تحصن قسمت دوم.mp3
2.87M
📻 روایت تحصن مادران زندانیان سیاسی
♨️ پناه بردن خانوادههای زندانیان سیاسی به منزل آیتالله خادمی
🔺اصفهان، خرداد و تیر ۱۳۵۷
💫 قسمت دوم
🎙با صدای: مائده ارسطویی
☘ برای تهیه کتاب تحصن در اصفهان میتوانید با شماره 09130307937 تماس بگیرید.
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌱 انتشارات راهیار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @raheyarpub
☘ روایت کفایت
💫 الگوی حکمرانی دولت اسلامی
🚨روایت ۷
♨️ توسعه مفهوم خدمت
🔹«قرار نیست خادمیاری حضرت علیابنموسیالرضا (ع)، فقط چوبپر دستگرفتن و در حرم ایستادن باشد.»
🔸اتفاق عجیبی افتاد. گفتمان جدیدی با ورود آقای رئیسی به آستان قدس رضوی رواج پیدا کرد.
🔹مفهوم خدمت توسعه داده شد. بیشتر دوستداران امام رئوف که خادمی آستان ایشان را در خواب هم نمیدیدند، با طرح خادمیاری شگفتزده شدند. افراد از هر قشر و جنس و سنی میتوانستند خدمات مختلف را در قالبهای گوناگون به نیت خدمت به امام رضا (ع) در شهر خودشان انجام دهند و یک شبانهروز بروند لذت خادمی در خود آستان مقدس علیابنموسیالرضا (ع) را هم بچشند.
🔸توسعه مفهوم خدمت، آدمها را رشد میدهد و این رشد میتواند معنویت را در کل جامعه نشر دهد. طرح خادمیاریِ آقای رئیسی ماندگار شد.
✍️مائده کیوانی
راوی: حامد یزدیان
#روایت_شفاهی_شهید_جمهور
#روایت_کفایت
#روایت_خدمت
#حکمرانی_اسلامی
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
☘ روایت کفایت
💫 الگوی حکمرانی دولت اسلامی
🚨روایت ۸
🔸افول اردوکشیهای استادیومی
برای من که، هم اصول محمدجواد لاریجانی به وجدم میآوَرد و هم وطنپرستی کمال خرازی را تحسین میکنم، خبر این دورهمی، سرحالم کرد.
واکنش احزاب به این نشست را دنبال کردم. فیلم و متنها را هم دیدم.
بازار بگووبخند و تکهانداختن و نقدکردنها داغ بود. حدود پنجاه نفر از فعالان و چهرههای سیاسی از احزاب مختلف مهمان رئیسجمهور بودند. آقای ابطحی، فعال اصلاحطلب، در شبکۀ اجتماعی ایکس نوشت: «جلسهای به این تنوع تا حالا ندیده بودم. خیلیها حرف زدند.»
وقتی آقای حشمتیان، رئیس خانۀ احزاب گفت: «آقای رئیسجمهور! منزل شعبان بیمخ را به خانۀ احزاب دادند. فکری برای احزاب بکنید.» من هم با حُضار خندیدم. آقای رئیسی همانجا به وزیر کشور اشارهای کرد که یک جای خوب برای خانۀ احزاب در نظر بگیرند. آقای حشمتیان این را هم گفت که اولین بار است با یک رئیسجمهور دیدار میکند.
«شما در بدترین شرایط کشور، رئیسجمهور هستید. ما میخواهیم دولت شما موفق شود؛ حتی اصلاحطلبان هم همین را میخواهند.» این اعتراف و خیرخواهی آقای ربیعی، سخنگوی دولت آقای روحانی هم برایم جالب بود.
وقتی بین آقای محصولی، دبیرکل جبهۀ پایداری با آقای ربیعی، سخنگوی دولت قبل و آقای جواد امام، دبیرکل ایثارگران اصلاحطلب، سر انتخابات 88 بگوومگو شد، از وساطت رئیسجمهور برای تمامشدن بحث لذت بردم.
وقتی آقای رئیسی در ابتدای صحبتهایش، از آیتالله رفسنجانی یاد کرد و لبخند روی لبان آقای محسن هاشمی آمد، من هم لبخند زدم.
وقتی رئیسجمهور، سر میز شام جای خود را به آقای محمد هاشمی داد و خود در کنار او نشست، از این تواضع شگفتزده شدم.
گمانم همین تواضع است که باعث شده همه حالشان در این جلسه خوب باشد.
سوژه در این جلسه خیلی زیاد بود؛ اما وقتی از زاویۀ دید دانای کل به این جلسه و فضای سیاسی کشور نگاه میکنم، خط روایت واحدی را میبینم؛ صفکشی و اردوکشیهای استودیومی و تخریب رقبا در فضای سیاسی کشور، روبه افول است.
تراز سیاست و آزادی بیان و تحمل همدیگر در جمهوری اسلامی یک پله بالاتر آمده است.
اگر همهمان با همان دست فرمان آقای رئیسی جلو برویم، ایرانی قوی خواهیم ساخت.
✍ملیحه نقشزن
#روایت_شفاهی_شهید_جمهور
#روایت_خدمت
#حکمرانی_اسلامی
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
☘ روایت کفایت
💫 الگوی حکمرانی دولت اسلامی
🚨روایت ۹
♨️ محرمانه با رئیس جمهور
🔹عنوانش را گذاشتیم: «محرمانه با رئیس جمهور.» مستندی سیچهل دقیقهای دربارۀ آب زایندهرود و خطاب به آقای رئیسجمهور. در سفری که به اصفهان آمد، وقت گذاشت و این فیلم را دید. مسئلۀ حقآبۀ اصفهان را به خوبی فهم کرد. آب اصفهان آمد روی میزش.
آب در اصفهان مطرح بود؛ ولی هیچوقت روی میز هیچ رئیسجمهوری نرفت. دغدغۀ هیچ دولتی نشد؛ اما حالا خود آقای رئیسجمهور، بالاترین مقام اجرایی کشور، کاملاً آگاه به مسأله و پیگیر شده بود.دو، سه بار وزرا و افراد مختلف، سازمان برنامهوبودجه و دیگر نهادهای مسئول را صدا زد و گفت: «بیایید بنشینیم دربارۀ آب اصفهان چارهاندیشی کنیم.» این اتفاقی بود که ما سالها انتظارش را میکشیدیم. جلسات به اقدام رسید.
🔸طرح بهشتآباد یا طرح کوهرنگ به دلایل اجتماعی اجرایی نشده بود؛ بهرهبرداری از دیگر منابع آب مطرح شد؛ مثل آبهای جنوب اصفهان و منطقۀ سمیرم. رئیسجمهور، وزارت نیرو را مأمور کرد مطالعاتی در شش ماه انجام و گزارش دهد. جلسات فشردهای در وزارت نیرو و استان شروع شد. اواخر شهریورماه 1401 گزارشها به آقای رئیسجمهور رسید. دستور تخصیص منابع دادند؛ مقرر شد سالی 560 میلیون مترمکعب از آبهای خروجی جنوب استان اصفهان به اصفهان تعلق گیرد. این تصمیم اجرایی شد و در فاز اول، وزارت نیرو 280میلیون مترمکعب یعنی نصف آن را تخصیص داد.
🔹اگر نبود اراده و عزم آقای رئیسی، مطالعات این طرح به این سرعت انجام نمیشد و به این زودی هم تخصیصی برایش ایجاد نمیشد. امروز در خرداد 1403، بعد از شهادت آقای رئیسجمهور، حدود یک سال و نیم از طرح این موضوع میگذرد. ما در سهچهار جبهۀ کاری در حال تلاش هستیم؛ پروژه و تقسیم وظایف انجام شده، پیمانکاران معلوم هستند و عملیات اجرایی در حال انجام است. این از آرزوهای ما بود.
✍️نسیم کریمی
🗣راوی: حامد یزدیان
#روایت_شفاهی_شهید_جمهور
#روایت_کفایت
#حکمرانی_اسلامی
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
رستا
🔼پویش مثلث 🌸طرح دخترانه 💫برای شرکت در این طرح کافی است کتابهای زیر را تهیه کنید. ✨من میترا نیستم
☘اسامی برندگان پویش مثلث
🍃مصادف با دهه کرامت
ویژه خرید کتابهای دخترانه
⭐️مهگل یراقی، کلاس سوم، نه ساله
⭐️ زهرا اصغری، کلاس سوم، نهساله
🌸جایزه این دو دختر گل:
بن خرید کتاب از کتابهای نشر راهیار
مبارکشون باشه🌷
🔸برندگان میتوانند در هفته جاری برای دریافت جوایز خود به حسینیه هنر مراجعه کنند.
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
قسمت سوم.mp3
3.56M
📻 روایت تحصن مادران زندانیان سیاسی
♨️ فعالیتهای خانوادههای زندانیان سیاسی در منزل آیتالله خادمی
🔺اصفهان، تیر ۱۳۵۷
💫 قسمت سوم
🎙با صدای: مائده ارسطویی
☘ برای تهیه کتاب تحصن در اصفهان میتوانید با شماره 09130307937 تماس بگیرید.
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌱 انتشارات راهیار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @raheyarpub
💠 حسینیه هنر اصفهان برگزار میکند:
کارگاه آموزشی سهروزه "تحقیق و مصاحبه در تاریخ شفاهی"🎙
👩🎓ویژه دانشجویان و فارغالتحصیلان
⏰زمان: روزهای سهشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه ۱۹ الی۲۱ تیرماه از ۸صبح تا ۱۲
🔰 به همراه سه جلسهی کارگاهی (مجازی) به همراه رفع اشکال توسط استاد دوره
هزینه دوره: ۵۰۰هزارتومان
🔔مهلت ثبتنام تا ۱۵تیرماه.
🧨به ده نفر اول ثبتنامکنندگان تخفیف ویژه تعلق میگیرد.
🧨از نفرات برتر دوره برای همکاری در پروژههای تاریخ شفاهی دعوت خواهد شد.
📞برای شرکت در کلاس با شماره 09130307937 تماس بگیرید.
آدرس: خیابان آیت الله کاشانی، روبهروی هلال احمر، بنیاد امیرقلی امینی، طبقه دوم، حسینیه هنر اصفهان.
🌱رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🔸برای اسم و رسم آمدهای؟
✅سه یا چهار نفر داشتیم که وقتی آمدند جبهه راننده لودر و بولدوزر بودند. غلامرضا دشتی و خلیل پرویزی از ان جمله بودند.
برنامه ای که از اولین روزهای جنگ در جهاد فارس عمل کردیم این بود که وقتی نفر می آمد و میگفت:« میخواهم بروم روی لودر و بولدوزر کار کنم.»
+ میگفتیم:«برو آشپزخانه.» آشپزخانه بزرگترین محک ما بود.
_ او میگفت:«آقا من میخواهم بروم در خط مقدم بجنگم.»
+میگفتم:«برای اسم و رسم امده ای؟»
_میگفت:«نه.»
+میگفتم:«خیلی خوب؛پس باید بروی آشپزخانه، چون من الان نیرو برای اشپزخانه نیاز دارم. یا برو اشپزخانه یا برگرد شهر.»
میرفت آشپزخانه. ده پانزده روز نگهش میداشتیم. گزارش می آمد که خیلی خوب کار میکند.
بعد اورا به غلامرضا دشتی تحویل میدادم و میگفتم:«آقای دشتی، تحویلش بگیر. این آمده بجنگد؛نیامده برای تعریف قهرمان بازی. برو یادش بده.»
🌻بخشی از کتاب "رسم جهاد ۲"
☘فروش ویژه کتابهای جهاد به مناسبت ۲۷ خرداد، سالروز تاسیس جهاد سازندگی
🔻 برای تهیه کتاب "زنده باد جهاد"و "رسم جهاد" در اصفهان میتوانید با شماره 09130307937 تماس بگیرید.
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌱 انتشارات راهیار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @raheyarpub
قسمت چهارم تحصن مادران.mp3
5.24M
📻 روایت تحصن مادران زندانیان سیاسی
♨️ تحصن مادران زندانیان سیاسی چطور خاتمه یافت؟
🔺اصفهان، تیر ۱۳۵۷
💫 قسمت چهارم
🎙با صدای: مائده ارسطویی
☘ برای تهیه کتاب تحصن در اصفهان میتوانید با شماره 09130307937 تماس بگیرید.
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌱 انتشارات راهیار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @raheyarpub
رستا
#نماز_خیابانی #انتخابات_پرشور #شهید_جمهور
🔸 شهدا، یک نفر 🔸
مرد از آن سمت خیابان بلند میگوید: یک نفر فلکه شهدا.
سر تکان میدهم و با چشم دنبال تاکسی میگردم. به آن طرف خیابان که میرسم، مرد میپرسد: شهدا پیاده میشی یا زودتر؟
وقتی میگویم شهدا، میگوید از آن در سوار شو. سمت در میروم ولی مرد دوباره و سه باره میگوید از آن در سوار شو. و من فکر میکنم که گجت نیستم که از روی طاق ماشین بپرم آن در و باید ماشین را دور بزنم.
دو تا خانمی که عقب نشستهاند، خودشان را میکشند سمت در پشتی شاگرد و من مینشینم توی تاکسی. ماشین راه میافتد و راننده برای مسافر جلویی صحبت میکند. طوری حرف میزند که ما هم بشنویم. به نظرم آدم باکلاسی میآید. لحن خوبی دارد. تن صدای زیبایی دارد و کلمات را خیلی درست و ادبی ادا میکند.
حرفهایش را نمیشنوم. سرم توی صفحات مجازی بالا و پایین میشود تا اینکه کلمه انتخابات از دهان مرد به گوشم میخورد. راننده میگوید دو تا خانم آمده بودند خانه مان. با خانمم حرف میزدند تا تشویقش کنند رای بدهد. توی ذهنم دارم خانمها را تصور میکنم که چه شکلی هستند. روی گوشی نگاه میکنم ولی چیزی از صفحات متوجه نمیشوم. تمام حواسم به راننده است. راننده میگوید به آن دو تا خانم گفتم: به همان دین.......قسم، اگه زنم رای بده، طلاقش میدم.
راننده میپیچد توی خیابان آیتالله مدرس و زن کنار دستیام، اشاره میکند که همین جا پیاده میشود.
دیگر صدای راننده تاکسی را نمیشنوم. توی ذهنم تلاش میکنم همسر راننده تاکسی را تصور کنم.پی ارتباط رای دادن میگردم با طلاقدادن. فکر میکنم زن بیچاره تا حالا به خاطر چه چیزهایی غیر از انتخابات به طلاق تهدید شده؟
فکر میکنم واکنش زن به این حرف مرد چی بوده؟
تصور میکنم جواب آن دو تا زن به راننده چه بوده؟
فکرم آشوب شده. اینکه یک نفر برای انجام یک امر اختیاری شهروندی به طلاق تهدید شود، از کجا ریشه میگیرد.
خیالم رفته سمت حدیثی که حاجآقا بارها خوانده بود: هلالدین الا الحب؟
دنبال رگههای محبت میگردم توی زندگی مرد و همسرش.
فکر میکنم زن چقدر از این بیانیه ترسیده یا اینکه به مسخره گرفته و خیالش راحت شده که تکلیفی ندارد. با خودم مزمزه میکنم که چه جملهای میشود به راننده بگویم.
رسیدهایم میدان شهدا. راننده میگوید از آن در پیاده شوید و من خودم را می کشم سمت در پشتی شاگرد. هنوز دنبال کلمه میگردم. پایم را می گذارم بیرون و یکباره صدای افتادن چیزی میآید. در کمال ناباوری، گوشی، پاور، رکوردر، شارژر، دفترچه، کیف پول و ...ریخته بیرون. به راننده میگویم صبر کنید و وسایلم را جمع میکنم. بیخیال جمله و کلمه شدهام.
در تاکسی را میبندم و راه میافتم سمت چهارراه پهلوان تختی. حرف راننده را هنوز نتوانستهام هضم کنم. فکر میکنم این نگاه بین چند درصد مردم جاری است؟
فکر میکنم چند درصد راننده تاکسیها با این راننده همنظرند؟
از زیر سایه درختان چنار، میپیچم توی خیابان مسجدسید. راننده تاکسیهای خط اصفهان نجفآباد، پشت سر هم ماشینهای زرد را پارک کردهاند و چندتا چندتا نشستهاند لب جوی آبی که از آب تویش خبری نیست.
هنوز توی ذهنم آشوب است و پر از سوال. جلوتر یک راننده ایستاده کنار کیوسک تلفن عمومی. فرشی پهن کرده و دستهایش به قنوت بلند است. دلم انگاری یکباره آرام میشود. ذهنم ولی پر از سوال است.
✍مهاجر
#انتخابات_پرشور
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
روایت 13.wav
22.84M
📻رادیو روایتِ کفایت
♨️ مدیریت، بدون ایجاد هیاهو
🔸سامانهای که برای معرفی وزرا راه انداخت، سروصدای زیادی بهپا کرد. برخی برایش هورا کشیدند که نگاه فراجناحی دارد و دنبال آدمهای کمتر شناختهشده است و برخی گفتند باید با بزرگان مشورت کند نه مردم و گروهها و احزاب. در انتخاب افراد، جریانهای سیاسی تحت فشارش گذاشتند. او فارغ از همۀ هیاهوها از هر دو شیوه بهره برد.
✍️ملیحه نقشزن
راوی: حامد یزدیان
#روایت_کفایت
#شهید_جمهور
#تحول_گرا
🌱 رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @revayate_kefayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 پخش اعلامیه در فرودگاه جده🔸
🌿روایتی از بازاریان اصفهان از فعالیتهای انقلابی قبل از سال ۵۷
🗣 راوی: سیدرضا اعتصامی
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
روایت 14.wav
23.9M
📻رادیو روایت کفایت
♨️ روز شلوغ اصفهان
🔸هفتم مهرماه 1402 است. صدوپنجاه دانشمند بینالمللی از کشورهای اسلامی میهمان اصفهان هستند. اولین بار است که جایزۀ مصطفی (ص) خارج از تهران برگزار میشود. معمولاً رویدادهای علمی وقتی از تهران خارج میشود، رئیسجمهورها در آن شرکت نمیکنند؛ اما آقای رئیسی برای افتتاحیۀ این رویداد به اصفهان سفر میکند...
#رئیسجمهور_شهید
#روایت_کفایت
#روایت_خدمت
#حکمرانی_اسلامی
🌱رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @revayate_kefayat
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
☘زنان در اروپا اولینبار در سال ۱۹۲۰ حق رای پیدا کردند ولی
در اسلام، ۱۴۰۰ سال قبل، زنان با پیامبر و بعد از آن در غدیر با امیرالمومنین بیعت کردند.
☘انتخابات، حق رای، حق هر ایرانی است.
#انتخابات_پرشور
#حکمرانی_اسلامی
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من یک زنم آزادیام را دوست دارم
ایرانیام آبادیام را دوست دارم
هم مادر و مادربزرگم خانهدارند
این شغل مادرزادیام را دوست دارم
...
در شهر، آزادی اسیر این و آن است
در خانهام آزادیام را دوست دارم
#زهرا_سپهکار
#من_یک_زنم
#مناظره
🌱 رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @zahra_sepahkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 شعارنویسی در مکه
🌿روایتی از بازاریان اصفهان
🗣 راوی: سیدرضا اعتصامی
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🔸استغفار
«نگاهمان به استغفار این نباشد که مثلاً فقط برای گناهان شخصی و برای شستشوی دل خودمان استغفار کافی است؛ نه، استغفار در میدانهای ملّی، در میدانهای بزرگ اجتماعی کارکرد دارد، تأثیر دارد و ما را به توفیقات بزرگ میرساند.»
امام خامنهای، ۱۴۰۱/۰۱/۲۳
سالها پیش وقتی برای دوره «پرتو» طرح و برنامه میریختیم، در هفته آموزشی معنویت، ذکر استغفار جزئی از مسیر تربیتیمان بود. اعضاء، هم ذکر را میگفتند، هم دریافتشان را روزانه یادداشت میکردند. یادم هست فاطمهسادات که خودش عضو تیم بود، آخر آن هفته، پنج شش برگه آپنج، دستنویسهای مادر همسرش را آورد. مادر #مسعود_دیانی. عضو دوره ما نبودند ولی اهل معرفت بودند و هستند. آن جملهها میشد ایده تابلوی نقاشی باشد یا یک داستان کوتاه.
بعدها هر وقت به دوره پرتو فکر کردم و یادم آمد سالهای ۸۶ تا ۸۸ چطور جلوتر از زمانه خودمان بودیم میبینم همه آنها از سؤال و نیاز برمیآمد. خاصیت جوانی است که برای سؤالهایت هر چه تاریکی و سختی است به چنگ و دندان کنار میزنی. ما آن روزها میجنگیدیم. جنگ فقط با تیر و تفنگ نیست. ما با فکر و قلم و جسم و جانمان میجنگیدیم.
جنگی که حتما هر روز صبح، هفتاد مرتبه استغفار، چاشنی سلاحمان میکردیم.
آنروزها ذکر محبوبم استغفار بود.
همین بود که در دوره هم این ذکر را پیشنهاد دادم به تیم و قبول افتاد.
خلاصه، استغفار کنیم. برای امر مهمی که در پیش داریم. همین چند روز دیگر.
پ.ن: #پویش_استغفار_ملی برای همین است. اینکه روزانه، یک بار یا هفت بار یا هفتاد بار یا صد بار استغفار کنیم برای طلب خیرمان در انتخابات.
#استغفار
#انتخابات
#ما_شویم
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @mastoooor
هدایت شده از انتشارات راه یار
🔴جستجوی ظرفیتهای «ملی» و «جهانی» در تاریخ «محلی»
✍️ابوالحسن فیّاض انوش،عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان |نگاهی بر کتاب «تحصن»|خبرگزاری کتاب:
آنچه با عنوان «تاریخ محلی» به عنوان یکی از گونههای تاریخنگاری شناخته میشود به همان اندازه که یکی از گونههای پرطرفدار در میان محققان و خوانندگان آثار تاریخی است از وضوحِ مفهومیِ لازم برخوردار نیست...
در روزگار ما وقتی از یک کتاب در ردهبندیِ تاریخ محلی یاد میشود انتظار میرود محتوای آن کتاب به رخدادهایی اشاره داشته باشد که محل وقوع آنها یا تأثیرگذاری آنها محدود به یک روستا یا شهر، شهرستان و نهایتاً یک استان باشد و آنچه به فراتر از این محدودههای جغرافیایی مربوط میشود،جای خود را ذیل عنوان «تاریخ ملی» و نهایتاً «تاریخ جهانی» باز کند...
کتاب «تحصن؛روایت مردمی از واقعه پنجم رمضان اصفهان»،از جمله کتابهایی است که گرچه به لحاظ ردهبندی در رده تاریخهای محلی قرار میگیرد اما در محدوده تنظیم رابطه خود با تاریخ ملی نیز نسبتاً موفق ظاهر میشود.در این کتاب قرار است با یکی از رخدادهای تاریخ «شهر اصفهان» آشنا شویم اما از رهگذر آن از درک تأثیر این رخداد در روند وقایع جاری «کشور ایران» و نحوه واکنش مقامات «کشوری» نسبت به یک رخداد «محلی» نیز بیبهره نمیمانیم.
تحصن ده روزه جمعی از مردم شهر در منزل آیتالله سیدحسین خادمی زعیم حوزه علمیه اصفهان در تابستان۵۷ را باید از وقایع شتابدهنده انقلاب در اصفهان و بلکه «ایران» دانست...
💢بیشتر:
ibna.ir/news/514640
♦️سفارش:
raheyarpub.ir
✅ @raheyarpub
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔸 غدیرنوشت 🔸
🌿اعمال حج تمام شده. اینجا مسیر کاروانها از هم جدا میشود. زیر آفتاب داغ در کنار چشمهای به اسم غدیر خم پیامبر میگوید بایستند. نماز ظهر را که میخوانند برای پیامبر منبر میسازند، از جهاز شترها. پیامبر میایستد خطبه میخواند.
🌿اعمال حج تمام شده. اینجا مسیر کاروانها از هم جدا میشود. زیر آفتاب داغ بالای منبر، پیامبر از توحید میگوید. از بهشت و جهنم. از مرگ، از زنده شدن بعد از آن. اینها را بارها گفته است پیامبر برایشان.
🌿اعمال حج تمام شده. اینجا مسیر کاروانها از هم جدا میشود. زیر آفتاب داغ، پیامبر بالای منبر ایستاده میگوید:" خدا به من خبر داده که مرگم نزدیک است."
میپرسد:" مردم، من از خود شما به شما سزاوارتر نیستم؟" همه که حرفش را تایید میکنند دست علی را میگیرد بالا. میگوید:" هر کس من مولا و سرور او هستم بعد از من، این علی مولای اوست."
🌿اینجا مسیر کاروانها از هم جدا میشود. پیامبر دستهایش را میبرد بالا و دعا میکند:" خدایا! هر کس علی را دوست دارد، دوستش داشته باش، هر که با او دشمن است، تو هم دشمنش باش... ."
🌿حرفهای پیامبر که تمام میشود هر کدام از مسیری میروند.
🌱رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔸 روایت انتخابات🔸
☘مرد شناسنامهاش را داد و منتظر ایستاد.
مسئول دستگاه احراز هویت، کدملی مرد را وارد دستگاه کرد و گفت: شما رای دادید.
مرد خندید و گفت: صبح، همینجا اومدم رای دادم. اگه دوست دارید تعداد رایها بره بالا، دوباره هم میتونم رای بدم. مسئول دستگاه، لبخندی زد و شناسنامه را دودستی به مرد برگرداند. مرد شناسنامه خانمش را به مسئول احراز داد و گفت: خانمم را آوردم که رای بده.
در کریدور باز شد و زن با قدمهای بلند و نفسنفسزنان وارد شد. با چشمهایش دنبال میگشت که کدام سمت برود که مسئول احراز هویت پرسید: شناسنامه مال شماست؟
زن کنار همسرش ایستاد و گفت: از صبح تا حالا میخواستم بیام ولی تازه تمیزکار رفت و خونهتکونی تمام شد. بدوبدو اومدم رای بدم.
مسئول احرازهویت، شناسنامه را به منشی داد و منشی برگه رای را دودستی گرفت مقابل زن.
زن که هنوز نفسهایش آرام نگرفته بود، رفت مقابل لیست اسامی کاندیداها و تندتند اسامی را نوشت. برگه رای را توی صندوق انداخت و گفت: دخترم هم میخواست بیاد ولی سرماخورده.
ناظر شورای نگهبان جلو رفت و پرسید: چند سالشه؟
زن روسریاش را روی سرش صاف کرد و گفت: شش سال.
ناظر بادکنکی از توی جیبش درآورد و به زن داد. گفت: بدید به دخترتون.
✍ صبا علوی
#انتخابات_پرشور
#حکمرانی_اسلامی
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
☘ روایت کفایت
💫 الگوی حکمرانی دولت اسلامی
🚨 روایت ۱۰
♨️ دُملهای چرکی فساد
🔸قاضیالقُضات کسی است که فساد را خوب میشناسد و خوب بلد است فاسدها را از مَسند قدرت کنار بزند. ارز ترجیحی که سال 97 به میدان اقتصاد آمد، شد حاشیۀ امن برای بالا کشیدن بیتالمال. رئیس قوۀ قضائیه دیروز، حالا یکی از وظایفش شده بود رصد دستگاه اجرایی خودش. وقتی دید در واردات چای، شرکتی پشت پردۀ ارز ترجیحی، سهمیلیون دلار به جیب زده، ایستاد پای کار و مدیران مربوط را حتی تا بالاترین سطوح برکنار کرد.
فقط در هرمزگان، با تشکیل و رسیدگی به هزاروچهارصد پروندۀ قضایی، هزارودویست میلیارد تومان به بیتالمال برگرداند. پولی که برگشت و هزینه شد برای آبادانی کشور.
باید تاریکخانۀ صورتهای مالی به روی چشم مردم روشن میشد.
#روایت_کفایت
#شهید_جمهور
#مبارزه_با_فساد
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @revayate_kefayat
-474603774_1817313739.wav
25.99M
📻 رادیو روایتِ کفایت
*♨️ پای کار ایستاد*
- باید مصرف مدیریت بشود.
- این جواب نمیدهد. این صرفهجوییها، آب برای کشاورز نمیشود. باید از یک جایی آب را تأمین کنیم.
- بچسبید به پروژۀ بهشتآباد.
🔸هرکسی چیزی میگفت. همه دغدغۀ آب اصفهان را داشتند. از دستگاههای امنیتی گرفته تا نیروهای دانشگاهی، وزیر نیرو و کشور، استاندار، معاون عمرانی و اجراییاش. تقسیم کار شد. قرارگاه، مدیریت مصرف و بهرهوری آب را برعهده گرفت. رئیسجمهور دستور تأمین آب از سمیرم را داد. پروژۀ انتقال آب هم کلید خورد. قرار شد آب از بندر سیریک در دریای عمان برود سیرجان و بعد اصفهان. خطی جدا از استانهای دیگر. اتفاق نادری افتاد...
🎙راوی: حامد یزدیان
✍ ملیحه نقشزن
#روایت_کفایت
#شهید_جمهور
#مرد_میدان
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @revayate_kefayat
هدایت شده از انتشارات راه یار
🔴تازههای انتشارات «راه یار» | 1
🔸آتش فتنه؛ آتش زدن مسجد لولاگر به روایت شاهدان عینی(30خرداد1388)
🔹نهضت در یزد؛ دایرهالمعارف مصور تاریخ انقلاب اسلامی در یزد(1342-1357)
🔸دلارس؛ روایت یاریرسانی جهادگران سلامت به بیماران کرونایی در بوشهر
🔹تحصن؛ روایت مردمی از وقعه پنجم رمضان اصفهان(تابستان 1357)
🔸حسینیه پرتقالیها؛ خاطرات شفاهی مردم ایران از مواجهه با کرونا
🔹مسجدُنا؛ روایتی مستند از یک مسجد دانشجویی متفاوت
⭕️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
raheyarpub.ir
@raheyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔸 غدیرنوشت 🔸
🌿پیامبر دو انگشت سبابهاش را چسباند به هم و گفت: "درست مثل این دو تا انگشت، کتاب خدا و اهلبیت من هم از هم جدا نمیشوند تا کنار حوض کوثر. اگر با این دو تا باشید، گمراه نمیشوید."
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
هدایت شده از انتشارات راه یار
🔴تازههای انتشارات «راه یار» | 2
🔸اردیبهشت اتفاق افتاد؛ روایتی از زندگی روحانی مدافع حرم شهید مجید سلمانیان|فائزه طاووسی
🔹همسایه حیدر؛ شهید مدافع حرم محمدرضا حسینیمقدم به روایت خانواده و دوستان |فاطمه ملکی
🔸بابای موشکها؛ برشی از زندگی شهید حسین طهرانی مقدم؛ پدر صنعت موشکی کشور به زبان کودکانه| فائضه غفارحدادی
🔹وقتی معلم شدم؛ برشی از زندگی دانشمند شهید مجید شهریاری به زبان کودکانه| نازنین صابری بهداد
🔸کاش مورچه بودم؛ داستانی کودکانه درباره مسئولیتپذیری | حمیده حسینا
⭕️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
raheyarpub.ir
@raheyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔸 غدیرنوشت 🔸
🌿پیامبر، علی را فرستاده بود نجران تا مالیات جمع کند.
وقتی از سفر برگشت، شنید پیامبر راهی مکه شده برای انجام حج. علی هم رفت مکه و احرام بست.
🌿گزارش سفرش را که به پیامبر داد، رسول خدا پرسید: به چه نیت محرم شدی؟
علی گفت: "وقتی احرام میبستم، گفتم:خدایا، به همان نیتی محرم میشوم که پیامبر احرام بست."
حج آخر پیامبر بود؛ حجهالوداع
🌿از حجهالوداع که بازگشتند، پیامبر دست علی را برد بالا. تا جایی که زیر بغلهایشان دیده میشد. با صدای بلند گفت: "هرکه من ولی و سرپرستش هستم، بعد از من، علی ولی اوست."
🌿بعد نشست توی چادرش. علی هم در مقابلش. گفت گروه گروه بیایند بیعت کنند.
گفت با علی دست بدهند و این مقام را به او تبریک بگویند.
گفت علی را با لقب امیرالمومنین خطاب کنند.
🌿اول از همه، آنهایی آمدند برای بیعت، که دو ماه بعد دور هم جمع شدند برای تعیین جانشین پیامبر.
هجدهم ذی الحجه بود؛ غدیرخم.
🌱رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
☘ روایت کفایت
💫 الگوی حکمرانی دولت اسلامی
🚨روایت ۱۱
🔸دنیا میتواند این باشد
«شاید چهارتا کشور اروپایی نخواستند با ما تعامل کنند، تمام دنیا که چهارتا کشور نیست.»
دنیا میتواند کنیا باشد. کشوری معروف به سبز در خورشید. سرزمینی درست زیر خط استوا که حتی تابستانها هم نم باران میزند و همیشه سبز است. سرزمینی با مساحت یکسوم ایران؛ اما با جمعیتی پنجاه میلیونی.
نیمههای شب 21تیرماه 1402، رئیسجمهور، ایران را بهسمت نایروبی، پایتخت کشور کنیا ترک میکند. هوا روشن شده است که آقای رییسی و همراهانشان میرسند نایروبی.
نایروبی یعنی آبهای خنک. شهری که به کشتارهای خاموش بومیانش و شکار غیرمجاز حیوانات و انقراض آنها توسط غربیها شناخته میشود.
سفر فشرده است. پنج سند و تفاهمنامه امضا میشود. در حوزهای دامپزشکی، ارتباطات، فرهنگ، شیلات و آموزش فنیوحرفهای.
ادای احترام به جومو کنیاتا، اولین رئیسجمهور کنیا بعد از استقلال، کار بعدی آقای رئیسی است. باید مردم آفریقا بدانند ایران در مبارزه با هر نوع ستم چه سیاسی و چه اقتصادی از آنها حمایت میکند.
بازدید از خانۀ نوآوری و فنآوری شرکتهای دانشبنیان ایرانی در آفریقا و نشست با تجار ایرانی و آفریقایی و صحبت دربارۀ راهاندازی خطوط کشتیرانی بین دو کشور، فعایت دیگری است که تا عصر ادامه مییابد.
پلیکان، پهباد چندمنظورۀ کشاورزی و دُرنا پهباد نقشهبرداری به کنیا پیشنهاد میشود تا مشخص شود قدرت ما فقط امنیتی و نظامی نیست و میتواند برای توسعه در جهان استفاده شود.
هوا هنوز روشن است که آقای رئیسی و همراهانش کنیا را بهسمت اوگاندا، کشور دیگر آفریقایی ترک میکنند.
✍ملیحه نقشزن
#روایت_شفاهی_شهید_جمهور
#روایت_کفایت
#روایت_خدمت
#حکمرانی_اسلامی
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @revayate_kefayat
46.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 روایت کفایت
🎥 کلیپ ۵
🔸 توسعه گردشگری
دولت آقای رئیسی برای توسعه گردشگری در استان اصفهان چه کرد؟
🗣 راوی: مهران زینلیان
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
☘ روایت کفایت
💫 الگوی حکمرانی دولت اسلامی
🚨روایت ۱۲
♨️ شتاب از نقطهی صفر
"آقای وزیر! شما عهدهدار فاجعهبارترین سیاست خارجهی دوران معاصر هستید."
در حالی که با سرانگشتش روی میز ضربه میزند، شمردهشمرده این جملات را میگوید:
"دولت شما در مواجهه با دوستان و متحدان ما، پیوسته آنها را تضعیف و به آنها حمله کرده و در برابر دشمنان ما از خود مماشات دائمی نشان داده است."
حتی لحظهای نگاهش را از آنتونی بلینکن برنمیگرداند. برایش نیمافراشتهشدن پرچم سازمان ملل و سوگواری برای شهادت شهید رئیسی شرمآور است. انگار با خودش بارها این را مرور کرده که سیاستهای آمریکا به عقب رانده شده و آن را نتیجهی غفلت دولت بایدن میداند.
مرور همین مسئله باعث میشود، پشتسرهم شروع به سوال کند. سوالات آنقدر رگباری است که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجهی بایدن، بدون اینکه مستقیم به چشمان سناتور تد کروز نگاه کند، هر از گاهی فقط وقت میکند بین دو سوال کمی روی صندلیاش جابهجا شود و منمنکنان جواب دهد.
_وقتی وزیر امورخارجه شدید، ایران روزانه چقدر نفت میفروخت؟
_الان رقم دقیق یادم نیست.
_نمیدانید!!! اینکه نمیدانید، من را شگفتزده نمیکند. حدود ۳۰۰هزار بشکه!
بعد با تاسف میگوید: "ایران امروز چقدر نفت میفروشد؟"
_ ما تحریمهای زیادی را علیه شرکتهای پتروشیمی اعمال کردیم.
_چقدر نفت میفروشد؟ طفره نروید.
_ شما بگویید.
تد کروز صدایش را بالا میبرد: "امروز آنها حدود دومیلیون بشکه در روز میفروشند."
_ با توجه به تحریمها و کنترلهای صادراتی، هزینهی فروش را برای آنها افزایش دادیم و بهدنبال قطع راههای فرار آنها هستیم.
_ میدانید آنها حدود ۸۰ میلیارد دلار درآمد داشتند.
همین که آنتونی میآید جواب دهد، تد وسط صحبتهایش میپرد: "ناوگان ارواح ایران (شناور بدون امکان مکانیابی) در نوامبر ۲۰۲۰ چند کشتی داشت؟"
_ما بیش از ۲۰۰ نفر را تحریم کردیم.
_ چند فروند داشت؟
_ نمیتوانم به شما بگویم تا ۲۰۲۱ چند کشتی داشت.
_ تعدادشان حدود ۷۰ فروند بود. امروز تعدادشان چقدر است؟
_ حدود ۵۰ فروند از آنها را متوقف کردیم.
_ باشد. بگذارید ببینیم چقدر موثر عمل کردید. امروز چند فروند دارند؟
_ شما بگویید. مطمئنم...
_ آنها بیش از ۴۰۰ فروند در اختیار دارند.
_ ما بارها با بیش از ۶۰۰ تحریم، علیه ایران وارد عمل شدیم.
_ پس چرا فروش نفت آنها از ۳۰۰ هزار بشکه به دومیلیون بشکه در روز رسیده؟!
_ چون سخت تلاش میکنند و برای دورزدن تحریمها هرکاری که میتوانند انجام میدهند.
چون مصمم هستند که این کار را انجام دهند. ما هم مصمم هستیم راه آنها را قطع کنیم.
🔸اوج جلسهی استماع در مجلس سنای آمریکا، اینجاست. جایی که بعد از شهادت آقای رئیسی، سیاستهایش، سفرهای خارجیاش از کشورهای همسایه گرفته تا چین و روسیه و آفریقا، باعث افزایش فروش نفت میشود. جایی که صدای سناتور ضدایرانی درمیآید از اینکه زمانی همپیمانانش، قول دادند فروش نفت ایران را به صفر برسانند و الان به بیش از دومیلیون بشکه در روز رسیده است.
🔗پ.ن: جلسهی کنگرهی آمریکا ۳ خرداد ۱۴۰۳، روز خاکسپاری شهید رئیسی برگزار شد.
✍ملیحه نقشزن
#روایت_شفاهی_شهید_جمهور
#روایت_کفایت
#روایت_خدمت
#حکمرانی_اسلامی
🌱 رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
🌐 @rasta_isfahan
🌐 @revayate_kefayat