eitaa logo
رستا
477 دنبال‌کننده
1هزار عکس
211 ویدیو
4 فایل
💠رَستــا روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 (حسینیه هنر اصفهان) ادمین: @f_sarajan کانال ما در بله: https://ble.ir/rasta_isfahan کانال ما در تلگرام: https://t.me/rasta_isfahan پیج ما در اینستاگرام:https://www.instagram.com/rasta.isf?igsh=emNzMGs2MjI0MWxu
مشاهده در ایتا
دانلود
آمده ای شاه پناهش بده از دیروز حوالی ساعت ۴ عصر که زیر نویس تلویزیون اعلام کرد هلیکوپتر رئیس جمهور دچار سانحه شده یک لحظه تمام اضطراب عالم را در قلبم حس کردم حس گسِ دلهره اضطراب و این حس تا صبح ادامه داشت من تازه دیشب بود که فهمیدم چشم انتظاری چه سخت است. انگار وقتی چشم به راه عزیزی هستی ثانیه ها کند از کند حرکت می‌کند و عقربه ها خیالی برای تکان خوردن ندارند. عقربه ها حرکت کردند و هوا تاریک شد ، هوا سرد شد قلبمان تاریک و سرد شد روزنه های امیدم به کوری می رفت اما قلبم اجازه نمی داد مدام میگفت نه امکان نداره ، سید نرفته حتما زنده است.سید نرفته تا نیمه های شب مدام اخبار را چک میکردم و منتظر خبری خوش بودم تا صبح ساعت ۷ تصویر هلیکوپتر منتشر شد امیدم به نقطه ای کوچک در دور دست ها تبدیل شد اما هنوز وجود داشت با تماااام وجودم روزنه ی کوچک را نگه داشته بودم و به او دل بسته بودم. تا ساعت ۸ صبح که تصویر سید و آیات نور پخش شد و روزنه کور شد و چشمانم سیاه، چشمانم سیاه و قلبم لرزید و فقط اشک بود که مانع دیدن آخرین تصویر های سید می شد و اشک بود و اشک و تنها آرامش کلام حضرت آقا بود که راه ادامه دارد بدون خدشه. فقط سید حرف آخرم چه کردی با دلمان؟ شما عیدی ات را گرفتی با قلبم خون‌مان چه کنیم؟ این را بدان سید جان داستان خدمت ها و کارهایت پای ثابت کلاس درسم است.هرگاه کلمه خدمت را تدریس کنم برایش مصداق بارز و عینی دارم. یک جوان دهه ۷۰ کسی که شهید رجایی را شنید اما شهید رئیسی را دید. آ. شاه سنایی / ۳۱ اردیبهشت، اصفهان 🌱رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isfahan
رستا
جشن تولد شهید مهدی دهقان
🔸 *جشن تولد* 🔸 مریم هرسال برای تولد آقامهدی سنگ تمام می‌گذارد. چنان باسلیقه و حوصله‌ کیک و هدیه و گل و بسته‌های جورواجورِ خوشگل تهیه می‌کند، که آدمِ بی‌ذوق و احساسی مثل من هم دلش غنج می‌رود. امسال دنبال ایده‌ی نو می‌گشت. طرحی را که مدت‌ها گوشه‌ی ذهنم بود پیشنهاد دادم. خیلی استقبال کرد. از یکماه قبل درباره‌اش حرف زدیم و برنامه ریختیم. طبق معمول همه‌ی دوندگی‌ها با خودِ عاشق‌پیشه‌اش بود. توی ایتا برایم عکس و پیام می‌فرستاد تا در جریان کارها باشم. همه‌چیز مهیا بود برای یک جشن تولد عالی. هم بالاخره از حراست بیمارستان مجوز ورودمان به بخش زایمان را گرفت و هم کتاب‌ها را جور کرد. ماگ‌های طرح‌دار را هم سفارش داده و چیده بود روی میز. گفت فقط مانده گل‌های مصنوعی که هروقت آماده شد بچینم توی ماگ‌ها. اولِ کتاب‌ها با خط خودش، جملات زیبایی از رهبر عزیزمان در وصف جایگاه مادر نوشت و خلاصه گفت برای فردا ساعت ۵ آماده باشم که بیاید دنبالم. قرار بود ۳۱ اردیبهشت به مناسبت تولد آقامهدی‌اش، برای مامان‌های نازنینی که در این تاریخ زایمان کرده‌اند، هدیه‌ی ناقابلی ببریم. زهی سعادت که امسال، ۳۱ اردیبهشت با ولادت امام‌رئوف هم مصادف بود. مریم آنجا حسابی ذوق کرد که خدام بزرگوار، از طرحش باخبر شدند و قرار شد آن‌ها هم با پرچم متبرک گنبد آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا همراهی‌‌مان کنند. فکرش را بکن! تازه زایمان کرده و تنی رنجور و ذهنی بی‌قرار داشته باشی، آنوقت خانم‌های خادم، با پرچم متبرک به ملاقاتت بیایند. ... ظهر ۳۰اردیبهشت اما آبستن خبری ناگوار بود. به مریم پیام دادم: "برای رئیس‌جمهور دعا کن." کمی بعد زنگ زد. همین که صدایش را شنیدم بغضم ترکید. او اما مثل همیشه با متانت و آرامش گفت: "گریه نکن عزیزم. دعا کن هرچی خیره پیش بیاد. ان‌شاالله عزت اسلام و ایران و مسلمین پایدار باشه. وقتی زنگ زدی، سر خاک آقامهدی بودم، داشتم سوره‌ی یاسین می‌خوندم. امروز روز آخر چله‌ی یاسینم بود. هم برای رئیس‌جمهور عزیزمون دعا کردم هم برای عزت اسلام و ایران." خداحافظی کردیم و تا روز بعد در هول‌ و‌ ولا ماندیم. نمی‌دانم چه مرگم شده بود که اشکم بند نمی‌آمد. دست‌ودلم به هیچ‌کاری نمی‌رفت. فقط التماس خدا و امام‌رضا می‌کردم که سفرکرده‌های‌مان صحیح و سالم برگردند. غافل از اینکه رییس‌جمهور از من مستجاب‌الدعوه‌تر است و اگر شب قدر امسال، رزق شهادت از خدا خواسته، نصیبش شده است. روز بعد مریم زنگ زد. مثل همه‌ خبر را شنیده بود. نمی‌توانستم جواب بدهم. هق‌هق گریه امانم نمی‌داد که کلمات را واضح و روشن ادا کنم. توی ایتا پیام دادم و عذرخواهی کردم. گفت این حال مردم را خوب درک می‌کند. گفت برنامه‌ی ملاقات از مادران فعلا لغو شده. گفت تاب و توانی برایش نمانده. همان‌روز پیام پدرشوهرش را توی کانال گذاشت. پدر شهید نوشته بود: مهدی عزیزم، تولدت مبارک شهید عزیزم. مهمان‌های خوبی داری. از اینها پذیرایی کن. خدا به رهبرمان سیدعلی صبر و سلامتی بدهد و ما هم پیرو خط ولایت باشیم. برای شادی روح شهدا و شهید عزیزمان سید ابراهیم رئیسی و شهید عزیزم مهدی دهقان صلوات ✍ ن.ماه‌پری کاشان، اول خرداد ۱۴۰۳ 🌱 رستا،‌‌‌‌‌‌ روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @sh_mahdidehghan
🔸 سفر استانی🔸 موقع سفر استانی‌تان به اصفهان، تهران بودم. وقتی مهمان اراک شدید، من رفته بودم اصفهان. حالا برای آخرین سفر استانی‌تان به تهران، خودم را رساندم. من اینجام سیّد! خیلی‌ها آمده‌اند. شلوغ است. شاعرها شعر خواندند. مداح‌ها روضه خواندند. خودِ حضرت آقا آمدند از شما تعریف کردند. گفتند: "از شما جز خیر سراغ ندارند." ما هم گفتیم. همه حرف‌های آقا را ما هم تکرار کردیم. با همه باورمان تکرار کردیم. حضرت آقا بغض نکردند. ولی تمام ما با شهادت آقا به خوبی شما، شانه‌هامان لرزید و نالیدیم. صدای گریه ما مردم هر سه بار اوج گرفت. این سفر استانی‌تان به تهران، خیلی‌ها آمدند. داخلی‌ها و خارجی‌ها حیران شدند از این سیل جمعیت. شما خیلی طرفدار دارید آقای رئیس‌جمهور. ببخشید گفتند از این به بعد بگوییم: «شهید جمهور.» شهید جمهور؟! گفتن آسان نیست. آخر شما محبوب‌القلوب شدید. محبوب القلوب آزادگان جهان. راستی! خیلی شلوغ بود. به ما کیک و ساندیس نرسید. به خیلی از دور و بری‌هایمان هم. سفر استانی تهران بی‌نظیر بود آقای . دیگر این طرف‌ها نمی‌آئید؟! ✍ الف. زمان‌وزیری اصفهانی ولی ساکن اراک، ۲خرداد۱۴۰۳ 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @mastoooor
هدایت شده از مِنارِه | Menareh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻بنویس همین الآن بده خودم پیگیری کنم 🔹️روایت بانوی نویسنده اصفهانی از یک دیدار با 🔸️مناره؛ رسانه دفتر تاریخ مردمی انقلاب اسلامی اصفهان 🕌@menareh_isf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 هرکجا می‌نگرم روی تو پیداست هنوز..‌. 📌اصفهان، خیابان شیخ طوسی، جنب دبیرستان صارمیه. 🌱رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isfahan
هدایت شده از حسینیه هنر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | آقای رئیسی گفت «تا من زنده‌ام، نترسید» ▪️ روایت یکی از کارگران شرکت هپکو از دیدار با شهید رئیسی 🏷 تولید شده در حسینیه هنر اراک 🇮🇷 💠 @hhonar_ir
روایت 13.wav
22.84M
📻رادیو روایتِ کفایت ♨️ مدیریت، بدون ایجاد هیاهو 🔸سامانه‌ای که برای معرفی وزرا راه انداخت، سروصدای زیادی به‌پا کرد. برخی برایش هورا کشیدند که نگاه فراجناحی دارد و دنبال آدم‌های کمتر شناخته‌شده است و برخی گفتند باید با بزرگان مشورت کند نه مردم و گروه‌ها و احزاب. در انتخاب افراد، جریان‌های سیاسی تحت‌ فشارش گذاشتند. او فارغ از همۀ هیاهوها از هر دو شیوه بهره برد. ✍️ملیحه نقش‌زن راوی: حامد یزدیان 🌱 رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @revayate_kefayat
☘ روایت کفایت 💫 الگوی حکمرانی دولت اسلامی 🚨 روایت ۱۰ ♨️ دُمل‌های چرکی فساد 🔸قاضی‌القُضات کسی است که فساد را خوب میشناسد و خوب بلد است فاسدها را از مَسند قدرت کنار بزند. ارز ترجیحی که سال 97 به میدان اقتصاد آمد، شد حاشیۀ امن برای بالا کشیدن بیت‌المال. رئیس‌ قوۀ قضائیه دیروز، حالا یکی از وظایفش شده بود رصد دستگاه اجرایی خودش. وقتی دید در واردات چای، شرکتی پشت پردۀ ارز ترجیحی، سه‌میلیون دلار به جیب زده، ایستاد پای کار و مدیران مربوط را حتی تا بالاترین سطوح برکنار کرد. فقط در هرمزگان، با تشکیل و رسیدگی به هزاروچهارصد پروندۀ قضایی، هزارودویست میلیارد تومان به بیت‌المال برگرداند. پولی که برگشت و هزینه شد برای آبادانی کشور. باید تاریک‌خانۀ صورت‌های مالی به روی چشم مردم روشن می‌شد. 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @revayate_kefayat
-474603774_1817313739.wav
25.99M
📻 رادیو روایتِ کفایت *♨️ پای کار ایستاد* - باید مصرف مدیریت بشود. - این جواب نمی‌دهد. این صرفه‌جویی‌ها، آب برای کشاورز نمی‌شود. باید از یک جایی آب را تأمین کنیم. - بچسبید به پروژۀ بهشت‌آباد. 🔸هرکسی چیزی می‌گفت. همه دغدغۀ آب اصفهان را داشتند. از دستگاه‌های امنیتی گرفته تا نیروهای دانشگاهی، وزیر نیرو و کشور، استاندار، معاون عمرانی و اجرایی‌اش. تقسیم کار شد. قرارگاه، مدیریت مصرف و بهره‌وری آب را برعهده گرفت. رئیس‌جمهور دستور تأمین آب از سمیرم را داد. پروژۀ انتقال آب هم کلید خورد. قرار شد آب از بندر سیریک در دریای عمان برود سیرجان و بعد اصفهان. خطی جدا از استان‌های دیگر. اتفاق نادری افتاد... 🎙راوی: حامد یزدیان ✍ ملیحه نقش‌زن 🌱 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌐 @rasta_isfahan 🌐 @revayate_kefayat