eitaa logo
رستا
476 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
214 ویدیو
4 فایل
💠رَستــا روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 (حسینیه هنر اصفهان) ادمین: @f_sarajan کانال ما در بله: https://ble.ir/rasta_isfahan کانال ما در تلگرام: https://t.me/rasta_isfahan پیج ما در اینستاگرام:https://www.instagram.com/rasta.isf?igsh=emNzMGs2MjI0MWxu
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اصفهان فرهنگ
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گزارش ویدیویی| نشست اول این‌گاه نشست های تاریخ شفاهی و امروز ➖➖➖➖➖➖ با اصفهان فرهنگ همراه باشید🔻🔻 🌐 eitaa.com/isffarhang 📌 zil.ink/isfahanfarhang
🔰 فصلنامه‌ی تخصصی اقلیما برگزار می‌کند: نشست تخصصی «بررسی راهکارها و خلاقیت‌های زن ایرانی برای مقابله با کشف حجاب رضاخانی» با حضور محققان و تدوینگران تاریخ شفاهی از سراسر کشور و بررسی آثار این حوزه مهمانان: 🔸 فائزه درگزنی: کتاب ننگ‌سالی 🔸 نرگس لقمانیان و فائزه سراجان: کتاب خانه‌تاب 🔸 مهناز کوشکی: کتاب به خون کشیده شد خیابان 🔸 مهناز صابریان از شیراز 🔸 سمانه عصاریان از کاشان زمان: پنجشنبه ۲۹تیر، ساعت ۱۷ الی ۱۹ مکان: اصفهان، کتابخانه بانو امین 📗 @Eqlima_Mag
🔴«خانه‌تاب» منتشر شد. شب که از نیمه گذشت، بچه را بغل گرفت. گره بغچه را انداخت توی انگشتش. با کف دست بچه را چسباند به سینه‌اش. از محلۀ چهارسو شیرازی‌ها تا محلۀ شیش را با قدم‌های بلند و سریع، یک‌نفس رفت. کوچه سیاه بود. همین که رسید خانۀ خواهرش، نگاهی انداخت پشت‌سر. کوبه را آرام کوبید. خانه‌ روبه‌روی حمام حاج‌کاظم بود. شب را همان‌ جا خانۀ خواهرش سر کرد. صبح علی‌الطلوع دوباره چارقد را انداخت سرش. بغچه را بغل زد. توی کوچه سرک کشید و پرید توی حمام حاج‌کاظم. برگشتنی هم همین بساط بود. باید از حمام تا خانۀ خواهرش می‌دوید. همان‌ جا می‌ماند و نیمه‌شب ترسان‌ترسان برمی‌گشت خانه. تا آن روز، از چشم آژان‌ها جَسته بود. خیالش راحت بود همین که دست آژان به پَر چادرش برسد، رسیده خانۀ خواهرش؛ اما فکر اینجایش را نمی‌کرد. آن روز وقتی صدای آژان را شنید، سرش را نچرخاند. پشت سرش را نگاه نکرد. یکی از دور می‌گفت: «وایسا ببینم.» خواست دوباره برگردد حمام. ترسید. نمی‌دانست جلو بدود یا عقب. بغچۀ حمام توی دستش سنگینی می‌کرد. تا خانۀ خواهرش دوید. با دو تا دست، در را هل داد و خودش را انداخت توی خانه. چارقد از سرش، سُرید. تکیه داد به در. چند روز بعد وقتی بدن بچه‌اش پر از دانه‌های ریز قهوه‌ای شد، بهش می‌گفتند: «شیرِ قهره دادی به بچه.» هنوز یادش بود آن روز که نفس‌زنان از حمام رسید. به بچه شیر داد؛ اما فکر اینجایش را نمی‌کرد. حتی تصورش را هم نمی‌کرد آن ترس، بچه‌اش را تلف کند. 💠رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 💠انتشارات «راه یار»: ناشر فرهنگ، تجربه و اندیشه انقلاب اسلامی ✅ @rasta_isf_1401@Raheyarpub
🍃سه‌شنبه‌های سفید تاریخ شفاهی 🎯قسمت پنجم: چهل‌گیس ایوان و حیاط که هیچ، صدا تا اندرونی هم می‌آمد! فکر دیدن طبق‌های رنگارنگ پوشیده از ترمه یک لحظه راحتش نمی‌گذاشت. _ الان حکماً عروس از در خانه ما رد می‌شود که اینجور کل می‌کشند! شمسی این را با خودش گفت و از اندرونی زد بیرون. نگاهی دور حیاط چرخاند. از مه‌لقا و کبری‌خانم خبری نبود. با خودش فکر کرد خادمه‌ها در مطبخ‌اند، یا به رفت‌و‌روب اتاق پشتی مشغول. چشمانش برقی زد و خوشحال از اینکه کسی نیست جلویش را بگیرد، رفت سمت دالان. به پله‌ها نرسیده، انگار چیزی یادش آمده باشد یک لحظه ایستاد. برگشت و سمت اتاق آقا نگاه کرد؛ «اگر آقاجان بفهمد چی؟ حتماً خوشش نمی‌آید! آخر مگر چه اشکالی دارد در روز بیرون بروم؟ کسی با دختربچه‌ها کاری ندارد! تازه، چارقدم را هم محکم روی چهل‌گیسم نگه می‌دارم.» با این فکر، لبخند پیروزمندانه‌ای بر لبش نشست. انگار که برای کارش توجیهی پیدا کرده باشد، برگشت سمت در چوبی حیاط. هرچه صدا بیشتر می‌شد، او هم پاتند می‌کرد. حالا دیگر با آن همه هلهله و شادی یک در چوبی فاصله داشت. گوشش را به در چسبانده بود و با ولع صداها را قورت می‌داد. هرچه پا بلندی کرد، دستش به کلون در نرسید. از کنار دیوار، سنگی آورد و زیر پایش گذاشت. دست دراز کرد. به زور کلون در را کشید و در از لنگه جدا شد. هول و ولا به جانش ریخته بود. قفسة سینه‌اش مثل گنجشک بالاپایین می‌شد. چند نفس عمیق کشید. چارقد سفید گلدارش را روی سر محکم کرد. در چقدر سنگین شده بود. با دستان کوچک و یخ‌زده‌اش به سختی در را کمی عقب کشید. به اندازه‌ای که سرش را بیرون ببرد و بتواند عروس‌کشان را ببیند. گردن ‌کشید که ببیند چه خبر است. یک‌هو چیزی محکم به سرش کوبید. دستی چارقد را با چهل‌گیسش می‌کشید. شمسی چارقد را چسبیده بود و تقلا می‌کرد سرش را نگه دارد. اما چارقد و پوست سرش با هم کشیده می‌شد. موهایش درد می‌کرد. احساس می‌کرد دیوی که آقاجان از شاهنامه می‌خواند، چنگ زده به موهایش. انگار پوست پلک‌هایش هم کشیده می‌شد و نمی‌گذاشت چشم‌هایش را باز نگه دارد. کف سرش گزگز می‌کرد و داغ شده بود. نگاهش را به عقب چرخاند. سایه‌ای سیاه دید که چارقد سفیدش در چنگش بود. پاهایش سست شد و روی زمین افتاد. صدای هلهله کمتر و کمتر شد. **** با وحشت چشمانش را باز کرد. انگار در جنگ با دیو همه جانش رفته باشد، نتوانست از جا بلند شود. کمی که چشمانش به نور عادت کرد، آقاجان را دید که سرش را به دامن گرفته و نوازشش می‌کند. مادر و بقیه اهل خانه هم با گریه صدایش ‌می‌زدند. مه‌لقا دور سرش اسپند می‌چرخاند و کسی را نفرین می‌کرد: «خیر نبینند که به بچه هم رحم نمی‌کنند. تا به در رسیدم، شمسی را دیدم که از حال رفته. بمیرم چارقدش پاره‌پاره کنارش بود. میرزاحسن باغبان می‌گفت، از سر چهارسوق که می‌آمده آژان‌ها را دیده که با جمعیت می‌آمدند. حتمی یکی از آن از خدا بی‌خبرها بچه را به این روز انداخته!» میرزاحبیب اما ساکت بود. حتی یک لحظه نگاهش را از موهای دخترکوچکش جدا نمی‌کرد. زیر لب ذکر می‌گفت. شاید هم روضه می‌خواند. با عبا گوشة چشمش را که تر شده بود، پاک کرد و جاهایی از سر دخترک که مویش کنده شده بود را بوسید. شمسی که نگاهش به چشم تر آقاجان خورد، خجالت‌زده نگاهش را دزدید. حالا می‌فهمید دیو شاهنامه‌خوانی‌های هر شب، روزها در کوچه‌ها پرسه می‌زند و چرا نباید روز بیرون رفت. برگرفته از مصاحبه با سیما قدسی ✍ به قلم محدثه حمیدی 🌱رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
💠کارگاه تدوین در تاریخ شفاهی ☘دوره مقدماتی، حلقه دوم ✅با تدریس کارگاهی، مبتنی بر خاطرات شفاهی ✅همراه با ارزیابی هفتگی تمرینات توسط نویسندگان نشر راه 💢از برگزیدگان دوره، برای تدوین کتابهای تاریخ شفاهی دعوت به همکاری می‌شود. گاه: دوشنبه‌ها، ساعت ۱۰ تا ۱۲ جا: حسینیه هنر اصفهان مهلت ثبت نام: ۳۱تیرماه به علت ظرفیت محدود کلاس، اولویت با دوستانی است که زودتر ثبت‌نام کنند. برای ثبت‌نام به شماره ۰۹۱۳۰۳۰۷۹۳۷ پیام دهید. 🌱 رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
مجموعه "آزاده در سرزمین رویان" در رویان اصفهان به همت دکتر نصر و همدلی همکاران محترم پژوهشگاه رویان، کتاب کودک رویان نقد و بررسی شد. 🌱رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🍃انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 💠@rasta_isf_1401 💠@raheyarpub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌗نیمه پنهان تاریخ 💠زن‌نگاری‌های تاریخی و زنانه‌نگاری 👤محمدرضا کائینی، در جمع محققان تاریخ شفاهی اصفهان 💢قسمت اول: ✅دروغ‌های تاریخی و راست‌‌انگاری ✅فکت‌های تاریخی 🌱رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
🏴این خانه عزادار حسین است... 💢کتاب‌های پیشنهادی ما برای ایام محرم و صفر: 💫خانه‌تاب، روایتهای مردم اصفهان از دوران کشف حجاب و ممنوعیت روضه و قحطی 💫ننگ‌سالی، روایتهای مردم محله علیقلی‌آقا از دوران کشف حجاب و ممنوعیت روضه و قحطی 🔶برای خرید با تخفیف ویژه ایام محرم در اصفهان با شماره 0989130307937تماس بگیرید 🔶سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 200هزار تومان): raheyarpub.ir @raheyar97 💠رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 💠انتشارات «راه یار»؛ ناشر فرهنگ، تجربه و اندیشه انقلاب اسلامی ✅@rasta_isf_1401@Raheyarpub
محمدرضا کائینی در جمع محققان تاریخ شفاهی اصفهان پرده اول ⚠️ امروزه بسیاری از افرادی، مطالب خود را در لفافه‌ای از تاریخ بیان می‌کنند. این مورد در فضای مجازی نیز صدق می‌کند؛ در شبکه‌های اجتماعی، راست و دروغ، واقعیت یا غیرواقعیت در لفافی از تاریخ قرار داده می‌شود... ادامه دارد... 💠رَستــا روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 https://eitaa.com/rasta_isf_1401
میز فروش کتاب‌های نشر راه‌یار در جوار مراسم عزاداری در دانشگاه صنعتی اصفهان 💠رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 💠انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، تجربه و اندیشه انقلاب اسلامی ✅@rasta_isf_1401@raheyarpub
روایت خلاقیتها و چاره‌اندیشی‌ها در هفت سال دفاع مقدس فرهنگی به همت کتابخانه بانو مجتهده امین و با حضور نویسندگان کتاب‌های و روایتهای زنانه در سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ بررسی شد. خبر کامل آن در https://www.ibna.ir/vdcirrap5t1a5q2.cbct.html 💠رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان 💠انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، تجربه و اندیشه انقلاب اسلامی ☘@rasta_isf_1401@raheyarpub
میز فروش کتاب‌های نشر راه‌یار در مصلی نمازجمعه رهنان 🟣رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🟣انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، تجربه و اندیشه انقلاب اسلامی 🔶@rasta_isf_1401 🔶@raheyarpub
محمدرضا کائینی در جمع محققان تاریخ شفاهی اصفهان پرده دوم ⚠️امروزه، بازار تاریخ‌پژوهی گرم شده و هر کس هرچه دلش می‌خواهد می‌گوید و سعی می‌کند چندشاهد تاریخی برایش پیدا کند ولو شواهد وجود نداشته باشند یا خیلی کمرنگ باشند یا خیلی غیرموثق. کافی است شواهد باشند تا دروغ‌ها گفته شوند. برخی حرف‌ها راست است، منتها راست‌هایی که گاهی اوقات شبیه دروغ است یعنی بزرگنمایی کاریکاتوریک از یک بخش است و تغافل از بخش‌های دیگر. ادامه دارد... 💠رَستــا روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان https://eitaa.com/rasta_isf_1401
تاریخ شفاهی، گذرگاهی برای ثبت روایات اصیل شهر به گزارش اصفهان زیبا؛ نرگس لقمانیان، متولد 1377 در اصفهان و دانش‌آموخته فیزیک دانشگاه اصفهان است. او از سال 1388 پا به دنیای نویسندگی گذاشت. لقمانیان که اولین استادش را در حوزه نویسندگی هاجر صفائیه می‌داند، بعد از طی دوره‌های نویسندگی، ویراستاری، نویسندگی خلاق و نقد کتاب، از سال 97 وارد دفتر تاریخ شفاهی شد و با طی آموزش‌هایی، نوشتن در این حیطه را آغاز کرد. این نویسنده جوان پیش از این، کتاب «یزله بر دجله» را با محوریت خاطرات شفاهی مردم عراق از تشییع سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس با همکاری دفتر تاریخ شفاهی اهواز و فاطمه ملکی نوشته است. کتاب دیگر او «در سال‌های شیدایی» است که در مراحل آخر تولید و چاپ و درباره یک هنرمند در کاشان است. «خانه‌تاب» جدیدترین اثر نرگس لقمانیان است که انتشارات راه‌یار به‌تازگی آن را روانه بازار نشر کرده است. ادامه متن در لینک زیر: isfahanziba.ir/14787 @rasta_isf_1401
محمدرضا کائینی در جمع محققان تاریخ شفاهی اصفهان پرده سوم با وجود چالش‌های مختلفی که در زمینه رسانه، چاپ و نشر کتاب وجود دارد، ولی اقدامات حسینیه هنر و دفتر مطالعات تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب ارزشمند است. کار افراد این مجموعه، به نوعی حرکت در خلاف جریان آب است. هیچ‌وقت در طول تاریخ در شهری مثل اصفهان این تعداد بانوی جوان تاریخ‌پژوه نداشتیم و این جای امیدواری دارد. تاریخ‌نگاری توسط بانوان و بسترهای آن، زمان و مبدا دقیق و ومشخصی ندارد. لابه‌لای تاریخ با نشانه‌ها می‌توانیم به تاریخ‌نگاری بانوان پی ببریم. هرکدام به فراخور فضل، دانش و احساس وظیفه‌شان برای ماندگاری یک واقعه تاریخی، تلاش کردند. در طول تاریخ، روایت‌های مردانه و زنانه داریم. روایت، خاطره نیست، ماوقعی است که در تاریخ اتفاق افتاده، مثل مشروطیت. مشروطیت را خانم‌ها روایت کردند آقایان هم روایت کردند گرچه وجه غالب، روایت آقایان هست. اینکه ساحت هر کدام، کدام است قاعدتاً به تناسب فضای زیستی‌شان معنا می‌شود. این قلمروی تاریخ‌نگاری آنهاست. ادامه دارد... 💠رَستــا روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 کانال ما در بله: https://ble.ir/rasta_isf_1401 eitaa.com/rasta_isf_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نحن شیعه علی‌ابن‌ابیطالب 🔺رجزخوانی مصطفی صدرزاده در برابر داعش 🔸«سرباز روز نهم» حاصل زندگی مجاهدانه و خستگی‌ناپذیر شخصی است که می‌تواند در دورۀ حاضر، بی‌شک الگویی دست‌یافتنی باشد. او که از سال1392 با ده‌ها ترفند پایش را به سوریه باز می‌کند، ظرف دو سال از چهره‌های محبوب و مؤثر مدافعان حرم می‌شود؛ تا جایی که سردار شهید‌سلیمانی را به تمجید وامی‌دارد. 🔸در این کتاب سعی کردیم شهید و زندگی‌اش را آن‌طور که می‌تواند در میدان زندگی اجتماعی مردم الگو شود، نشان دهیم و نه صرفاً روایتی ماورایی و صرفاً معنوی و احساسی از شهید ترسیم کنیم. شاید گشتی در زندگی‌نامه‌ها و خاطرات شهدا آن‌طور که نشر شده‌اند، ما را به این رهنمون کرد که: «ملموس و واقعی تصویر کنیم، نه دست‌نیافتنی... 🔸حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای: «گاهی اوقات شما می‌بینید از یک روستا یک شخصیّت منوّر و نورانی برمیخیزد؛ از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفیٰ صدرزاده به وجود می‌آید. ما از این مصطفیٰ‌های صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم، هزاران داریم؛ اینها همه امیدبخش است.» ۱۴۰۲/۰۳/۱۴ 🔸مصطفی صدرزاده، ظهر روز تاسوعای سال 1394در حومه حلب سوریه به شهادت رسید. ✅ رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان ✅ انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 @rasta_isf_1401 🌐 @raheyarpub
روایتی از روزهای تیره و تار تعطیلی روضه‌های اصفهان در زمان رضاخان 🔹️سال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مردم پنهانی روضه گرفتند و عزاداری کردند و خانه‌هایشان را به هم راه دادند تا پاسبان‌های رضاخان متوجه روضه رفتن‌شان نشوند و کتاب‌های «خانه‌تاب و ننگ‌سالی»، این خاطرات روزهای تیره و تار را به خوبی مرور می‌کنند. 🔹️مردم سال‌ها خون جگر خوردند ولی عزای حسین(ع) سر جایش بود، نرگس لقمانیان و فائزه دره‌گزنی، نویسندگان کتاب‌های «خانه‌تاب و ننگ‌سالی»، این خاطرات را خوب به یاد می‌آورند. آن‌ها خاطرات شفاهی مردم اصفهان از زیست در سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ را تدوین کردند. مردمی که یا به چشم خود ممنوعیت روضه رضاخانی را دیده‌ بودند یا با نقل از یک یا چند واسطه آن وقایع را شنیده بودند. بیشتر بخوانید @isffarsna
رستا
🎥 نحن شیعه علی‌ابن‌ابیطالب 🔺رجزخوانی مصطفی صدرزاده در برابر داعش 🔸«سرباز روز نهم» حاصل زندگی مجاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عزاداری روز تاسوعا مقابل خانه شهید مدافع حرم شهید صدرزاده 🔹شهید صدرزاده ظهر روز تاسوعا در سوریه به شهادت رسید. ⭕️ زندگی‌وزمانه بسیجی مدافع حرم؛ شهید مصطفی صدرزاده را در کتاب «سرباز روز نهم» به عنوان جامع‌ترین کتاب درباره این شهید می‌توانید مطالعه کنید. بازنویسی این کتاب توسط نعیمه منتظری، نویسنده اصفهانی انجام و در انتشارات راه‌یار چاپ و منتشر شده است. 💠رَستــا روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 eitaa.com/rasta_isf_1401
🏴این عزاداری‌های علنی و آزادانه و باشکوه را مدیون توایم... ⛔️روایت سالهای ممنوعیت روضه و عزاداری را در و بخوانید. ☘رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان ☘انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 @rasta_isf_1401 🌐 @raheyarpub
🔹تبلیغ، مدل ١۴٠٢ 🔸قسمت اول؛ چوپانی با بینیِ عملی 👩‍🌾 از کوه بالا می‌رفتیم، خارها و علف‌های توی کوه را نشانم می‌داد و اسم و کاربرد تک‌تکشان را می‌گفت. _ اين کتیراست، این گل آدامسیه، این.... چشم‌هایم را گرد کردم و گفتم: "اسم همه‌ی اینها را بلدی؟!" شانه بالا انداخت و گفت: "ها... از بس اینجا گوسفند چرانده‌م..." با ابروهای بالا انداخته پرسیدم: "تو هم چوپانی کردی؟! اینجا توی کوه؟ مگه دخترا هم چوپانی می کنند؟! " خیلی راحت گفت: "آره! البته دیگه گرانی و خشکسالی شد و گوسفندهامون رو فروختیم." از شنیدن جمله‌ی آخر لجم می‌گرفت. این جمله را از مردم دیگر روستا هم شنیده بودم. جمله‌ای که پشتش کلی مشکل برای مردم خوابیده بود. گوشی‌اش را درآورد و با اسنپ‌چت چند تا سلفی دسته‌جمعی گرفت. عکس خودش را که دید به دوستش گفت: "اَ... مریم چَندی دلُم می‌خواد برُم دماغمو عمل کُنُم..." شاید با خودش فکر می‌کرد کاش گیاهی هم بود که دماغش را کوچک می‌کرد! به بینی‌اش نگاه کردم. اصلاً بزرگ نبود! یک لحظه تصور کردم آرزویش برآورده شود و دوباره گوسفند هم بخرند، آن وقت می‌شد دختر چوپان با بینی عملی! جالب بود که توی قبرستانشان هم یک دختر جوان خوابیده بود آن هم به خاطر عمل بینی! ادامه دارد... ✍ ع.م.ب رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌗 نیمه پنهان تاریخ زن‌نگاری‌های تاریخی و زنانه‌نگاری 👤محمدرضا کائینی در جمع محققان تاریخ شفاهی اصفهان 🎯قسمت دوم: 💫نقطه عطف فعالیت مطبوعاتی زنان در ایران 🌱رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐@rasta_isf_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 آسمانه، روایت سالهای ممنوعیت روضه 📒 یک دم روضه از کتاب خانه‌تاب 🗣با صدای نویسنده کتاب، نرگس لقمانیان 🌱رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 @rasta_isf_1401 🌐 @raheyarpub
تبلیغ، مدل ۱۴۰۲ قسمت دوم؛ 2⃣ فلوت اندروید ! 🤯📲 رفته بودیم توی باغ های اطراف. مرتضی را که دیدم ذوق کردم. از آن بچه‌هایی بود که از نگاهش معلوم بود تیز و با استعداد است. گوسفندها را آورده بود چرا. فقط ده سالش بود. قند توی دلم آب شد. این سبک زندگی را تحسین کردم، ماشالله چه پسری! پنج صبح بیدار شده صبحانه خورده و حالا هم تا ساعت ده، گوسفندها را می‌چراند. بچه‌های شهری ساعت ده تازه بیدار می‌شوند! داشتم توی دستش دنبال فلوتش می‌گشتم که قندهای توی دلم منجمد شد. گوشی اندروید سفیدش را میان دست‌های آفتاب سوخته و سیاهش گرفته بود. ابروهایم را در هم فرو کردم، با خودم گفتم گوسفندها که می‌چرند، مرتضی توی گوشی کجاها سیر می‌کند؟! دلم خوش می‌شود که حاج آقا گفته بود توی ماه رمضان تنها بچه‌ای که صبح ها نماز جماعت می آمد مرتضی بود... اما باز نگرانم، خیلی نگران... وقتی ایام تبلیغ تمام شود که دیگر توی روستا نماز جماعتی نیست. ادامه دارد... ✍ به قلم ع.م.ب ☘رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌗 نیمه پنهان تاریخ زن‌نگاری‌های تاریخی و زنانه‌نگاری 👤 محمدرضا کائینی در جمع محققان تاریخ شفاهی اصفهان 🎯 قسمت سوم: 💫 زن‌نگاری در دوره پهلوی ✅زنان پیشااسلامی ✅کالاسازی از زنان ✅بازسازی سازه‌های دوره‌های باستان 🌱رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آسمانه، روایت سالهای ممنوعیت روضه 📒 یک دم روضه از کتاب خانه‌تاب 🗣 با صدای نویسنده کتاب، نرگس لقمانیان ✅ رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان ✅ انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 @rasta_isf_1401 🌐 @raheyarpub
35.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 همپای مجاهد 🔸روایت وحیده واحدی 🔴 به مناسبت ۱۲مرداد، سالگرد شهادت سیدمحمدعلیشاه موسوی گردیزی 📺پخش در ۱۲مرداد، از شبکه افق در تلوبیون ببینید http://www.telewebion.ir/episode/0x7e5c720 🌱 گنج نگار💯 روایت مردم قهرمان ایران 🌱رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isf_1401 🌐 https://ble.ir/ganjnegar
بفرمائید روضه هفتمین نشست بانوان محقق تاریخ شفاهی دفاتر راه با موضوع: روضه‌های مقاومت روایتی متفاوت از روضه‌های خانگی زنانه با حضور زهرا عباسی فاطمه عباسی فائزه ده‌نبی از اعضای فعال مادرانه سبزوار چهارشنبه، ۱۸ مرداد، ساعت ۱۶ جلسه در فضای اسکای‌روم برگزار می‌شود. https://daneh.ir/demo2/mod/lmskaranskyroomtwo/view.php?id=14813 🌱رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱واحد خواهران حسینیه هنر سبزوار 🌐 @rasta_isf_1401 🌐 @hhonarkh
14.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌗 نیمه پنهان تاریخ زن‌نگاری‌های تاریخی و زنانه‌نگاری 👤 محمدرضا کائینی در جمع محققان تاریخ شفاهی اصفهان 🎯 قسمت چهارم: 💫 روایتهای زنانه و مردانه ✅ گزارش‌نویسی‌های زنانه ✅ انجمن‌های سری ✅ روزنامه‌‌نگارهای مشروطه 🔸 کانون بانوان، مرکز حکومتی برای فعالیت زنان در دوره پهلوی 🔸زنی که وصیت کرده بود خانمهای محجبه در تشییع جنازه‌اش حضور نداشته باشند... 🌱رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isf_1401