تا روزی که حق تعالی فراق ما را مبدل به وصال گرداند،بدین ترتیب شبی نبود که وجود نازنینش را به خواب نبینم تا اینکه شبی ابی محمد به من فرمود:
جد تو به زودی لشکری به جنگ مسلمانان خواهد فرستاد ما از تو می خواهیم با لباس خدمتکاران به همراه عده ای کنیز به آنان ملحق شده و از فلان راه رفته تا ما به تو برسیم.....
⏸ ادامه دارد....
📕 #رسالت_جهانی_حضرت_مهدی_عج
✍ #فریده_گل_محمدی_آرمان
📚 مبحث فوق از کتب: #نجم_الثاقب، #بحارالانوار، #آخرین_سفیر و...اقتباس یافته است.
🆔 @Rasoulkhalili
🌸 حافـظ! تو خبـر داری از عالم شیـدایــی...
یلدای #فراق آمد، رفته است شکـیبایـی...
♻️برخیز و بخوان با ما «ای پادشه خوبان»...
دل بی تو به جان آمد، وقت است که #بازآیی...
🌤 اَللّهُمَّ عَجِّلِّ لِوَلیِّکَ الفَرَج...
#طرح
🍁یلدا مبارک
🆔 @Rasoulkhalili