[WWW.FOTROS.IR]ma97102913.mp3
19.22M
شور ( اى به طـوفان كربلا نوحم )
روی زمین افتادی و سر به دامان مادر داری...
ای وای من از این همه زخمی که به پیکر داری...
🎤با مــداحى حاج محمــود كريمی
🎧پیشنهاد دانلود
#شب_جمعه
🆔 @Rasoulkhalili
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 امام زمان مهربانتر از مادر
#پناهیان
🆔 @Rasoulkhalili
#مهدویت
#معرفی_حضرت_مهدی_عج
حکیمه خاتون میفرماید: من طبق دستور برادرم،آن شاهزاده رومی را به خانه خود بردم و برای درامان ماندن آن دختر از جاسوسان حکومت،همواره سعی میکردم هویت اصلی آن عزیز پنهان بماند؛به همین دلیل او را با نام های متعدد از جمله: "سوسن،نرجس،و صیقل" صدا میزدم؛زیرا آینده پراهمیت ایشان باعث میشد تا در هر شرایطی برای حفظ جان ایشان احساس مسولیت کنم،بالاخره زمان سپری شد تا اینکه امام حسن عسکری (ع) به خانه ما آمدند و ملیکا را در میان کنیزان دیدند و سپس نظری طولانی همراه با تعجب به او دوخته و خطاب به من فرمودند: ای عمه!او همان کنیزی است که فرزندم" مهدی" را به دنیا خواهد آورد و آن مولود نزد پروردگار جهان بسیار عزیز است،همان عزیزی که خداوند به وسیله او زمین را سرشار از حق و عدالت مینماید،چنان که مالامال از ظلم و جنایت شده باشد.
من که از علاقه آن دو به یکدیگر با اطلاع بودم عرض کردم: یابن رسول الله! اگر شمارا خواهش اوست به خدمت شما فرستم.
آن حضرت فرمودند:ای عمه!در این خصوص از پدرم رخصت بطلب،پس من نیز بعد از این گفت و گو خود را آماده کرده و راهی منزل امام علی النقی شدم...
⏸ ادامه دارد....
📕 #رسالت_جهانی_حضرت_مهدی_عج
✍ فریده گل محمدی آرمان
📚 مبحث فوق از کتب: نجم الثاقب، بحارالانوار، آخرین سفیر و...اقتباس یافته است.
🆔 @rasoulkhalili
🔹باادب
👌از آنجایی که من آدم شوخ طبعی هستم, تقریبا باهمه بچه ها شوخی می کنم .معمولا در جو شوخی مرزهای ادب از بین می رود و افراد باهم راحت هستند. این مساله اما در محمدحسن صدق نمی کرد و واقعا برای من جالب بود .با اینکه زیاد با محمدحسن شوخی می کردم ,اما هیچ وقت به من که چند سال از او بزرگتر بودم بی احترامی و بی ادبی نکرد و این برای من درس بود .
📚به نقل از دوستان شهید رسول خلیلی
#خاطرات
🆔 @Rasoulkhalili
16.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید| رهبرانقلاب، خطاب به مسئولان: قدر جوانها را بدانند، به #جوانها مراجعه کنند، از نظرات آنها استفاده کنند. غالب جاهایی که از نظرات آنها استفاده کردیم و بهرهمند شدیم، به موفّقیّت دست پیدا کردیم. قدر جوانها را بدانند، قدر بلندپروازیهای جوانها را هم بدانند. جوانها بلندپروازند، ایرادی ندارد؛ همین بلندپروازیها است که یک ملّت را جلو میبرد و از توقّف [بازمیدارد]. از هیاهوی غربیها هم بیمی به دلشان راه ندهند. ۹۷/۱۰/۱۹
🌷 #رهبری
🆔 @Rasoulkhalili
#رفیق_مثل_رسول
🔹 ...برای مدتی حلقه محاصره ما تنگ تر شده بود و تنها راه ارتباطاتی ما آسمان بود .برای تردد و تجهیز هلی برد می شدیم .
برای باز کردن راه زمینی در منطقه ریف عملیاتی را طراحی کردیم و با تمام توانی که داشتیم ,به مسلحین زدیم. بچههای حزب الله به ما دست داده بودند و کار به حساس ترین زمان خودش رسیده بود .همان موقع یحیی به من گفت: "ابوادهم که سابقه بیماری قلبی داشت, از هوش رفته ,بیا با آتش تهیه منو حمایت کن تا بتونم این رو ببرم عقب ". قبول کردم. وسط جاده نشستم و شروع کردم به تیراندازی, یحیی سریع ماشین را آورد و ابوادهم را سوار کرد .حجم آتش دشمن خیلی سنگین بود ;اما من باید در همان نقطه کار پوشش را انجام می دادم .یک لحظه سلاحم قفل کرد ,هیچ کاری از دستم بر نمی آمد .دور زدن ماشین یحیی را دیدیم, اگر چند ثانیه تعلل می کردم, هر سه مان را درجا می زدند .فقط توانستم به یحیی که مشغول سوار کردن ابوادهم به داخل ماشین بود ,بگویم که سلاحم خراب شده .یحیی سلاح خودش را از روی دوشش برداشت و به سمت من پرتاب کرد .به محض مسلح شدن, دوباره شروع کردم به تیراندازی. حفظ جان یحیی برایم مهم بود .عملیات خیلی خوب پیش رفته بود و ما تا باز شدن راه ,چند قدم فاصله داشتیم .
...
📚 کتاب رفیق مثل رسول
💥کپی با ذکر نام شهیدرسول خلیلی و صلوات جایز است.
🆔 @Rasoulkhalili
🌷 لوح| "فرزندان روح الله(ره)"
🔻 "رهبرانقلاب(مدظله العالی)": معجزهی انقلاب این است که بعد از چهل سال شما میبینید جوان مؤمن مسلمان که نه "امام(رحمهالله)" را دیده است، نه انقلاب را دیده است، نه دوران دفاع مقدّس را دیده است، امّا امروز با روحیهی انقلابی، مثل همان جوانِ اوّلِ انقلاب میرود وسط میدان و با علاقه، با احساس مسئولیّت، با شجاعت تمام در مقابل دشمن میایستد. ۱۳۹۷/۰۹/۲۱
⚡ #چهل_سال_پیروزی
🆔 @Khamenei_ir
🆔 @Rasoulkhalili
روزی "رسول" به پایگاه بسیج آمده بود تا مادرش را صدا کند خاطرم هست کلاس چهارم یا پنجم دبستان بود پشت پرده اتاق ایستاده بود و صدا میزد "یا الله یا الله یا الله". آمدم بیرون به رسول گفتم بیا داخل تو هنوز دهنت بوی شیر میدهد به ما نامحرم نیستی، اما "رسول" داخل نیامد من هم چادر و روسری را برداشتم تا عکس العمل او را ببینم ناگهان دیدم رسول فرار کرد و قید مادرش را هم زد.
🍃 راوی: خانم نظری مسئول بسیج زمان کودکی🍃
#خاطرات
🆔 @Rasoulkhalili
خواب دیدم انگار داریم میریم کربلا
اربعین...
مردم نوبت نوبت میرن. با اتوبوس...
👌آقا رسول هم تو یه اتاقک تقریبا تاریک پشت یه میز نشسته بود.
با همون تیشرت سفیدشون
🎥یه آقایی داشت ازش فیلم میگرفت
آقارسول هم کار خودش رو میکرد و گاهی با لحن بامزه رو به دوربین شوخی میکرد.
🖍یه ماژیک قرمز برداشت. سرشو باز کرد. جوهرشو ریخت تو یه ظرف.
بعد یه چفیه برداشت که روش با رنگ قرمز نوشته شده بود: یا فاطمه الزهرا...
و با اون ماژیک داشت نام بی بی رو پررنگ تر میکرد...
😌از خواب که بیدار شدم ، سفر راهیان نورمون رو سپردم به آقا رسول که واسطه بشه و مشکلات اردو حل بشه...
اردویی که ممکن بود کنسل بشه...
🚩یهو یاد پارسال افتادم... سفرمون افتاده بود تو دهه فاطمیه...
رو چفیه هامون با رنگ قرمز حک کرده بودیم: یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها...
👌خواب بی حکمت نبود...
خدا رو شکر مشکلاتمون حل شد و ما راهی شدیم...
اون هم در دهه فاطمیه ، اون هم با مادر بزرگوار #شهید_رسول_خلیلی...
#السلام_علیڪ_یا_فاطمه_الزهرا_س_
🆔 @Rasoulkhalili