🔸🔹ننگسالی روایت‌های شنیده نشده از سال‌های فراموش‌شده 🔸«ننگسالی» روایتی است از یک محله قدیمی در اصفهان، با سه بخش پرده‌نشین، شاه‌نشین و خاک‌نشین به قلم نویسنده جوان، فائزه درگزنی این کتاب در سال جاری برنده جایزه جشنواره شهید اندرزگو در بخش تاریخ شفاهی شد. ✅ رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ۱۷دی در لینک زیر به معرفی کتاب «ننگسالی» پرداخته است: 🔖 https://khl.ink/f/54853 🔴برای تهیه کتاب با تخفیف ویژه تا پایان دی‌ماه، با شماره 09130307937 تماس بگیرید. 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی #ننگ_سالی #کشف_حجاب #محله_علی_قلی_آقا #انتشارات_راهیار ✅ @rasta_isfahan ✅ @Raheyarpub

📽️#ببینید | تیزر رسمی چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار منتشر شد. 🎥️ جشنواره مردمی فیلم عمار 🌐 @AmmarFest

🔸نمایشگاه مسجدی🔸 🍃چهره‌ای که از پشت عینک همیشه جدی به نظر می‌رسید، یکدفعه، تغییر کرد و شروع کرد به تعریف از کتاب. حاج آقا جعفری، امام جماعت مسجد سیدالشهدا(ع) برای خرید کتاب پیش قدم شده بود. جمعی از دوستان و آقایان هم پشت سرش آمدند. حاج آقا تک‌تک کتابها را برمی‌داشت و ورق میزد. مخصوصا آنهایی که تقریظ خورده بودند، بیشتر چشمش را می‌گرفت. طوری تعریف کتابها را می‌کرد که هرکسی آن دور و بر بود به هوس می‌افتاد. هر کتابی که حاج آقا برمیداشت، دستها میرفت سمت نسخه دومش. کل کتابهای تقریظ خورده، به پنج دقیقه نرسید که تمام شدند. 🔻میز کتاب، مسجد سیدالشهدا 🔻دوشنبه و چهارشنبه، ۱۸ و ۲۰ دی 🔺برای تهیه کتابهای نشر راه‌یار در اصفهان با شماره 09130307937 تماس بگیرید. 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @raheyarpub

📺 #پخش_زنده | پخش زنده آیین افتتاحیه چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار از شبکه نمایش ⏰ساعت 18 🔻آدرس پخش زنده از تلوبیون: 🔗telewebion.com/live/namayesh ️📽️ جشنواره مردمی فیلم عمار 🌐 @AmmarFest

🔸🔸🔸 *بازاریابی کتاب* 🔸🔸🔸 🔺عرضه و تقاضا در بازار کتاب چطور تعریف می‌شود؟ ✅ درباره ارتباط *کتاب و تقدم عرضه و تقاضا در کارگاه * بازاریابی کتاب* با هم گفتگو کردیم. برای تهیه صوت این کارگاه، میتوانید به شماره 09130307937 پیام دهید. #حسینیه_هنر_اصفهان #بازاریابی_کتاب 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan

🔸🔸شیر قهره🔸🔸 شب که از نیمه گذشت، بچه را بغل گرفت. گره بغچه را انداخت توی انگشتش. با کف دست بچه را چسباند به سینه‌اش. از چهارسو شیرازی‌ها تا محلۀ شیش را با قدم‌های بلند و سریع، یک‌نفس رفت. کوچه سیاه بود. همین که رسید خانۀ خواهرش، نگاهی انداخت پشت‌سر. کوبه را آرام کوبید. خانه‌ روبه‌روی حمام حاج‌کاظم بود. شب را همان‌ جا خانۀ خواهرش سر کرد. صبح علی‌الطلوع دوباره چارقد را انداخت سرش. بغچه را بغل زد. توی کوچه سرک کشید و پرید توی حمام حاج‌کاظم. برگشتنی هم همین بساط بود. باید از حمام تا خانۀ خواهرش می‌دوید. همان‌ جا می‌ماند و نیمه‌شب ترسان‌ترسان برمی‌گشت خانه. تا آن روز، از چشم آژان‌ها جَسته بود. خیالش راحت بود همین که دست آژان به پَر چادرش برسد، رسیده خانۀ خواهرش؛ اما فکر اینجایش را نمی‌کرد. آن روز وقتی صدای آژان را شنید، سرش را نچرخاند. پشت سرش را نگاه نکرد. یکی از دور می‌گفت: «وایسا ببینم.» خواست دوباره برگردد حمام. ترسید. نمی‌دانست جلو بدود یا عقب. بغچۀ حمام توی دستش سنگینی می‌کرد. تا خانۀ خواهرش دوید. با دو تا دست، در را هل داد و .... خانه‌تاب را می‌توانید از فراکتاب تهیه کنید و در مسابقه کتابخوانی آن شرکت کنید https://www.faraketab.ir/book/193154-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%A8 🍃 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🍃انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @raheyarpub

🔸مسابقه بزرگ کتابخوانی خانه‌تاب🔸 سیری در فرهنگ عامه اصفهان، در گذر زمانی سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ *جوایز* ۵ نفر اول، ۱۵ میلیون ریال وجه نقد ۵ نفر دوم، ۱۰ میلیون ریال ۷نفر سوم، ۵ میلیون ریال مراکز تهیه کتاب با تخفیف ویژه ۱. خانه امیرقلی امینی، حسینیه هنر اصفهان ۲. فرهنگسرای بانوان آفتاب 🔸برای تهیه کتاب در اصفهان با شماره 09130307937 تماس بگیرید. #خانه_تاب لینک شرکت در مسابقه: https://survey.porsline.ir/s/ZIFDLRny مهلت شرکت در مسابقه: *۳۰ دی ۱۴۰۲* اعلام نتایج و اهدای جوایز: *دهه فجر* 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @raheyarpub

تمدید مهلت شرکت در مسابقه بزرگ کتابخوانی خانه‌تاب فقط تا ۱۲ بهمن ماه😍

🔸«مادران میدان جمهوری» 🔸 🛑روایتی مادرانه از دعوت زنان سبزواری به شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ 📚برشی از کتاب: «...بعد از یکی دو بار سلام کردن، بالاخره به چشم‌شان آمدیم و جواب‌مان را دادند. اجازه گرفتیم و نشستیم. دوستم خسته از مقدمه چینی‌های صبح تا حالا توی جلسه‌های مختلف، یک راست رفت سر اصل مطلب! با همان صدای گرفته‌اش گفت:« نظرتون راجع به انتخابات چیه؟» خانمی که چند قدم دورتر ازش نشسته بود با عصبانیت گفت: «هرکس رأی بده احمقه!» خانم دیگری که کنارش مشغول تخمه شکستن بود گفت: «برنج کیسه‌ای ۳۰۰تومنه. برای چی رای بدیم؟» در میانه این موج‌های منفی یکی‌شان گفت: «چرا رأی ندیم حق‌مونه.» زن جوان کناری‌اش دنباله حرفش را گرفت و گفت: «ما مستأجریم بچه کوچیک داریم، کلی پول پوشکشه. ولی صاحب خونه‌م آدم خوبیه اجاره رو زیاد نکرده. همه که بد نیستن.» انگار به دوجبهه تقسیم شده بودند. یکی این طرفی‌ها می‌گفتند و یکی آن طرفی‌ها. ما هم نشسته بودیم و گوش می‌کردیم. دیگر بحث داشت بالا می‌گرفت...» محقق و نویسنده: مریم برزویی 208 صفحه 85 هزار تومان 🔰 برای سفارش و تهیه کتاب در اصفهان، با تخفیف ویژه از ۵ بهمن تا ۵ اسفند با شماره 09130307937 تماس بگیرید. 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی ✨ @rasta_isfahan ✨ @raheyarpub

🔸تبلیغ مدل 1402 🎯 قسمت هفتم؛ can you speak English? جلسات را طوری تنظیم می کردم که قبل یا بعد از اذان باشد و بچه‌ها در نماز جماعت شرکت کنند. بیشتر بچه‌ها هم می آمدند، اما صبا هربار با یک بهانه می‌رفت خانه: _"هوا تاریک می‌شه و سگ‌ها دنبالم می‌کنند." _ "مادرم منتظره و درس دارم. " _" توی خانه می‌خوانم و.. " با این که توی حسینیه زیاد می آمد و فعال بود ولی با مسجد میانه ای نداشت. از بقیه هم بیشتر توی فضای مجازی بود. باهوش بود و با استعداد. آن روز جلسه فرهنگی نداشتیم. کلاس زبان و علوم داشتیم. برای کلاس‌هفتمی‌‌های روستا؛ صبا و زهرا. سال اولی بود که زبان داشتند و مثل بچه‌شهری‌ها نبودند که از بدو تولد، والدینشان دغدغه کلاس زبانشان را داشته باشند! طبیعی بود کمی سخت باشد برایشان. پیشنهاد داده بودم دوتایی بیایند حسینیه تا درس بخوانیم: _this is our class. I,m your English teacher. با چشمهای گردشده پرسیدند: "خانم مگه تو اینها را هم بلدی؟!" گفتم : "یعنی انتظار دارید طلبه ها فقط دعا و قرآن بلد باشند؟" دور هم کلی خندیدیم و درس خواندیم. کمی از فرمول های کار و چگالی و.. را هم بالا و پایین کردیم تا وقت اذان شد. گفتم: "می روم مسجد و بعد از نماز دوباره بر‌می‌گردم. شما اینجا می‌مانید؟" به علامت تایید، سر تکان دادند. هنوز به در حسینیه نرسیده بودم که صبا یک دفعه گفت: "خانم، ما هم میایم مسجد نمازمون را بخونیم." خیلی خوشحال شدم، ولی به روی خودم نیاوردم که از این چهارکلمه زبان چقدر کار برآمده بود. ✍ع.م.ب #روستا_نگاری 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan

🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 فقط دو روز دیگر برای شرکت در مسابقه کتابخوانی خانه‌تاب و رسیدن به جوایز طلایی فرصت باقی‌ست. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

در آستانه روزها و شبهای فرخنده بهمن ۱۴۰۲ مراسم رونمایی از کتاب "سالهای شیدایی " با حضور استاد نصرالله قادری، نویسنده مقدمه کتاب استاد محسن خسروی، پیشکسوت بازیگر و کارگردان تئاتر استاد محسن صفائی، محقق کتاب و نرگس لقمانیان، نویسنده کتاب در کاشان برگزار شد. 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @raheyarpub

اینجا غزه است . غسان عزیز را خیلی هاتون می شناسید . این فیلم رو امروز مادرش فرستاده . باتشکر از همه دوستانی که در جمع آوری کمک ها یاری رساندند. ✅ #مرحله_اول کمک ها به غزه ارسال شد . 🔴 #مرحله_دوم : قرار هست برای تعدادی از خانواده های فلسطینی که اکنون خانه و کاشانه شون در غزه ویران شده و فعلا در رفح ساکن هستند، #بسته_غذایی تهیه کنیم . 5029087001597700 (برای کپی رو شماره کارت کلیک کنید) نحوه ارسال پول : به کمک دانشجویان فلسطینی مقیم ایران از طریق خانواده هاشون در غزه کانون فرهنگي تبليغي شهيدالقدس @shahideqods

قدم‌های آقا صبح زود شال و کلاه کردیم و از اصفهان راه افتادیم. سر از پا نمیشناختیم. دم‌دمای ظهر رسیدیم بهشت‌زهرا. سلانه‌سلانه رسیدیم وسط جمعیت. تا چشم کار می‌کرد آدم کیپ تا کیپ ایستاده بود. با چند تا از همسفرها مشغول صحبت بودیم و از دلهره‌هایمان میگفتیم: _ نکند هفته پیش تکرار شود. _ نکند زبانم لال بلایی سر امام بیاید. _ نکند اتفاقی برای هواپیما بیفتد. توی دلم تندتند صلوات فرستادم و شیطان را لعنت کردم. دلهره و ذوق توی دلم به خورد هم رفته بود. سخت میتوانستم تشخیص بدهم کدام آشوب کرده. هرازچندگاهی به نزدیک جایگاه نگاه میکردم. جمعیت مثل دانه‌های انار به هم چسبیده بودند. جداکردنشان به این راحتی نبود. امام نزدیک بهشت زهرا بود. رساندن او به جایگاه فقط با هلیکوپتر چاره میشد. اما جایی برای فرود آن نبود. هرکس میخواست فاصله را کمتر کند و آقا را از نزدیک و نزدیک‌تر ببیند. اقای مطهری به جایگاه رفت. خودش را به میکروفن زردرنگ نزدیک کرد. با دست چپ گوشه عبای قهوه‌ای‌رنگش را گرفت و شمرده شمرده شروع به صحبت کرد: «سلامت آقا درخطر است. حفظ سلامت آقا از اوجب واجبات است.... آقایان بروید عقب. برای سلامتی امام خمینی سه نوبت صلوات ختم کنید.» صدای گنگ و شلوغ صلوات به آسمان رفت. جایگاه فرود بالگرد به سختی خلوت شد. صدای الله اکبر قطع نمی‌شد. امام به جایگاه رسید. قدم امام که رسید روی موکت قهوه‌ای، صلوات دیگری ختم شد. آقا که نشست روی صندلی چوبی ساده، نفس راحتی کشیدیم. 🗣راوی: سیدحسن نوربخش، متولد 1325 ✍تدوین: فاطمه ملکی 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan

عکس‌های خانوادگی غزه 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan

🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 پایان مهلت شرکت در مسابقه کتابخوانی "خانه‌تاب" نتایج به زودی اعلام خواهد شد. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

🔸🔸هشت میلیمتر از انقلاب🔸🔸 🍃روایت علی میرقطبی از ساخت مستند انقلاب در سبزوار 🔸این کتاب اثر شایسته تقدیر در نخستین جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی هست و تاکنون به چاپ چهارم رسیده. 🔺یک کتاب کوچک و خوشخوان 🔻فقط با ده هزار تومان میتونید کتاب را به همراه یک سی‌دی تهیه کنید. 🔺مناسب برای مراکز فرهنگی و مدارس. 🔻 برای تهیه کتاب در اصفهان میتوانید با شماره 09130307937 تماس بگیرید. 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @raheyarpub‌

🔸روایت‌های الکترومغناطیسی🔸 موقع حرف زدن، از بالای سن مدام چشم می‌چرخاندم توی سالن، میان آدم‌ها. دوست داشتم از روی توصیف‌های آقای خسروی توی مصاحبه‌ها کشف کنم همسرشان، پسرهایشان و دوستان نزدیک و قدیمی‌شان کدام‌ها هستند. رسیده بودم به آنجا که باید می‌گفتم: "سال‌های شیدایی بیش از آنکه برایم کتابی باشد که دو سال، با کلمه‌کلمه‌اش کلنجار رفتم تا بنشینند کنار هم، برایم آموزگار بوده." بعد یکی‌یکی شمردم که این کتاب چه یاد داده بهم. همه‌ی دو سالی که مشغول نوشتنش بودم، آمده بود توی ذهنم. فصلی که درباره‌ی شهید عباس درستکار بود و من یک دل سیر، موقع تدوینش گریه کردم. آغازه‌ی صحنه‌ی " تصمیم" که یک دفعه سر امتحان الکترومغناطیس، گوشه‌ی ورقه‌ی امتحان شروع کردم به نوشتن، که کلمه‌هایم نپرند و آخر برای امتحان وقت کم آوردم! برعکس همیشه، دلم می‌خواست خیلی حرف بزنم. یک عالمه حرف داشتم توی سرم که همدیگر را هل می‌دادند. گفتم:《من نه به عنوان نویسنده‌ی سال‌های شیدایی، بلکه به عنوان دانش‌آموز سال‌های شیدایی اینجا هستم.》 چشمم افتاد به خانمی که نشسته بود وسط سالن؛ زنی میانسال که رویش را محکم گرفته بود. گوشه‌ی لبخندش را می‌دیدم. بعد از مراسم، صدایم کرد. گفت:《من زهرا هستم. همسر آقای خسروی.》 سفت بغلم کرد. پیشانی‌ام را بوسید و یک بسته باقلوای کاشان گذاشت توی دستم. آقای خسروی راست می‌گفت، زهرا خانم واقعا دوست‌داشتنی بود. ✍ نرگس لقمانیان ☎️سفارش "سالهای شیدایی" 09130307937 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @raheyarpub‌

❣ وا کرده‌ام آغوش، قُل اللهُ شهیدا نزدیک بیا، أقربُ من حبلِ وریدا... @mehdi_jahandar

🔸تبلیغ مدل ۱۴۰۲ 🎯قسمت هشتم؛ جشن‌های روستایی از روزی که پایم به روستا رسید، سردی مردم روستا، غمی شد گوشه دلم. غدیر نزدیک بود و تصمیم گرفتیم جشن بگیریم؛ شاید سردی فضای روستا بشکند. اما با کدام پول؟ یک هفته بیشتر نمانده بود. بسم‌الله گفتم و پیامکی برای دوستان فرستادم. انگار دستی غیبی از هر طرف کمک می فرستاد. یک نفر زنگ زد و گفت می‌خواهد برنامه اطعام عید غدیر را در روستا پیاده کند، دیگری صد تا بادکنک فرستاد، آن یکی هم ته دکانش را خالی کرد تا جایزه‌های بچه‌ها کامل شود. پولی که جمع شد خیلی بیشتر از انتظارمان بود. شب بود. زن‌ها و بچه‌ها بعد از نماز مغرب، دم در مسجد ایستاده بودند. حاج آقا عمامه‌اش را صاف کرد، کبریت را روشن کرد و فشفشه اول را زد. بچه‌ها جیغ و هورا می کشیدند. بعضی دست می زدند و برخی با هیجان بالا و پائین می پریدند. دخترهای نوجوان هم گوشی‌به‌دست فیلم می‌گرفتند. تق تق توق! فشفشه‌ی اول و دوم و سوم، بالا رفت و آسمان پرستاره‌ی روستا را رنگین کرد. پسربچه‌ها بی محابا سعی می کردند دستشان را به جرقه های فشفشه برسانند. به پیرزن های کناری ام نگاه کردم. چهره های گرفته شان باز شده بود اما نمی‌دانستند ذوق و شوقشان را چطور بروز بدهند. زن میانسالی که نزدیکم ایستاده بود، سرش را آورد نزدیک گوشم و پرسید: "اشکالی دارد آرام کِل بکشیم؟" سؤال کردنش مثل بچه‌ها بود. خنده ام گرفته بود. نمی‌دانستم چه بگویم. _نه، اگر همه با هم بکشید که اشکال ندارد. شب عید بود. صدای کِل‌کشیدن و فشفشه‌ها سکوت سرد روستا را شکسته بود. ✍ ع.م.ب 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan

🔸 *«سال‌های شیدایی»* 🔸 🔴خاطرات شفاهی هنرمند کاشانی، به قلم نویسنده اصفهانی محسن خسروی، میدان‌دارِ تئاتر انقلابی کاشان است؛ او که در کوچه پس کوچه‌های محله‌ی سرپله قد کِشید، روح هنری‌اش در مسجد میانچال و میان آموخته‌های حاج‌آقا محمد مدنی، جان گرفت. محسن خسروی، به تئاتر انقلابی کاشان، هویت تازه داد و محرک جریان تئاتر اصیل شد. پیش از انقلاب، نمایشنامه‌های گوناگون را اجرا کرد؛ اما با افزودن نمادهای مذهبی، پس از انقلاب که تئاتر هنوز سرگردان بود، گروه تئاتر فجر را راه انداخت. گروه تئاتر فجر، شبیه یک گروه هنری و البته تربیتی بود. بعدها اسم تعدادی از بچه‌های گروه تئاتر فجر، در ردیف شهدای کاشان نوشته شد. محسن خسروی گاه نمایشنامه‌های خودش را اجرا میکرد و گاه کارگردانِ زیرکِ متن نمایشنامه‌نویس‌های گوناگون میشد. مردمی که درسال‌های قبل انقلاب، سینما و تئاتر را غدغن کرده بودند، بعد از انقلاب، آخر هفته‌ها دست بچه‌هایشان را می‌گرفتند و می‌آوردند سینما. 💫 برای تهیه کتاب با تخفیف ویژه در ایام دهه فجر، میتوانید با شماره 09130307937 تماس بگیرید. 🌱 رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی ✅ @rasta_isfahan ✅ @Raheyarpub

⭕️ایران قوی ♨️ به روایت: 🔰عملیات احیا؛ روایت صعود یک مجموعه دانش‌بنیان به قله دانش وصنعت دنیا 🔰آبی نفتی؛ دستاوردها و موفقیت‌های شرکت «پِتکو» به روایت مهندس علی عمرانی 🔰حاج مالک؛ خاطرات شفاهی غلامرضا مالکی از فرماندهان مهندسی لشکر 17 علی‌ بن ابی‌طالب(ع) 🔰زاده زابل؛ سرگذشت دکتر حبیب‌الله دهمرده، نماینده فعلی «زابل، زهک، نیمروز، هامون و هیرمند» در مجلس شورای اسلامی، استاندار اسبق لرستان، کرمان و سیستان‌وبلوچستان، رئیس اسبق دانشگاه سيستان‌وبلوچستان و... 🔰جولان جوانمرد؛ تاریخ شفاهی دکتر احمد خالدی؛ معاون وزیر نفت، معاون وزیر بازرگانی، معاون اقتصادی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و.... 🔰سلول های بهاری؛ زتدگی‌نامه دکتر حسین بهاروند؛ پدر دانش سلول‌های بنیادی ایران 🔰داستان رویان؛ماجرای تأسیس، تثبیت و پیشرفت‌های پژوهشگاه رویان با محوریت دکتر سعید کاظمی آشتیانی 🔰آرزوهای دست‌ساز؛داستان شکل‌گیری یک شرکت دانش‌‎بنیان 🔰امواج اراده‌‌ها؛ مجموعه خاطراتی از پیشرفت‌های ایران در بخش‌های مختلف(نظامی،هسته‌ای،پزشکی، صنعت و فناوری،دیپلماسی) ♦️برای تهیه کتابها با تخفیف ویژه در ایام دهه فجر، با شماره 09130307937 تماس بگیرید. 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 انتشارات راه‌یار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @raheyarpub

✅حسینیه هنر برگزار میکند: 📢 *دوره مجازی تحقیق در تاریخ شفاهی* *شهید انقلاب سیدمجتبی نواب صفوی* 🔹 برگزاری بیش از ۱۲ کلاس کارگاهی آنلاین در ۵ منزل 🔸ارائه بیش از بیست ویدئوی آموزشی 🔹شیوه‌نامه‌ها، جزوات، کتاب‌ها و اقلام آموزشی 🎙 انجام مصاحبه توسط هنرآموزان و نقد و بررسی توسط اساتید راهنما 🔴 اساتید دوره از کارشناسان تاریخ شفاهی سطح کشور: آقایان علیرضا اشرفی‌نسب سیدحامد ترابی سیدمهدی باغسنگانی اسماعیل هاشم‌آبادی سرکار خانم صفائیه محمدرضا جعفری‌نسب و... 💰 هزینه دوره ۳۰۰ هزار تومان ⏱ هر هفته دو جلسه آنلاین 🔅 محیط برگزاری کلاس‌‌ها در سامانه اسکای‌روم و بدون نیاز به نصب نرم‌افزار 📆 *شروع دوره: شنبه ۲۱ بهمن ماه* نحوه ثبت‌نام: 📤 ارسال پیام به شماره: ۰۹۱۵۴۵۲۳۶۲۰ 📌 آیدی پیام‌رسان ایتا و بله @sadeqsharif 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan